احادیث امام باقر علیه السلام

امام باقر عليه السلام : خداوند عزّ و جلّ، ابراهيم را خليل [خود ]قرار داد، چون دست رد به سينه هيچ حاجت خواهى نزد و از هيچ كس هم جز خداوند عزّ و جلّ چيزى نخواست.

امام باقر عليه السلام ـ درباره آيه «انّ ابراهيم لاَوّاه حليم» ـ فرمود : اوّاه، يعنى بسيار دعا كننده.

امام باقر عليه السلام : آن آبادى اى كه باران عذاب برايشان باريد، سدوم، آبادى قوم لوط است كه خداوند سنگ هايى از سجّيل، يعنى گِل، بر آنها باراند.

امام باقر عليه السلام : خداوند عزّ و جلّ به شعيب نبى عليه السلام وحى فرمود كه : من از قوم تو صد هزار نفر را عذاب خواهم كرد؛ چهل هزار نفر از بدان آنها را و شصت هزار از نيكانشان را. عرض كرد : پروردگارا! بَدان آرى، امّا نيكان را چرا؟ خداوند عزّ و جلّ به او وحى فرمود : چون با گنهكاران مماشات كردند و براى خشم من به خشم نيامدند.

امام باقر عليه السلام : وصىّ موسى بن عمران، يوشع بن نون بود و او همان جوانى است كه خداوند در كتاب خود از وى ياد كرده است.

امام باقر عليه السلام : داوود بر سرزمين هاى ميان شامات تا بلاد اصطخر پادشاهى كرد و قلمرو پادشاهى سليمان نيز چنين بود.

امام باقر عليه السلام : داوود نبى ـ صلوات اللّه عليه ـ روزى در محراب خود بود كه ناگاه كِرم قرمز رنگ كوچكى از كنارش گذشت و رفت تا به محل سجده او رسيد. داوود به آن نگاهى كرد و در دلش گفت : اين كرم چرا آفريده شده است؟ خداوند به آن كرم وحى كرد : سخن بگو. پس، كرم به داوود گفت : اى داوود! آيا صداى پاى مرا شنيده اى يا رد پايم را بر تخته سنگ ديده اى؟ داوود گفت : نه. كرم گفت : امّا خداوند صداى جنبيدن و نفس زدن و حركت مرا مى شنود و رد پايم را مى بيند. پس، صدايت را پايين بياور.

امام باقر عليه السلام : سليمان گفت : آنچه به مردم داده شده و نشده، به ما داده شد و آنچه به مردم آموخته شده و نشده، به ما آموخته شد. امّا چيزى برتر از خدا ترسى در نهان و آشكار و ميانه روى در توانگرى و نادارى و حق گويى در حال خشم و خشنودى و دعا و زارى در همه حال به درگاه خداوند عزّ و جلّ، نيافتيم.

امام باقر عليه السلام ـ در پاسخ به عالمى نصرانى كه از ايشان پرسيد : مردى با زنش مقاربت كرد و زن دو قلو حامله شد. هر دوى آنها را همزمان باردار شد و همزمان زاييد و آن دو همزمان مردند و هر دو در يك قبر دفن شدند. امّا يكى از آنها صد و پنجاه سال عمر كرد و ديگرى پنجاه سال. اين دو چه كسانى بودند؟ ـ فرمود : عُزير و عزره. مادرشان، همان طور كه تو گفتى، آن دو را همزمان حامله شد و همان طور كه گفتى همزمان زاييدشان و عزير و عزره چندين و چند سال زندگى كردند. سپس خداوند تبارك و تعالى عزير را به مدّت صد سال ميراند و آن گاه دوباره زنده شد و پنجاه سال با عزره زندگى كرد و هر دو در يك ساعت مردند.

امام باقر عليه السلام : در فاصله ميان آدم و نوح پيامبرانى بودند، برخى غير علنى و برخى علنى. به همين دليل در قرآن از آنان ياد نگرديده و از ايشان همچون پيامبران آشكار، نام برده نشده است و اين فرموده خداوند است كه··· «و رسولانى كه اخبار آنان را براى تو بازگو نكرديم» يعنى آن چنان كه از پيامبران آشكار نام بردم از پيامبران پنهان و ناشناخته اسم نبردم.