احادیث امام باقر علیه السلام

امام باقر عليه السلام : در فاصله ميان آدم و نوح پيامبرانى غير علنى وجود داشتند و از اين رو در قرآن از آنها ياد نشده و آن گونه كه از پيامبران علنى ـ صلوات اللّه عليهم اجمعين ـ نام برده شده از ايشان نام برده نشده است و اين سخن خداوند عزّ و جلّ است : «و فرستادگانى كه خبرهاى آنان را قبلاً براى تو باز گفتيم و فرستادگانى كه اخبار آنان را برايت حكايت نكرديم» يعنى آن گونه كه از پيامبران علنى نام بردم از پيامبران غير علنى نام نبردم .حديث .

امام باقر عليه السلام ـ درباره آيه «بگو : گواهىِ چه كسى از همه برتر است···» ـ فرمود : زمانى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله در مكّه تازه دعوت خود را آغاز كرده بود، مشركان مكّه گفتند : اى محمّد! آيا خدا رسولى غير از تو پيدا نكرد كه او را بفرستد؟! ما هيچ كس را نمى يابيم كه گفته هاى تو را تصديق كند. از يهود و نصارا درباره تو پرسيديم، اما آنها گفتند كه در كتاب هاى آنها از تو ياد نشده است. بنا بر اين، كسى را بياور كه گواهى دهد تو فرستاده خدا هستى! رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «خدا گواه ميان من و شماست» تا آخر آيه.

امام باقر عليه السلام : آن كسى كه از جانب پروردگارش بيّنه دارد، رسول خدا صلى الله عليه و آله است و آن كسى كه پيرو اوست و شاهدى از[خاندان ]آن حضرت مى باشد، امير المؤمنين عليه السلام است و سپس يكايك اوصياى او.

امام باقر عليه السلام : جبرئيل عليه السلام كليدهاى گنجينه هاى زمين را سه بار نزد پيامبر آورد و او را در انتخاب آنها آزاد گذاشت، بدون آنكه خداى تبارك و تعالى از آنچه در روز قيامت برايش آماده كرده است، چيزى بكاهد. اما هر بار پيامبر فروتنى در برابر خداوند عزّ و جلّ را برگزيد.

امام باقر عليه السلام : رسول خدا صلى الله عليه و آله مانند عبد غذا مى خورد و مانند عبد مى نشست و روى زمين چيز مى خورد و روى زمين مى خوابيد.

امام باقر عليه السلام : در روزگار رسول خدا صلى الله عليه و آله مستمندان شب ها را در مسجد مى خوابيدند. يك شب پيامبر با مستمندانى كه در مسجد بودند، نزديك منبر در قابلمه اى افطار كرد. سى مرد از غذاى آن قابلمه خوردند و سپس آن قابلمه به همسران رسول خدا برگردانده شد و آنها را هم سير كرد.

امام باقر عليه السلام : رسول خدا صلى الله عليه و آله نه دينارى به ارث گذاشت و نه درهمى و نه بنده اى و نه كنيزى و نه گوسفندى و نه شترى. زمانى كه درگذشت زره او در گرو يكى از يهوديان مدينه بود كه در قبال قرض كردن بيست صاع جو براى خرجى خانواده اش، آن را نزد وى به گرو گذاشته بود.

امام باقر عليه السلام ـ به محمّد بن مسلم ـ فرمود : اى محمّد! آيا فكر مى كنى رسول خدا صلى الله عليه و آله ، از زمانى كه خداوند او را برانگيخت تا وقتى جانش را گرفت، سه روز پياپى از نان گندم سير خورد؟! نه به خدا قسم! آن حضرت از زمانى كه خداوند او را برانگيخت تا وقتى جانش را گرفت، هيچ گاه سه روز پياپى از نان گندم سير نخورد
هان! من نمى گويم كه چيزى پيدا نمى كرد [تا بخورد]. آن حضرت گاهى اوقات به يك نفر صد شتر جايزه مى داد. بنا بر اين، اگر مى خواست بخورد، مى توانست.

امام باقر عليه السلام : رسول خدا صلى الله عليه و آله ، در شب نوبتى عايشه، نزد او بود. به پيامبر عرض كرد : اى رسول خدا! چرا خودت را به رنج مى اندازى، حال آنكه خداوند گناهان گذشته و آينده تو را آمرزيده است؟ حضرت فرمود : اى عايشه! آيا بنده اى سپاسگزار نباشم؟!

صفحه اختصاصي حديث و آيات الإمامُ الباقرُ عليه السلام : أقَبلَ أبو جَهلٍ بنُ هِشامٍ وَ معَهُ قَومٌ مِن قُريشٍ فدَخَلوا على أبي طالِبٍ فقالوا : إنّ ابنَ أخيكَ قد آذانا و آذى آلِهَتَنا ، فادْعُهُ و مُرْهُ فلْيَكُفَّ عن آلِهَتِنا و نَكُفَّ عن إلهِهِ . قالَ : فبَعَثَ أبو طالبٍ إلى رسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله فدَعاهُ ، فلَمّا دَخَلَ النّبيُّ صلى الله عليه و آله لَم يَرَ في البَيتِ إلاّ مُشرِكا ، فقالَ : السّلامُ على مَنِ اتَّبَعَ الهُدى ، ثُمّ جَلَسَ ، فخَبَّرَهُ أبو طالبٍ بما جاؤوا لَهُ ، فقالَ : أ وَ هَل لَهُم في كَلِمَةٍ خَيرٌ لَهُم مِن هذا يَسُودونَ بها العَرَبَ و يَطَؤونَ أعناقَهُم ؟ فقالَ أبو جَهلٍ : نَعَم، و ما هذهِ الكَلِمَةُ ؟ فقال : تَقولونَ : لا إلهَ إلاّ اللّه ُ . قالَ : فوَضَعوا أصابِعَهُم في آذانِهِم ، و خَرَجوا هِرابا و هُم يَقولونَ : ما سَمِعنا بهذا في المِلَّةِ الآخِرَةِ إنْ هذا إلاّ اختِلاقٌ ، فأنزَلَ اللّه ُ في قَولِهِم : «ص و القُرآنِ ذِي الذِّكْرِ* ـ إلى قولهِ ـ إلاّ اخْتِلاقٌ» .حديث .حديث

امام باقر عليه السلام : ابو جهل بن هشام به همراه عده اى از قريش پيش ابو طالب رفتند و گفتند : برادرزاده تو ما و خدايانمان را مى آزارد. او را بخواه و به او بگو از خدايان ما دست بردارد تا ما هم كارى به خداى او نداشته باشيم. ابو طالب در پى رسول خدا صلى الله عليه و آله فرستاد و او را فرا خواند. وقتى داخل شد ديد در اتاق به غير از مشركان كسى نيست. لذا فرمود : سلام بر كسى كه از راه راست پيروى كند. آنگاه نشست. ابو طالب به آن حضرت اطلاع داد كه اين افراد به چه منظورى پيش او آمده اند. پيامبر فرمود : آيا اينان حاضرند كلمه اى بگويند كه برايشان بهتر از اين پيشنهاد آنهاست و به وسيله آن سالار عرب ها شوند و گردن هايشان را خاضع كنند؟ ابو جهل گفت : آرى، آن كلمه چيست؟ پيامبر فرمود: بگوييد : هيچ خدايى جز اللّه نيست. امام باقر فرمود : آنان دست هايشان را در گوش هاى خود كردند و سراسيمه بيرون رفتند و مى گفتند : ما در آيين اخير (عيسوى) هم چنين چيزى نشنيده ايم. اين دروغ بافى است. اين جا بود كه خداوند درباره سخن ايشان اين آيه را نازل فرمود : «ص. و القرآن ذى الذكر ـ تا جمله ـ الا اختلاق».