الإمامُ الباقرُ عليه السلام : إنّ أبي نَظَرَ إلى رجُلٍ و مَعَهُ ابنُهُ يَمشي و الابنُ مُتَّكِئٌ على ذِراعِ الأبِ ، قالَ : فما كَلَّمَهُ أبي عليه السلام مَقتا لَهُ حتّى فارَقَ الدُّنيا .
امام باقر عليه السلام : پدرم مردى را ديد كه با پسرش راه مى رفت و پسر به دست پدرش تكيه داده بود. پدرم عليه السلام از آن پسر چندان ناراحت شد، كه تا زنده بود با او سخن نگفت.
عنه عليه السلام ـ في قولِهِ تعالى: «فَلا تَقُلْ لَهُما اُفٍّ» ـ : هُو أدنَى الأذى حَرَّمَ اللّه ُ فما فَوقَهُ .
امام باقر عليه السلام ـ در تفسير آيه «و به آن دو اُفّ مگو» ـ فرمود : اين كمترين آزردن است كه خداوند آن را و هرچه را بالاتر از آن است حرام كرد.
الإمام الباقر عليه السلام : إنّا نأمرُ صِبيانَنا بِالصَّلاةِ إذا كانوا بَني خَمسِ سِنينَ ، فَمُروا صِبيانَكُم بِالصّلاةِ إذا كانوا بَني سَبعِ سِنينَ ، و نَحنُ نأمُرُ صِبيانَنا بِالصَّومِ إذا كانوا بَني سَبعِ سِنينَ بما أطاقُوا مِن صِيامِ اليَومِ فإن كانَ إلى نِصفِ النَّهارِ و أكثَرَ مِن ذلكَ أو أقلَّ فإذا غَلَبَهُمُ العَطَشُ و الغَرَثُ أفطَروا ؛ حتّى يَتَعوَّدوا الصَّومَ و يُطيقُوهُ ؛ فمُروا صِبيانَكُم إذا كانوا بني تِسعِ سِنينَ بِالصوم ما استطاعوا مِن صِيامٍ اليوم ، فإذا غَلَبَهُم العَطَشُ أفطَروا .
امام باقر عليه السلام : ما كودكان خود را وقتى پنج ساله شدند به خواندن نماز امر مى كنيم و شما كودكانتان را وقتى هفت ساله شدند، به خواندن نماز وا داريد. ما كودكانمان را وقتى به سن هفت سالگى رسيدند امر مى كنيم تا هر مقدار از روز را كه مى توانند روزه بگيرند نصف روز يا كمتر و يا بيشتر، و هر گاه تشنگى و گرسنگى بر آنان غالب شد افطار كنند، تا بدين ترتيب به روزه گرفتن عادت كنند و توان آن را بيابند و شما نيز وقتى كودكانتان نُه ساله شدند به آنان دستور دهيد تا هر مقدار از روز را كه مى توانند روزه بگيرند و هرگاه تشنگى بر آنان غلبه كرد روزه شان را باز كنند .
الإمامُ الباقرُ عليه السلام ـ في كتابه إلى سعد الخير ـ : و كُلُّ اُمَّةٍ قَد رَفَعَ اللّه ُ عَنهُم عِلمَ الكِتابِ حِينَ نَبَذُوهُ ، و وَلاّهُم عَدُوَّهُم حِينَ تَولَّوهُ .
امام باقر عليه السلام ـ در نامه اش به سعد الخير ـ نوشت : هر امّتى، هرگاه كتاب [آسمانى خود] را پشت سر انداختند، خداوند علم آن را از آنان گرفت و دشمنشان را زمانى بر آنان مسلّط ساخت كه خودشان به ولايت او تن دادند.
الإمامُ الباقرُ عليه السلام : وَجَدنا في كِتابِ عليِّ بنِ الحُسَينِ عليهما السلام «ألاَ إنَّ أوْلِياءَ اللّه ِ ···» إذا أدَّوا فَرائضَ اللّه ِ ، و أخَذوا سُنَنَ رسولِ اللّه ِ ، و تَورَّعُوا عَن محارِمِ اللّه ِ ، و زَهِدوا في عاجِلِ زَهرَةِ الدُّنيا ··· .
امام باقر عليه السلام : در كتاب على بن حسين عليهما السلام يافتيم كه [مراد از آيه] : «بدانيد كه دوستان خدا···» زمانى [دوستان خدا هستند] كه فرايض خدا را به جا آورند و به سنّت هاى رسول خدا صلى الله عليه و آله چنگ زنند و از حرام هاى خدا پرهيز كنند، و به زرق و برق جهان گذرا بى اعتنايى ورزند···.
امام باقر عليه السلام : بهترين سرمايه، اعتماد به خداست و چشم طمع بركندن از آنچه مردم دارند.
امام باقر عليه السلام : هيچ چيز كمتر از يقين در ميان مردم تقسيم نشده است.
الإمامُ الباقرُ عليه السلام : الإيمانُ ثابِتٌ في القَلبِ، و اليَقينُ خَطَراتٌ ، فيَمُرُّ اليَقينُ بِالقَلبِ فيَصيرُ كأنّهُ زُبَرُ الحَديدِ ، و يَخرُجُ مِنهُ فيَصيرُ كأنّهُ خِرقَةٌ بالِيَةٌ .
امام باقر عليه السلام : ايمان در دل استوار است و يقين خطوراتى است. وقتى يقين به دل مى گذرد، دل چونان تكه آهن [استوار و تزلزل نا پذير ]مى شود و چون از دل بيرون مى رود، مانند خرقه اى فرسوده مى گردد.