الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام ـ مِن دُعائهِ في مَكارِمِ الأخلاقِ ـ : اللّهُمّ و أنطِقْني بِالهُدى ، و ألهِمْني التَّقوى ، و وفِّقْني لِلّتي هِي أزكى ، و استَعمِلْني بما هُو أرضى .
امام زين العابدين عليه السلام ـ در دعاى مكارم الاخلاق ـ : بار خدايا! زبانم را به هدايت گويا كن و به من تقوا الهام فرما و به آن كار كه پاكتر و بالنده تر است توفيقم ده و در راهى كه [نزد تو ]پسنديده تر است به كارم گير.
الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام ـ لَمّا سُئلَ عَن جَميعِ شَرايعِ الدِّينِ ـ : قَولُ الحَقِّ ، و الحُكمُ بِالعَدلِ، و الوَفاءُ بِالعَهدِ .
امام زين العابدين عليه السلام ـ در پاسخ به اين سؤال كه : چكيده شرايع دين چيست؟ ـ فرمود : حق گويى، داورى عادلانه، و وفاى به عهد.
الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام : لا حَسَبَ لِقُرَشيٍّ و لا عَرَبيٍّ إلاّ بِتَواضُعٍ ، و لا كرَمَ إلاّ بِتَقوى .
امام زين العابدين عليه السلام : هيچ افتخارى براى فرد قرشى و يا عرب نيست، مگر به فروتنى و هيچ كرامتى نيست مگر به تقوا.
امام زين العابدين عليه السلام : بزرگترين روز براى آدميزاد، روزى است كه از مادرش متولّد مى شود.
امام زين العابدين عليه السلام : يكى از خوش بختى هاى مرد اين است كه فرزندانى داشته باشد كه كمك كار و ياورش باشند.
الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام ـ كانَ مِن دُعائهِ لأبَوَيهِ ـ : اللّهُمّ اجعَلْني أهابُهُما هَيبَةَ السُّلطانِ العَسُوفِ ، و أبَرُّهُما بِرَّ الاُمِّ الرَّؤوفِ ، و اجعَلْ طاعَتي لِوالِدَيَّ و بِرِّي بهِما أقَرَّ لِعَينَيَّ مِن رَقدَةِ الوَسنان ، و أثلَجَ لِصَدري مِن شِربَةِ الظَّمآنِ ؛ حتّى اُوثِرَ على هَوايَ هَواهُما .
امام زين العابدين عليه السلام ـ در دعا براى والدين خود ـ گفت : بار خدايا! مرا چنان گردان كه از پدر و مادرم بترسم، مانند ترسيدن از سلطان بي رحم و با آنان مثل يك مادر مهربان خوشرفتار باشم و فرمانبردارى و نيكو كاريم به آنان را براى ديدگانم لذّت بخش تر از خوابى قرار ده كه شخص بسيار خسته خواب گرفته از آن مى برد و براى سينه ام گواراتر از نوشيدن آبى كه تشنه كام مى نوشد، تا خواسته آنان را بر خواسته خود برگزينم.
الإمامُ زينُ العابدين عليه السلام : جاءَ رَجلٌ إلى النبيِّ صلى الله عليه و آله فقالَ : يا رسولَ اللّه ِ ما مِن عَمَلٍ قَبيحٍ إلاّ قَد عَمِلتُهُ ، فهَل لِي مِن تَوبَةٍ ؟ فقالَ لهُ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : فهَل مِن والِدَيكَ أحَدٌ حَيٌّ ؟ قالَ : أبي ، قالَ : فاذهَبْ فَبَرَّهُ . قالَ : فلَمّا ولّى ، قالَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : لَو كانَت اُمُّهُ! .
امام زين العابدين عليه السلام : مردى خدمت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد به ايشان عرض كرد: هيچ كار زشتى نيست كه نكرده باشم. آيا راه توبه و بازگشت برايم وجود دارد؟ حضرت فرمود : آيا از پدر و مادرت كسى زنده هست؟ عرض كردم: پدرم. فرمود: برو و به او نيكى كن. وقتى آن مرد رفت، رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: كاش مادرش مى بود!
عنه عليه السلام : أمّا حَقُّ اُمِّكَ فأن تَعلَمَ أنّها حَمَلَتكَ حَيثُ لا يَحتَمِلُ أحَدٌ أحَدا، و أعطَتكَ مِن ثَمَرَةِ قَلبِها ما لا يُعطي أحَدٌ أحَدا ، و وَقَتكَ بجَميعِ جَوارِحِها ، و لَم تُبالِ أن تَجوعَ و تُطعِمَكَ ، و تَعطَشَ و تَسقيَكَ ، و تَعرى و تَكسوَكَ ، و تَضحى و تُظِلَّكَ ، وَ تهجُرَ النَّومَ لأجلِكَ ، و وَقَتكَ الحَرَّ و البَردَ ، لِتَكونَ لَها ، فإنّكَ لا تُطيقُ شُكرَها إلاّ بِعَونِ اللّه ِ و تَوفيقِهِ .
امام زين العابدين عليه السلام : و امّا حقّ مادرت بر تو ، اين است كه بدانى او تو را در جايى حمل كرده است كه هيچ كس ديگرى را حمل نمى كند و از ميوه دلش، آن به تو داد كه احدى به ديگرى نمى دهد و تو را با تمام اعضايش حفظ كرد و اهميتى نمى داد كه خود گرسنه باشد، اما تو سير باشى و خود تشنه باشد، اما تو را سيراب كند و خود برهنه باشد، اما تو را بپوشاند و خود در زير آفتاب باشد، اما تو را سايه افكند و به خاطر تو خواب را بر خود حرام سازد و از گرما و سرما نگاهت دارد، تا تو را داشته باشد و از دست ندهد. بنا بر اين، تو جز با كمك و توفيق الهى، از پس قدردانى او بر نمى آيى.
الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام : أمّا حَقُّ أبيكَ فأن تَعلَمَ أنّهُ أصلُكَ و أنّهُ لَولاهُ لَم تَكُن ، فَمهما رَأيتَ في نَفسِكَ مِمّا يُعجِبُكَ فاعلَمْ أنّ أباكَ أصلُ النِّعمَةِ علَيكَ فيهِ ، فاحمَدِ اللّه َ و اشكُرْهُ على قَدرِ ذلكَ ، و لا قُوَّة إلاّ باللّه ِ .
امام زين العابدين عليه السلام : اما حقّ پدرت اين است كه بدانى اصل و ريشه تو اوست ؛ زيرا اگر او نبود تو هم نبودى، پس هر خصلت خوشايندى كه در خود ديدى بدان كه ريشه آن نعمت در وجود تو، پدرت مى باشد. بنا بر اين، خدا را بستاى و براى آن نعمت از پدرت سپاسگزار باش ، و نيرويى جز نيروى خدا نيست .
الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام ـ في المُناجاةِ ـ : أسألُكَ بكَرَمِكَ أن تَمُنَّ علَيَّ مِن عَطائكَ بِما تَقَرُّ بهِ عَيني ··· و مِن اليَقينِ بما تُهَوِّنُ بهِ علَيَّ مُصيباتِ الدُّنيا ، و تَجلو بهِ عَن بَصيرَتي غَشَواتِ العَمى .
امام زين العابدين عليه السلام ـ در مناجات ـ گفت : به كَرَم و بزرگواريت از تو مى خواهم كه از عطاى خود آن به من ارزانى دارى كه مايه شادمانى و روشنايى ديدگان من باشد··· و از يقينْ آن به من عطا فرمايى كه به واسطه آن مصيبتهاى دنيا بر من آسان شود و پرده هاى كورى از ديده بصيرتم كنار رود.