عنه عليه السلام : يا إلهي، لَو بَكَيتُ إلَيكَ حتّى تَسقُطَ أشفارُ عَينَيَّ ، و انتَحَبتُ حتّى يَنقَطِعَ صَوتي ، و قُمتُ لكَ حتّى تَتنَشِرَ قَدَماي ، و رَكَعتُ لكَ حتّى يَنخَلِعَ صُلبي ، و سَجَدتُ لَكَ حتّى تَتَفَقَّأَ حَدَقَتاي ، و أكَلتُ تُرابَ الأرضِ طُولَ عُمري ، و شَرِبتُ ماءَ الرَّمادِ آخِرَ دَهري ، و ذَكَرتُكَ في خِلالِ ذلكَ حتّى يَكِلَّ لِساني ، ثُمّ لَم أرفَعْ طَرفي إلى آفاقِ السَّماءِ استِحياءً مِنكَ ، ما استَوجَبتُ بذلكَ مَحوَ سَيِّئةٍ واحِدَةٍ مِن سَيِّئاتي ، و إن كُنتَ تَغفِرُ لي حِينَ أستَوجِبُ مَغفِرَتَكَ ، و تَعفو عَنّي حِينَ أستَحِقُّ عَفوَكَ ، فإنّ ذلكَ غَيرُ واجِبٍ لي باستِحقاقٍ .
امام زين العابدين عليه السلام : معبودا! اگر به درگاه تو چندان بگريم كه پلك هاى دو چشم من بيفتد و چندان زار زنم كه صدايم بريده شود و چندان در برابر تو بايستم كه پاهايم ورم كند و چندان برايت ركوع كنم كه استخوان پشتم از هم بگسلد و چندان برايت سجده كنم كه تخم چشمانم از كاسه برون افتد و در همه عمرم خاك زمين را بخورم و تا پايان زندگانيم آب تيره بنوشم و در اين ميان چندان به ياد تو گويا باشم كه زبانم از كار بيفتد و آنگاه از شرم تو گوشه چشمم را به اطراف آسمان نيندازم، با اين همه سزاوار آن نباشم كه گناهى از گناهان من پاك شود. و اگر مستوجب آمرزش تو شوم و تو مرا بيامرزى و مستحق بخشش تو شوم و تو مرا ببخشايى، اين آمرزش و بخشايش از روى استحقاق من لازم نگشته است.
عنه عليه السلام : يا راحِمَ رَنَّةِ العَليلِ ، و يا عالِمَ ما تَحتَ خَفِيِّ الأنينِ ، اجعَلْني مِن السّالِمين في حِصنِكَ الّذي لا تَرومُهُ الأعداءُ .
امام زين العابدين عليه السلام : اى آنكه به ناله دردمند رحم مى كنى و اى آنكه به آنچه در دل نالان نهفته است دانايى! مرا از كسانى قرار ده كه در حصار تو سالم به سر مى برند و دشمنان را به آن حصار دَسترسى نيست.
الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام : ثَلاثٌ مُنجِياتٌ لِلمؤمِنِ : كَفُّ لِسانِهِ عَنِ النّاسِ و اغتِيابِهِم ، و إشغالُهُ نَفسَهُ بما يَنفَعُهُ لآخِرَتِهِ و دُنياهُ ، و طُولُ البُكاءِ على خَطيئَتِهِ .
امام زين العابدين عليه السلام : سه چيز نجات دهنده مؤمن است : نگه داشتن زبانش از مردم و از غيبت كردن آنها، مشغول شدن به آنچه براى آخرت و دنيايش سودمند است و بسيار گريستن بر گناهانش.
امام زين العابدين عليه السلام : رهيده ترين شما از عذاب خدا، ترسانترين شما از خداست.
الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام ـ لَمّا سَمِعَ قَولَ الحسَنِ البَصريِّ : لَيسَ العَجَبُ مِمَّن هَلَك كيفَ هَلَكَ ، و إنّما العَجَبُ مِمَّن نَجا كيفَ نَجا ـ : أنا أقولُ : لَيسَ العَجَبُ مِمَّن نَجا كيفَ نَجا ، و أمّا العَجَبُ مِمَّن هَلَكَ كيفَ هَلَكَ مَع سَعَةِ رَحمَةِ اللّه ِ ؟! .
امام زين العابدين عليه السلام ـ چون شنيد كه حسن بصرى مى گويد : اگر كسى هلاك شود جاى تعجّب ندارد كه چرا هلاك شده است، بلكه اگر كسى نجات يابد تعجّب دارد كه چگونه نجات يافته است ـ فرمود : اما من مى گويم : اگر كسى نجات يابد جاى تعجّب ندارد كه چگونه نجات يافته است، بلكه اگر كسى هلاك شود جاى تعجّب دارد كه با وجود رحمت گسترده خداوند چگونه به هلاكت در افتاده است!؟
الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام : حَقُّ المُستَنصِحِ أن تُؤدِّيَ إلَيهِ النَّصيحَةَ ، و ليَكُنْ مَذهَبُكَ الرّحمَةَ لَهُ و الرِّفقَ بهِ ، و حَقُّ النّاصِحِ أن تُلِينَ لَهُ جَناحَكَ و تُصغِيَ إلَيهِ بسَمعِكَ ، فإن أتَى الصَّوابَ حَمِدتَ اللّه عَزَّ و جلَّ ، و إن لَم يُوافِقْ رَحِمتَهُ ، و لَم تَتَّهِمْهُ و عَلِمتَ أنّهُ أخطأ ، و لَم تُؤاخِذْهُ بذلكَ إلاّ أن يكونَ مَستَحِقّا لِلتُّهمَةِ فلا تَعبَأ بشيءٍ مِن أمرِهِ على حالٍ .
امام زين العابدين عليه السلام : حقّ كسى كه از تو نصيحت (مشورت) مى خواهد اين است كه او را نصيحت كنى و اين كار را با مهربانى و ملايمت انجام دهى. و حقّ كسى كه نصيحت مى كند (مشورت مى دهد) اين است كه در برابرش فروتن و ملايم باشى و به سخنش گوش بسپارى. اگر سخنى به صواب گفت خداوند عزّ و جلّ را سپاس گويى و اگر نادرست گفت، با او مهربان باشى و [به داشتن سوء نيّت ]متّهمش نگردانى با اين كه مى دانى خطا مى كند بدان مؤاخذه اش نكنى، مگر اينكه در خور اتهام و بدگمانى باشد، در اين صورت به هيچ وجه به سخنان او اعتنا مكن.
امام زين العابدين عليه السلام : نصيحت زياد باعث بدبينى و تهمت مى شود.
الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام ـ كانَ إذا قَرأَ هذهِ الآيةَ: «و إنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللّه ِ لا تُحْصُوها» يقول ـ : سبحانَ مَن لَم يَجعَل في أحَدٍ مِن مَعرِفَةِ نِعَمِهِ إلاّ المَعرِفَةَ بالتّقصيرِ عَن مَعرِفَتِها ، كما لَم يَجعَلْ في أحَدٍ مِن مَعرِفَةِ إدراكِهِ أكثَرَ مِن العِلمِ أنَّهُ لا يُدرِكُهُ ، فشَكَرَ جَلّ و عَزّ مَعرِفَةَ العارِفينَ بالتَّقصيرِ عَن مَعرِفَةِ شُكرِهِ فجَعَلَ مَعرِفَتَهُم بالتَّقصيرِ شُكرا ، كما علِمَ عِلمَ العالِمينَ أنَّهُم لا يُدرِكونَهُ فجَعَلَهُ إيمانا ، عِلما مِنهُ أنّهُ قَد . وَسِعَ العِبادَ فلا يَتَجاوزُ ذلكَ ؛ فإنَّ شيئا مِن خَلقِهِ لا يَبلُغُ مَدى عِبادَتِهِ ، و كيفَ يَبلُغُ مَدى عِبادَتهِ مَن لا مَدىً لَهُ و لا كَيفَ ؟! تَعالىَ اللّه ُ عن ذلكَ عُلُوّا كَبيرا .
امام زين العابدين عليه السلام ـ هرگاه آيه «و اِنْ تعدّوا نعمة اللّه لا تحصوها» را مى خواند ـ مى فرمود : منزّه است خدايى كه به هيچ كس توان شناخت نعمت هايش را نداد مگر همين اندازه كه بدانند از شناخت نعمت هاى او ناتوانند، همچنان كه به هيچ كس قدرت بر شناخت خويش را نداد، مگر همين اندازه كه بدانند از ادراك او ناتوانند. پس خداوند عزّ و جلّ آگاهى عارفان را از اين نكته كه از شناخت (به جا آوردن) شكر او قاصرند، مورد قدردانى قرار داد و همان آگاهيشان از تقصير را به منزله سپاسگزارى ايشان گرفت. همچنان كه علم عالمان را از اين نكته كه او را در نمى يابند، دانست و همان را [به منزله ]ايمان قرار داد؛ زيرا مى دانست كه اندازه توان بندگان همين است و از آن فراتر نتوانند رفت. هيچ يك از خلقش، به نهايت عبادتش دست نيابند. چگونه به نهايتِ عبادتِ كسى دست يابند كه او را نهايت و چگونگى نيست؟! خداوند بسى برتر از اين حرف هاست.
الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام ـ في المُناجاةِ ـ : إلهي ، إليكَ أشكو نَفسا بالسُّوءِ أمّارَةً ، و إلَى الخَطيئةِ مُبادِرَةً ، و بمَعاصيكَ مُولَعَةً ، ··· كثيرَةَ العِلَلِ ، طَويلَةَ الأمَلِ ، إن مَسَّها الشَّرُّ تَجزَعْ ، و إن مَسَّها الخَيرُ تَمنَعْ ، مَيّالَةً إلَى اللَّعبِ و اللَّهوِ ، مَملُوّةً بالغَفلَةِ و السَّهوِ ، تُسرِعُ بي إلَى الحَوبَةِ ، و تُسَوِّفُني بالتَّوبَةِ .
امام زين العابدين عليه السلام ـ در مناجات ـ گفت : الهى، به تو شكايت مى كنم از نفسى كه همواره به بدى فرمان مى دهد و به سوى گناه مى شتابد و به معاصى تو آزمند است··· پر عذر و بهانه است و آرزوى دراز دارد، اگر به او گزندى رسد بيتابى مى كند و اگر خير و بركتى رسدش بخل مى ورزد، شيفته بازى و سرگرمى است، آكنده از غفلت و بى خبرى است، مرا به سوى گناه مى شتاباند و در كار توبه، به من وعده امروز و فردا مى دهد.
عنه عليه السلام ـ أيضا ـ : و أوهِن قُوَّتَنا عَمّا يُسخِطُكَ علَينا ، و لا تُخَلِّ في ذلكَ بينَ نُفوسِنا و اختِيارِها ؛ فإنَّها مُختارَةٌ لِلباطِلِ إلاّ ما وَفَّقتَ ، أمّارَةٌ بِالسُّوءِ إلاّ ما رَحِمتَ .
امام زين العابدين عليه السلام ـ در مناجات ـ گفت : نيروى ما را در آنچه تو را بر ما خشمگين مى سازد سست گردان و در اين مسير نفْس هاى ما را به اختيار خودشان وا مگذار؛ زيرا كه نفْس ها همواره راه باطل را بر مى گزينند، مگر آن جا كه توفيق تو يار گردد، و همواره به بدى فرمان مى دهند مگر اينكه تو رحم كنى.