الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام : حَقُّ اللِّسانِ إكرامُهُ عَنِ الخَنا . ، و تَعويدُهُ الخَيرَ ، و تَركُ الفُضولِ التي لا فائدَةَ لَها ، و البِرُّ بالنّاسِ ، و حُسنُ القَولِ فيهِم .
امام زين العابدين عليه السلام : حقّ زبان، منزّه داشتن آن از زشت گويى است و عادت دادنش به خوبى و فرو گذاشتن زياده گويى هاى بيهوده و نيكى به مردم و خوب گفتن درباره آنان.
الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام : إنّ لِسانَ ابنِ آدمَ يُشرِفُ كُلَّ يَومٍ على جَوارِحِهِ فيقولُ : كيفَ أصبَحتُم ؟ فيقولونَ : بخَيرٍ إن تَرَكتَنا ! و يقولونَ : اللّه َ اللّه َ فينا ! و يُناشِدونَهُ و يَقولونَ : إنّما نُثابُ بكَ و نُعاقَبُ بكَ .
امام زين العابدين عليه السلام : زبان آدميزاد، هر روز به اعضاى او نزديك مى شود و مى گويد: چگونه ايد؟ آنها مى گويند: اگر تو ما را به خود وا گذارى، خوب هستيم . و مى گويند: از خدا بترس و كارى به ما نداشته باش! و او را سوگند مى دهند و مى گويند: ما فقط به واسطه تو پاداش مى يابيم و به واسطه تو كيفر مى بينيم.
الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام : المؤمنُ يَصمُتُ لِيَسلَمَ ، و يَنطِقُ لِيَغنَمَ··· إن زُكِّيَ خافَ مِمّا يَقولونَ ، و يَستَغفِرُ اللّه َ لِما لا يَعلمونَ ، لا يَغِرُّهُ قَولُ مَن جَهِلَهُ ، و يَخافُ إحصاءَ ما عَمِلَهُ .
امام زين العابدين عليه السلام : مؤمن خاموش مى ماند، تا سالم ماند و سخن مى گويد، تا سود برد··· اگر به پاكى ستوده شود، از آنچه مى گويند هراسان مى شود و از آنچه كه نمى دانند، از خداوند آمرزش مى طلبد. سخن كسى كه او را نمى شناسد [و مى ستايدش ]فريبش نمى دهد و از برشمردن اعمالش [در آخرت] مى ترسد.
امام زين العابدين عليه السلام : رشد دادن دارايى، كمال مردانگى است.
الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام ـ من دُعائهِ عِندَ المَرَضِ ـ : اللّهُمّ لكَ الحَمدُ على ما لم أزَلْ أتَصَرَّفُ فيهِ مِن سَلامَةِ بَدَني ، و لكَ الحَمدُ على ما أحدَثتَ بي مِن عِلَّةٍ في جَسَدي ، فما أدري يا إلهي أيُّ الحالَينِ أحَقُّ بالشُّكرِ لَكَ ، و أيُّ الوَقتَينِ أولى بالحَمدِ لَكَ ! أ وَقتُ الصِّحَّةِ ··· أم وَقتُ العِلَّةِ الّتي مَحَّصتَني بِها ؟! .
امام زين العابدين عليه السلام ـ در دعاى آن حضرت هنگام بيمارى ـ گفت : بار خدايا! تو را سپاس بر تندرستى ام كه پيوسته در آن به سر مى برم. و تو را سپاس بر بيمارى اى كه در بدنم پديد آورده اى؛ زيرا نمى دانم، اى خداى من! كدام يك از اين دو حالت [تندرستى يا بيمارى ]به سپاسگزارى تو شايسته تر و كدام يك از اين دو زمان براى ستايش تو سزاوارتر است. آيا زمان تندرستى··· يا زمان بيمارى كه مرا به وسيله آن [از گناهان ]پاك كردى؟
الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام ـ في الصَّلاةِ على حَمَلَةِ العَرشِ و كلِّ مَلَكٍ مُقَرَّبٍ ـ : اللّهُمّ و حَمَلَةُ عَرشِكَ الّذينَ لا يَفتُرونَ مِن تَسبيحِكَ ، و لا يَسأمونَ مِن تَقديسِكَ ، و لا يَستَحسِرونَ مِن عِبادَتِكَ ، و لا يُؤثِرونَ التّقصيرَ علَى الجِدِّ في أمرِكَ ، و لا يَغفُلونَ عنِ الوَلَهِ إلَيكَ ، و إسرافيلُ صاحِبُ الصُّورِ الشّاخِصُ الّذي يَنتَظِرُ مِنكَ الإذنَ و حُلولَ الأمرِ فيُنبِّهُ بالنَّفخَةِ صَرعى رَهائنِ القُبورِ، و مِيكائيلُ ذو الجاهِ عِندكَ و المَكانِ الرَّفيعِ مِن طاعَتِكَ ، و جِبريلُ الأمينُ على وَحيكَ المُطاعُ في أهلِ سَماواتِكَ المَكينُ لَدَيكَ المُقَرَّبُ عِندَكَ ، و الرُّوحُ الّذي هُو على ملائكةِ الحُجُبِ و الرُّوحُ الّذي هُو مِن أمرِكَ
فصَلِّ علَيهِم و علَى الملائكةِ الّذينَ مِن دُونِهم مِن سُكّانِ سَماواتِكَ و أهلِ الأمانَةِ على رِسالاتِكَ، و الّذينَ لا تَدخُلُهُم سأمَةٌ مِن دُؤوبٍ ، و لا إعياءٌ مِن لُغوبٍ ، و لا فُتورٌ ،
و لا تَشغَلُهُم عن تَسبيحِكَ الشَّهَواتُ ، و لا يَقطَعُهُم عن تَعظيمِكَ سَهوُ الغَفَلاتِ، الخُشّعُ الأبصارِ فلا يَرومونَ النّظَرَ إلَيكَ ، النَّواكِسُ الأذقانِ الّذينَ قد طالَت رَغبَتُهُم فيما لَدَيكَ ، المُستَهتَرونَ بذِكرِ آلائكَ ، و المُتَواضِعونَ دُونَ عَظَمَتِكَ و جَلالِ كِبريائكَ ، و الّذينَ يَقولونَ إذا نَظَروا إلى جَهَنَّمَ تَزفِرُ على أهلِ مَعصيَتِكَ : سُبحانَكَ ما عَبَدناكَ حَقَّ عِبادَتِكَ
فصَلِّ علَيهِم ··· و علَى الرُّوحانيِّينَ مِن ملائكتِكَ، و أهلِ الزُّلفَةِ عِندكَ ، و حُمّالِ الغَيبِ إلى رُسُلِكَ ، و المُؤتَمَنينَ على وَحيكَ ، و قَبائلِ الملائكةِ الّذينَ اختَصَصتَهُم لنفسِكَ ، و أغنَيتَهُم عنِ الطَّعامِ و الشَّرابِ بتَقديسِكَ ، و أسكَنتَهُم بُطونَ أطباقِ سَماواتِكَ ، و الّذينَ على أرجائها إذا نَزَلَ الأمرُ بتَمامِ وَعدِكَ
و خُزّانِ المَطرِ ، و زَواجِرِ السَّحابِ ، و الّذي بصَوتِ زَجرِهِ يُسمَعُ زَجَلُ الرُّعودِ ، و إذا سَبَحَت بهِ حَفيفةُ السَّحابِ التَمَعَت صَواعِقُ البُروقِ، و مُشَيِّعي الثَّلجِ و البَرَدِ ، و الهابِطينَ مَع قَطْرِ المَطَرِ إذا نَزَلَ ، و القُوّامِ
على خَزائنِ الرِّياحِ ، و المُوَكَّلينَ بالجِبالِ فلا تَزولُ ، و الّذينَ عَرَّفتَهُم مَثاقيلَ المِياهِ و كَيلَ ما تَحويهِ لَواعِجُ الأمطارِ و عَوالِجُها ، و رُسُلِكَ مِن الملائكةِ إلى أهلِ الأرضِ بِمَكروهِ ما يَنزِلُ مِن البَلاءِ و مَحبوبِ الرَّخاءِ
و السَّفَرَةِ الكِرامِ البَرَرَةِ ، و الحَفَظَةِ الكِرامِ الكاتِبينَ ، و مَلَكِ المَوتِ و أعوانهِ ، و مُنكَرٍ و نَكيرٍ ، و رُومانَ فَتّانِ القُبورِ ، و الطّائفينَ بالبَيتِ المَعمورِ ، و مالِكٍ و الخَزَنةِ ، و رِضوانٍ و سَدَنَةِ الجِنانِ ، و الّذينَ «لا يَعْصونَ اللّه َ ما أمَرَهُم و يَفْعَلونَ ما يُؤمَرونَ» . و الّذينَ يَقولونَ : «سَلامٌ علَيكُمْ بِما صَبَرْتُم فنِعْمَ عُقْبَى الدّارِ» . و الزَّبانيَةِ الّذينَ إذا قيلَ لَهُم : «خُذُوهُ فَغُلُّوهُ * ثُمَّ الجَحيمَ صَلُّوهُ» . ابتَدَروهُ سِراعا و لَم يُنظِروهُ . و مَن أوهَمْنا ذِكرَهُ و لَم نَعلَمْ مَكانَهُ مِنكَ و بأيِّ أمرٍ وَكَّلتَهُ ، و سُكّانِ الهَواءِ و الأرضِ و الماءِ ، و مَن مِنهُم علَى الخَلقِ .
فصَلِّ علَيهِم يَومَ يأتي «كُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائقٌ و شَهيدٌ» . ، و صَلِّ علَيهِم صَلاةً تَزيدُهُم كَرامَةً على كرامَتِهِم و طهارَةً على طهارَتِهِم .
امام زين العابدين عليه السلام ـ در درود فرستادن بر حاملان عرش و هر فرشته مقرّبى ـ فرمود: بار خدايا! و حاملان عرشَت كه از تسبيح گويى تو سست نمى شوند و از تقديست به ستوه نمى آيند و از عبادتت درمانده نمى شوند و كوتاهى را بر كوشايى در امر تو ترجيح نمى دهند و از شيفتگى به تو غافل نمى گردند. و اسرافيل، آن صاحب صور كه چشم به راه و منتظر اجازه تو و فرا رسيدن فرمان توست، تا با دميدن [در صور]، مردگانِ گروگان گورها را بيدار كند. و ميكائيل كه نزد تو داراى منزلت است و در طاعت تو جايگاهى بلند دارد. و جبرئيل كه امين وحى توست و در ميان اهل آسمان هايت مطاع است و در پيشگاهت ارجمند و در درگاهت مقرّب است. و روح كه گماشته بر فرشتگانِ حجاب هاست. و روح (نام فرشته بسيار بزرگ) كه از عالم امر توست. پس، بر اين ها درود فرست و نيز بر فرشتگانى كه فروتر از اينانند و ساكنان آسمان هاى تو و امينان پيغامهايت هستند و هم بر فرشتگانى كه از هيچ كوششى خسته نمى شوند و از هيچ رنجى، ماندگى و سستى به آنها راه نمى يابد و شهوت ها و خواهش ها آنها را از تسبيح تو باز نمى دارد
و فراموشىِ ناشى از غفلت ها مانعِ آنان از تعظيم تو نمى شود [زيرا فاقد اين امور هستند]. ديدگانشان به كرنش فروهشته است و قصد (جسارت) نگاه كردن به تو را نمى كنند و چانه هاى خود را به زير افكنده اند، فرشتگانى كه به آنچه نزد توست بسى راغبند، شيفته يادْ كِرد نعمت هاى تو هستند و در برابر عظمت تو و شكوه كبريايى ات فروتنند و فرشتگانى كه چون به دوزخ بنگرند كه بر نافرمانان تو گُر مى كشد، گويند : «پاك و منزّهى تو، ما تو را چنان كه سزاوار بندگى توست بندگى نكرديم»
پس، درود فرست بر ايشان ··· و بر فرشتگان روحانى خود و آنان كه نزد تو قرب و منزلت دارند و آنان كه بَرندگان امور غيبى به نزد رسولانت هستند و آنان كه امين وحى تو مى باشند و بر آن دسته از فرشتگانى كه به خود اختصاصشان داده اى و با تقديس خود از خوراك و نوشيدنى بى نيازشان كرده اى و درون طبقات آسمان هايت جايشان داده اى و بر فرشتگانى كه در اطراف و اكناف آسمان هايت ايستاده اند، تا آن گاه كه فرمان به سر آمدن وعده ات در رسد
و بر خزانه داران باران و به پيش رانندگان ابر و بر فرشته اى كه از صداى راندنش، بانگ تندرها شنيده مى شود و هرگاه با آواز راندن او ابر خروشان به شنا درآيد، صاعقه هاى آذرخش ها مى درخشد. و بر فرشتگانى كه برف و تگرگ را همراهى مى كنند و
فرشتگانى كه با فرود آمدن دانه هاى باران فرود مى آيند و فرشتگانى كه مسئولان خزانه هاى بادهايند و فرشتگانى كه بر كوه ها گماشته شده اند، تا از جاى نجنبند و فرشتگانى كه وزن آب ها و پيمانه باران هاى سخت و رگبارها را به آنان شناسانده اى و بر فرشتگانى كه به سوى زمينيان فرستاده اى تا بلايى ناخوشايند برايشان بياورند يا گشايش و نعمتى خوشايند [بر اينان درود فرست]
و بر سفيران گرامى نيكوكار و فرشتگان بزرگوارى كه نگهبان و نويسنده اعمال بندگانند و بر فرشته مرگ و دستيارانش و بر منكر و نكير و بر رُومان آزمايش كننده [اهل ]گورها و بر طواف كنندگان بيت المعمور و بر مالك و زمام داران دوزخ و بر رضوان و كليد داران بهشت و بر فرشتگانى كه «از فرمان خدا سرپيچى نمى كنند و آنچه بدان ها دستور داده شود، به كار مى بندند» و بر فرشتگانى كه [به اهل بهشت ]مى گويند : «درود بر شما به سبب شكيبايى كه كرديد و راستى چه نيكوست فرجام آن سراى» و بر دوزخبانان كه چون به ايشان گفته شود : «او را بگيريد و در غُل كشيد و به دوزخش اندازيد» به سوى او بشتابند و امانش ندهند. و بر هر فرشته اى كه نامش را نياورديم و نمى دانيم نزد تو چه پايگاهى دارد و او را به چه كارى گماشته اى و بر فرشتگانى كه در هوا و زمين و آب جاى دارند و بر آنانى كه بر خلق گماشته شده اند
پس، بر ايشان درود فرست، در آن روزى كه «هر كس مى آيد و فرشته اى او را مى راند و فرشته اى گواهى مى دهد» و بر آنان درود فرست ، درودى كه بر كرامت آنها و بر طهارت و پاكيشان بيفزايد.
الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام ـ في قولهِ تعالى: «ثُمَّ دَنا فتَدَلّى * فكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أو أدْنى» . ـ : ذاكَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، دَنا مِن حُجُبِ النُّورِ فرأى مَلَكوتَ السَّماواتِ ، ثُمّ تَدَلّى صلى الله عليه و آله فنَظَرَ مِن تَحتِهِ إلى مَلَكوتِ الأرضِ ، حتّى ظَنَّ أنّهُ في القُربِ مِن الأرضِ كَقابِ قَوسَينِ أو أدنى .
امام زين العابدين عليه السلام ـ درباره آيه «ثمّ دنى فتدلّى فكان قاب قوسين او ادنى» ـ فرمود : مقصود رسول خدا صلى الله عليه و آله است كه به حجاب هاى نور نزديك شد و ملكوت آسمان ها را ديد. سپس بسيار نزديك شد و از زير پاى خود به ملكوت زمين نگريست تا حدّى كه گمان كرد با زمين به اندازه فاصله دو سر كمان يا كمتر فاصله دارد.
الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام : أشَدُّ ساعاتِ ابنِ آدمَ ثلاثُ ساعاتٍ : السّاعَةُ التي يُعايِنُ فيها ملَكَ المَوتِ ، و السّاعَةُ الّتي يَقومُ فيها مِن قَبرِهِ ، و السّاعَةُ التي يَقِفُ فيها بينَ يَدَيِ اللّه ِ تباركَ و تعالى ، فإمّا إلَى الجَنّةِ ، و إمّا إلَى النّارِ··· .
امام زين العابدين عليه السلام : سخت ترين لحظات آدمى سه لحظه است : لحظه اى كه ملك الموت را مى بيند، و لحظه اى كه از گورش برمى خيزد ، و لحظه اى كه در برابر پروردگار خود ـ تبارك و تعالى ـ مى ايستد، پس يا سوى بهشت مى رود يا سوى دوزخ···
الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام : لَمّا اشتَدَّ الأمرُ بالحُسينِ بنِ عليِّ بنِ أبي طالبٍ عليهما السلام نَظَرَ إلَيهِ مَن كانَ مَعهُ فإذا هُو بخِلافِهِم ؛ لأنّهُم كُلّما اشتَدَّ الأمرُ تَغيَّرَت ألوانُهُم و ارتَعدَت فَرائصُهُم و وجَبَت قُلوبُهُم ؛ و كانَ الحُسينُ عليه السلام و بعضُ مَن مَعهُ مِن خَصائصهِ تُشرِقُ ألوانُهُم و تَهدَأُ جَوارِحُهُم و تَسكُنُ نُفوسُهُم . فقالَ بَعضُهم لبَعضٍ : اُنظُروا ، لا يُبالي بالمَوتِ ! فقالَ لَهُمُ الحُسينُ عليه السلام : صَبرا بَني الكِرامِ! فما المَوتُ إلاّ قَنطَرَةٌ تَعبُرُ بِكُم عَنِ البُؤسِ و الضَّرّاءِ إلَى الجِنانِ الواسِعَةِ و النَّعيمِ الدّائمَةِ ، فأيُّكُم يَكرَهُ أن يَنتَقِلَ مِن سِجنٍ إلى قَصرٍ ؟ ! .
امام زين العابدين عليه السلام : چون كار بر حسين بن على بن ابى طالب عليهما السلام سخت شد، همراهيان حضرت به او نگريستند و ديدند حالتش برخلاف آنهاست؛ چه آنكه آنها هرگاه كار بالا مى گرفت رنگشان بر مى گشت و بدن هايشان مى لرزيد و دل هايشان به تپش مى افتاد، امّا حسين عليه السلام و برخى از همراهان خاصّ او رنگهايشان برافروخته مى شد و اندام هايشان آرام و جان هايشان آرامش مى يافت. پس، آنان به يكديگر مى گفتند : نگاه كنيد، از مرگ پروايى ندارد! حسين عليه السلام به ايشان فرمود : صبور باشيد، اى بزرگ زادگان! زيرا مرگ جز پلى كه شما را از رنج و بدبختى به سوى بهشت هاى پر گستره و نعمت جاويدان عبور مى دهد، نيست. كدام يك از شما خوش ندارد كه از زندانى به قصرى برده شود؟!
عنه عليه السلام ـ لمّا سُئلَ عنِ المَوتِ ـ : لِلمؤمنِ كنَزعِ ثِيابٍ وَسِخَةٍ قَمِلَةٍ ، و فَكِّ قُيودٍ و أغلالٍ ثَقيلَةٍ ، و الاستِبدالِ بأفخَرِ الثِّيابِ و أطيَبِها رَوائحَ ، و أوطَأَ المَراكِبِ ، و آنَسِ المَنازِلِ ؛ و للكافِرِ كخَلعِ ثِيابٍ فاخِرَةٍ ، و النَّقلِ عن مَنازِلَ أنيسَةٍ ، و الاستِبدالِ بأوسَخِ الثِّيابِ و أخشَنِها ، و أوحَشِ المَنازِلِ ، و أعظَمِ العَذابِ .
امام زين العابدين عليه السلام ـ در پاسخ به اين پرسش كه مرگ چيست؟ ـ فرمود : براى مؤمن چون بركندن جامه هايى چركين و شپشى از تن است و از هم گسستن كُند و زنجيرهاى گرانبار و جايگزين كردن فاخرترين و خوش بوترين جامه ها و راهوارترين مركب ها و امن ترين منزل ها. و براى كافر به منزله بركندن جامه هايى فاخر از تن و منتقل شدن از منزل هايى امن و جايگزين كردن آنها به كثيف ترين و خشن ترين جامه ها و وحشتناك ترين منزل ها و بزرگترين عذاب است.