الإمامُ الرِّضا عليه السلام : مَن رَدَّ مُتَشابِهَ القرآنِ إلى مُحكَمِهِ هُدِيَ إلى صِراطٍ مُستَقيمٍ . .
امام رضا عليه السلام : هركه متشابه قرآن را به محكمِ آن ارجاع دهد، به راه راست هدايت شده است.
الإمامُ الرِّضا عليه السلام ـ في قولِهِ تعالى : «عَفا اللّه ُ عَنكَ لِمَ أذِنْتَ لَهُم» . ـ : هذا مِمّا نَزَلَ ب«إيّاكَ أعني و اسمَعي يا جارَة» ··· و كذلكَ قولُهُ عَزَّ و جلَّ : «لَئنْ أشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكونَنَّ مِنَ الخَاسِرينَ» . و قولُهُ عَزَّ و جلَّ : «و لَو لا أنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إلَيْهِمْ شَيئا قَليلاً» .
امام رضا عليه السلام ـ درباره آيه «خدا تو را ببخشد چرا به آنها اجازه دادى» ـ فرمود : اين از جمله آياتى است كه طبق ضرب المثل «به در مى گويم كه ديوار بشنود»، نازل شده است ··· همچنين آيه «اگر شرك آورى، هر آينه عمل تو بر باد رود و مسلّما از زيانكاران خواهى شد» و نيز آيه «و اگر نبود كه ما تو را استوار گردانيديم، هر آينه نزديك بود كه به سوى آنها اندكى متمايل شوى».
الإمامُ الرِّضا عليه السلام : ثَمانيَةُ أشياءَ لا تكونُ إلاّ بقَضاءِ اللّه ِ و قَدَرِهِ : النَّومُ ، و اليَقَظَهُ ، و القُوَّةُ ، و الضَّعفُ ، و الصِّحَّةُ ، و المَرضُ ، و المَوتُ ، و الحَياةُ .
امام رضا عليه السلام : هشت چيز است كه جز با قضا و قدر خداوند نيست: خواب، بيدارى، توانايى، ناتوانى، تندرستى، بيمارى، مرگ و زندگى.
الإمامُ الرِّضا عليه السلام : إنَّ لِلقُلوبِ إقبالاً و إدبارا ، و نَشاطا و فُتورا ، فإذا أقبَلَت بَصُرَت و فَهِمَت ، و إذا أدبَرَت كَلَّت و مَلَّت ، فَخُذُوها عِندَ إقبالِها و نَشاطِها ، و اترُكُوها عِندَ إدبارِها و فُتورِها .
امام رضا عليه السلام : همانا دلها را رويكردى است و روى گردى، نشاطى است و ضعفى. پس هر گاه رو كنند، با فهم و بصيرت شوند و هر گاه پشت كنند، خسته و ملول گردند. بنا بر اين، به گاه روى آورى و نشاطشان، به آنها چنگ زنيد [و در عبادات به كارشان كشيد] و به گاه روي گردانى و ضعفشان، آنها را به حال خود رها سازيد.
الإمامُ الرِّضا عليه السلام ـ في قولِهِ تعالى : «خَتَمَ اللّه ُ عَلى قُلُوبِهِم» ـ : الخَتمُ هو الطَّبعُ على قُلوبِ الكُفّارِ عُقوبَةً على كُفرِهِم ، كما قالَ عَزَّ و جلَّ : «بَلْ طَبَعَ اللّه ُ عَلَيها بكُفْرِهِمْ فَلا يُؤمِنُونَ إلاّ قَليلاً» . .
امام رضا عليه السلام ـ درباره آيه «خَتَم اللّه عَلى قُلوبِهِم» ـ فرمود : خَتم، مُهر زدن است بر دلهاى كافران به كيفر كُفرشان؛ همچنان كه خداوند عزّ و جلّ فرموده است: «بلكه خدا بر دلهاى كافران به سبب كفرشان مُهر زد، پس ايمان نياورند ، مگر شمارى اندك».
امام رضا عليه السلام ـ درباره همين آيه ـ فرمود : يعنى از ديدن حقايق هستى، كور و عاجز است.
امام رضا عليه السلام : مَيْسِر، همان قمار است.
عنه عليه السلام : لمّا حُمِلَ رأسُ الحُسينِ بنِ عليٍّ عليهما السلام إلَى الشّامِ أمَرَ يَزيدُ لَعَنَهُ اللّه ُ فَوُضِعَ و نُصِبَت علَيهِ مائدَةٌ فَأقبَلَ هُو لَعَنَهُ اللّه ُ و أصحابُهُ يَأكُلُونَ و يَشرَبُونَ الفُقّاعَ ، فلمّا فَرَغُوا أمَرَ بالرأسِ فَوُضِعَ في طَستٍ تحتَ سَرِيرِهِ ، و بُسِطَ علَيهِ رُقعَةُ الشَّطرَنجِ ، و جَلَسَ يَزيدُ علَيهِ اللَّعنَةُ يَلعَبُ بالشَّطرَنجِ و يَذكُرُ الحُسَينَ و أباهُ و جَدَّهُ صلواتُ اللّه ِ علَيهِم ، و يَستَهزئُ بِذِكرِهِم ، فَمَتى قَمَرَ صاحِبهُ تَناوَلَ الفُقّاعَ فَشَرِبَهُ ثلاثَ مَرّاتٍ ، ثُمّ صَبَّ فَضلَتَهُ على ما يَلي الطَّستَ مِن الأرضِ
فَمَن كانَ مِن شيعَتِنا فَلْيَتَوَرَّعْ عن شُربِ الفُقّاعِ و اللَّعبِ بالشَّطرَنجِ .
امام رضا عليه السلام : هنگامى كه سر حسين بن على عليهما السلام را به شام بردند، يزيد ، كه خدايش لعنت كند، دستور داد آن را در مجلسش گذاشتند و سفره انداختند. آن ملعون با اطرافيان خود شروع به خوردن غذا و نوشيدن شراب كردند و خوردن كه تمام شد، دستور داد سر را ميان تشتى زير تختش گذاشتند و روى تخت ، تخته شطرنج را پهن كرد و يزيد ملعون به شطرنج بازى نشست و مرتب نام حسين و پدر و جدّ او ـ صلوات اللّه عليهم ـ را مى برد و با تمسخر از آنان ياد مى كرد و هر گاه از رقيب خود مى برد، شراب بر مى داشت و سه بار مى نوشيد و آن گاه باقيمانده آن را كنار تشت روى زمين مى ريخت. پس، هر كس كه شيعه ماست، بايد از شراب خوارى و شطرنج بازى دورى كند.
الإمامُ الرِّضا عليه السلام ـ لمّا سُئلَ عَنِ القَناعَةِ ـ : القَناعَةُ تَجتَمِعُ إلى صيانَةِ النفسِ و عِزِّ القَدرِ ، و طَرحِ مُؤَنِ (مَؤونَة) الاستِكثارِ ، و التَّعبُّدِ لأهلِ الدنيا ، و لا يَسلُكُ طَريقَ القَناعَةِ إلاّ رجُلانِ : إمّا مُتَعَلِّلٌ (مُتَعبِّدٌ) يُريدُ أجرَ الآخِرَةِ ، أو كريمٌ مُتَنزِّهٌ عَن لِئامِ الناسِ .
امام رضا عليه السلام ـ در پاسخ به سؤال از قناعت ـ فرمود : قناعت، باعث خويشتندارى و ارجمندى و آسوده شدن از زحمت فزون خواهى و بندگى در برابر دنيا پرستان است. راه قناعت را جز دو كس نپيمايد: يا عبادت پيشه اى كه خواهان مزدِ آخرت است، يا بزرگوارى كه از مردمان فرومايه دورى مى كند.