کتابخانه احادیث شیعه
پرینت احادیث

احادیث امام حسن علیه السلام332 حدیث

امام حسن عليه السلام ـ در خطبه اى كه پس از شهادت اميرالمؤمنين عليه السلامايرادفرمود ـ : جدّم رسول خدا صلي الله عليه و آله به من فرمود كه امر امامت را دوازده امام از اهل بيت و برگزيدگان او به عهده مى گيرند و هيچ يك از ما نيست، مگر اين كه يا به قتل مى رسد و يا با زهر كشته مى شود.
صفحه اختصاصي حديث و آيات مُحَمَّدُ بنُ الحَسَنِ عَن مُحَمَّدِ بنِ إبراهيمَ : اُتِيَ بِبَعضِ بَنِي الحَسَنِ عليه السلام إلى أبي جَعفَرٍ حديث فَنَظَرَ إلى مُحَمَّدِ بنِ إبراهيمَ بنِ حَسَنٍ فَقالَ : أنتَ الدّيباجُ الأَصفَرُ ؟ قالَ : نَعَم . قالَ : أما وَاللّه ِ لَأَقتُلَنَّكَ قِتلَةً ما قَتَلتُها أحَدًا مِن أهلِ بَيتِكَ . ثُمَّ أمَرَ بِاُسطُوانَةٍ مَبنِيَّةٍ فَفُرِقَت ، ثُمَّ اُدخِلَ فيها فَبَنى عَلَيهِ وهُوَ حَيٌّ حديث .
محمّدبن حسن از محمّدبن ابراهيم: يكى از فرزندان حسن عليه السلامرا نزد ابوجعفر [منصور دوانيقى] آوردند. او به محمّد بن ابراهيم بن حسن نگاهى كرد و گفت: ديباج اصفر تويى؟ گفت: آرى. منصور گفت: به خدا قسم، تو را به چنان وضعى بكشم كه تاكنون هيچ يك از افراد خاندانت را چنان نكشته باشم. سپس دستور داد ستونى را شكاف دادند و او را زنده زنده داخل آن كردند و رويش را بستند.
امام حسن عليه السلام ـ در سخنى با سفيان بن ابى ليلى ـ : بشارتت باد اى سفيان؛ زيرا دنيا، نيكوكار و بدكار را در خود جاى مى دهد تا اين كه خداوند، پيشواى حقّ را از آل محمّد صلي الله عليه و آله بفرستد.
امام حسن عليه السلام ـ در خطبه روز جمعه ـ : خداوند هيچ پيامبرى نفرستاد، مگر اين كه براى او نقيبى و قومى و خانواده اى برگزيد. سوگند به آن كه محمّد را به حقّ پيامبر كرد ، هيچ كس نيست كه حقّ ما اهل بيت را كم گزارد مگر اين كه خداوند به همان مقدار از عمل او بكاهد و هيچ دولتى بر ضد ما نباشد، مگر اين كه عاقبت از آنِ ما باشد «وقطعاً پس از چندى خبر آن را خواهيد دانست» .
امام حسن عليه السلام: پيامبر از رنج و بلاهايى ياد كرد، كه اهل بيتش عليهم السلامتا زمانى كه خداوند پرچمهاى سياهى را از مشرق مى فرستد، مى بينند. هركس آنها را يارى دهد، خداوند ياريش رساند و هركس تنهايشان گذارد، خداوند او را تنها و بى ياور گذارد؛ صاحبان اين پرچمها، نزد مردى كه همنام من است مى روند و زمام امور خود را به دست او مى سپارند و خداوند او را پشتيبانى مى كند و نصرتش مى دهد.
صفحه اختصاصي حديث و آيات الحَسَنُ بنُ الجَهمِ : حَضَرتُ مَجلِسَ المَأمونِ يَومًا وعِندَهُ عَلِيُّ بنُ موسَى الرِّضا عليه السلاموقَدِ اجتَمَعَ الفُقَهاءُ وأهلُ الكَلامِ مِنَ الفِرَقِ المُختَلِفَةِ . . . قالَ لَهُ المَأمونُ : يا أبَا الحَسَنِ بَلَغَني أنَّ قَومًا يَغلُونَ فيكُم ويَتَجاوزونُ فيكُمُ الحَدَّ . فَقالَ الرِّضا عليه السلام : حَدَّثَني أبي موسَى بنُ جَعفَرٍ عن أبيهِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ عَن أبيهِ مُحَمَّدِ بنِ عَلِيٍّ عَن أبيهِ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ عَن أبيهِ الحُسَينِ ابنِ عَلِيٍّ عَن أبيهِ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ عليهم السلام قالَ : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله : لا تَرفَعوني فَوقَ حَقّي ؛ فَإِنَّ اللّه َ تَبارَكَ وتَعالَى اتَّخَذَني عَبدًا قَبلَ أن يَتَّخِذَني نَبِيًّا ، قالَ اللّه ُ تَبارَكَ وتَعالى : «ما كانَ لِبَشَرٍ أن يُؤتِـيَهُ اللّه ُ الكِتابَ وَالحُكمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقولَ لِلنّاسِ كونوا عِبادًا لي مِن دونِ اللّه ِ ولكِن كونوا رَبّانِيّينَ بِما كُنتُم تُعَلِّمونَ الكِتابَ وبِما كُنتُم تَدرُسونَ * ولا يَأمُرَكُم أن تَتَّخِذُوا المَلائِكَةَ وَالنَّبِيّينَ أربابًا أيَأمُرُكُم بِالكُفرِ بَعدَ إذ أنتُم مُسلِمونَ حديث » . قالَ عَلِيٌّ عليه السلام : يَهلِكُ فِيَّ اثنانِ ولا ذَنبَ لي : مُحِبٌّ مُفرِطٌ ومُبغِضٌ مُفَرِّطٌ ، وأنَا أبرَأُ إلَى اللّه
تَبارَكَ وتَعالى مِمَّن يَغلو فينا ويَرفَعُنا فَوقَ حَدِّنا كَبَراءَةِ عيسَى بنِ مَريَمَ عليه السلاممِنَ النَّصارى ، قالَ اللّه ُ تَعالى : «وإذ قالَ اللّه ُ يا عيسَى بنَ مَريَمَ أأَنتَ قُلتَ لِلنّاسِ اتَّخِذوني واُمّيَ إلهَينِ مِن دونِ اللّه ِ قالَ سُبحانَكَ ما يَكونُ لي أن أقولَ ما لَيسَ لي بِحَقٍّ إن كُنتُ قُلتُهُ فَقَد عَلِمتَهُ تَعلَمُ ما في نَفسِي ولاَ أعلَمُ ما في نَفسِكَ إنَّكَ أنتَ عَلاّمُ الغُيوبِ * ما قُلتُ لَهُم إلاّ ما أمَرتَني بِهِ أنِ اعبُدُوا اللّه َ رَبّي ورَبَّكُم وكُنتُ عَلَيهِم شَهيدًا ما دُمتُ فيهِم فَلَمّا تَوفَّيتَني كُنتَ أنتَ الرَّقيبَ عَلَيهِم وأنتَ عَلى كُلِّ شَيءٍ شَهيدٌ حديث » ، وقالَ عَزَّوجَلَّ : «لَن يَستَنكِفَ المَسيحُ أن يَكونَ عَبدًا للّه ِِ ولاَ المَلائِكَةُ المُقَرَّبونَ حديث » ، وقالَ عَزَّوجَلَّ : «مَا المَسيحُ بنُ مَريَمَ إلاّ رَسولٌ قَد خَلَت مِن قَبلِهِ الرُّسُلُ واُمُّهُ صِدِّيقَةٌ كانا يَأكُلانِ الطَّعامَ حديث » ومَعناهُ أنَّهُما كانا يَتَغَوَّطانِ ، فَمَنِ ادَّعى لِلأَنبِياءِ رُبوبِيَّةً وَادَّعى لِلأَئِمَّةِ رُبوبِيَّةً أو نُبُوَّةً أو لِغَيرِ الأَئِمَّةِ إمامَةً فَنَحنُ مِنهُ بُرَآءُ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ حديث .
حسن بن جهم: روزى در انجمن مأمون حاضر بودم و على بن موسى الرضا عليه السلامنيز نزد او بود و فقيهان و متكلمان فِرقه هاى مختلف، جمع بودند. ... مأمون به آن بزرگوار عرض كرد: شنيده ام كه گروهى درباره شما غُلو مى كنند و نسبت به شما پا را از حد فراتر مى گذارند. حضرت رضا عليه السلامفرمود: پدرم، موسى بن جعفر از پدرش، جعفر بن محمّد از پدرش، محمّد بن على از پدرش، على بن الحسين از پدرش، حسين بن على از پدرش، على بن ابى طالب عليهم السلام حديث كرد كه آن جناب فرمود: رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: مرا از آن چه سزاوارم، فراتر نبريد؛ زيرا خداوند تبارك و تعالى پيش از آن كه مرا پيامبر قرار دهد، بنده خود قرار داد. خداى تبارك و تعالى فرموده است: «هيچ بشرى را نسزد كه خدا به او كتاب و حكم و پيامبرى بدهد، سپس او به مردم بگويد: به جاى خدا، بنده من باشيد، بلكه [بايد بگويد:] به سبب آن كه كتاب (آسمانى) تعليم مى داديد و از آن رو كه درس مى خوانديد، علماى دين باشيد. و (نيز) شما را فرمان نخواهد داد كه فرشتگان و پيامبران را به خدايى گيريد. آيا پس از آن كه سر به فرمان (خدا) نهاده ايد، (باز) شما را به كفر وا مى دارد؟!». على عليه السلامفرمود: درباره من دو گروه به هلاكت رسند، در حالى كه تقصير من نيست: دوست افراطى و دشمن افراطى و من به پيشگاه خداى تبارك و تعالى، اعلام بيزارى مى كنم از كسى كه درباره ما غلو كند و ما را از حدّمان فراتر برد، همان گونه كه عيسى بن مريم عليه السلام از نصارا بيزارى جست. خداوند متعال فرموده است: «و (ياد كن) هنگامى را كه خدا فرمود: اى عيسى بن مريم، آيا تو به مردم گفتى: من و مادرم را همچون دو خدا به جاى خداوند بپرستيد؟ گفت: منزّهى تو، مرا نزيبد كه [درباره خويشتن ]چيزى را كه حقّ من نيست بگويم. اگر آن را گفته بودم، قطعاً آن را مى دانستى. آن چه در نفس من است، تو مى دانى و آن چه در ذات توست، من نمى دانم، چرا كه تو خود داناى رازهاى نهانى. من جز آن چه را بدان فرمانم دادى، به آنان نگفتم؛ (گفته ام:) كه خدا، پروردگار من و پروردگار خود را عبادت كنيد و تا وقتى در ميانشان بودم، بر آنان گواه بودم، پس چون روح مرا گرفتى، تو خود بر آنان نگهبان بودى و تو بر همه چيز، گواهى» . و فرموده است: «مسيح از اين كه بنده خدا باشد، هرگز امتناع نمى ورزد و فرشتگان مقرّب نيز [امتناع ندارند]» . و فرموده است: «مسيح پسر مريم، جز پيامبرى نبود كه پيش از او نيز پيامبرانى آمده بودند و مادرش زنى بسيار راستگو بود، هر دو غذا مى خوردند» . يعنى هر دو قضاى حاجت مى كردند. پس هركه براى پيامبران، ادّعاى ربوبيّت و براى امامان، ادّعاى ربوبيّت يا نبوّت و براى غير امامان ادّعاى امامت، كند ما در دنيا و آخرت از او بيزاريم.
صفحه اختصاصي حديث و آيات الحَسَنُ بنُ موسَى الوَشّاءُ البَغدادِيُّ : كُنتُ بِخُراسانَ مَعَ عَلِيِّ بنِ موسَى الرِّضا عليهماالسلام
في مَجلِسِهِ ، وزَيدُ بنُ موسى حاضِرٌ قَد أقبَلَ عَلى جَماعَةٍ فِي المَجلِسِ يَفتَخِرُ عَلَيهِم ويَقولُ : نَحنُ ونَحنُ ، وأبُو الحَسَنِ عليه السلام مُقبِلٌ عَلى قَومٍ يُحَدِّثُهُم ، فَسَمِعَ مَقالَةَ زَيدٍ فَالتَفَتَ إلَيهِ فَقالَ : يا زَيدُ ، أغَرَّكَ قَولُ بَقّالِي الكوفَةِ : إنَّ فاطِمَةَ أحصَنَت فَرجَها فَحَرَّمَ اللّه ُ ذُرِّيَّتَها عَلَى النّارِ ؟! وَاللّه ِ ، ما ذلِكَ إلاّ لِلحَسَنِ وَالحُسَينِ ووُلدِ بَطنِها خاصَّةً ، فَأَمّا أن يَكونَ موسَى بنَ جَعفَرٍ عليهماالسلاميُطيعُ اللّه َ ويَصومُ نَهارَهُ ويَقومُ لَيلَهُ وتَعصيهِ أنتَ ، ثُمَّ تَجيئانِ يَومَ القِيامَةِ سَواءً ؟! لَأنتَ أعَزُّ عَلَى اللّه ِ عَزَّوجَلَّ مِنهُ ! إنَّ عَلِيَّ بنَ الحُسَينِ عليهماالسلامكانَ يَقولُ : لِمُحسِنِنا كِفلانِ مِنَ الأَجرِ ولِمُسيئِنا ضِعفانِ مِنَ العَذابِ .
وقالَ الحَسَنُ الوَشّاءُ : ثُمَّ التَفَتَ إلَيَّ فَقالَ : يا حَسَنُ ، كَيفَ تَقرَؤون هذِهِ الآيَةَ : «قالَ يا نوحُ إِنَّهُ لَيسَ مِن أهلِكَ إنَّهُ عَمَلٌ غَيرُ صالِحٍ
حديث » ؟ فَقُلتُ : مِنَ النّاسِ مَن يَقرَأُ : «إنَّهُ عَمَلٌ غَيرُ صالِحٍ» ومِنهُم مَن يَقرَأُ «إنَّهُ عَمَلُ غَيرِ صالِحٍ حديث » ، فَمَن قَرَأَ : «إنَّهُ عَمَلُ غَيرِ صالِحٍ» نَفاهُ عَن أبيهِ ، فَقالَ عليه السلام : كَلاّ ، لَقَد كانَ ابنَهُ ولكِن لَمّا عَصَى اللّه َ عَزَّوجَلَّ نَفاهُ اللّه ُ عَن أبيهِ ، كَذا مَن كانَ مِنّا لَم يُطِعِ اللّه َ عَزَّوجَلَّ فَلَيسَ مِنّا ، وأنتَ إذا أطَعتَ اللّه َ فَأَنتَ مِنّا أهلَ البَيتِ حديث .
حسن بن موسى وشّاء بغدادى: من در خراسان، در مجلس على بن موسى الرضا عليهماالسلام بودم و زيد بن موسى (برادر حضرت) نيز حضور داشت و رو به عده اى از مجلسيان كرده بود و بر آنان فخر مى فروخت و مى گفت: ما چنين و چنانيم. حضرت رضا عليه السلام كه مشغول سخن گفتن براى عده اى ديگر بود، سخنان زيد را شنيد و رو به او كرده فرمود: اى زيد! آيا اين سخن سبزى فروشان كوفه تو را مغرور ساخته است كه مى گويند: فاطمه، دامن خود را پاك نگهداشت و از اين رو خداوند آتش را بر ذريّه او حرام كرد؟! به خدا قسم كه اين فقط اختصاص به حسن و حسين و فرزندى دارد كه از شكم او زاييده شده باشد. اما اين كه موسى بن جعفر، خدا را اطاعت كند و روزها روزه بگيرد و شبها را به عبادت گذراند و تو معصيت خدا كنى و سپس در روز قيامت يكسان باشيد، در اين صورت، تو نزد خداى عز و جلعزيزتر از او خواهى بود! على بن الحسين عليهماالسلاممى فرمود: براى نيكوكار ما، دو بهره از پاداش است و براى بدكردار ما، دو برابر عذاب.
حسن وشّاء گويد: آن حضرت سپس رو به من كرد و فرمود: اى حسن، اين آيه را چگونه قرائت مى كنيد: «قالَ يا نُوحُ اِنَّهُ لَيْسَ مِنْ اَهْلِكَ اِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ» . عرض كردم: بعضيها آن را «اِنَّه عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ» (به وصف غير براى عمل) قرائت مى كنند و برخى ديگر «انَّهُ عَمَلُ غَيْرِ صالحٍ» (به اضافه عمل به غير) مى خوانند. پس، كسى كه «اِنَّه عَمَلُ غَيْرِ صالحٍ» (به اضافه) قرائت مى كند او را از فرزندى نوح نفى مى كند. حضرت فرمود: هرگز؛ او فرزند نوح بود، اما چون خداى عز و جلرا نافرمانى كرد، خداوند او را از پدرش نفى كرد. همين طور، هريك از ما اهل بيت كه خداى عز و جلرا نافرمانى كند از ما نيست و تو نيز چنانچه خداوند را فرمان برى، از ما اهل بيت هستى.
ابوالحسن: همسر ابو عبيده پس از مرگ او، به خدمت امام صادق عليه السلامرسيد و عرض كرد: من براى اين گريه مى كنم كه او غريب مرد. حضرت فرمود: او غريب نيست؛ ابوعبيده از ما اهل بيت است.
حسن بن صهيب: در حضور امام باقر عليه السلام از سلمان فارسى سخن به ميان آمد. حضرت فرمود: نه، نگوييد سلمان فارسى، بگوييد سلمان محمّدى؛ او فردى از ما اهل بيت است.
امام حسن عليه السلام ـ در نكوهش دنيا ـ : دنياخواه، بنده دنيادار است.
حدیث روز

امام علی عليه ‏السلام:

ما أكثَرَ العِبَرَ، و أقَلَّ الاعتِبارَ؛

چه بسيار است عبرتها و چه اندک است عبرت گرفتن.

نهج البلاغه، حكمت 297

احادیث معصومین

حمایت از پایگاه
آمار پایگاه کتابخانه احادیث شیعه

تــعــداد كــتــابــهــا : 111

تــعــداد احــاديــث : 45456

تــعــداد تــصــاویــر : 3838

تــعــداد حــدیــث روز : 685