کتابخانه احادیث شیعه
پرینت احادیث

احادیث امام حسن علیه السلام332 حدیث

عبدالرحمن بن كثير به نقل از جعفر بن محمّد به نقل از پدرش به نقل از جدّش به نقل از حسن بن على عليه السلام ـ در بيان آيه شريفه «نَدْعُ اَبْناءَنا وَاَبناءَكم...» ـ : پيامبر صلي الله عليه و آله خارج شد در حالى كه از «اَنْفُس»، پدرم با او بود و از فرزندان، من و برادرم بوديم و از زنان از ميان همه مردمان، مادر من فاطمه بود. ما خاندان او و گوشت و خون و جان اوييم، ما از او هستيم و او از ماست.
ابوالحسن محمّد بن يحيى فارسى: روزى ابو نؤاس به ابو الحسن على بن موسى الرضا عليه السلامنگريست و اين در حالى بود كه حضرت عليه السلام سوار بر استرى از نزد مأمون خارج مى شد. ابو نؤاس به ايشان نزديك شد و درود فرستاد و گفت: اى زاده پيامبر خدا! ابياتى درباره تو سروده ام كه مى خواهم آنها را از من بشنوى. حضرت عليه السلام فرمود: آن چه سروده اى، بياور او پس چنين سرود:
ايشان پاكانى هستند كه جامه شان پاكيزه است * و هر گاه از ايشان ياد شود بر آنها درود فرستاده مى شود
هر كه به هنگام انتساب علوى نباشد * از روزگار كهن افتخارى ندارد
خداوند آن گاه كه خلايق را بيافريد و سامانشان داد * اى جماعت شما را گزين كرد و برگزيد
شماييد گروه برتر و نزد شماست * علم كتاب و آن چه سوره هاى قرآن آورده است
امام رضا عليه السلام فرمود: ابياتى را آوردى كه هيچ كس در سرودن آنها از تو پيشى نگرفته است.
امام حسن عليه السلام ـ در مجلس معاويه ـ : من پسر بهترين كنيزان (خدا) و سرور زنانم. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله ما را با علم خداوند تبارك و تعالى تغذيه كرده است و تأويل قرآن و احكام دشوار را به ما آموخته است. سترگ ترين ارجمندى و والاترين كلمه و افتخار و بلندى از آنِ ماست.
امام حسن عليه السلام : علم در ميان ماست و ما اهل آنيم و همه آن به كمال نزد ماست و تا روز رستاخيز حتّى ديه خراشى تعلّق نخواهد گرفت مگر آن كه با املا پيامبر صلي الله عليه و آله و دست خط على عليه السلام نزد ما نوشته موجود است.
از امام حسن عليه السلام درباره نظر پدرش پيرامون مسأله «خيار» ـ [يعنى حقّ به هم زدن معامله] كه از مباحث خريد و فروش و معاملات است ـ پرسش شد. حضرت عليه السلامصندوقى را خواست و از ميان آن صحيفه زرد رنگى بيرون آورد كه نظر على عليه السلام در باره «خيار» در آن نوشته شده بود.
امام حسن عليه السلام : پيامبر صلي الله عليه و آله به على عليه السلام فرمود: آن چه را بر تو املا مى كنم، بنويس. على عرض كرد: يا رسول اللّه ! بيم دارى چيزى را فراموش كنم؟ پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: از فراموشى تو نمى ترسم، من به درگاه خداوند دعا كرده ام كه حافظه تو را قوى گرداند و از فراموشى بر كنارت دارد، ليكن براى شريك هاى خود بنويس. على عليه السلام عرض كرد: شريكان من چه كسانى هستند يا رسول اللّه ؟ فرمود: آن فرزندان تو كه امامند، به بركت وجود آنهاست كه بر امّت من باران مى بارد و در پرتو وجود آنها دعايشان مستجاب مى گردد و خداوند به سبب آنها بلا از امّت مى گرداند و به بركت وجود آنها از آسمان رحمت مى بارد و اين نخستين ايشان است و با دست به حسن بن على عليه السلاماشاره كرد، سپس به حسين اشاره كرد و فرمود: فرزندان او كه امامند.
صفحه اختصاصي حديث و آيات عَبدُالعَظيمِ بنُ عَبدِاللّه ِ الحَسَنِيُّ : دَخَلتُ عَلى سَيِّدي عَلِيِّ بنِ مُحَمَّدِ بنِ عَلِيِّ ابنِ موسَى بنِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدِ بنِ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ بنِ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ عليهم السلام ، فَلَمّا بَصُرَني (بَصُرَ بي) قالَ لي : مَرحَبًا بِكَ يا أبَا القاسِمِ ، أنتَ
وَلِيُّنا حَقًّا . فَقُلتُ لَهُ : يَا بنَ رَسولِ اللّه ِ ، إنّي اُريدُ أن أعرِضَ عَلَيكَ ديني ، فَإِن كانَ مَرضِيًّا ثَبَتُّ عَلَيهِ حَتّى ألقَى اللّه َ عَزَّوجَلَّ ، فَقالَ : هاتِ يا أبَا القاسِمِ ، فَقُلتُ : إنّي أقولُ : إنَّ اللّه َ تَعالى واحِدٌ لَيسَ كَمِثلِهِ شَيءٌ ، خارِجٌ مِنَ الحَدَّينِ : حَدِّ الإِبطالِ وحَدِّ التَّشبيهِ، وإنَّهُ لَيسَ بِجِسمٍ ولا صورَةٍ ولا عَرَضٍ ولا جَوهَرٍ ، بَل هُوَ مُجَسِّمُ الأَجسامِ ومُصَوِّرُ الصُّوَرِ ، وخالِقُ الأَعراضِ والجَواهِرِ ، ورَبُّ كُلِّ شَيءٍ ومالِكُهُ وجاعِلُهُ ومُحدِثُهُ .
وأنَّ مُحَمَّدًا عَبدُهُ ورَسولُهُ خاتَمُ النَّبِيّينَ ، فَلا نَبِيَّ بَعدَهُ إلى يَومِ القِيامَةِ ، وأنَّ شَريعَتَهُ خاتِمَةُ الشَّرائِعِ فَلا شَريعَةَ بَعدَها إلى يَومِ القِيامَةِ .
وأقولُ : إنَّ الإِمامَ والخَليفَةَ ووَلِيَّ الأَمرِ بَعدَهُ أميرُ المُؤمِنينَ عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ ، ثُمَّ الحَسَنُ ثُمَّ الحُسَينُ ثُمَّ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بنُ عَلِيٍّ ثُمَّ جَعفَرُ بنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ موسَى بنُ جَعفَرٍ ثُمَّ عَلِيُّ بنُ موسى ثُمَّ مُحَمَّدُ بنُ عَلِيٍّ ثُمَّ أنتَ يا مَولايَ . فَقالَ عَلِيٌّ عليه السلام : ومِن بَعدِيَ الحَسَنُ ابني ، فَكَيفَ لِلنّاسِ بِالخَلَفِ مِن بَعدِهِ ؟ فَقُلتُ : وكَيفَ ذاكَ يا مَولايَ ؟ قالَ : لِأَ نَّهُ لا يُرى شَخصُهُ ولا يَحِلُّ ذِكرُهُ بِاسمِهِ حَتّى يَخرُجَ فَيَملَأَ الأَرضَ قِسطًا وعَدلاً كَما مُلِئَت ظُلمًا وجَورًا . فَقُلتُ : أقرَرتُ .
وأقولُ : إنَّ وَلِيَّهُم وَلِيُّ اللّه ِ، وعَدُوَّهُم عَدُوُّ اللّه ِ، وطاعَتَهُم طاعَةُ اللّه ِ ، ومَعصِيَتَهُم مَعصِيَةُ اللّه ِ .
وأقولُ : إنَّ المِعراجَ حَقٌّ ، والمُساءَلَةَ فِي القَبرِ حَقٌّ ، وإنَّ الجَنَّةَ حَقٌّ ، والنّارَ حَقٌّ ، والصِّراطَ حَقٌّ ، والميزانَ حَقٌّ ، وإنَّ السّاعَةَ آتِيَةٌ لا رَيبَ فيها ، وإنَّ اللّه َ يَبعَثُ مَن فِي القُبورِ .
وأقولُ : إنَّ الفَرائِضَ الواجِبَةَ بَعدَ الوَلايَةِ : الصَّلاةُ والزَّكاةُ والصَّومُ والحَجُّ والجِهادُ والأَمرُ بِالمَعروفِ والنَّهيُ عَنِ المُنكَرِ .
فَقالَ عَلِيُّ بنُ مُحَمَّدٍ عليهماالسلام : يا أبَا القاسِمِ ، هذا واللّه ِ دينُ اللّه ِ الَّذِي ارتَضاهُ لِعِبادِهِ ، فَاثبُت عَلَيهِ أثبَتَكَ اللّه ُ بِالقَولِ الثّابِتِ فِي الحَياةِ الدُّنيا وفِي الآخِرَةِ .
حديث
عبدالعظيم بن عبداللّه حسنى: بر سرورم على بن محمّد بن على بن موسى بن جعفر بن محمّد بن على بن الحسين بن على بن ابى طالب عليهم السلاموارد شدم. چون مرا ديد فرمود: اى ابا القاسم! خوش آمدى، تو به راستى دوستدار مايى. عرض كردم: اى فرزند رسول خدا! مى خواهم دينم را بر شما عرضه كنم تا اگر پسنديده است تا هنگام ديدار خداوند عز و جل، بر آن پايدارى ورزم. امام عليه السلامفرمود: عرضه كن اى ابو القاسم. عرض كردم: من اعتقاد دارم: خداوند متعال يكى است و چيزى مانند او وجود ندارد و از دو حدّ ابطال و تشبيه بيرون است، نه جسمى دارد و نه صورتى و نه عَرَضى و نه جوهرى. بلكه اوست كه به اجسام، جسميّت و به صورتها، تصوير مى بخشد و اَعراض و جواهر را مى آفريند و پروردگار و مالك و آفريننده و پديد آورنده هر پديده اى است و اين كه محمّد بنده و رسول او، خاتم پيامبران است و تا روز رستخير پيامبرى پس از او نخواهد بود و آيين او آيين پايانى است كه تا روز قيامت، آيينى پس از آن نخواهد بود.
من معتقدم امام و جانشين و ولىّ امر پس از او، اميرالمؤمنين على بن ابى طالب و سپس حسن و آن گاه حسين و على بن حسين و محمّد بن على و جعفر بن محمّد و موسى بن جعفر و على بن موسى و محمّد بن على و سپس تويى اى سرورم. امام هادى عليه السلام فرمود: پس از من، فرزندم حسن، جانشين من خواهد بود، ولى جانشين او در ميان مردم چگونه خواهد بود؟ عرض كردم: چگونه خواهد بود سرورم؟ فرمود: شخص او ديده نمى شود و روا نيست نامش برده شود تا خروج كند و زمين را همان گونه كه از ظلم و ستم آكنده بود از داد و عدل بياكند. عرض كردم: بدان اقرار مى كنم.
من معتقدم: دوستدار آنها، دوستدار خدا و دشمن آنها، دشمن خداست، فرمانبرى از آنها، فرمانبرى از خدا و سركشى از آنها، سركشى از خداست. به اعتقاد من، معراج و سؤال و جواب قبر و بهشت و دوزخ و رستاخيز، حقّ است و ترديدى در آن نيست و خداوند هر آن كه را در گور خفته بر خواهد انگيخت.
به اعتقاد من، فرائض واجب پس از ولايت، نماز و زكات و روزه و حج، جهاد و امر به معروف و نهى از منكر هستند.
على بن محمّد عليه السلام فرمود: اى ابا القاسم! به خدا سوگند اين همان دينى است كه خداوند براى بندگانش برگزيده است. بر آن پايدار باش، خداوند تو را بر اين عقيده استوار در دنيا و آخرت پايدار بدارد.
روايت شده كه حسن بن على بر گروهى از فقرا گذشت كه تكّه نانهايى بر زمين نهاده و گرد يكديگر نشسته بودند و از آن بر مى داشتند و مى خوردند. اين جماعت به امام عليه السلام گفتند: اى پسر دختر رسول خدا! بفرماييد. راوى مى گويد: حضرت عليه السلام فرود آمد و فرمود: خداوند مستكبران را دوست ندارد و همراه آنان به خوردن نشست تا از خوردن دست كشيدند و اين در حالى بود كه به بركت وجود امام عليه السلام، چيزى از نانها كم نشده بود. امام عليه السلام سپس آنها را به مهمانى دعوت كرد و اطعامشان نمود و جامه شان بخشيد.
امام حسن عليه السلام: ابن ملجم دستگير و به حضور على عليه السلام برده شد. امام عليه السلامفرمود: خوراكش را نيكو و بسترش را نرم گردانيد، اگر زنده ماندم كه صاحب خون، خودم هستم، بخواهم در مى گذرم يا قصاص مى كنم و اگر مُردم، او را به من مُلحق كنيد كه نزد خداوند جهانيان از او دادخواهى مى كنم.
روايت شده است كه غلام حسن بن على بن ابى طالب عليه السلام جرمى مرتكب شد كه سزاوار كيفر بود، حضرت عليه السلام دستور داد او را بزنند. او گفت: سرورم! «آنان كه خشم خويش فرو مى خورند» ، حضرت عليه السلامفرمود: از او دست بداريد. او گفت: سرورم! «و از خطاى مردم در مى گذرند» ، حضرت عليه السلامفرمود: از تو در گذشتم. او گفت: سرورم! «و خدا نيكوكاران را دوست مى دارد» ، حضرت عليه السلامفرمود: تو در راه خدا آزادى و از آنِ تو باد دو برابر آن چه به تو مى دادم.
حدیث روز

امام علی عليه ‏السلام:

ما أكثَرَ العِبَرَ، و أقَلَّ الاعتِبارَ؛

چه بسيار است عبرتها و چه اندک است عبرت گرفتن.

نهج البلاغه، حكمت 297

احادیث معصومین

حمایت از پایگاه
آمار پایگاه کتابخانه احادیث شیعه

تــعــداد كــتــابــهــا : 111

تــعــداد احــاديــث : 45456

تــعــداد تــصــاویــر : 3838

تــعــداد حــدیــث روز : 685