الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : المالُ مالُ اللّه ِ عَزَّ و جلَّ، جَعَلَهُ وَدائِعَ عندَ خَلقِهِ ، و أمَرَهُم أن يأكُلوا مِنهُ قَصدا، و يَشرَبوا مِنهُ قَصدا ، و يَلبَسوا مِنهُ قَصدا ، وَ ينكِحوا مِنهُ قَصدا ، و يَركَبوا مِنهُ قَصدا ، و يَعودوا بِما سِوى ذلكَ على فُقَراءِ المؤمنينَ ، فمَن تَعَدّى ذلكَ كانَ ما أكلَهُ حَراما ، و ما شَرِبَ مِنهُ حَراما و ما لَبِسَهُ مِنهُ حَراما ، و ما نَكحَهُ مِنهُ حَراما ، و ما رَكِبَهُ مِنهُ حَراما .
امام صادق عليه السلام : اموال از آنِ خداست و آنها را نزد آفريدگان خويش امانت نهاده است و فرمانشان داده كه از آن با ميانه روى بخورند و با ميانه روى بنوشند و با ميانه روى بپوشند و با ميانه روى ازدواج كنند و با ميانه روى وسيله سوارى بخرند و سوار شوند و بيش از آن را به مؤمنان نيازمند ببخشند. هر كه از اين حدّ [اعتدال و ميانه روى] فراتر رود، آنچه از آن مال مى خورد حرام است و آنچه مى نوشد حرام و آنچه مى پوشد حرام و آنچه به وسيله آن مال ازدواج مى كند حرام و آنچه سوار مى شود حرام است.
عنه عليه السلام : أ تَرى اللّه َ أعطى مَن أعطى مِن كرامَتِهِ علَيهِ ، و مَنعَ مَن مَنعَ مِن هَوانٍ بهِ علَيهِ ؟! لا ، و لكنّ المالَ مالُ اللّه ِ يَضَعُهُ عِندَ الرّجُلِ وَدائِعَ ، و جَوّزَ لَهُم أن يأكُلوا قَصدا ، و يَلبَسوا قَصدا ، و يَنكِحوا قَصدا ، و يَركَبوا قَصدا، و يَعودوا بِما سِوى ذلكَ على فُقَراءِ المؤمنينَ ، و يَلُمُّوا بهِ شَعثَهُم ، فمَن فَعَلَ
ذلكَ كانَ ما يَأكُلُ حَلالاً ، وَ يشرَبُ حَلالاً ، و يَركَبُ و يَنكِحُ حَلالاً ، و مَن عدا ذلكَ كانَ علَيهِ حَراما
«لا تُسْرِفوا إنّهُ لا يُحِبُّ المُسْرِفينَ» . ، أ تَرَى اللّه َ ائتَمَنَ رجُلاً على مالٍ ، لَهُ أن يَشتَريَ فَرَسا بعَشرَةِ آلافِ دِرهَمٍ و يُجزيهِ فَرَسٌ بعِشرينَ دِرهَما ؟ و يَشتَريَ جارِيَةً بألفِ دينارٍ و يُجزيهِ بعِشرينَ دينارا ؟ و قالَ : «لا تُسْرِفوا ···» ! .
امام صادق عليه السلام : فكر مى كنى خداوند كه به كسى چيزى داده به خاطر اين است كه در پيشگاه او احترام دارد و به كسى كه چيزى نداده براى اين است كه در نظر او خوار و بى مقدار است؟ نه، بلكه اموال از آنِ خداست كه نزد انسان به امانت مى گذارد و به ايشان اجازه مى دهد كه با رعايت ميانه روى بخورند و بپوشند و ازدواج كنند و وسيله سوارى بخرند و سوار شوند و مازاد بر آن را به مؤمنان نيازمند بدهند و
بدين وسيله آنها را از پريشانى برهانند. پس هر كه چنين كند، آنچه مى خورد و مى نوشد و سوار مى شود و ازدواج مى كند حلال است و هر كه از اين حد تجاوز كند، بر او حرام باشد
«اسراف نكنيد كه خدا اسرافكاران را دوست ندارد»، آيا خيال مى كنى خداوند كه مالى را به امانت به مردى داده، او حق دارد اسبى را به ده هزار درهم بخرد، در حالى كه اسب بيست درهمى هم برايش كافى است؟ يا كنيزى را به هزار دينار بخرد، در صورتى كه كنيز بيست دينارى هم او را كفايت مى كند؟ حال آنكه فرموده است : «اسراف نكنيد···» !
عنه عليه السلام : إنّما أعطاكُمُ اللّه ُ هذهِ الفُضولَ مِن الأموالِ لتُوَجِّهوها حيثُ وَجَّهَها اللّه ُ عَزَّ و جلَّ ، و لَم يُعطِكُموها لِتَكنِزوها .
امام صادق عليه السلام : در حقيقت، خداوند اين مال هاى زيادى را به شما داده است تا آنها را در جهتى كه خداوند عزّ و جلّ معلوم كرده است به كار اندازيد. آنها را به شما نداده است كه بيندوزيد.
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : لمّا وَلي عليٌّ عليه السلام صَعِدَ المِنبرَ، فحَمِد اللّه ُ و أثنى عليه، ثمّ قالَ :إنّي وَ اللّه لا أرْزؤكُم .
مِن فَيئكُم دِرهَما ما قامَ لي عِذْقٌ بيَثرِبَ ، فليَصدُقكُم .
أنفسُكُم؛ أ فتَرَوني مانِعا نَفسي و مُعطيكُم؟! .
فقامَ إلَيهِ [ أخوهُ] عَقيلُ فقالَ لَه : و اللّه ِ لتَجعَلُني و أسوَدَ بالمدينَةِ سَواءً ! فقالَ : اجلِسْ، أ ما كانَ ههُنا أحَدٌ يَتَكلَّمُ غيرُكَ ؟ و ما فَضلُكَ علَيهِ إلاّ بِسابِقَةٍ أو تَقوى ! ! .
امام صادق عليه السلام : امام على عليه السلام هنگامى كه خلافت را به عهده گرفت بالاى منبر رفت، بعد از حمد و ثناى خداوند فرمود: به خدا قسم تا وقتى حتى يك درخت خرما از من در يثرب سر پا باشد من از غنايم (خراج) شما درهمى براى خود بر نمى دارم. (اكنون) صادقانه بينديشيد. آيا فكر مى كنيد من كه خودم را محروم مى كنم به شما [بيشتر از حقّتان] عطا مى كنم ؟!
در اين هنگام عقيل برخاست و گفت : بخدا قسم مرا با سياهى از سياهان مدينه يكسان قرار مى دهى؟ حضرت فرمود : بنشين، كس ديگرى غير تو در اين جا نبود كه سخن بگويد؟! تو را بر آنان برترى نيست مگر به سابقه ايمان يا تقوا!
عنه عليه السلام ـ لمّا سُئلَ عن قسمِ بَيتِ المالِ ـ : أهلُ الإسلامِ هُم أبناءُ الإسلامِ اُسَوِّي بَينَهُم في العَطاءِ ، و فَضائلُهُم بَينَهُم و بينَ
اللّه ِ ، أجعَلُهُم كَبَني رَجُلٍ واحِدٍ لا يُفضَّلُ أحَدٌ مِنهُم لفَضلِهِ و صَلاحِهِ في المِيراثِ على آخَرَ ضَعيفٍ مَنقوصٍ .
امام صادق عليه السلام ـ در پاسخ به سؤال از تقسيم بيت المال ـ فرمود : مسلمانان، فرزندان اسلام هستند و من در عطا ميان آنان برابرى مى نهم. فضايل و برترى هايشان ميان خودشان و خداست. من آنها را مانند فرزندان يك مرد تلقى مى كنم كه در ميراث، يكى از آنها به دليل فضل و كمالش بر ديگرى كه ضعيف و ناقص است، برترى داده نمى شود.
عنه عليه السلام : إنّ اللّه َ تباركَ و تعالى أشرَكَ بينَ الأغنياءِ و الفُقَراءِ في الأموالِ ، فلَيسَ لَهُم أن يَصرِفوا إلى غَيرِ شُرَكائِهِم .
امام صادق عليه السلام : خداوند تبارك و تعالى، توانگران و تهيدستان را در اموال شريك قرار داده است. پس، توانگران حق ندارند [سهم شريكان خود را] به غير شركاى خود بدهند.
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام ـ للزِّنديقِ الّذي سألَهُ: مِن أينَ أثبَتَّ الأنبياءَ ؟ ـ : إنّا لَمّا أثبَتنا أنّ
لَنا خالِقا صانِعا مُتَعالِيا عنّا و عن جَميعِ ما خَلَقَ ، و كانَ ذلكَ الصّانِعُ حَكيما مُتَعالِيا لَم يَجُزْ أن يُشاهِدَهُ خَلقُهُ ، و لا يُلامِسوهُ ، فيُباشِرَهُم و يُباشِروهُ ، و يُحاجَّهُم و يُحاجُّوهُ ، ثَبَتَ أنَّ لَهُ سُفَراءَ في خَلقِهِ يُعَبِّرونَ عَنهُ إلى خَلقِهِ و عِبادِهِ ، و يَدُلُّونَهُم على مصالِحِهِم و مَنافِعِهِم ، و ما بهِ بَقاؤهُم و في تَركِهِ فَناؤهُم
فثَبَتَ الآمِرونَ و النّاهونَ عن الحَكيمِ العَليمِ في خَلقِهِ و المُعَبِّرونَ عَنهُ جَلَّ و عَزَّ ، و هُمُ الأنبياءُ عليهم السلام و صَفوَتُهُ مِن خَلقِهِ ؛ حُكَماءُ مُؤدَّبينَ بالحِكمَةِ ، مَبعوثينَ بها ، غيرَ مُشارِكينَ للنّاسِ ـ على مُشاركَتِهِم لَهُم في الخَلقِ و التَّركيبِ ـ في شيءٍ مِن أحوالِهِم ، مُؤيَّدينَ مِن عندِ الحَكيمِ العَليمِ بالحِكمَةِ .
امام صادق عليه السلام ـ در پاسخ به زنديقى كه پرسيد : پيامبران را از چه راهى ثابت مى كنى؟ ـ فرمود : چون ثابت كرديم كه ما را آفريدگار و سازنده اى است برتر از ما و از همه آنچه آفريده، و آن سازنده حكيم و متعال است به طورى كه ممكن نيست آفريدگانش او را ببينند يا لمسش كنند و در نتيجه، بتوانند با يكديگر ارتباط مستقيم و بى واسطه برقرار سازند و با هم بحث و محاجّه كنند، ثابت شد كه در ميان خلق خود سفيران و فرستادگانى دارد كه سخنان او را براى آفريدگان و بندگانش بيان مى كنند و آنان را به مصالح و منافعشان و عوامل ماندگارى و نابوديشان رهنمون مى شوند. بنا بر اين، ثابت مى شود كه در ميان آفريدگان كسانى هستند كه از جانب خداى حكيم دانا امر و نهى مى كنند و سخنگوى او، عزّ و جلّ، مى باشند. و اينان همان پيامبران عليهم السلام و برگزيده هاى از ميان خلق او هستند؛ حكيمانى كه به حكمت تربيت شده و به حكمت مبعوث گشته اند و با آنكه در خلقت و ساختمان بدنى مانند ديگر مردمند، احوالشان به كلّى با آنان متفاوت است و از جانب خداى حكيم دانا با حكمت تأييد شده اند.
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام ـ لَمّا سُئلَ عن فلسفةِ النُّبوَّة ـ : لِئلاّ يكونَ للنّاسِ علَى اللّه ِ حُجّةٌ مِن بَعدِ الرُّسلِ ، و لئلاّ يقولوا : ما جاءَنا مِن بَشيرٍ و لا نَذيرٍ ، و لِتَكونَ حُجّةُ اللّه ُ علَيهِم ، أ لاَ تَسمَعُ اللّه َ عَزَّ و جلَّ يقولُ حِكايَةً عن خَزَنَةِ جَهنَّمَ و احتِجاجِهِم على أهلِ النّارِ بالأنبياءِ و الرُّسُلِ : «أ لَمْ يأتِكُمْ نَذِيرٌ قَالُواْ بَلَى قَدْ جَآءَنَا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنَا وَ قُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِن شَىْ ءٍ ···» .
؟ ! .
امام صادق عليه السلام ـ در پاسخ به سؤال از فلسفه نبوّت ـ فرمود : براى اينكه بعد از پيامبران ديگر حجّت و بهانه اى براى مردم در برابر خدا باقى نماند و نگويند : كسى نيامد كه ما را نويد و بيم دهد ؛ و براى اينكه خدا بر مردم حجّت داشته باشد. آيا نمى شنوى كه خداى عزّ و جلّ به نقل از نگهبانان دوزخ و حجّت آورى آنان در برابر دوزخيان به وجود پيامبران و فرستادگان، مى فرمايد : «آيا براى شما بيم دهنده اى نيامد؟! گويند چرا بيم دهنده اى به سوى ما آمد و[لى ]تكذيب كرديم و گفتيم: خدا چيزى فرو نفرستاده است ···».
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : اِعلَموا أنّه لَو أنكَرَ رجُلٌ عيسَى بنَ مَريمَ و أقَرَّ بمَن سِواهُ مِن الرُّسُلِ لَم يُؤمِنْ .
امام صادق عليه السلام : بدانيد كه اگر كسى عيسى بن مريم را انكار كند و به نبوّت ديگر پيامبران اعتراف نمايد، ايمان نياورده است.
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : الأنبياءُ و المُرسَلونَ
على أربَعِ طَبَقاتٍ : فنَبيٌّ مُنَبّأٌ في نَفسِهِ لا يَعدو غيرَها . و نَبيٌّ يَرى في النَّومِ و يَسمَعُ الصَّوتَ و لا يُعايِنُهُ في اليَقَظَةِ ، و لَم يُبعَثْ إلى أحَدٍ و علَيهِ إمامٌ ، مِثل ما كانَ إبراهيمُ على لُوطٍ عليهما السلام . و نَبيٌّ يَرى في مَنامِهِ و يَسمَعُ الصَّوتَ و يُعايِنُ المَلَكَ ، و قد اُرسِلَ إلى طائفةٍ قَلُّوا أو كَثُروا ، كيُونُسَ ، قالَ اللّه ُ ليونُسَ : «و أرْسَلْناهُ إلى مِائةِ ألْفٍ أو يَزيدونَ» .
ـ قالَ : يَزيدونَ : ثلاثينَ ألفا ـ و عليهِ إمامٌ . و الّذي يَرى في نَومِهِ و يَسمَعُ الصَّوتَ و يُعايِنُ في اليَقَظَةِ و هُو إمامٌ مِثلُ اُولي العَزمِ . و قد كانَ إبراهيمُ عليه السلام نَبيّا و ليسَ بإمامٍ حتّى قالَ اللّه ُ : «إنّي جاعِلُكَ للنّاسِ إماما ···» .
.
امام صادق عليه السلام : پيامبران و رسولان چهار طبقه اند : پيامبرى كه تنها براى خودش پيغمبر است و به ديگرى سرايت نمى كند، و پيامبرى كه در خواب مى بيند و صدا[ى هاتف] را مى شنود ولى خود او را در بيدارى نمى بيند و بر هيچ كس مبعوث نيست و خود او امام و پيشوايى دارد ـ چنان كه ابراهيم بر لوط عليهما السلام امام بود ـ و پيامبرى كه در خواب مى بيند و صدا را مى شنود و فرشته را مى بيند و به سوى گروهى كم يا زياد مبعوث است، مانند يونس كه خدا درباره او فرموده : «ما او را به سوى صد هزار نفر يا بيشتر فرستاديم». مراد از آن «بيشتر» سى هزار است [يعنى يكصد و سى هزار نفر] و يونس نيز خود امام و پيشوايى داشت، و [سرانجام ]پيامبرى كه در عالم خواب مى بيند و صدا را مى شنود و در بيدارى مشاهده مى كند و امام هم مى باشد، مانند پيامبران اولو العزم. ابراهيم عليه السلام [در ابتدا] فقط پيامبر بود و امام نبود تا آنكه خدا فرمود : «من تو را امام مردم قرار دادم···».