الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : إنّ أميرَ المؤمنينَ عليه السلام اُتِيَ برَجُلٍ عَبَثَ بذَكَرِهِ ، فضَرَبَ يَدَهُ حتَّى احمَرّت ، ثُمّ زَوَّجَهُ مِن بَيتِ المالِ .
امام صادق عليه السلام : مردى را كه با آلت خود بازى كرده بود نزد امير مؤمنان عليه السلام آوردند. حضرت به دست او [تازيانه ]زد تا جايى كه سرخ شد. آن گاه از محل بيت المال برايش زن گرفت.
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : إنّ قَوما أتَوا نَبيّا فقالُوا : اُدعُ لَنا ربَّكَ يَرفَعْ عنّا المَوتَ ، فدَعا لَهُم فَرفَعَ اللّه ُ تباركَ و تعالى عنهُمُ المَوتَ، و كَثُروا حتّى ضاقَت بهِمُ المَنازِلُ و كَثُرَ النَّسلُ ، و كانَ الرّجُلُ يُصبِحُ فيَحتاجُ أن يُطعِمَ أباهُ و اُمَّهُ و جَدَّهُ و جَدَّ جدِّهِ و يُرضِيَهُم .
و يَتعاهَدَهُم ، فشُغِلوا عن طَلَبِ المَعاشِ ، فأتَوهُ فقالوا : سَلْ ربَّكَ أن يَرُدَّنا إلى آجالِنا الّتي كُنّا علَيها ، فسَألَ ربَّهُ عَزَّ و جلَّ فَرَدَّهُم إلى آجالِهِم .
امام صادق عليه السلام : گروهى نزد پيغمبرى آمدند و گفتند : دعا كن پروردگارت مرگ را از ما بردارد. آن پيامبر برايشان دعا كرد. پس خداوند تبارك و تعالى مرگ را از آن جماعت برداشت. جمعيتشان چندان زياد شد كه خانه ها بر آنان تنگ گشت و نسلشان افزايش يافت. [به طورى كه ]صبح كه مى شد مرد [خانه] مجبور بود پدر و مادر و پدر بزرگ و پدر بزرگِ پدر بزرگش را غذا بدهد و آنها را راضى گرداند [يا به نظافت آنها برسد] و به ايشان رسيدگى نمايد. لذا از كسب و كار باز ماندند. اين بود كه آمدند و گفتند : از پروردگارت بخواه ما را به عمرهايى كه داشتيم برگرداند. آن پيغمبر از پروردگارش عزّ و جلّ، چنين تقاضا كرد و خداوند آنها را به مدّت هاى [معيّن شده ]عمرشان باز گرداند.
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : ما خَلقَ اللّه ُ عَزَّ و جلَّ يَقينا لا شَكَّ فيهِ أشبَهَ بشَكٍّ لا يَقينَ فيهِ مِن المَوتِ .
امام صادق عليه السلام : خداوند عزّ و جلّ هيچ چيزى مانند مرگ نيافريده است كه در عين آنكه يقينى است و هيچ شكّى در آن نيست، چونان شكّى است كه در آن [كمترين] يقينى نباشد.
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام ـ في قولهِ تعالى: «قُلْ إنّ المَوتَ الّذي تَفِرّونَ مِنهُ فإنّهُ مُلاقِيكُم ···» .
ـ : تَعُدُّ السِّنينَ ، ثُمّ تَعُدُّ الشُّهورَ، ثُمّ تَعُدُّ الأيّامَ ، ثُمّ تَعُدُّ السّاعاتِ ، ثُمّ تَعُدُّ النّفَسَ «فإذا جاءَ أجَلُهُمْ لا يَسْتَأخِرونَ ساعَةً و لا يَسْتَقدِمونَ» .
.
امام صادق عليه السلام ـ درباره آيه «بگو : آن مرگى كه از آن مى گريزيد، قطعاً به سر وقت شما مى آيد···» ـ فرمود : سال ها را مى شمرى، بعد ماه ها را مى شمرى، بعد روزها را مى شمرى، سپس ساعت ها را مى شمرى و آن گاه نَفَس ها را مى شمرى «پس، چون اجلشان فرا رسد نه [مى توانند ]ساعتى آن را پس اندازند و نه پيش».
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : أمّا المؤمنُ فما يُحِسُّ بخُروجِها ، و ذلكَ قَولُ اللّه ِ سبحانَهُ و تعالى : «يا أيَّتُها النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً ···»
ذلكَ لمَن كانَ وَرِعا مُواسِيا لإخوانِهِ وَصُولاً لَهُم .
امام صادق عليه السلام : مؤمن بيرون رفتن از دنيا را حس نمى كند و اين سخن خداوند متعال است كه مى فرمايد : «اى نفس آرام يافته! خرسند و مورد رضايت به جانب پروردگارت بازگرد···». اين [حالت] براى كسى است كه پارسا باشد و با برادرانش همدردى و به آنها رسيدگى كند.
عنه عليه السلام ـ في قولهِ تعالى : «لَهُمُ البُشْرى في الحَياةِ الدُّنيا» ـ : هُو أن يُبَشِّراهُ بالجَنّةِ عِند المَوتِ ، يَعني محمّدا و عليّا عليهما السلام .
امام صادق عليه السلام ـ درباره آيه «برايشان بشارت است در زندگى دنيا» ـ فرمود : هنگام مردن، محمّد و على عليهما السلام او را به بهشت بشارت مى دهند.
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام ـ في بيانِ الآياتِ ـ : إنَّ اللّه َ تَبارَكَ و تعالى جَعلَ لمَلَكِ المَوتِ أعوانا مِن الملائكةِ يَقبِضونَ الأرواحَ ، بمَنزِلَةِ صاحِبِ الشّرطَةِ لَهُ أعوانٌ مِن الإنسِ يَبعَثُهُم في حَوائجِهِ فتَتَوَفّاهُمُ الملائكةُ ، و يَتَوَفّاهُم مَلَكُ المَوتِ مِن الملائكةِ مَع ما يَقبِضُ هُو، و يَتَوَفّاها اللّه ُ عَزَّ و جلَّ مِن ملَكِ المَوتِ .
امام صادق عليه السلام ـ در توضيح آيات جان ستانان ـ فرمود : خداى تبارك و تعالى براى ملك الموت دستيارانى از فرشتگان قرار داده كه جان ها را مى گيرند؛ همچون رئيس پاسبانان كه دستيارانى از انسان ها دارد و آنها را براى انجام كارهاى خودش مى فرستد. پس، فرشتگان جان مردم را مى گيرند و ملك الموت، در كنار جان هايى كه خودش گرفته، آن جان ها را نيز از فرشتگان تحويل مى گيرد و خداوند عزّ و جلّ همه آن جان ها را از ملك الموت مى ستاند.
عنه عليه السلام : قيلَ لمَلَكِ المَوتِ عليه السلام : كيفَ تَقبِضُ الأرواحَ و بَعضُها في المَغرِبِ و بَعضُها في المَشرِقِ في ساعَةٍ واحِدَةٍ ؟ فقالَ : أدعُوها فتُجيبُني .
قالَ: و قالَ ملَكُ المَوتِ عليه السلام : إنّ الدُّنيا بينَ يَدَيَّ كالقَصعَةِ بين يَدَي أحَدِكُم ، يَتَناوَلُ مِنها ما يَشاءُ ، و الدُّنيا عِندي كالدِّرهَمِ في كَفِّ أحَدِكُم يُقلِّبُهُ كيفَ شاءَ .
امام صادق عليه السلام : به ملك الموت گفته شد : چگونه جان هايى را كه يكى در مغرب است و ديگرى در مشرق، همزمان مى گيرى؟ گفت : من آنها را فرا مى خوانم و آنها هم اجابتم مى كنند. حضرت فرمود : ملك الموت عليه السلام گفت : دنيا در برابر من مانند كاسه اى است در برابر يكى از شما كه هرچه بخواهد از آن بر مى دارد و دنيا در نزد من چون درهمى است در مشتِ يكى از شما، كه هر گونه خواهد آن را مى چرخاند.
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : ذِكرُ المَوتِ يُميتُ الشَّهَواتِ في النَّفسِ ، و يَقلَعُ مَنابِتَ الغَفلَةِ ، و يُقَوّي القلبَ بمَواعِدِ اللّه ِ ، و يُرِقُّ الطَّبعَ ، و يَكسِرُ أعلامَ الهَوى و يُطفِئُ نارَ الحِرصِ ، و يُحَقِّرُ الدُّنيا .
امام صادق عليه السلام : ياد مرگ، خواهش هاى نفس را مى ميراند و رويشگاه هاى غفلت را ريشه كن مى كند و دل را با وعده هاى خدا نيرو مى بخشد و طبع را نازك مى سازد و پرچم هاى هوس را درهم مى شكند و آتش آزمندى را خاموش مى سازد و دنيا را در نظر كوچك مى كند.
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : أكثِروا ذِكرَ المَوتِ ؛ فإنّهُ ما أكثَرَ ذِكرَ المَوتِ إنسانٌ إلاّ زَهِدَ في الدُّنيا .
امام صادق عليه السلام : مرگ را فراوان ياد كنيد؛ زيرا هيچ انسانى مرگ را بسيار ياد نمى كند، مگر اينكه به دنيا بى رغبت مى شود.