امام صادق عليه السلام : راه رفتن شتاب زده، هيبت مؤمن را از بين مى برد و نورش را خاموش مى كند.
عنه عليه السلام : خَرَجَ أميرُ المؤمنينَ عليه السلام على أصحابهِ و هُو راكِبٌ ، فمَشَوا خَلفَهُ ،
فالتَفَتَ إلَيهِم ، فقالَ : لَكُم حاجَةٌ ؟ فقالوا : لا يا أميرَ المؤمنينَ، و لكنّا نُحِبُّ أن نَمشيَ مَعكَ ، فقال لَهُم : انصَرِفوا ؛ فإنّ مَشيَ الماشي مَع الرّاكِبِ مَفسدَةٌ لِلرّاكِبِ و مَذَلَّةٌ لِلماشي
قالَ : و رَكِبَ مَرّةً اُخرى فمَشَوا خَلفَهُ ، فقالَ : انصَرِفوا ؛ فإنّ خَفْقَ النِّعالِ خَلفَ أعقابِ الرِّجالِ مَفسَدَةٌ لقُلوبِ النُّوكى .
امام صادق عليه السلام : امير مؤمنان عليه السلام سواره به ميان اصحاب خود آمد. آنان دنبال حضرت راه افتادند. حضرت به طرف آنها
برگشت و فرمود: كارى داريد؟ عرض كردند: نه، اى امير مؤمنان! بلكه دوست داريم با شما راه برويم. امام فرمود: برگرديد؛ زيرا راه رفتن پياده با سواره، موجب تباه شدن سواره و خوارى پياده است
امام عليه السلام فرمود: يك بار هم امير مؤمنان عليه السلام بر مركب سوار بود و اصحاب دنبال ايشان به راه افتادند. حضرت فرمود: برگرديد؛ زيرا صداى كفش ها در پشت سر مردان، مايه تباهى دل هاى احمقان است.
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : إنّ أبا دُجانَةَ الأنصاريَّ اعتَمَّ يَومَ اُحدٍ بعِمامَةٍ لَهُ ، و أرخى عَذبَةَ العِمامَةِ بَينَ كَتِفَيهِ حتّى جَعلَ يَتَبَختَرُ ، فقالَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله: إنّ هذهِ لَمِشيَةٌ يُبغِضُها اللّه ُ عَزَّ و جلَّ إلاّ عِندَ القِتالِ
في سبيلِ اللّه ِ .
امام صادق عليه السلام : ابو دجانه انصارى در جنگ اُحد دستارى بست و پَر شال را ميان دو شانه خود انداخت و آن گاه شروع به خراميدن كرد. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: اين نوع راه رفتن را خداوند عزّ و جلّ دشمن مى دارد، مگر به هنگام جنگ در راه خدا.
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام: ثلاثٌ مَن كُنَّ فيهِ كُنَّ
علَيهِ : المَكرُ ، و النَّكثُ ، و البَغيُ ، و ذلكَ قولُ اللّه ِ : «و لا يَحيقُ المَكْرُ السَّيِّئُ إلاّ بأهْلِهِ» .
«فانْظُرْ كيفَ كانَ عاقِبَةُ مَكْرِهِم أنّا دَمَّرْناهُمْ و قَومَهُمْ أجْمَعينَ» .
و قالَ جلّ و عزّ : «و مَن نَكَثَ فإنّما يَنكُثُ على نَفسِهِ» .
و قالَ : «يا أيُّها النّاسُ إنّما بَغْيُكُمْ على أنْفُسِكُم مَتاعَ الحَياةِ الدُّنيا» .
.
امام صادق عليه السلام : سه چيز در هر كه باشد به زيان خود او تمام شود: نيرنگ بازى، عهد شكنى و سركشى. و اين سخن خداوند است، آنجا كه مى فرمايد: «و نيرنگ بد جز [دامن ]صاحبش را نگيرد»، «پس بنگر كه فرجام نيرنگ آنها چه بود، ما آنها و قومشان را بكلّى نابود كرديم» و مى فرمايد: «كسى كه پيمان شكند، در حقيقت به زيان خود پيمان مى شكند» و مى فرمايد: «اى مردم سركشى شما فقط به زيان خود شماست. شما بهره زندگى دنيا را[مى طلبيد]».
امام صادق عليه السلام : اگر عرضه شدن اعمال به پيشگاه خدا، حقّ است، ديگر نيرنگ چرا؟!
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : إذا رأيتُمُ العَبدَ يَتَفقّدُ الذُّنوبَ مِن النّاسِ ناسِيا لذَنبِهِ ، فاعلَموا أنّهُ قَد مُكِرَ بهِ .
امام صادق عليه السلام : هرگاه ديديد كه بنده گناهان مردم را پى جويى مى كند و گناه خود را از ياد برده، بدانيد كه گرفتار مكر خدا شده است.
امام صادق عليه السلام : دريا، همسايه نمى شناسد و براى پادشاه، دوستى نيست و عافيت، قيمت ندارد!
عنه عليه السلام ـ و قد قيلَ في مَجلِسِهِ : جاوِرْ مَلِكا أو بَحرا ـ : هذا مُحالٌ ، و الصَّوابُ أن لا يُجاوِرَ مَلِكا و لا بَحرا ؛ لأنّ المَلِكَ يُؤذيكَ ، و البَحرَ لا يُرويكَ .
امام صادق عليه السلام ـ آنگاه كه در حضور ايشان گفته شد : يا همسايه پادشاه باش يا همسايه دريا ـ فرمود: اين درست نيست، درستش اين است كه : نه با پادشاه بايد همسايه شد و نه با دريا؛ زيرا پادشاه تو را مى آزارد و دريا سيرابت نمى كند.
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : أفضَلُ المُلوكِ مَن اُعطِيَ ثلاثَ خِصالٍ : الرّأفةَ ، و الجُودَ ، و العَدلَ .
امام صادق عليه السلام : برترين شهرياران كسى است كه سه خصلت داشته باشد : مهربانى، بخشندگى و دادگرى.
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : مَلَكَ الأرضَ كُلَّها أربَعةٌ : مُؤمِنانِ و كافِرانِ : فأمّا المؤمِنانِ فسُلَيمانُ بنُ داودَ عليهم االسلام و ذُو القَرنَينِ ، و الكافِرانِ نَمرودُ و بُختُ نَصَّر .
امام صادق عليه السلام : چهار نفر بر سراسر جهان پادشاهى كردند كه دو نفرشان مؤمن بودند و دو نفر كافر : آن دو مؤمن، سليمان بن داوود عليهما السلام و ذو القرنين بودند و آن دو كافر نمرود و بُخْتُ نَصر بودند.