عنه عليه السلام ـ أيضا ـ لأبي إسحاق : هِي لَنا خاصّةً يا أبا إسحاقَ ، أمّا السابِقُ بالخَيراتِ فعليُّ بنُ أبي طالبٍ و الحَسَنُ و الحُسَينُ و الشَّهيدُ مِنّا، و أمّا المُقتَصِدُ فصائمٌ بالنهارِ و قائمٌ بالليلِ ، و أمّا الظالِمُ لنفسِهِ ففيهِ ما في الناسِ و هُو مَغفورٌ لَهُ .
امام باقر عليه السلام ـ درباره همين آيه به ابو اسحاق ـ فرمود : اى ابو اسحاق! اين آيه مخصوص ماست. پيشى گيرنده به خوبيها و خيرات، على بن ابى طالب است و حسن و حسين و شهداى ما. ميانه رو، كسى است كه روزها روزه مى گيرد و شبها را به عبادت مى گذراند و ستمگر به خويشتن، مثل بقيه مردم گناه مى كند ولى آمرزيده مى شود.
الإمامُ الباقرُ عليه السلام : كانَ فيما ناجى بهِ اللّه ُ موسى عليه السلام على الطُّورِ أن : يا موسى ، أبلِغْ قَومَكَ أنّهُ ما يَتَقَرَّبُ إلَيَّ المُتَقرِّبونَ بمِثلِ
البُكاءِ مِن خَشيَتي ، و ما تَعَبَّدَ لي المُتَعبِّدونَ بمِثلِ الوَرَعِ مِن مَحارِمي ، و لا تَزَيَّنَ لي المُتَزيِّنونَ بمِثلِ الزُّهدِ في الدنيا عمّا بِهِمُ الغِنى عَنهُ
فقالَ موسى عليه السلام : يا أكرَمَ الأكرَمينَ ، فماذا أثَبتَهُم على ذلكَ ؟ فقالَ : يا موسى ، أمّا المُتَقرِّبُونَ إليَّ بالبُكاءِ مِن خَشيَتي فَهُم في الرَّفيقِ الأعلى لا يَشرَكُهُم فيهِ أحَدٌ .
امام باقر عليه السلام : از نجواهاى خداوند متعال با موسى عليه السلام در كوه طور اين بود كه: اى موسى! به قوم خود برسان كه تقرّب جويان، با چيزى مانند گريستن از ترس
من، به من نزديك نشدند و متعبدان به چيزى مانند پرهيز از حرامهاى من مرا عبادت نكردند و زينت گران ، به چيزى مانند بى اعتنايى به چيزهايى از دنيا كه بدان نياز ندارند، خويشتن را نياراستند
موسى عرض كرد: اى گراميترين گراميان! چه چيز آنان را در اين راه، استوار گرداند؟ فرمود: اى موسى! امّا آنان كه با گريستن از ترس من جوياى تقرّب به من هستند، در ملأ اعلايند و هيچ كس در اين [مرتبه] با آنان شريك نيست.
الإمامُ الباقرُ عليه السلام : إنَّ عليّا عليه السلام كانَ يقولُ : لا قَطعَ عَلى أحَدٍ يُخَوَّفُ مِن ضَربٍ و لا قَيدٍ و لا سِجنٍ و لا تَعنيفٍ ، و إن لم يَعتَرِفْ سَقَطَ عَنهُ لِمَكانِ التَّخويفِ .
امام باقر عليه السلام : على عليه السلام مى فرمود: كسى كه به كتك خوردن يا بسته شدنِ در غُل و زنجير يا زندان يا سرزنش و خشونت تهديد شود [و به دزدى اقرار كند] دستش قطع نمى شود و اگر اقرار نكند، به علت تهديد، حدّ از او ساقط مى شود.
الإمامُ الباقرُ عليه السلام : أوَّلُ مَن سُوهِمَ علَيهِ مَريمُ بِنتُ عِمرانَ ، و هُو قولُ اللّه ِ عَزَّ و جلَّ : «وَ ما كُنتَ لَدَيْهِم إذ يُلقُونَ أقلامَهُم أيُّهُم يَكْفُلُ مَرْيَمَ» .
امام باقر عليه السلام : نخستين كسى كه درباره او قرعه زدند، مريم دختر عمران است. خداوند عزّ و جلّ مى فرمايد: «و آن گاه كه قلمهاى خود را مى افكندند، تا كدام يك سرپرستى مريم را به عهده گيرد، نزد آنان نبودى».
الإمامُ الباقرُ عليه السلام ـ في قولِهِ تعالى: «و لِكُلِّ اُمَّةٍ رَسولٌ» . ـ : تَفسيرُها بالباطِنِ أنَّ لِكُلِّ قَرنٍ مِن هذهِ الاُمّةِ رَسولاً مِن آلِ محمّدٍ يَخرُجُ إلَى القَرنِ الذي هُو إلَيهِم رَسولٌ ، و هُمُ الأولياءُ و هُمُ الرُّسُلُ .
امام باقر عليه السلام ـ درباره آيه: «و براى هر امّتى رسولى است» ـ فرمود : تفسير باطنى آن، اين است كه براى هر قرن و نسلى از اين امّت، رسولى از خاندان محمّد است كه در ميان آن نسل كه فرستاده به سوى آنهاست ظهور مى كند. همينان هستند اوليا و همينانند رسولان.
الإمامُ الباقرُ عليه السلام ـ في خِلقَةِ الإنسانِ في الرَّحِمِ ـ : إذا كَمُلَ أربَعةُ أشهُرٍ بَعَثَ اللّه ُ مَلَكَينِ خَلاّقَينِ، فيَقولانِ: يا ربِّ ما تَخلُقُ، ذَكَرا أو اُنثى ؟ فَيُؤمَرانِ ، فيَقولانِ : يا ربِّ ، شَقِيّا أو سَعيدا ؟ فيُؤمَرانِ ، فيقولانِ : يا رَبِّ ، ما أجَلُهُ و ما رِزقُهُ و كلُّ شيءٍ مِن حالِهِ ـ و عَدَّدَ مِن ذلك أشياءَ ـ ؟ و يَكتُبانِ المِيثاقَ بينَ عَينَيهِ .
امام باقر عليه السلام ـ درباره خلقت انسان در رحم ـ فرمود : چون چهار ماه كامل شود، خداوند دو فرشته آفريننده مى فرستد و آن دو عرض مى كنند: پروردگارا! چه مى آفرينى، پسر يا دختر؟ دستور لازم به آن دو داده مى شود. سپس عرض مى كنند: پروردگارا! بدبخت است يا خوشبخت؟ در اين باره هم دستور لازم داده مى شود. آن گاه عرض مى كنند: پروردگارا! مدت عمر و روزيش چه مقدار؟ همه احوال او ـ كه حضرت شمارى از آنها را نام برد ـ نوشته مى شود و آن دو فرشته اين ميثاق را ما بين دو چشمش (در پيشانى او) مى نويسند.
عنه عليه السلام ـ أيضا ـ : ثُمّ يُوحي اللّه ُ إلَى المَلَكَينِ : اُكتُبا علَيهِ قَضائي و قَدَري و نافِذَ أمري و اشتَرِطا ليَ البَداءَ فيما تَكتُبانِ ، فيَقولانِ : يا ربِّ ، ما نَكتُبُ ؟ فَيُوحي اللّه ُ إلَيهِما أنِ ارفَعا رُؤوسَكُما إلَى رَأسِ اُمِّهِ ، فَيَرفَعانِ رُؤوسَهُما فاذا اللَّوحُ يَقرَعُ جَبهَةَ اُمِّهِ ، فَيَنظُرانِ فيهِ فَيَجِدانِ في اللَّوحِ صُورَتَهُ و زينَتَهُ و أجَلَهُ و مِيثاقَهُ شَقيّا أو سَعيدا و جَميعَ شَأنِهِ .
امام باقر عليه السلام ـ در همين باره ـ فرمود : آن گاه خداوند به دو فرشته وحى مى كند: قضا و قدر و جارى شدن امر مرا درباره او بنويسيد و در آنچه مى نويسيد شرط بدا براى من را قيد كنيد. آن دو فرشته عرض مى كنند: پروردگارا! چه بنويسيم؟ پس خداوند به آن دو وحى مى كند كه سرتان را به طرف سر مادر او بلند كنيد. آن دو فرشته سر خود را بالا مى برند و لوح را مى بينند كه به پيشانى مادر او مى خورد. به لوح نگاه مى كنند. شكل و زينت و مدّت عمر او و ميثاقش را كه بدبخت است يا خوشبخت و خلاصه همه احوال او را در آن لوح، مشاهده مى كنند.
امام باقر عليه السلام : در قضاى خداوند هر گونه خيرى براى مؤمن، نهفته است.
الإمامُ الباقرُ عليه السلام ـ في قولِهِ تعالى : «فَلا وَ ربِّكَ ···» ـ : التَّسليمُ : الرِّضا و القُنوعُ بقَضائهِ .
امام باقر عليه السلام ـ درباره آيه «ولى چنين نيست، به پروردگارت قسم···» ـ فرمود : تسليم بودن يعنى خشنود و قانع بودن به داورى آن حضرت.
الإمامُ الباقرُ عليه السلام : قَضى رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله أن يُقدَّمَ صاحِبُ اليَمينِ في المَجلِسِ بالكلامِ .
امام باقر عليه السلام : رسول خدا صلى الله عليه و آله چنين حكم فرمود، كه از طرفين دعوا آن كه در جانب راست مجلس است در سخن گفتن مقدّم شود.