امام زين العابدين عليه السلام : هر كه از عيبهايى كه مردم دارند سخن بگويد، مردم عيبهايى را كه ندارد به او نسبت دهند.
الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام ـ مِن دعائهِ في مَكارمِ الأخلاقِ ـ : و هَبْ لي مَعالِيَ الأخلاقِ ، و اعصِمْني مِن الفَخرِ .
امام زين العابدين عليه السلام ـ در دعاى مكارم الاخلاق ـ گفت : خويهاى والا را به من ارزانى دار و از فخر فروشى مصونم بدار.
الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام : عَجَبا للمُتَكبِّرِ الفَخورِ الذي كانَ بالأمسِ نُطفَةً ثُمّ هُو غَدا جِيفَةٌ ! .
امام زين العابدين عليه السلام : شگفتا از متكبّر فخر فروش كه ديروز نطفه اى بود و فردا مردارى است!
امام زين العابدين عليه السلام : هر كس به آنچه خداوند بر او فرض كرده است عمل كند، او از بهترين مردمان است.
الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام ـ في دعائهِ ـ : وَ اشغَلْ قُلوبَنا بِذِكرِكَ عن كُلِّ ذِكرٍ ، و ألسِنَتَنا بشُكرِكَ عن كُلِّ شُكرٍ ، و جَوارِحَنا بطاعَتِكَ عن كُلِّ طاعَةٍ ، فإن قَدَّرتَ لنا فَراغا مِن شُغلٍ فاجعَلْهُ فَراغَ سلامَةٍ ، لا تُدرِكُنا فيهِ تَبِعَةٌ ، و لا تَلحَقُنا فيهِ سَأمَةٌ ، حتّى يَنصَرِفَ عنّا كُتّابُ السَّيّئاتِ بصَحيفَةٍ خالِيَةٍ مِن ذِكرِ سَيِّئاتِنا ، و يَتَوَلّى كُتّابُ الحَسَناتِ عنّا مَسرورِينَ .
امام زين العابدين عليه السلام ـ در دعا ـ گفت: دلهاى ما را با ياد خود از هر يادى و زبانهايمان را با سپاس خود از هر سپاسى و اندامهايمان را با طاعت خود از هر طاعت ديگر باز دار و اگر فراغت از كارى براى ما مقدّر فرموده اى آن را فراغتى سالم قرار ده كه در آن گناهى ما را نرسد و دلزدگى به ما روى نياورد، تا فرشتگان نويسنده بديها با نامه اى خالى از گناهانِ ما برگردند و نويسندگان نيكيها، شادمان از حسناتى كه براى ما نگاشته اند مراجعت كنند.
عنه عليه السلام ـ مِن دعائهِ في مكارمِ الأخلاقِ ـ : اللّهُمَّ صَلِّ على محمّدٍ و آلِهِ ، و اكفِني ما يَشغَلُنِي الاهتِمامُ بهِ ، و استَعمِلْني بما تَسألُنِي غَدا عَنهُ ، و استَفرِغْ أيّامِي فيما خَلَقتَنِي لَهُ .
امام زين العابدين عليه السلام ـ در دعاى مكارم الاخلاق ـ گفت : بار خدايا! بر محمّد و آل او درود فرست و مرا از كارى كه اهتمام بدان [از عبادت و بندگيت ]بازم مى دارد، بى نياز گردان و مرا به كارى وادار كه فردا[ى قيامت] درباره آن از من بازخواست مى كنى و روزهاى مرا در راه آنچه براى آن آفريده شده ام، صرف نما.
امام زين العابدين عليه السلام ـ در همان دعا ـ گفت: تندرستى و صحّتى كه با عبادت گذرد و فراغتى كه با پاكدامنى همراه باشد، روزيم فرما.
عنه عليه السلام ـ مِن دعائهِ في يومِ عَرَفَةَ ـ : و أذِقْني طَعمَ الفَراغِ لِما تُحِبُّ بِسَعَةٍ مِن سَعَتِكَ ، و الاجتِهادِ فيما يُزلِفُ لَدَيكَ و عِندَك ، و أتحِفْني بتُحفَةٍ من تُحَفاتِكَ ، و اجعَلْ تِجارَتِي رابِحَةً ، و كَرَّتي غيرَ خاسِرَةٍ ، و أخِفنِي مَقامَكَ ، و شَوِّقْني لِقاءَكَ .
امام زين العابدين عليه السلام ـ در دعاى روز عرفه ـ گفت : [خدايا!] به گشايشى از گشايشهايت مزه فراغت براى انجام آنچه تو دوست دارى و كوشش در آنچه [مرا ]به تو نزديك مى گرداند، به من بچشان و ارمغانى از ارمغانهايت سوى من بفرست و تجارتم را سودمند و بازگشتم را بى زيان قرار ده و مرا از مقامت بترسان و مشتاق ديدارت گردان.
الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام : إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ جَمَعَ اللّه ُ تبارَكَ و تعالَى الأوَّلينَ و الآخِرينَ في صَعيدٍ واحِدٍ ، ثُمّ يُنادِي مُنادٍ : أينَ أهلُ الفَضلِ ؟ قالَ : فَيَقومُ عُنُقٌ مِن الناسِ ، فَتَلقّاهُم المَلائكةُ فيَقولونَ : و ما كانَ فَضلُكُم ؟ فيَقولونَ : كنّا نَصِلُ مَن قَطَعَنا ، و نُعطِي مَن حَرَمَنا ، و نَعفُو عَمَّن ظَلَمَنا ، فيقالُ لَهُم : صَدَقتُم، ادخُلُوا الجَنَّةَ .
امام زين العابدين عليه السلام : چون روز قيامت شود خداوند تبارك و تعالى همه مردم را، از اولين نفر تا آخرين نفر، در يك صحرا جمع كند، آن گاه آواز دهنده اى جار زند: كجايند اهل فضيلت؟ پس گروهى از مردم برخيزند. فرشتگان به استقبال آنان روند و گويند: فضل شما چه بوده است؟ گويند: ما با كسى كه از ما مى بريد پيوند برقرار مى كرديم و به آن كه ما را محروم مى كرد عطا مى كرديم و از كسى كه به ما ستم مى كرد گذشت مى كرديم. پس به آنان گفته شود: راست گفتيد، وارد بهشت شويد.
الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام : نَعوذُ بِكَ . . . مِن فِقدانِ الكَفافِ . . . و مِنَ الفَقرِ إلَى الأَكفاءِ ، و مِن مَعيشَةٍ في شِدَّةٍ .
امام زين العابدين عليه السلام : به تو پناه مى جوييم . . . از توان نداشتن براى تأمين نيازهاى خود . . .و از فقر نزد همگنان و از زندگانىِ سخت .