عنه عليه السلام ـ في الدّعاءِ ـ : أوْ لَعلَّكَ فَقَدْتَني مِن مجالسِ العُلماءِ فخَذَلْتَني ، أو لَعلّكَ رأيْتَني في الغافِلينَ فمِن رحمَتِكَ آيَسْتَني، أو لَعلّكَ رأيتَني آلِفَ مَجالِسِ البَطّالينَ فبَيْني و بَيْنَهُم خَلَّيْتَني .
امام زين العابدين عليه السلام ـ در مناجات با خدا ـ گفت: يا شايد در محفل دانشمندانم نديدى، كه مرا فرو گذاشتى، يا شايد مرا در ميان بى خبران ديدى، كه از رحمتت نوميدم گردانيدى، يا شايد مرا همدم محافل هرزگان يافتى، كه با آنان تنهايم گذاشتى.
الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :أَمّا حقُّ جَليسِكَ : فأنْ تُلِينَ لَهُ جانِبَكَ ، و تُنْصِفَهُ في مُجازاة اللّفظِ ، و لا تَقومَ مِن مَجلِسِكَ إلاّ بإذْنِهِ . و مَن يَجلِسُ إلَيكَ يَجوزُ لَهُ القِيامُ عَنكَ بغَيرِ إذْنِكَ ، و تَنسى زَلاّتِهِ ، و تَحْفَظُ خَيْراتِهِ، و لا تُسْمِعُهُ إلاّ خَيرا .
امام زين العابدين عليه السلام :حقّ همنشين تو آن است كه: با او نرمخو و مهربان باشى، در هنگام گفتگو با او به انصاف رفتار كنى، جز با اجازه او از جاى خود بلند نشوى، اگر در كنار تو نشست بتواند بدون اجازه تو برخيزد و برود، لغزشهايش را فراموش كنى، خوبيهايش را به ياد داشته باشى و جز خير و خوبى به او نگويى.
الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام ـ في الدعاء ـ : اللَّهُمَّ اجعلنِي مِن جُندِكَ فَإنَّ جُندَكَ هُمُ الغالبون .
امام زين العابدين عليه السلام ـ در دعا ـ گفت: خدايا! مرا از سپاهت قرار ده ، كه سپاه تو چيره اند.
الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :اعْلَموا أنَّهُ مَنِ اشْتاقَ إلى الجَنَّةِ سارَعَ إلى الحَسَناتِ ، و سَلا عنِ الشَّهَواتِ ، و مَن أشْفَقَ مِن النّارِ بادَرَ بالتَّوبةِ إلى اللّه ِمِن ذُنوبِهِ ، و راجَعَ عنِ المَحارِمِ .
امام زين العابدين عليه السلام :بدانيد كه هر كس مشتاق بهشت باشد، به سوى خوبيها مى شتابد و از خواهشهاى نفس كناره مى گيرد و هر كه از آتش بترسد، از گناهان خود، به درگاه خداوند، زود توبه مى بَرَد و از حرامهاى الهى باز مى گردد.
الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :علَيكَ بالقُرآنِ ، فإنَّ اللّه َ خَلـقَ الجَنّـةَ ··· و جَعلَ دَرَجاتِها على قَدْرِ آياتِ القُرآنِ ، فمَن قَرأَ القُرآنَ قالَ لَهُ : إقْرَأْ و ارْقَ ، و مَن دَخـلَ مِنهُمُ الجَنّةَ لَم يَكُنْ في الجَنّةِ أعلى دَرَجـةً مِنهُ ما خـلا النَّبِيّونَ و الصِّدِّيقـونَ .
امام زين العابدين عليه السلام :بر تو باد قرآن؛ زيرا خداوند بهشت را آفريد ··· و درجات آن را به اندازه آيات قرآن قرار داد. پس هر كه قرآن بخواند، قرآن به او مى گويد: بخوان و بالا رو. و هر كس از اين افراد وارد بهشت شود در آن جا كسى بلند مرتبه تر از او نخواهد بود مگر پيامبران و صدّيقان.
الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :قالَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : مَن قالَ : «سُبحانَ اللّه ِ» غَرَسَ اللّه ُ لَه بها شَجَرةً في الجَنّةِ ، و مَن قالَ : «الحمدُ للّه ِ» غَرَسَ اللّه ُ لَهُ بها شَجَرةً في الجَنّةِ ، و مَن قالَ : «لا إله إلاّ اللّه ُ» غَرَسَ اللّه ُ لَه بها شَجَرةً في الجَنّةِ ، و مَن قالَ : «اللّه ُ أكبرُ» غَرَسَ اللّه ُ لَه بها شَجَرةً في الجَنّةِ . فقالَ رجُلٌ مِن قُريشٍ: يا رسولَ اللّه ِ ، إنَّ شَجَرنا في الجَنّةِ لَكَثيرٌ! قالَ : نَعَم ، و لكنْ إيّاكُم أنْ تُرسِلوا علَيها نِيرانا فتُحْرِقوها ، و ذلكَ أنَّ اللّه َ عزّ و جلّ يقولُ : «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ لاَ تُبْطِـلُوا أَعْمَالَكُمْ» .
امام زين العابدين عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : هر كس بگويد «سبحان اللّه » خداوند به سبب آن يك درخت در بهشت برايش مى نشاند، و هر كس بگويد «الحمد للّه » خداوند به سبب آن يك درخت در بهشت برايش مى نشاند، و هر كس بگويد «لا إله إلاّ اللّه » خداوند به سبب آن يك درخت در بهشت برايش مى نشاند، و هر كس بگويد «اللّه أكبر» خداوند به سبب آن يك درخت در بهشت برايش مى نشاند. مردى از قريش گفت: اى پيامبر خدا! [پس ]درختهاى زيادى در بهشت داريم! فرمود: درست است، اما مبادا آتشى بفرستيد و همه آنها را بسوزانيد؛ زيرا خداوند عزّ و جلّ مى فرمايد: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از خدا اطاعت كنيد و از پيامبر اطاعت كنيد و كارهاى خود را از بين نبريد».
الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :معاشِرَ شيعتِنا ، أمّا الجنّةُ فلَن تَفوتَكُم سَريعا كانَ أو بَطيئا، و لكنْ تَنافَسُوا في الدَّرَجاتِ .
امام زين العابدين عليه السلام :اى شيعيان ما! شما بهشت را هرگز از دست نمى دهيد، چه شتاب كنيد و چه كندى، اما براى رسيدن به درجات آن با هم رقابت كنيد.
الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :أمّـا حـقُّ جارِكَ فحِفْظُهُ غائبا ، و إكْرامُهُ شاهِدا ، و نُصْرَتُهُ إذا كانَ مَظلوما ، و لا تَتَّبِـعُ لَهُ عَورَةً ، فإنْ عَلِمتَ علَيهِ سُوءا سَتَرْتَهُ علَيهِ ، و إنْ عَلِمتَ أنَّهُ يَقْبَلُ نَصيحَتَكَ نَصَحتَهُ فيما بَينَكَ و بَينَهُ ، و لا تُسْلِمُـهُ عِند شَديدةٍ ، و تُقِيلُ عَثْرَتَهُ ، و تَغْفِـرُ ذَنْبَـهُ ، و تُعاشِـرُهُ مُعاشَـرَةً كَريمَـةً .
امام زين العابدين عليه السلام :اما حق همسايه ات اين است كه در غياب او آبرويش را حفظ كنى و در حضورش او را احترام نهى. اگر به او ستمى شد ياريش رسانى، دنبال عيبهايش نباشى، اگر بدى از او ديدى بپوشانى، اگر بدانى كه پند و اندرز تو را مى پذيرد او را در نهان نصيحت كنى، در سختيها رهايش نكنى، از لغزشش درگذرى، خطايش را ببخشى و با او بزرگوارانه معاشرت كنى.
الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :اللّهُمَّ إنّي أسْألُكَ أنْ تَملَأَ قلبي حُبّا لكَ ، و خَشْيَةً مِنكَ ، و تَصْديقا لكَ ، و إيمانا بكَ ، و فَرَقا مِنكَ ، و شَوْقا إلَيكَ .
امام سجاد عليه السلام :الهى! از تو مى خواهم كه دلم را از محبّت به خودت و بيم از خودت و باور به خودت و ايمان به خودت و هراس از خودت و شوق به خودت ما لا مال كنى.
عنه عليه السلام ـ في دُعائِهِ ـ : إلهي، لو قَرَنْتَني بالأصْفادِ، و مَنَعْتَني سَيْبَكَ مِن بينِ الأشْهادِ··· ما قَطَعْتُ رجائي مِنكَ، و لا صَرَفْتُ وَجْهَ تَأْميلي لِلعَفْوِ عنكَ و لا خَرجَ حُبُّكَ مِن قلبي .
امام سجاد عليه السلام ـ در دعا ـ گفت : الهى! اگر مرا به بند كشى و بخشش خود را ميان همه از من دريغ دارى ··· اميدم را از تو بر نكنم و روى آرزويم را از گذشت تو برنگردانم و حبّ تو از دلم بيرون نرود.