الإمام زين العابدين عليه السلام : اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وآلِهِ ، وَاجعَل ثَنائي عَلَيكَ ومَدحي إيّاكَ وحَمدي لَكَ في كُلِّ حالاتي ، حَتّى لا أفرَحَ بِما آتَيتَني مِنَ الدُّنيا ، ولا أحزَنَ عَلى ما مَنَعتَني فيها .
امام زين العابدين عليه السلام : خدايا! بر محمّد و آل او درود فرست، و مرا در همه حال به تمجيد و ستايشت و سپاس گزارى از خودت بگمار تا براى آنچه از دنيا به من داده اى ، شادمان نگردم، و براى آنچه از دنيا به من نداده اى ، اندوهگين نشوم.
الإمام زين العابدين عليه السلام : اللّهُمَّ حَبِّب إلَيَّ صُحبَةَ الفُقَراءِ، وأعِنّي عَلى صُحبَتِهِم بِحُسنِ الصَّبرِ، وما زَوَيتَ عَنّي مِن مَتاعِ الدُّنيَا الفانِيَةِ فَاذخَرهُ لي في خَزائِنِكَ الباقِيَةِ.
امام زين العابدين عليه السلام : بار خدايا! مرا دوستدار همنشينى با فقيران گردان، و كمكم كن كه در همنشينى با آنان خوب شكيبايى كنم، و آنچه را از متاع دنياى فانى از من دريغ كرده اى ، در گنجينه هاى جاويدانت برايم اندوخته كن.
الإمام زين العابدين عليه السلام ـ مِن دُعائِهِ يَومَ الثُّلاثاءِ ـ : اللّهُمَّ أصلِح لي ديني ؛ فَإِنَّهُ عِصمَةُ أمري ، وأصلِح لي آخِرَتي ؛ فَإِنَّها دارُ مَقَرّي وإلَيها مِن مُجاوَرَةِ اللِّئامِ مَفَرّي.
امام زين العابدين عليه السلام ـ در دعاى روز سه شنبه ـ : بارخدايا! دينم را برايم درست گردان ؛ چرا كه آن ، نگهبان امور من است ، و آخرتم را برايم درست گردان ؛ چرا كه آن ، سراى ماندن من و گريزگاه من از همسايگى با فرومايگان است .
عنه عليه السلام : مَعاشِرَ أصحابي ، الدُّنيا دارُ مَمَرٍّ وَالآخِرَةُ دارُ مَقَرٍّ ، فَخُذوا مِن مَمَرِّكُم لِمَقَرِّكُم.
امام زين العابدين عليه السلام : اى گروه ياران من! دنيا سراى گذر است و آخرت ، سراى ماندن . پس ، از گذرگاه خويش براى اقامتگاهتان توشه برگيريد.
الإمام زين العابدين عليه السلام ـ مِن دُعائِهِ في صَلاةِ اللَّيلِ ـ : اللّهُمَّ وإذ سَتَرتَني بِعَفوِكَ ، وتَغَمَّدتَني بِفَضلِكَ في دارِ الفَناءِ بِحَضرَةِ الأَكفاءِ ، فَأَجِرني من فَضيحاتِ دارِ البَقاء عِندَ مَواقِفِ الأَشهادِ ؛ مِنَ المَلائِكَةِ المُقَرَّبينَ ، وَالرُّسُلِ المُكَرَّمينَ ،
وَالشُّهَداءِ وَالصّالِحينَ.
امام زين العابدين عليه السلام ـ در دعايش در نماز شب ـ : بارخدايا! همچنان كه در اين سراىِ رفتنى و در حضور همگنان ، با گذشت خودت [گناهان [مرا پوشاندى و مرا غرق در فضل و لطفت نمودى ، از رسوايى هاى سراى ماندگارى ، در هنگام ايستادن در محضر فرشتگان مقرّب و فرستادگان گرامى و شهدا و نيكان نيز پناهم ده.
الإمام زين العابدين عليه السلام : الدُّنيا سِنَةٌ وَالآخِرَةُ يَقَظَةٌ ، ونَحنُ بَينَهُما أضغاثُ أحلامٍ .
امام زين العابدين عليه السلام : دنيا خواب است و آخرت ، بيدارى ، و ما [در فاصله [ميان اين دو ، خواب هايى آشفته مى بينيم.
الإمام زين العابدين عليه السلام ـ مُخاطِبا أصحابَهُ يَوما ـ : إخواني ، اُوصيكُم بِدارِ الآخِرَةِ ، ولا اُوصيكُم بِدارِ الدُّنيا؛ فَإِنَّكُم عَلَيها حَريصونَ وبِها مُتَمَسِّكونَ.
امام زين العابدين عليه السلام ـ روزى ، خطاب به يارانش ـ : برادرانم! من شما را به سراى آخرت سفارش مى كنم . و به سراى دنيا سفارشتان نمى كنم ؛ زيرا كه شما [خود به خود [به دنيا حريص هستيد و به آن پايبنديد .
امام زين العابدين عليه السلام : [ خدايا! ] پرواى از خود را در دنيا ده توشه ام گردان!
الإمام زين العابدين عليه السلام : مَن تَعزّى عَنِ الدُّنيا بِثَوابِ الآخِرَةِ فَقَد تَعزّى عَن حَقيرٍ بِخَطيرٍ ، وأعظَمُ مِن ذلِكَ مَن عَدَّ فائِتَها سَلامَةً نالَها وغَنيمَةً اُعينَ عَلَيها .
امام زين العابدين عليه السلام : كسى كه به خاطر ثواب آخرت ، در برابر [از دست دادن [دنيا شكيبايى ورزد ، هر آينه به خاطر امر مهمّى ، در برابر چيزى حقير ، شكيبايى ورزيده است . از اين مهم تر ، كسى است كه آنچه را از دنيا از دستش رفته ، سلامتى مى داند كه به آن دست يافته و غنيمتى مى شمارد كه براى [به دست آوردن [آن ، يارى شده است.
عنه عليه السلام ـ فِي الدُّعاءِ ـ : اللّهُمَّ ومَتى وَقَفنا بَينَ نَقصَينِ في دينٍ أو دُنيا فَأَوقِعِ النَّقصَ بِأَسرَعِهِما فَناءً ، وَاجعَلِ التَّوبَةَ في أطوَلِهِما بَقاءً . وإذا هَمَمنا بِهَمَّينِ يُرضيكَ أحَدُهُما عَنّا ويُسخِطُكَ الآخَرُ عَلَينا ، فَمِل بِنا إلى ما يُرضيكَ عَنّا ، وأوهِن قُوَّتَنا عَمّا يُسخِطُكَ عَلَينا ، ولا تُخَلِّ في ذلِكَ بَينَ نُفوسِنا وَاختِيارِها ؛ فَإِنَّها مُختارَةٌ لِلباطِلِ إلاّ ما وَفَّقتَ ، أمّارَةٌ بِالسُّوءِ إلاّ ما رَحِمتَ.
امام زين العابدين عليه السلام ـ در دعا ـ : بارخدايا! هر گاه ميان دو نقصان ، يكى در دين و يكى در دنيا ، قرار گرفتيم ، نقصان را در همانى قرار بده كه زودگذرتر است و توبه را در همانى قرار بده كه ماندگارتر است . و هر گاه ميان دو خواست قرار گرفتيم كه يكى از آن دو ، تو را از ما خشنود مى سازد و آن ديگرى ، تو را بر ما خشمگين مى نمايد ، ما را به آنى متمايل گردان كه تو را از ما خشنود مى سازد و نيروى ما را به آن يك كه تو را بر ما خشمگين مى نمايد ، سست بگردان و در آن ، ما را به اختيار خودمان وا مگذار ؛ زيرا كه نفْس هاى ما ، اگر توفيق خود را يارشان نگردانى ، باطل را برمى گزينند و در صورتى كه تو رحم نكنى ، به بدى فرمان مى دهند.