عنه عليه السلام : خَطَرُ الدُّنيا يَسيرٌ ، وحاصِلُها حَقيرٌ ، وبَهجَتُها زورٌ ، ومَواهِبُها غُرورٌ .
امام على عليه السلام : دنيا ، اندك است و حاصلش ناچيز و شادى اش دروغ و دِهِش هايش پوچ.
عنه عليه السلام : ألا وإنَّ الدُّنيا دارٌ غَرّارَةٌ خَدّاعَةٌ ، تَنكِحُ في كُلِّ يَومٍ بَعلاً ، وتَقتُلُ في كُلِّ لَيلَةٍ أهلاً ، وتُفَرِّقُ في كُلِّ ساعَةٍ شَملاً ؛ فَكَم مِن مُنافِسٍ فيها وراكِنٍ إلَيها مِنَ الاُمَمِ السّالِفَةِ قَد قَذَفَتهُم فِي الهاوِيَةِ ، ودَمَّرَتهُم تَدميرا ، وتَبَّرَتهُم
تَتبيرا ، وأصلَتهُم سَعيرا!
امام على عليه السلام : بدانيد كه دنيا ، سرايى فريبكار و نيرنگباز است، هر روز شوهرى مى كند و هر شب ، خانواده اى را مى كُشد و هر ساعت ، انجمنى را از هم مى پاشانَد . چه بسيار مردمانى از ملّت هاى پيشين كه در پىِ دنيا كوشيدند و به آن گراييدند ؛ امّا دنيا به ورطه نابودى افكندشان و به سختى نابودشان كرد و به كلّى آنان را درهم شكست و به كام دوزخ سپردشان!
عنه عليه السلام ـ فِي المُناجاةِ ـ : إلهي ، كَيفَ نَبتَهِجُ في دارٍ حُفِرَت لَنا فيها حَفائِرُ صَرعَتِها ، وفُتِلَت بِأَيدِي المَنايا حَبائِلُ غَدرَتِها ، وجَرَّعَتنا مُكرَهينَ جُرَعَ
مَرارَتِها ، ودَلَّتنَا النَّفسُ عَلَى انقِطاعِ عيشَتِها ، لَولا ما صَغَت إلَيهِ هذِهِ النُّفوسُ مِن رَفائِغِ
لَذَّتِها ، وَافتِتانِها بِالفانِياتِ مِن فَواحِشِ زينَتِها . إلهي فَإِلَيكَ نَلتَجِئُ مِن مَكائِدِ خُدعَتِها ، وبِكَ نَستَعينُ عَلى عُبورِ قَنطَرَتِها .
امام على عليه السلام ـ در مناجات ـ : معبود من! چگونه شاد باشيم در سرايى كه در آن براى ما گورها حفر شده و دام هاى بى وفايى اش با دستان مرگ ، رشته شده و جرعه هاى شرنگش را به زور به ما نوشانده است و نفس ، ما را از پايان پذيرى زندگى اش آگاه ساخته است ؛ اگر نبود كه اين نفْس ها به خرّمى لذّت هايش
ميل كرده اند و فريفته زرق و برق هاى فراوان و فناپذير آن شده اند. معبود من! از ترفندهاى فريبكارانه دنيا به تو پناه مى بريم و براى گذشتن از پُل آن ، از تو يارى مى جوييم.
الإمام عليّ عليه السلام ـ فِي الدّيوانِ المَنسوبِ إلَيهِ ـ :
امام على عليه السلام ـ در ديوان منسوب به ايشان ـ :
روزگار و روزها گذشت و حاصلش گناه بود /
و تو به سبب هواهاى نفسانى ات ، از حق غافلى .
شادى تو در دنيا ، فريب و حسرتى بيش نيست
و زيستـن تو در دنيا ، محـال و ناشـدنى اسـت .
عنه عليه السلام ـ فِي الدّيوانِ المنَسوبِ إلَيهِ ـ :
امام على عليه السلام ـ در ديوان منسوب به ايشان ـ :
«وَمَا الْحَيَوةُ الدُّنْيَا إِلاَّ لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَلَلدَّارُ الآخِرَةُ خَيْرٌ لِّلَّذِين يَتَّقُونَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ» .
امام على عليه السلام ـ در نكوهش دنيا ـ : بد سرايى است براى كسى كه از آن نهراسد و در دنيا ، بيمناك نباشد، و بدانيد و مى دانيد كه به ناچار ، دنيا را ترك خواهيد كرد، و دنيا چنان است كه خداوند ، وصف كرده است: «بازى و سرگرمى و آرايش و فخرفروشى ميانتان و فزون جويى در دارايى ها و فرزندان است» .
الإمام عليّ عليه السلام : إنَّ الدُّنيا دارُ خَبالٍ
ووَبالٍ وزَوالٍ وَانتِقالٍ ، لا تُساوي لَذّاتُها تَنغيصَها ، ولا تَفي سُعودُها بِنُحوسِها ، ولا يَقومُ صُعودُها بِهُبوطِها .
امام على عليه السلام : دنيا، سراى تباهى «لاَ يَأْلُونَكُمْ خَبَالاً» خَبال ، به معناى شر و فساد و تباهى است و به همين جهت ، جنون را «خبل» هم مى گويند ؛ چون فساد عقل است. " href="#" onclick = "return false;" > و گزند و دگرگونى و جا به جايى است، خوشى هاى آن با تلخى هايش برابرى نمى كند، و خوش بختى هايش با بدبختى هايش همسان نيست، و فرازش با نشيبش يكسان نيست.
الإمام عليّ عليه السلام : مِن هَوانِ الدُّنيا عَلَى اللّه ِ أنَّهُ لا يُعصى إلاّ فيها ، ولا يُنالُ ما عِندَهُ إلاّ بِتَركِها .
امام على عليه السلام : از خوارى و بى مقدارى دنيا در نزد خداست كه او ، جز در دنيا نافرمانى نمى شود و جز با ترك آن ، به آنچه [از بهشت و نعمت هاى ابدى كه [نزد خداست ، نمى توان رسيد.
امام على عليه السلام : اين سراى نيستى، خوابگاهِ نيم روزى نافرمانان است و جايگاه شوربختان و تجاوزگران.
امام على عليه السلام : اگر خواهان نيك بختى و راحتى هستيد ، پس جان هايتان را از [بندگىِ اين] سراى شوربختى ، آزاد سازيد.