عنه صلى الله عليه و آله : وُضِعَ عن اُمَّتي تِسعُ خِصالٍ : الخَطأُ ، و النِّسيانُ ، و ما لا يَعلَمونَ ، و ما لا يُطيقونَ ، و ما اضطُرُّوا إلَيهِ ، و ما استُكرِهوا علَيهِ ، و الطِّيَرَةُ ، و الوَسوَسَةُ في التَّفكُّرِ في الخَلقِ ، و الحَسَدُ ما لَم يَظهَرْ بِلسانٍ أو يَدٍ .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مجازات نه چيز از امّت من برداشته شده است: خطا، فراموشى، آنچه ندانند، آنچه نتوانند، آنچه بدان مضطرّ شوند، آنچه به زور به آن وا داشته شوند، فال بد زدن، وسوسه در تفكر در آفرينش و رشك بردن در صورتى كه به زبان يا دست آشكار نشود.
عنه صلى الله عليه و آله : لِكُلِّ قَلبٍ وَسواسٌ ، فإذا فَتَقَ الوَسواسُ حِجابَ القَلبِ نَطَقَ بهِ اللِّسانُ و اُخِذَ بهِ العَبدُ ، و إذا لَم يَفتُقِ القَلبَ و لَم يَنطِقْ بهِ اللِّسانُ فلا حَرَجَ .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر دلى وسواس دارد. پس هرگاه اين وسواس پرده دل را بِدَرَد و به زبان آورده شود، بنده به سبب آن مؤاخذه گردد، اما اگر پرده دل را ندرد و زبان به آن گويا نشود، گناهى صورت نگرفته است.
رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : قالَ أخي موسى عليه السلام : يا رَبِّ ، أرِني الّذي كُنتَ أرَيتَني في السَّفينَةِ ، فأوحى اللّه ُ إلَيهِ : يا مُوسى ، إنّكَ سَتَراهُ ، فلَم يَلبَثْ إلاّ يَسيرا حتّى أتاهُ الخضرُ ، و هُو فَتىً طَيِّبُ الرِّيحِ و حَسَنُ الثِّيابِ ، فقالَ : السّلامُ علَيكَ و رَحمَةُ اللّه ِ يا موسَى بنَ عِمرانَ ! إنَّ ربَّكَ يُقرِئُكَ السَّلامَ و رَحمَةَ اللّه ِ . قالَ موسى : هُو السَّلامُ و مِنهُ السَّلامُ و إلَيهِ السَّلامُ ، و الحَمدُ للّه ِ رَبِّ العالَمينَ الّذي لا اُحصي نِعَمَهُ و لا أقدِرُ على أداءِ شُكرِهِ إلاّ بِمَعونَتِهِ . ثُمّ قالَ موسى : اُريدُ أن
تُوصِيَني بوَصِيَّةٍ يَنفَعُني اللّه ُ بها بَعدُ
قالَ الخضرُ : يا طالِبَ العِلمِ ، إنّ القائلَ أقَلُّ مَلالَةً مِن المُستَمِعِ فلا تُمِلَّ جُلَساءكَ إذا حَدَّثتَهُم ، و اعلَمْ أنّ قَلبَكَ وِعاءٌ فانظُرْ ما ذا تَحشو بهِ وِعاءكَ ، فاعزُبْ عَنِ الدُّنيا و انبِذْها وَراءكَ ؛ فإنّها لَيسَت لَكَ بِدارٍ ، و لا لَكَ فيها مَحَلُّ قَرارٍ ، و إنّها جُعِلَت بُلغَةً لِلعِبادِ لِيَتَزَوّدوا مِنها لِلمَعادِ
و يا موسى ، وَطِّنْ نَفسَكَ علَى الصَّبرِ تَلقَ الحِلمَ ، و أشعِرْ قَلبَكَ التّقوى تَنَلِ العِلمَ ، وَ رُضْ نَفسَكَ علَى الصَّبرِ تَخلُص مِن الإثمِ
يا موسى ، تَفَرَّغْ للعِلمِ إن كُنتَ تُريدُهُ ؛ فإنّ العِلمَ لِمَن تَفَرَّغَ ، و لا تَكُونَنَّ مِكثارا بِالنُّطقِ مِهذارا . ؛ فإنَّ كَثرَةَ النُّطقِ تَشينُ العُلَماءَ ، و تُبدي مَساوِيَ السُّخَفاءِ ، و لكنْ علَيكَ بالاقتِصادِ ؛ فإنَّ ذلكَ مِن التّوفيقِ و السَّدادِ ، و أعرِضْ عنِ الجُهّالِ و باطِلِهِم ، و احلُمْ عنِ السُّفَهاءِ ؛ فإنَّ ذلكَ فِعلُ الحُكَماءِ و زَينُ العُلَماءِ ، إذا شَتمَكَ الجاهِلُ
فاسكُتْ عَنهُ حِلما و حَنانَةً و حَرِما . ، فإنّ ما بَقِيَ مِن جَهلِهِ علَيكَ و شَتمِهِ إيّاكَ أعظَمُ و أكبَرُ
يا بنَ عِمرانَ ، و لا تَرى أنّكَ اُوتِيتَ مِن العِلمِ إلاّ قَليلاً ، فإنّ الاندِلاثَ و التَّعَسُّفَ مِن الاقتِحامِ و التَّكلُّفِ
يا بنَ عِمرانَ ، لا تَفتَحَنَّ بابا لا تَدري ما غَلقُهُ ، و لا تُغلِقَنَّ بابا لا تَدري ما فَتحُهُ
يا بنَ عِمرانَ ، مَن لا يَنتَهي مِن الدُّنيا نَهمَتُهُ . و لا يَنقَضي مِنها رَغبَتُهُ كَيفَ يَكونُ عابِدا ؟! و مَن يُحَقِّرْ حالَهُ و يَتَّهِمُ اللّه َ فيما قَضى كَيفَ يَكونُ زاهِدا ؟! هَل يَكُفُّ عَنِ الشَّهَواتِ مَن غَلَبَ علَيهِ هَواهُ ؟! أو يَنفَعُهُ طَلَبُ العِلمِ و الجَهلُ قَد حَواهُ ؟! لأنّ سَفرَهُ إلى آخِرَتِهِ و هُو مُقبِلٌ على دُنياهُ
و يا موسى ، تَعَلَّمْ ما تَعَلَّمتَهُ لِتَعمَلَ بهِ ، و لا تَتَعَلَّمْهُ لِتُحَدِّثَ بهِ ، فيَكونَ علَيكَ بُورُهُ و يَكونَ لِغَيرِكَ نُورُهُ
و يا بنَ عِمرانَ ، اِجعَلِ الزُّهدَ و التَّقوى
لِباسَكَ ، و العِلمَ و الذِّكرَ كَلامَكَ ، و أكثِرْ مِنَ الحَسَناتِ ، فإنّكَ مُصيبٌ السَّيّئاتِ ، و زَعزِعْ بِالخَوفِ قَلبَكَ ، فإنّ ذلكَ يُرضي ربَّكَ ، و اعمَلْ خَيرا ، فإنّكَ لا بُدَّ عامِلُ سَوءٍ، قَد وُعِظتَ إنْ حَفِظتَ . فتَوَلّى الخضرُ و بَقِيَ موسى حَزينا مَكروبا يَبكي .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : برادرم موسى عليه السلام گفت: پروردگارا! آن كسى را كه در كشتى به من نشان دادى،نشانم بده. خداوند به او وحى فرمود كه: اى موسى! بزودى او را خواهى ديد. ديرى نگذشت كه خضر به صورت جوانى خوشبو و خوش پوش نزد او آمد و گفت: سلام و رحمت خدا بر تو، اى موسى بن عمران! پروردگارت سلام و رحمت خدا را به تو مى رساند. موسى گفت: اوست سلام و از اوست سلام و به سوى اوست سلام و سپاس و ستايش خداوند پروردگار جهانيان راست كه نعمت هايش را نتوانم شمرد و از عهده شكر او برنيايم، مگر به كمك و يارى او. موسى سپس گفت: مى خواهم به من سفارشى كنى كه خداوند به واسطه آن مرا سود بخشد!
خضر گفت: اى جوياى علم! گوينده از شنونده كمتر خسته مى شود. پس هر گاه با هم مجلسيان خود سخن مى گويى، آنان را خسته مگردان. و بدان كه دل تو يك ظرف است؛ پس بنگر كه ظرف خود را از چه پُر مى كنى. از دنيا روى گردان و آن را پشت سر خود بينداز؛ زيرا كه دنيا سراى تو نيست و در آنجا براى تو محلّ قرار و آسايشى وجود ندارد و دنيا وسيله گذرانى براى بندگان قرار داده شده است تا از آن براى بازگشتگاه خويش توشه برگيرند
اى موسى! خودت را به شكيبايى وادار تا به بردبارى برسى و پرهيزگارى را با دلت آشنا ساز تا به دانش و معرفت دست يابى و نفْس خود را به صبر رياضت ده تا از گناه بِرَهى
اى موسى! اگر خواهان علم و معرفت هستى خودت را وقف آن كن؛ زيرا علم و معرفت براى كسى است كه خود را وقف [آن ]كند! پُر گو و ياوه گو مباش؛ زيرا كه پرگويى باعث عيب و ننگ دانشمندان مى شود و بدى هاى نادانان را آشكار مى سازد، بلكه بر تو باد ميانه روى؛ زيرا كه آن، از توفيق و يارى [الهى ]است؛ از مردمان نادان و باطل گرا دورى كن و در برابر سبك سران بردبار باش؛ زيرا كه اين، كارِ خردمندان و زيور دانايان است.هرگاه نادان دشنامت داد، از روى بردبارى و
دلسوزى و احترام (استوار انديشى)، در برابرش خاموش بمان؛ زيرا آنچه از رفتار جاهلانه او با تو و دشنام گويى اش به تو [براى او ]باقى مانده، بيشتر و بزرگتر است
اى پسر عمران! جز اين مبين كه از دانش تنها اندكى به تو داده شده است؛ كه بى گدار به آب زدن و پا از گليم خود درازتر كردن، نتيجه بى باكى و تكلّف است
اى پسر عمران! هرگز درى را كه نمى دانى چگونه بسته مى شود، باز مكن و هيچ گاه درى را كه نمى دانى چگونه باز مى شود، مبند
اى پسر عمران! كسى كه از دنيا سير نمى شود و رغبت او به دنيا تمام نمى شود چگونه عابد باشد؟! و كسى كه به وضع خود راضى نيست و خدا را در قضا (قدرش) متّهم مى سازد،چگونه زاهد باشد؟! آيا كسى كه هوس بر او چيره است از خواهش ها باز مى ايستد؟!يا كسى كه نادانى او را در ميان گرفته است طلب دانش سودش مى بخشد؟! زيرا سفرش به سوى آخرت است و با اين حال به دنيا رو كرده است
اى موسى! آنچه آموختى براى اين بياموز كه به كارش بندى و بدين قصد مياموزش تا براى ديگران بازگو كنى كه در اين صورت هلاكتش براى تو خواهد بود و روشنايى اش براى ديگرى
اى پسر عمران! زهد و پرهيزگارى را
جامه خويش گردان و دانش و ذكر را گفتارت ، كارهاى نيك بسيار كن؛ زيرا تو، مرتكب گناهان خواهى شد ، دلت را با ترس [از خدا ]بى قرار گردان؛ زيرا كه اين كار پروردگارت را خشنود مى سازد . و خوبى بكن؛ زيرا كه تو به ناچار كار بد مى كنى. اكنون تو موعظه شدى اگر به ياد بسپارى . پس خضر بازگشت و رفت و موسى غمگنانه و اندوهگين گريست.
رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : أوصاني ربِّي بتِسعٍ : أوصاني بالإخلاصِ في السِّرِّ و العَلانِيَةِ ، و العَدلِ في الرِّضا و الغَضَبِ ، و القَصدِ في الفَقرِ و الغِنى ، و أن أعفُوَ عمَّن ظَلَمَني ، و اُعطِيَ مَن حَرَمَني ، و أصِلَ مَن قَطَعَني ، و أن يَكونَ صَمتي فِكرا ، و مَنطِقي ذِكرا ، و نَظَري عِبَرا .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پروردگارم مرا به نُه كار سفارش فرمود: مرا سفارش فرمود به اخلاص داشتن در نهان و آشكار و رعايت عدالت در خشنودى و خشم و ميانه روى در نادارى و دارايى و گذشت از كسى كه به من ستم كرده و عطا كردن به كسى كه از من دريغ داشته و پيوند با كسى كه از من بريده است و اينكه خاموشيم [توأم با]تفكّر و گفتارم ذكر [خدا] و نگاهم درس گرفتن باشد.
رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ـ لأبي أيُّوبَ خالدِ بنِ زيدٍ إذ قالَ لَهُ : أوصِني و أقلِلْ لَعلِّي أن أحفَظَ ـ : اُوصِيكَ بخَمسٍ : بِاليَأسِ عَمّا في أيدي النّاسِ فإنّهُ الغِنى ، و إيّاكَ و الطَّمَعَ فإنّهُ الفَقرُ الحاضِرُ ، و صَلِّ صَلاةَ مُوَدِّعٍ ، و إيّاكَ و ما تَعتَذِرُ مِنهُ ، و أحِبَّ لأخيكَ ما تُحِبُّ لنَفسِكَ .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ آنگاه كه ابو ايّوب خالد بن زيد به ايشان عرض كرد: مرا سفارشى كوتاه بفرماييد، تا بلكه آن را حفظ كنم ـ فرمود: تو را به پنج چيز سفارش مى كنم: چشم اميد بركندن از آنچه در دست مردم است؛ زيرا كه اين [عين] توانگرى است و پرهيز از طمع كه طمع، فقر حاضر است و نمازت را مانند كسى بخوان كه آخرين نماز زندگيش را مى خواند و از كارى كه موجب عذر خواهيت شود دورى كن و براى برادرت همان چيزى را دوست بدار كه براى خودت دوست دارى.
عنه صلى الله عليه و آله ـ لِرجُلٍ قالَ لَهُ : أوصِني و أوجِزْ ـ : علَيكَ بِاليَأسِ مِمّا في أيدي النّاسِ ، و إيّاكَ و الطَّمَعَ فإنّهُ الفَقرُ الحاضِرُ ، و صَلِّ صَلاتَكَ و أنتَ مُوَدِّعٌ ، و إيّاكَ و ما يُعتَذَرُ مِنهُ .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ به مردى كه عرض كرد: مرا سفارشى مختصر فرما ـ فرمود: از آنچه مردم دارند چشم بركن و از طمع بپرهيز كه آن فقر نقد است و نمازت را چنان بخوان كه گويى آخرين نماز عمر توست و از كارى كه باعث عذرخواهى تو شود دورى كن.
عنه صلى الله عليه و آله ـ لاُِمّ أنسٍ ـ : اُهجُري المَعاصيَ فإنّها أفضَلُ الهِجرَةِ ، و حافِظي علَى الفَرائضِ فإنّها أفضَلُ الجِهادِ ، و أكثِري مِن ذِكرِ اللّه ِ ، فإنّكِ لا تَأتِينَ اللّه َ عَزَّ و جلَّ بشيءٍ غَدا أحَبَّ إلَى اللّه ِ مِن كَثرَةِ ذِكرِهِ .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ به مادر اَنس ـ فرمود: از گناهان دورى كن كه اين برترين هجرت است و فرايض را پاس دار كه اين برترين جهاد است و ياد خدا بسيار كن؛ زيرا فرداى قيامت براى خدا چيزى نمى برى كه نزد خدا محبوبتر از بسيارى ياد او باشد.
عنه صلى الله عليه و آله ـ لِرجُلٍ مِن أهلِ اليَمَنِ ـ : اُوصِيكَ أن لا تُشرِكَ باللّه ِ شَيئا و إن قُطِّعتَ أو حُرِّقتَ بِالنّارِ ، و لا تَعُقَّنَّ والِدَيكَ ، و إن أرادَكَ أن تَخرُجَ مِن دُنياكَ فاخرُجْ ، و لا تَسُبَّ النّاسَ ، و إذا لَقِيتَ أخاكَ فَالقَهُ بِبِشرٍ حَسَنٍ ، و صُبَّ لَهُ مِن فَضلِ دَلوِكَ .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ به مردى از اهل يمن ـ فرمود: به تو سفارش مى كنم كه چيزى را شريك خدا نگردانى اگر چه قطعه قطعه ، يا به آتش سوزانده شوى و پدر و مادرت را نافرمانى و با آنان بدرفتارى مكن و [حتى] اگر از تو خواست كه از دنيايت خارج شوى، بشو و مردم را دشنام مگو و هرگاه با برادرت رو به رو شدى با خوشرويى برخورد كن و از زيادى [آب ]دلو خود براى او بريز.
عنه صلى الله عليه و آله ـ لسعيد بن يزيد ـ اُوصِيكَ أن تَستَحيِيَ مِن اللّه ِ تعالى كما تَستَحيِي مِن الرّجُلِ الصّالِحِ مِن قَومِكَ .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ به سعيد بن يزيد ـ فرمود : به تو سفارش مى كنم كه از خداوند متعال شرم كنى،همچنان كه از مرد پاك و شايسته قوم خود شرم مى كنى.
عنه صلى الله عليه و آله ـ لِمُعاذٍ لَمّا استَوصاهُ ـ : اُعبُدِ اللّه َ كأنّكَ تَراهُ ، و اعدُدْ نَفسَكَ في المَوتى ، و اذكُرِ اللّه َ عِندَ كُلِّ حَجَرٍ و عِندَ كُلِّ شَجَرٍ ، و إذا عَمِلتَ سَيّئةً فاعمَلْ بجَنبِها حَسَنةً ؛ السِّرّ بِالسِّرِّ ، و العَلانِيَة بِالعَلانِيَةِ .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ به معاذ كه از آن حضرت تقاضاى سفارشى كرد ـ فرمود: خدا را چنان عبادت كن كه انگار او را مى بينى و خودت را از مردگان بشمار و نزد هر سنگ و درختى خدا را يادآور شو و هرگاه گناهى كردى، در كنار آن كار نيكى انجام ده؛ [نيكى ]پنهانى در برابر [گناه ]پنهانى و [نيكى] آشكار در قبال [گناه] آشكار.