عنه عليه السلام : بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : يا عَبيدَ الدُّنيا ، ما الدُّنيا تُحِبُّونَ ، و لا الآخِرَةَ تَرجُونَ ، لَو كُنتُم تُحِبُّونَ الدُّنيا أكرَمتُم العَمَلَ الّذي بهِ أدرَكتُموها ، و لَو كُنتُم تُريدونَ الآخِرَةَ عَمِلتُم عَمَلَ مَن يَرجُوها .
عيسى عليه السلام : به حق بگويمتان، اى دنيا پرستان، نه دنيا را دوست داريد و نه به آخرت اميد بسته ايد. اگر دنيا را دوست مى داشتيد، آن كارى را كه به واسطه آن به دنيا رسيده ايد گرامى مى داشتيد و اگر آخرت را مى خواستيد، كردار كسى را داشتيد كه بدان اميد بسته است.
عنه عليه السلام : بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : يا عَبيدَ الدُّنيا ، إنّ أحَدَكُم يُبغِضُ صاحِبَهُ علَى الظَّنِّ ، و لا يُبغِضُ نَفسَهُ علَى اليَقينِ . بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : إنّ أحَدَكُم لَيَغضَبُ إذا ذُكِرَ لَهُ بَعضُ عُيوبِهِ و هِي حَقٌّ ، و يَفرَحُ إذا مُدِحَ بما لَيسَ فيهِ .
عيسى عليه السلام : به حق بگويمتان، اى بندگان دنيا، هر يك از شما ديگرى را به صرف گمان دشمن مى دارد، ولى با وجود يقين [به بدى خويش ]از خود نفرت به دل نمى گيرد. به حق بگويمتان: هر يك از شما هرگاه عيبى از او گفته شود گر چه حقيقت داشته باشد، عصبانى مى شود و هرگاه ستايش بى جا از او كنند، شاد مى شود.
عنه عليه السلام : بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : إنّ أرواحَ الشَّياطينِ ما عَمَّرَت في شَيءٍ ما عَمَّرت في قُلوبِكُم ، فإنّما أعطاكُمُ اللّه ُ الدُّنيا لِتَعمَلوا فيها للآخِرَةِ و لَم يُعطِكُموها لِتَشغَلَكُم عَنِ الآخِرَةِ ، و إنّما بَسَطَها لَكُم لِتَعلَموا أنّهُ أعانَكُم بِها علَى العِبادَةِ و لَم يُعِنْكُم بها علَى الخَطايا ، و إنّما أمَرَكُم فيها
بطاعَتِهِ و لم يَأمُرْكُم فيها بِمَعصيَتِهِ ، و إنّما أعانَكُم بِها علَى الحلالِ و لَم يُحِلَّ لَكُم بِها الحَرامَ ، و إنّما وَسَّعها لَكُم لِتَواصَلوا فيها و لَم يُوسِّعْها لَكُم لِتَقاطَعوا فِيها .
عيسى عليه السلام : به حق بگويمتان، راستى كه ارواح شياطين در هيچ چيز به اندازه ماندن در دل هاى شما عمر نكرده اند. خداوند در حقيقت دنيا را به شما داده است تا در آن براى آخرت كار كنيد ، آن را به شما نداده است تا شما را از آخرت باز دارد. آن را براى شما گسترده است فقط براى اينكه بدانيد به واسطه آن بر عبادت ياريتان كرده، نه اينكه براى خطا و گناه آن را يار شما ساخته است. شما را در دنيا به طاعت خود فرمان داده و در آن به نا فرمانى خويش فرمانتان نداده است. شما را به وسيله دنيا بر حلال كمك رسانده و حرام را در آن بر شما حلال نكرده است. آن را بر شما وسعت بخشيده، تا در آن به يكديگر رسيدگى كنيد و پيوند برقرار سازيد و برايتان وسعت نبخشيده است كه در آن از يكديگر بِبُريد.
عنه عليه السلام : بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : إنّ الأجرَ مَحروصٌ علَيهِ ، و لا يُدرِكُهُ إلاّ مَن عَمِلَ لَهُ .
عيسى عليه السلام : به حق بگويمتان، همه طالب مزدند، امّا تنها كسى به مزد رسد كه براى آن كار كند.
عنه عليه السلام : بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : إنّ الشَّجَرَةَ لا تَكمُلُ إلاّ بثَمَرَةٍ طَيّبَةٍ ، كذلكَ لا يَكمُلُ الدِّينُ إلاّ بِالتَّحَرُّجِ عَنِ المَحارِمِ .
عيسى عليه السلام : به حق بگويمتان، درخت كامل نباشد، مگر با ميوه خوب و لذيذ، همچنين ديندارى كامل نشود، مگر با دورى كردن از حرام ها.
عنه عليه السلام : بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : إنّ الزَّرعَ لا يَصلُحُ إلاّ بِالماءِ و التُّرابِ ، كذلكَ الإيمانُ لا يَصلُحُ إلاّ بِالعِلمِ و العَمَلِ .
عيسى عليه السلام : به حـق بگويمتـان، زراعـت حاصلى ندهد، مگر با آب و خاك . همچنين ايمان حاصلى ندهد، مگر با علم و عمل.
عنه عليه السلام : بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : إنّ الماءَ يُطفِئُ النّارَ ، كذلكَ الحِلمُ يُطفِئُ الغَضَبَ .
عيسى عليه السلام : به حق بگويمتان، آب آتش را خاموش مى كند. همچنين بردبارى خشم را فرو مى نشاند.
عنه عليه السلام : بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : لا يَجتَمِعُ الماءُ و النّارُ في إناءٍ واحِدٍ ، كذلكَ لا يَجتَمِعُ الفِقهُ و العَمى .
في قَلبٍ واحِدٍ .
عيسى عليه السلام : به حق بگويمتان، آب و آتش در يك ظرف با هم جمع نمى شوند. همچنين فهم و كوردلى در يك دل فراهم نمى آيند.
عنه عليه السلام : بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : إنّهُ لا يَكونُ مَطَرٌ بِغَيرِ سَحابٍ ، كذلكَ لا يَكونُ عَمَلٌ في مَرضاةِ الرَّبِّ إلاّ بِقَلبٍ نَقِيٍّ .
عيسى عليه السلام : به حق بگويمتان، هيچ بارانى بى ابر نمى شود. همچنين كردار خدا پسند جز با دل پاك عملى نيست.
عنه عليه السلام : بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : إنّ الشَّمسَ نُورُ كُلِّ شيءٍ ، و إنّ الحِكمَةَ نُورُ كُلِّ قَلبٍ ، و التَّقوى رأسُ كُلِّ حِكمَةٍ ، و الحَقُّ بابُ كُلِّ خَيرٍ ، و رَحمَةُ اللّه ِ بابُ كُلِّ حَقٍّ ، و مَفاتيحُ ذلكَ الدُّعاءُ و التَّضَرُّعُ و العَمَلُ ، و كَيفَ يُفتَحُ بابٌ بِغَيرِ مِفتاحٍ ؟ ! .
عيسى عليه السلام : به حق بگويمتان ، خورشيد روشنى بخش هر چيزى است و حكمت و دانش روشنايى هر دلى است و پرهيزگارى سر هر حكمت است و حق و حقيقت دَرِ هر خوبى است و رحمت خدا دَرِ هر حقّ و حقيقتى است و كليدهاى آن دعا و زارى و عمل است،و در بدون كليد، چگونه باز شود؟!