امام رضا عليه السلام : كسى كه بخواهد دور انديشى كند، اما محتاط و برحذر نباشد خود را مسخره كرده است .
امام رضا عليه السلام : مؤمن كسى است كه چون كار نيك انجام دهد، شادمان شود و هرگاه بدى كند، آمرزش بطلبد .
الإمامُ الرِّضا عليه السلام ـ و قد سُئلَ عن حقِّ المؤمنِ على المؤمنِ ـ : إنّ مِن حقِّ المؤمنِ على المؤمنِ المَوَدَّةَ في صَدْرِهِ ، و المُواساةَ في مالِهِ··· و لا يقولُ لَهُ : اُفٍّ ، فإذا قالَ لَهُ : «اُفٍّ» فليسَ بَينَهُما وَلايَةٌ ، و إذا قالَ لَهُ : أنتَ عَدُوّي فقد كفّرَ أحدُهُما صاحِبَهُ ، و إذا اتَّهمَهُ انْماثَ الإيمانُ في قَلبِهِ كما يَنْماثُ المِلْحُ في الماءِ .
امام رضا عليه السلام ـ در پاسخ به سؤال از حقّ مؤمن بر مؤمن ـ فرمود : از جمله حقوق مؤمن بر مؤمن اين است كه در دل او را دوست بدارد ، با مال و ثروتش او را كمك رساند ··· و به او «اُفّ» نگويد، كه اگر چنين بگويد ديگر ميان آنها پيوند دوستى نباشد و اگر به او بگويد : تو دشمن من هستى، يكى از آن دو ، ديگرى را كافر شمرده است؛ هرگاه به او تهمتى زند، ايمان در دلش آب شود، همان گونه كه نمك در آب حل مى شود.
امام رضا عليه السلام : آدمى عابد نباشد، مگر آن كه بردبار باشد .
الإمامُ الرِّضا عليه السلام : مَن طَلَبَ الأمرَ مِن وَجْهِهِ لَم يَزِلَّ ، فإنْ زَلَّ لَم تَخْذُلْهُ الحِيلَةُ .
امام رضا عليه السلام : هر كس كارى را از راهش بجويد نلغزد و اگر هم لغزيد در چاره كردنش در نمى ماند.
امام رضا عليه السلام : امامان ، جانشينان خداوند عزّ و جلّ در زمين هستند.
الإمامُ الرِّضا عليه السلام ـ و قد بَسطَ كَفَّهُ اليُسْرى ثُمَّ وَضَعَ اليُمْنى علَيها ـ : هذهِ أرضُ الدُّنيا ، و السَّماءُ الدُّنيا علَيها فَوقَها قُبَّةٌ ، و الأرضُ الثّانِيةُ فَوقَ السَّماءِ الدُّنيا و السَّماءُ الثّانِيةُ فَوقَها قُبَّةٌ ـ و هكذا ساقَ الحديثَ إلى أنْ قالَ : ـ و السَّماءُ السّابعَةُ فَوقَها قُبّةٌ ، و عَرشُ الرّحمنِ تباركَ و تعالى فَوقَ السّماءِ السّابِعَةِ ، و هُو قَولُ اللّه ِ: «الّذي خَلَقَ سَبْعَ
سَماواتٍ ···» .
امام رضا عليه السلام ـ وقتى دست چپ خود را باز كرد و دست راستش را روى آن گذاشت ـ فرمود : اين زمين دنياست و آسمان فرودين (اوّل) همان گنبد روى آن است و زمين دوم روى آسمان پايين است و آسمان دوم گنبد روى آن است و همين گونه يكى يكى برشمرد و در پايان فرمود : آسمان هفتم گنبد روى آن (زمين هفتم) است و عرش خداوند متعال بر فراز آسمان هفتم جاى دارد . اين است معناى سخن خداوند كه فرمود: «خدايى كه هفت آسمان را بيافريد ···» .
الإمامُ الرِّضا عليه السلام ـ في قولهِ تعالى : «و هُوَ الّذي خَلَقَ السَّماواتِ و الأرْضَ في سِتَّةِ أيّامٍ وَ كَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ» ـ : إنَّ اللّه َ تباركَ و تعالى خَلقَ العَرشَ و الماءَ و المَلائكَةَ قَبلَ خَلقِ السّماواتِ و الأرضِ ، و كانَتِ الملائكَةُ تَسْتَدِلُّ بأنْفُسِها و بالعَرشِ و الماءِ على اللّه ِ عزّ و جلّ ، ثُمَّ جَعلَ عَرشَهُ على الماءِ ليُظْهِرَ بذلكَ قُدْرَتَهُ للملائكةِ ، فَيَعلَمُوا أنَّهُ على كُلِّ شيءٍ قديرٌ ، ثُمَّ ··· خَلقَ السّماواتِ و الأرضَ في سِتَّةِ أيّامٍ و هُو مُسْتَولٍ على عَرشِهِ ، و كانَ قادِرا على أنْ يَخْلُقَها في طَرْفَةِ عَينٍ ، و لكنَّهُ عزّ و جلّ خَلقَها في سِتَّةِ أيّامٍ ليُظْهِرَ للملائكةِ ما يَخْلُقُهُ مِنها شَيئا بَعدَ شَيءٍ ، و تَسْتَدِلَّ بحُدوثِ ما يَحْدُثُ على اللّه ِ تعالى مَرّةً بعدَ مرّةٍ .
امام رضا عليه السلام ـ درباره آيه «و او كسى است كه آسمانها و زمين را در شش روز بيافريد و عرشش بر آب بود» ـ فرمود : خداوند تبارك و تعالى ، پيش از آفريدن آسمانها و زمين ، عرش و آب و فرشتگان را بيافريد و فرشتگان از وجود خود و عرش و آب به وجود خداوند عزّ و جلّ راه مى بردند . سپس عرش خود را بر روى آب قرار داد تا بدين گونه قدرت خويش را بر فرشتگان آشكار سازد و آنها بدانند كه او بر هر كارى تواناست؛ آن گاه··· در حالى كه بر عرش خويش استيلا داشت آسمانها و زمين را در شش روز خلق كرد . او مى توانست آنها را در يك چشم به هم زدن بيافريند، اما در شش روز آفريد، تا آنچه را از آسمان و زمين به تدريج مى آفريند بر فرشتگان آشكار كند، تا از طريق پديد آمدن پديده ها، اندك اندك به وجود خداوند متعال پى برند.
الإمامُ الرِّضا عليه السلام : بصُنْعِ اللّه ِ يُسْتَدلُّ علَيهِ ، و بالعُقولِ يُعتَقَدُ مَعرِفَتُهُ ، و بالفِطْرَةِ تَثْبُتُ حُجَّتُهُ .
امام رضا عليه السلام : از آفرينش خدا، به وجود او پى برده مى شود و با خردها شناخته مى شود و با فطرت ، برهان بر وجود او ثابت مى شود.
الإمامُ الرِّضا عليه السلام ـ و قد سئلَ عنِ الدّليلِ على حُدوثِ العالَمِ ـ : أنتَ لَم تَكُنْ ثُمّ كنتَ ، و قد عَلِمتَ أنّكَ لَم تُكَوّنْ نَفْسَكَ ، و لا كَوّنَكَ مَن هُو مِثلُكَ .
امام رضا عليه السلام ـ در پاسخ به پرسش از دليل حدوث عالم ـ فرمود : تو نبودى و سپس بود شدى [از طرفى هم ]مى دانى كه تو خود خودت را به وجود نياورده اى و كسى مانند تو نيز، تو را هستى نبخشيده است.