- صفحه اصلی
- احادیث معصومین
- امیرالمؤمنین علی علیه السلام
احادیث امیرالمؤمنین علی علیه السلام17430 حدیث
قـالَ عَلِىٌّ عليه السلام:
لَقَدْ كانَ رَسُولُ اللّه صلي الله عليه و آله يَأكُلُ عَلَى الاَْرْضِ وَيَجْلِسُ جِلْسَةَ الْعَبْدِ وَ يَخْصِفُ بِيَدِهِ نَعْلَهُ وَ يُرَقِّـعُ بِيَدِهِ ثَوبَهُ وَ يَركَبُ الْحِمارَ العارىَ وَيُرْدِفُ خَلْفَهُ.
امام على عليه السلام فرمود:
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله روى زمين غذا مى خورد و مانند بندگان دو زانو مى نشست و با دست خويش كفش و لباس خود را وصله مى زد و مى دوخت و بر اُلاغ بى پالان سوار مى شد و كسى را هم در رديف خود سوار مى كرد.
بعضى ها چنان متكبّر و مغرورند كه حتّى كارهاى شخصى خود را هم به گردن ديگران مى اندازند و انجام آن ها را براى خودشان، كسر شأن مى پندارند.
روشى كه حضرت رسول صلي الله عليه و آله داشت، به ما مى آموزد كه روى زمين نشستن و متواضعانه غذا خوردن و وصله زدن به كفش و لباس و سوار مركب ساده شدن و ديگرى را هم سوار كردن و به مقصد رساندن، نه تنها ننگ و عار نيست، بلكه نشانه تواضع است و دلها را به هم نزديك مى كند وبر محبّت ها مى افزايد.
قـالَ عَـلِىٌّ عليه السلام:
كُنّا اِذا احْمَرَّ الْبَأْسُ وَ لَقِـىَ الْعَدُوَّ الْقَوْمُ،
اِتَّقَيْـنا بِـرَسُولِ اللّهِ صلي الله عليه و آله
فَما يَكُونُ اَحَدٌ اَقْرَبَ اِلَى الْعَدُوِّ مِنْهُ.
على عليه السلام فرمود:
وقتى كه آتش جنگ برافروخته مى شد و دو لشگر به هم مى رسيدند، همه ما به پيامبر خدا صلي الله عليه و آلهپناهنده مى شديم و كسى نبود كه از آن حضرت به دشمن نزديك تر باشد.
رسول خدا صلي الله عليه و آله در عين حال كه پيامبر رحمت و رأفت و مهربانى بود و اخلاق نرم و حلم و مداراى فراوان داشت، از نظر شجاعت روحى و سلحشورى و بى باكى در مقابله با دشمنان و عرصه هاى رزم، بى نظير بود. هميشه شجاعت رهبر، به پيروان انتقال مى يابد و مردم از رهبران خود روحيه و الهام مى گيرند. در ميدانهاى نبرد و شرايط دشوار و پر خطر، پيامبر خدا صلي الله عليه و آله تكيه گاه مردم و مايه اميد ودلگرمى مسلمانان بود و به او پناه مى بردند.
قـالَ عَـلِىٌّ عليه السلام:
اِذا تَكَلَّمَ اَطْرَقَ جُلَساؤُهُ كَاَنَّما عَلى رُؤُسِهِمُ الطَّيْرُ
فَاِذا سَكَتَ تَكَلَّمُوا، وَ لايَتَنازَعُونَ عِنْدَهُ الْحَديثَ،
مَنْ تَكَلَّمَ اَنْصَتُوا حَتّى يَفْرَغَ.
امام على عليه السلام فرمود:
وقتى رسول خدا صلي الله عليه و آلهسخن مى گفت حاضران سرا پا گوش بودند؛ گويى بر سرهايشان پرنده نشسته است و وقتى ساكت مى شد اصحاب سخن مى گفتند. در حضور او، در سخن نزاع نمى كردند. هر كس سخن مى گفت گوش مى كردند تا تمام كند.
از آداب حضور در محضر بزرگان، رعايت سلوك و توجه به سخنان آنان و بهره بردن از كلمات حكيمانه و موعظه آنان است. گوش دادن به حرفهاى هر گوينده، نوعى احترام و توجّه نسبت به اوست. بى توجهى به حرف مخاطب و متكلّم، بى ادبى است. پيامبر خدا صلي الله عليه و آله مردم را آنگونه ادب كرده بود كه پاى صحبتهاى حكيمانه آن حضرت، سراپا گوش باشند و در هر مجلسى از نزاع لفظى و جدال بپرهيزند و حرف كسى را قطع نكنند و صبر كنند تا كلام او به پايان برسد.
قـالَ عَلِىٌّ عليه السلام:
كانَ رَسُولُ اللّه صلي الله عليه و آله لَيَسُرُّ الرَّجُلَ مِنْ اَصْحابِهِ
اِذا رَآهُ مَغْمُوما بِالْمُداعَبَةِ وَ كانَ صلي الله عليه و آله يَقُولُ:
اِنَّ اللّهَ يُبْغِضُ الْمُعَبّـِسَ فى وَجْهِ اِخْوانِهِ.
حضرت على عليه السلام فرمود:
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله هرگاه يكى از اصحاب را غمگين مى ديد، با شوخى او را خوشحال مى كرد و مى فرمود: خداوند، كسى را كه با برادرانش با ترشرويى و چهره عبوس رو به رو شود، دشمن مى دارد.
شوخ طبعى و مزاح، در حدّ اعتدال و دورى از افراط، پسنديده است. سيره پيامبر و ائمّه عليهم السلامچنين بوده كه گاهى براى شاد كردن كسى يا زدودن غم و غصّه از او، شوخى مى كردند و سخنان شيرين و شوخى آميز مى گفتند. انسانهاى شوخ طبع به خاطر آن كه موجب شادى و نشاط ديگران مى شوند، محبوبيّت پيدا مى كنند و افراد عبوس و اخمو و بدخلق، از نظر خداوند هم مطرودند. امّا بايد حدّ و حريم ها حفظ شود و به زياده روى و افراط كشيده نشود و شوخى و مزاح، سبب رنجش ديگران و تحقير و استهزاى آنان نگردد.
قـالَ عَـلِىٌّ عليه السلام:
وَ قَدْ عَلِمْتُمْ مَوْضِعى مِنْ رَسُولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آلهبِاْلقَرابَةِ الْقَريبَةِ وَ الْمَنْزَلَةِ الْخَصيصَةِ، وَضَعَنى فىحِجْرِهِ وَ أَنَا وَلَدٌ يَضُمُّنى اِلى صَدْرِهِ، وَ يَكْنُفُنى اِلى فِراشِهِ، وَ يَمُسُّنى جَسَدَهُ، وَ يُشِمُّنى عَرْفَهُ، وَكانَ يَمْضَغُ الشَّيْى ءَ ثُمَّ يُلـْقِمُنيهُ، وَ ما وَجـَدَ لى كَذْبـَةً فى قَوْلٍ وَلا خَطْلَةً فى فِعْلٍ.
حضرت على عليه السلام مى فرمايد:
... شما خود در پيوند با رسول خدا صلي الله عليه و آله، هم بدليل خويشاوندى و هم به سبب موقعيت ويژه من، جايگاه مرا مى شناسيد. او مرا از روزگارى كه نوزادى بودم در دامن خود مى نشاند و بر سينه مى چسبانيد، در بستر خويش مى خوابانيد و بدنش را به بدنم مى ساييد و از عطر دلپذيرش بهره مندم مى ساخت، لقمه را مى جويد و در دهانم مى گذاشت و هرگز درگفتارم دروغى نشنيد و در رفتارم لغزش و سبكسرى نديد.
شخصيت هر كس و روحيّات او از دوران كودكى شكل مى گيرد. اميرالمؤمنين عليه السلام اين افتخار را داشت كه از عنايتها و تربيتهاى خاص رسول خدا صلي الله عليه و آله برخوردار باشد و در دامان او تربيت گردد و عطر وجود آن حضرت را استشمام كند.
قـالَ عَـلِىٌّ عليه السلام:
كانَتْ لى مِنْ رَسُولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله مَنْزِلَةٌ لَمْ يَكُنْ لاَِحَدٍ مِنَ الْخَلائقِ اِنّى كُنْتُ آتيهِ كُلَّ سَحَرٍ فَاُسَلِّمُ عَلَيْهِ.
حضرت على عليه السلام فرمود:
موقعيتى كه من در محضر پيامبر خدا صلي الله عليه و آله داشتم براى هيچ كس ديگر نبود. من هر روز سحر محضر ايشان مى رفتم.
انس و ارتباط و پيوند حضرت على عليه السلام با پيامبر، بيش از همه بود و در فرصتهاى مختلف، از علوم بى پايان رسول خدا صلي الله عليه و آله بهره مى گرفت. پيامبر هم به او عنايت ويژه داشت و گفتنيهاى بسيار و اسرار مهمّى را با او در ميان مى گذاشت. اين موقعيت براى هيچ كس ديگر فراهم نبود و همين فضيلت بود كه حسد برخى بدخواهان را بر مى انگيخت.
قالَ على عليه السلام:
كُنْتُ اِذا سَـأَلْتُ رَسُولَ اللّه ِ صلي الله عليه و آله أَعْـطانى
وَ اِذا سَـكَتُّ ابْتَـدَأَنى.
حضرت على عليه السلام فرمود:
هرگاه از پيامبر خدا صلي الله عليه و آله سؤال مى كردم، خواسته ام را پاسخ مى داد و اگر من سكوت مى كردم او خود پيشگام مى شد و از دانش خود بهره مندم مى ساخت.
نخستين گام براى آموختن، سؤال است و به فرموده پيامبر، دانش همچون گنجينه اى است كه كليد آن پرسيدن است. امام على عليه السلام به اين راز معرفت آگاه بود و در هر فرصتى از رسول خدا صلي الله عليه و آلهسؤال مى كرد و آن حضرت هم جواب مى داد. اگر هم امام سؤالى نمى كرد، خود پيامبر آغاز مى كرد و مطالب و حكمتهايى را به على عليه السلاممى آموخت.
قالَ عَلِىٌّ عليه السلام:
وَلَعَمرى ما عَلَىَّ مِنْ قِتالِ مَنْ خالَفَ الحَقَّ وَ خابَطَ الغَىَّ مِنْ إدْهانٍ وَلا إيهانٍ.
حضرت على عليه السلام فرمود:
بجان خودم سوگند، در نبرد با كسى كه مخالفت حق كند و راه گمراهى پيش گيرد، نه مداهنه مى كنم نه سستى.
از ويژگيهاى آن حضرت، نداشتن سازش با مخالفان حق و عدل و برخوردارى از قاطعيّت انقلابى در راه انجام وظيفه بود.
وَ قــالَ عليه السلام:
... لَمْ يَكُنْ لِأَحَدٍ فِىَّ مَهْمَزٌ وَ لالِقائلٍ فِىَّ مَغْمَزٌ،
الَـذَّلـيلُ عِنْدى عَـزيزٌ حَتّى اخُذَ الْحَـقَّ لَـهُ،
وَ الْقَوِىُّ عِنْدى ضَعيفٌ حَتّى اخُذَ الْحَـقَّ مِنْهُ.
رَضينا عَنِ اللّه ِ قَـضاءَهُ وَ سَلَّمْنا لِلّه أَمْـرَهُ.
حضرت على عليه السلام فرمود:
در تمامى زندگىِ من، نقطه سياهى نيست تا عيب جويان و اشاره كنندگان با چشم و ابرو اشاره كنند و سخنى گويند. خوارترين افراد نزد من عزيز است تا حق او را بستانم و نيرومند نزد من ناتوان است تا حق ديگران را از او بازگيرم. ما با تمام وجود به قضاى الهى خشنود و در برابر فرمانش تسليم هستيم.
قاطعيّت در اجراى حق و عدالت و پشتيبانى از مظلوم در برابر ظالم از ويژگيهاى «حكومت علوى» بود. هر چند اجراى دقيق عدالت، به كام دنيا خواهان خوش نمى آمد و عدّه اى از على عليه السلاممى رنجيدند، امّا دلخوشى آن حضرت اين بود كه خدايش از او راضى است.
وَ قـالَ عليه السلام:
اَما وَ اللّه ِ اِنْ كُنْتُ لَفى ساقَتِها حَتّى تَوَلَّتْ بِحَذافيرِها، ماضَعُفْتُ وَ لاجَبُنْتُ وَ اِنَّ مَسيرى هذا لِمِثْلِها، فَلَأَنْقُبَنَّ الْباطِلَ حَتّى يَخْرُجَ الْحَقُّ مِنْ جَنْبِهِ. مالى وَ لِقُرَيْشٍ؟ وَاللّه ِ لَقَدْ قْاتَلْتُهُمْ كافِرينَ وَ لَأُقاتِلَنَّهُمْ مَفْتُونينَ وَ اِنّى لَصاحِبُهُمْ بِالْأَمْسِ كَما أَنَا صاحِبُهُمْ الْيَوْمَ.
حضرت امير المؤمنين عليه السلام فرمود:
به خدا سوگند، من همواره در زمره پيشتازان اين حركت بودم تا روزى كه جبهه دشمن تار و مار شد و جاهليت از صحنه بيرون رفت، بى آنكه كم ترين ضعف يا ترسى داشته باشم و امروز نيز در همان راستا قدم بر مى دارم و تصميم دارم باطل را بشكافم تا حق از پهلوى آن بيرون آيد.
مرا با قريش چه كار؟ كه ديروز در موضع كفر بودند و با آنان جنگيدم و امروز نيز كه گرفتار فتنه و انحراف شده اند به پيكارشان خواهم خاست. من همانگونه كه ديروز با آنان برخورد كردم امروز نيز همانم.
امير مؤمنان عليه السلام داراى سابقه ديرين و درخشان در يارى اسلام و مبارزه با مشركان و منافقان داشت. ياور حق بود و دشمن باطل. وى جبهه باطل را در هر نقاب و شكل و شمايل كه بود مى شناخت و با آن مى جنگيد.
- رسول خدا صلی الله علیه و آله 11014 حدیث
- فاطمه زهرا سلام الله علیها 90 حدیث
- امیرالمؤمنین علی علیه السلام 17430 حدیث
- امام حسن علیه السلام 332 حدیث
- امام حسین علیه السلام 321 حدیث
- امام سجاد علیه السلام 880 حدیث
- امام باقر علیه السلام 1811 حدیث
- امام صادق علیه السلام 6388 حدیث
- امام کاظم علیه السلام 664 حدیث
- امام رضا علیه السلام 773 حدیث
- امام جواد علیه السلام 166 حدیث
- امام هادی علیه السلام 188 حدیث
- امام حسن عسکری علیه السلام 233 حدیث
- امام مهدی علیه السلام 82 حدیث
- حضرت عیسی علیه السلام 245 حدیث
- حضرت موسی علیه السلام 32 حدیث
- لقمان حکیم علیه السلام 94 حدیث
- خضر نبی علیه السلام 14 حدیث
- قدسی (احادیث قدسی) 43 حدیث
- حضرت آدم علیه السلام 4 حدیث
- حضرت یوسف علیه السلام 3 حدیث
- حضرت ابراهیم علیه السلام 3 حدیث
- حضرت سلیمان علیه السلام 9 حدیث
- حضرت داوود علیه السلام 21 حدیث
- حضرت عزیر علیه السلام 1 حدیث
- حضرت ادریس علیه السلام 3 حدیث
- حضرت یحیی علیه السلام 8 حدیث
تــعــداد كــتــابــهــا : 111
تــعــداد احــاديــث : 45456
تــعــداد تــصــاویــر : 3838
تــعــداد حــدیــث روز : 685