کتابخانه احادیث شیعه
پرینت احادیث

احادیث امیرالمؤمنین علی علیه السلام17430 حدیث

امام سجاد عليه السلام فرمود:
أَلا وَ اِنَّ أَبْغَـضَ النـّاسِ اِلَـى اللّه ِ
مَن يَقْتَدى بِسُنَّةِ اِمامٍ وَ لايَقتَدى بِأَعمالِهِ .
هشدار كه منفورترين مردم نزد پروردگار، كسى است كه شيوه
امامى را پيروى كند ولى از سيره عملى او پيروى ننمايد.

براى «چگونه بودن» نياز به الگو داريم و نقش الگو در تربيت چنان روشن است كه نيازى به بيان و توضيح نيست.
آنچه در اين الگو گيرى و اسوه يابى و تأسى به اخلاق اولياء الهى كارساز است، آشنايى با جزئيّات صفات و رفتار آن حضرات است، نه كلّيات. خوشبختانه در كتب حديث و سيره، نمونه هاى رفتارى پيامبر و امامان بصورت ريز و جزئى آمده است كه آشنايى با آنها بسيار سودمند است و گامى جهت خودسازى و تعالى بخشيدن به جامعه است.
انسان در ديد ژرف نگر اسلام، بيابانگردى سرگردان و گمگشته اى در تاريكزار زندگى نيست. او كشتى شكسته اى شوربخت و نا اميد و اسير موجهاى بيم زا و هراس آفرين نمى باشد.
بلكه موجودى مسؤول است كه با مقصد و مقصودى مشخص، با زاد و توشه اى كامل و راهنمايانى درونى و برونى به سفرى پرداخته كه از صحراى عدم آغاز مى شود و تا بار يافتن به لقاء الهى ادامه دارد.
تمامى نيروهاى خلقت، انسان را در اين سفر صادقانه يارى مى كنند و خدا با لطف بيكران خويش به هدايت او از راههاى گوناگون پرداخته است و بهترين جايگاه جاودانه را در سراى آخرت براى او مهيا كرده است.
انسان براى به دست آوردن نيك بختى خويش و سعادتمندى جامعه و رضايت خداوند بايد در طول اين سفر چگونه زيستن را بياموزد و اين آموزه ها را در زندگى خويش بكار گمارد.
اسلام عزيز براى پاسخ گويى بدين سؤال بسيار اساسى دو شيوه را دنبال نموده است:
الف: بيـان احـكام و دستـورهاى زنـدگى از آغاز تـا فـرجام
ب: ارائه الگوهاى تربيتى و نمونه هاى عينى كمال
بر اساس همين شيوه دوم در قرآن مجيد بارها از پيامبران و ديگر انسانهاى والا سخن به ميان آمده است، و از جنبه هاى الگويى آنان ستايش شده تا ديگران نيز به آنان تأسى بجويند.
در مكتب حياتبخش تشيع(اسلام راستين) معرفى اين الگوهاى الهى گسترده تر است و پيشوايان معصوم كه بهترين اسوه ها و الگوهاى زندگى هستند فرا روى چشمان باز و دلهاى آگاه قرار دارند تا آنانكه مسئوليت الهى و رسالت انسانى خويش را درك كرده اند و تصميم براى رسيدن به چكادهاى فرازمند فضيلت و كمال دارند با درس گرفتن از آنان زيستنى شرافتمندانه كه سعادت دنيا و آخرت را تأمين مى كند در پيش گيرند.
در راستاى اين هدف و براى معرفى سيره عملى پيامبر صلي الله عليه و آله و اهل بيت معصوم عليهم السلام گروهى از فضلا و شيفتگان اهل بيت در حوزه علميه قم گرد هم آمده و در گستره كتابهاى بسيارى دست به تحقيقى وسيع زده اند كه بخواست خداوند مجموعه اى ارزشمند را به زودى تقديم امّت اسلامى خواهند نمود. آشكار است كه در اين مجموعه تنها احاديثى كه بيانگر يك شيوه مستمر و عملى مداوم در زندگى معصومين عليهم السلام باشد آورده مى شود.
ويژگى سيره معصومين در اين است كه مورد پسند و قبول پروردگار است و با اطمينان مى توان از آن پيروى كرد.
اكنون به عنوان نمونه اى از درياى مواج و گرانقدر روايات، چهل حديث از سيره هريك از معصومين عليهم السلام به پيشگاه امّت اسلامى عرضه مى شود. اميد كه همه ما را چراغ راه و ره توشه سفرى باشد براى رسيدن به سعادت دنيا و نيك بختى آخرت.

* * *

در اين چهل حديث، با گوشه اى از اخلاقيات و سيره سازنده و الهام بخش دومين امام و پيشواى شيعيان، حضرت امام حسن عليه السلامآشنا مى شويم. به اين اميد كه آشنايى با سيره حسنى، امّت ما بويژه جوانان جامعه را با گوهر تقوا و سرمايه هاى كمال و معنويت و اخلاق اسلامى مأنوس سازد و راهِ پيروى از آن «اسوه فضايل» را هموارتر كند.

شناخت اجمالى امـام عليه السلام
حضرت امام حسن مجتبى عليه السلام دومين امام شيعيان و يكى از سـروران بهشت مى باشد كه از دو نـور الهى مولاى متقيان اميرمؤمنان عليه السلام و حضرت صديقه طاهره فاطمه زهرا عليهاالسلامدر نيمه رمضان سال دوم يا سوم هجرى متولد شد.
مدت عمر وى 48 يا 49 سال بود كه 8 سال در محضر رسول گرامى اسلام صلي الله عليه و آله بود و 38 سال از محضر پدر گرامى اش حضرت على عليه السلام را درك كرد و در جنگهاى آن حضرت، حضور داشته است و بعد از پدر 10 سال امامت امّت و هدايت مردم را بر عهده داشت. در اين مدت امامت با معاويه به مبارزه و جنگ برخاست ولى عاقبت بخاطر سستى و خيانت يارانش براى حفظ تشيع آتش بس را قبول كرد.
سرانجام در 28 صفر سال 50 هجرى سالروز شهادت جدّ بزرگوارش به سبب سمّى كه همسرش [جعده] داده بود به شهادت رسيد.
على عليه السلام مى فرمود: در طول زندگانى پيامبر صلي الله عليه و آله، حسن مرا ابوالحسين مى خواند و حسين مرا ابوالحسن. و هردو، پيامبر صلي الله عليه و آلهرا پدر مى خواندند، وقتى پيامبر صلي الله عليه و آلهرحلت فرمود، آنان مرا پدر خواندند. وقتى كسى را با كُنيه صدا كنند نه با اسم خاصّ خودش، نشانه احترام نهادن به اوست. امام على عليه السلامهم پدر حسن بود، هم پدر حسين. از اين جهت به آن حضرت «ابوالحَسَنين» هم گفته شده است. تا وقتى پيامبر خدا صلي الله عليه و آله زنده بود، اين دو عزيز به آن حضرت «پدر» خطاب مى كردند. امّا صدا كردن امام على عليه السلام به اباالحسن يا اباالحسين پس از رحلت پيامبر اتفاق افتاد. اين شيوه، نوعى فرهنگ سازى هم بود، تا مردم امام حسن و امام حسين عليهماالسلام را كه فرزند دختر پيامبر بودند، فرزند پيامبر خدا صلي الله عليه و آلهبشناسند.
على بن جعفر مى گويد: با برادرم موسى بن جعفر عليهماالسلام در چهار[سفر] عمره همراه شديم، كه با خانواده خويش پياده بسوى مكّه حركت مى نمود.
على بن ابراهيم بن هـاشم مى گويد: يـاسر براى ما نقـل كرد و گفـت: امام رضا عليه السلام هنگاميكه از نماز [پشت سر مأمون در خراسان ]به خانه بر مى گشت، در حاليكه عرق و غبار صورتش را گرفته بود دستها را بلند مى كرد و مى فرمود: بارالها! اگر رهايى من از اين تنگنا به جز با مرگم حاصل نمى شود، مرگ را بزودى سراغ من بفرست، و پيوسته غمگين و دلگير بود تا اينكه از دنيا رفت. نماز جمعه، منصبى حكومتى است و اقامه آن حق پيشواى الهى و منصوبان از سوى رهبران دينى است. حضرت رضا عليه السلام به دليل شرايط خاص، مجبور بود در نماز جمعه اى كه به امامت مأمون برگزار مى شد شركت كند و از اينكه حق غصب شده خود را در اختيار نااهلان مى ديد، غصّه مى خورد و تحمّل آن برنامه هاى تحميلى برايش دشوار بود. از اين رو گاهى آرزوى مرگ و خلاصى از آن اوضاع داشت.
على بن مهزيار گويد: امام جواد عليه السلام را ديدم كه نماز واجب و غير واجب را در لباس خزّحديث طارونىحديث مى خواند و مرا هم جبّه خز پوشاند.
على بن مهزيار گويد: امام جواد عليه السلام را روز عيدقربان ديدم پياده راه مى رود تا سنگ به جمره بزند. سپس سواره بر مى گشت. او را مى ديدم كه هنگامى كه به مقابل مسجد مِنا مى رسيد پياده بود. حركت به سوى جمرات سه گانه براى سنگ زدن به نمادهاى شيطان و نفى و طرد وسوسه هاى ابليس، يك عبادت است و در چنين عبادتى پياده روى و تحمّل رنج، مطلوب است. مسجد خيف در «منا» هم مكان مقدّسى است و آن حضرت به احترام اين خانه خدا، پياده مى شد.
على بن مهزيار گويد: امام جواد عليه السلام را شب زيارت ديدم كه طواف نساء را انجام داد و پشت مقام حضرت ابراهيم نماز خواند، سپس داخل زمزم شد و با دست مباركش با دلو نزديك حجرالأسود آب برداشت و از آن نوشيد و از آن آب بر بدنش ريخت، سپس دوباره به زمزم رفت. و از ديگر اصحاب هم شنيدم كه سال بعد هم حضرت را ديد كه همينطور كرد. همچنان كه در زيارتگاهها، «زيارت وداع» مستحب است، در حج هم «طواف وداع» مستحب است، وداعى كه همراه با آرزوى بازگشت دوباره براى زيارت خانه خداست.
على بن مهزيار گويد: امام جواد عليه السلام را در سال 215 (هجرى قمرى) ديدم كه بعد از بالا آمدن آفتاب، خانه خدا را وداع كرد، او كعبه را طواف كرد و ركن يمانى را در هر دور استلامحديث كرد، و در سال 217 هم ديدم كه شبانه خانه خدا را وداع كرد، و ركن يمانى و حجرالأسود را در هر دور استلام كرد.
على بن اسباط گويد: امام جواد عليه السلام را ديدم از خانه بيرون آمد، او را زير نظر گرفتم و از سر تا پايش را دقيق نگريستم تا قد و قامت او را براى شيعيان در مصر توصيف كنم، او در اين هنگام به سجده افتاد و چنين فرمود: خداوند در امامت به آنچه كه در نبوت استدلال كرده احتجاج كرده است، خداوند فرمود: ما به يحيى در كودكى (كه سه سال داشت) نبوّت داديم. و فرمود: و چون يوسف به سنّ رشد و كمال رسيد او را مسند حكمفرمايى و مقام دانش عطا كرديم و به چهل سالگى رسيد، پس ممكن است حكمت در كودكى عطا شود و ممكن است در چهل سالگى عطا شود.
على بن مهزيار گويد: با امام جواد عليه السلام غذا مى خوردم، پرنده سنگخوار (قَطا) آوردند. فرمود: آن مبارك است. امام از گوشت پرنده سنگخوار خوشش مى آمد. مى فرمود: كسى كه مرض يرقان دارد برايش از آن كباب درست كنيد. در منابع اسلامى، كتاب هايى همچون «طب النبى»، «طبّ الصادق»، «طبّ الرضا» وجود دارد كه احاديث طبّى و درمانى و خواص غذاها و گياهان و نحوه معالجه امراض را گردآورى كرده است و مى تواند مفيد باشد.
حدیث روز

امام حسین علیه السلام:

يا بُنَىَّ اِيّاكَ وَ ظُلْمَ مَنْ لايَجِدُ عَلَيْكَ ناصِراً اِلاَّ اللّه‏َ؛

فرزندم! بپرهـيز از سـتم بر كسى كه غير از خدا ياورى در مقابل تو ندارد.

اعيان الشيعة: ج1، ص620

احادیث معصومین

حمایت از پایگاه
آمار پایگاه کتابخانه احادیث شیعه

تــعــداد كــتــابــهــا : 111

تــعــداد احــاديــث : 45456

تــعــداد تــصــاویــر : 3838

تــعــداد حــدیــث روز : 685