احادیث امام صادق علیه السلام

صفحه اختصاصي حديث و آيات عنه عليه السلام ـ لَمّا سُئلَ عنِ الأنفالِ ـ : ما كانَ مِن الأرَضِينَ بادَ أهلُها و في غَيرِ ذلكَ الأنفالُ هُوَ لَنا
و قالَ : سُورَةُ الأنفالِ فيها جَدْعُ الأنفِ
و قالَ : «ما أفاءَ اللّه ُ على رَسُولِهِ مِن أهْل القُرى» .
حديث «فما أوْجَفْتُمْ علَيهِ مِن خَيْلٍ و لا رِكابٍ و لكنَّ اللّه َ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ على مَن يَشاءُ» .حديث قالَ : الفَيءُ ما كانَ مِن أموالٍ لَم يَكُن فيها هِراقَةُ دمٍ أو قَتلٌ ، و الأنفالُ مِثلُ ذلكَ هُو بمَنزِلَتِهِ .حديث

امام صادق عليه السلام ـ نيز در پاسخ به سؤال از انفال ـ فرمود : هر زمين و آبادى اى كه سكنه آن نابود شده باشند و جز اينها انفال است و تعلّق به ما دارد
و فرمود : در سوره انفال بريدن بينى است [بينى دشمنان را به خاك مى مالد و آنها را خوار و زبون مى كند]
و فرمود : «آنچه خدا از [دارايى ]ساكنان آن قريه ها عايد پيامبرش گردانيد»، «پس شما براى تصاحب آن اسب يا شترى بر آن نتاختيد بلكه خدا فرستادگانش را بر هر كه بخواهد چيره مى گرداند»
فرمود : فيئ، آن اموالى است كه براى تصرّف آنها خونى ريخته نشده يا قتل و كشتارى رخ نداده باشد. انفال نيز مانند اينهاست و به منزله فيئ مى باشد.

امام صادق عليه السلام ـ به نقل از پدرانش ـ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : بدترين مردم، شخص «مثلِّث» است. عرض شد : اى رسول خدا! مثلّث يعنى چه؟ فرمود: كسى كه از برادر خود نزد سلطان سعايت و بدگويى كند و در نتيجه، هم خودش را به هلاكت افكند، هم برادرش را و هم آن سلطان را.

امام صادق عليه السلام : سعايت كننده، قاتل سه نفر است : قاتل خودش و قاتل كسى كه از او سعايت مى كند و قاتل كسى كه پيش او سعايت مى كند.

امام صادق عليه السلام : از سخن چينى بپرهيز، كه آن در دل هاى مردان تخم كينه و دشمنى مى افشاند.

امام صادق عليه السلام ـ در نامه خود به نجاشى، فرماندار اهواز ـ نوشت : از سعايت كنندگان و سخن چينان بپرهيز و مواظب باش فردى از آنها تو را نلغزاند و مبادا خداوند روزى يا شبى تو را ببيند كه از اين جماعت اظهار نظرى و دخالتى را بپذيرى كه در اين صورت خداوند بر تو خشم مى گيرد و پرده ات را مى درد (رسوا و بى آبرويت مى كند).

امام صادق عليه السلام : از بزرگترين جادو، سخن چينى است، [زيرا ]با سخن چينى ميان دوستان جدايى افكنده مى شود، ياران يكدل را با هم دشمن مى كند، به واسطه آن خون ها ريخته مى شود، خانه ها ويران مى گردد و پرده ها دريده مى شود. آدم سخن چين بدترين كسى است كه روى زمين گام برمى دارد.

امام صادق عليه السلام : علمْ به آموختن نيست، بلكه آن، در حقيقت، نورى است كه خداوند تبارك و تعالى در دل هر كس كه خواهان هدايتش باشد، مى نهد.

امام صادق عليه السلام ـ در سفارش به عبد اللّه بن جندب ـ فرمود : اى پسر جندب! خداوند عزّ و جلّ در يكى از وحى هاى خود فرمود : «من نماز را از كسى مى پذيرم كه در برابر بزرگىِ من افتادگى كند و به خاطر من از خواهش هاى نفْس خويشتندارى ورزد و روز خود را با ياد من بگذراند و بر آفريدگان من بزرگى نفروشد و گرسنه را سير كند و برهنه را بپوشاند و بر گرفتار و مصيبت زده رحم آورد و غريب را پناه دهد. چنين كسى نورش چون خورشيد مى تابد. برايش در تاريكى نورى قرار مى دهم و در نابخردى، بردبارى، با عزّت خود او را حمايت مى كنم و فرشتگانم را به نگهبانى از او مى گمارم. مرا مى خواند و من جوابش را مى دهم و از من مى خواهد و عطايش مى كنم. حكايت اين بنده نزد من همچون حكايت باغ هاى فردوس است كه نه ميوه هايشان مى خشكد و نه حالشان دگرگون مى شود».

صفحه اختصاصي حديث و آيات الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : إنّ رسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله صَلّى بالنّاسِ الصُّبحَ ، فنَظَرَ إلى شابٍّ في المَسجِدِ و هُو يَخفِقُ و يُهوي بِرأسِهِ ، مُصفَرّا لَونُهُ ، قد نَحُفَ جِسمُهُ و غارَت عَيناهُ في رأسِهِ ، فقالَ لَهُ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : كَيفَ أصبَحتَ يا فُلانُ ؟ قالَ : أصبَحتُ يا رسولَ اللّه ِ مُوقِنا ، فعَجِبَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله مِن قَولِهِ و قالَ : إنّ لِكُلِّ يَقينٍ حَقيقَةً، فما حَقيقَةُ يَقينِكَ ؟
فقالَ : إنّ يَقيني يا رسولَ اللّه ِ هُو الّذي أحزَنَني و أسهَرَ لَيلي و أظمأَ هَواجِري .
حديث ، فعَزَفَت نَفسي عَنِ الدُّنيا و ما فِيها ، حتّى كأنّي أنظُرُ إلى عَرشِ ربِّي و قَد نُصِبَ للحِسابِ ، و حُشِرَ الخَلائقُ لذلكَ و أنا فيهِم ···
فقالَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله لأصحابِهِ : هذا عَبدٌ نَوَّرَ اللّه ُ قَلبَهُ بالإيمانِ . ثُمّ قالَ لَهُ : اِلزَمْ ما أنتَ علَيهِ
فقالَ الشّابُّ : اُدْعُ اللّه َ لي يا رسولَ اللّه ِ أن اُرزَقَ الشّهادَةَ مَعكَ ، فدَعا لَهُ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، فلَم يَلبَثْ أن خَرجَ في بَعضِ غَزَواتِ النَّبيِّ صلى الله عليه و آله فاستُشهِدَ بَعدَ تِسعَةِ نَفَرٍ و كانَ هُو العاشِرَ .حديث

امام صادق عليه السلام : روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله نماز صبح را با مردم خواند. بعد از نماز چشمش به جوانى در مسجد افتاد كه چرت مى زد و سرش پايين مى افتاد، رنگى زرد و بدنى نحيف و چشمانى گود افتاده داشت. رسول خدا صلى الله عليه و آله به او فرمود : چگونه اى اى فلان ؟ عرض كرد : اى رسول خدا! من به يقين رسيده ام. رسول خدا صلى الله عليه و آله از گفته او تعجّب كرد و فرمود : هر يقينى را حقيقتى است، حقيقت يقين تو چيست؟
عرض كرد : اى رسول خدا! همين يقين من است كه اندوه به جانم افكنده و شبم را به شب زنده دارى (عبادت) و روزهاى گرمم را به تشنگى كشيدن (روزه دارى) كشانده است و نفْس من به دنيا و آنچه در آن است بى رغبت گشته تا آن جا كه گويى عرش پروردگارم را مى بينم كه براى رسيدگى به حساب برپا شده و مردم براى حساب گرد آمده اند و من نيز در ميان آنها هستم···
رسول خدا صلى الله عليه و آله به اصحاب خود فرمود : اين، بنده اى است كه خداوند دلش را به [نور ]ايمان روشن ساخته است. سپس به او فرمود : بر اين حال خود پايدار باش
جوان عرض كرد : اى رسول خدا! دعا كن خداوند شهادت در ركاب شما را روزى من فرمايد. رسول خدا صلى الله عليه و آله براى او دعا كرد. مدّتى نگذشت كه در جنگى همراه پيامبر بيرون رفت و بعد از نُه نفر به شهادت رسيد و او دهمين شهيد بود.

امام صادق عليه السلام : روشنايى دل را جستم و آن را در انديشيدن و گريستن يافتم، و گذر از صراط را جستم و آن را در صدقه دادن يافتم، و نورانيت چهره را جستم و آن را در نماز شب يافتم.