الإمامُ الباقرُ عليه السلام : إنّما الوُضوءُ حَدٌّ مِن حُدودِ اللّه ِ ؛ لِيَعلَمَ اللّه ُ مَن يُطيعُهُ و مَن يَعصيهِ .
امام باقر عليه السلام : وضو در حقيقت حدّى از حدود خداست تا اينكه خداوند بداند چه كسى از او فرمان مى برد و چه كسى نا فرمانيش مى كند.
الإمامُ الباقرُ عليه السلام ـ لِجَماعَةٍ من الشِّيعَةِ حَضَرُوهُ ذاتَ يَومٍ فوَعَظَهُم و حَذَّرَهُم و هُم ساهُونَ لاهُونَ ، فأغاظَهُ ذلكَ فأطرَقَ مَلِيّا ، ثُمّ رَفَعَ رأسَهُ إلَيهِم فقالَ ـ : إنّ كَلامِي لَو وَقَعَ طَرَفٌ مِنهُ في قَلبِ أحَدِكُم لَصارَ مَيِّتا ! ألاَ يا أشباحا بلا أرواحٍ ، و ذُبابا بلا مِصباحٍ ، كأنَّكُم خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ ، و أصنامٌ مَريدَةٌ ··· يا ذَوي الهَيئَةِ المُعجِبَةِ ، و الهِيمِ المُعطَنَةِ ! مالِي أرى أجسامَكُم عامِرَةً و قلوبَكُم دامِرَةً ؟! .
امام باقر عليه السلام ـ در روزى كه جمعى از شيعيان در حضور ايشان بودند و آن حضرت آنان را پند مى داد و بر حذرشان مى داشت، اما آنان بى توجّه و سرگرم خود بودند تا جايى كه اين وضع حضرت را به خشم آورد و پس از اين كه لختى سر به زير افكند و سپس به طرف آنان سر بلند كرد ـ فرمود : براستى كه اگر ذرّه اى از اين سخنان من در دل يكى از شما اثر مى كرد، بى گمان مى مُرد! هان، اى تنواره هاى بى جان و مگس هاى بى چراغ! به الوارهايى وا داشته بر ديوار و مجسمه هايى افراشته مى مانيد··· اى كه هيكل هاى خوشايند داريد و به اشترانى مى مانيد كه در استراحتگاه خود خسبيده اند! چه شده است كه پيكرهاى شما را آباد مى بينم و دل هايتان را ويران؟!
عنه عليه السلام : أيُّها النّاسُ ، إنَّكُم في هذهِ الدّارِ أغراضٌ تَنتَضِلُ فِيكُمُ المَنايا ، لَن يَستَقبِلَ أحَدٌ مِنكُم يَوما جَديدا مِن عُمرِهِ إلاّ بانقِضاءِ آخَرَ مِن أجَلِهِ .
امام باقر عليه السلام : اى مردم! شما در اين سراى دنيا آماج تيرهاى مرگ هستيد و هيچ يك از شما هرگز روز تازه اى از عمر خود را در پيش نگيرد، مگر با سپرى شدن يك روز ديگر از عمرش.
الإمامُ الباقرُ عليه السلام : مَن لَم يَجعَلِ اللّه ُ لَهُ مِن نفسِهِ واعِظا ، فإنَّ مَواعِظَ النّاسِ لَن تُغنيَ عَنهُ شيئا .
امام باقر عليه السلام : كسى كه خداوند براى او واعظى درونى قرار ندهد، موعظه هاى مردم هرگز در او سودمند نمى افتد.
الإمامُ الباقرُ عليه السلام : فى حِكمَةِ آلِ داوودَ : يا بنَ آدَمَ، كَيفَ تَتَكَلَّمُ بِالهُدى و أنتَ لا تُفيقُ عَنِ الرَّدى؟! .
امام باقر عليه السلام : در حكمت آل داوود آمده است: اى فرزند آدم! چگونه از هدايت سخن مى گويى، حال آنكه خودت از هلاكت به خود نمى آيى؟!
الإمامُ زينُ العابدينَ و الإمامُ الباقرُ عليهما السلام ـ كانا يَدعُوانِ بهِ في كُلِّ يَومٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ ـ : اللّهُمّ صَلِّ على محمّدٍ و آلِهِ ، و وفِّقْني فيهِ لِلَيلَةِ القَدرِ على أفضَلِ حالٍ تُحِبُّ أن يَكونَ عَلَيها أحَدٌ مِن أوليائكَ و أرضاها لَكَ .
امام زين العابدين و امام باقر عليهما السلام ـ در هر روز ماه رمضان با اين دعا ـ مى گفتند: بار خدايا! بر محمّد و آل او درود فرست و مرا توفيق ده تا در شب قدر بهترين حالتى را كه دوست دارى هر يك از دوستان تو داشته باشند و بيش از هر حالى مورد رضايت توست، داشته باشم.
امام باقر عليه السلام : نعمتى چون عافيت نيست، و عافيتى چون يارىِ توفيق.
عنه عليه السلام ـ لَمّا سُئلَ عن «لا حَولَ و لا قُوَّةَ إلاّ باللّه ِ» ـ : مَعناهُ لا حَولَ لَنا عَن مَعصِيَةِ اللّه ِ إلاّ بِعَونِ اللّه ِ ، و لا قُوَّةَ لَنا على طاعَةِ اللّه ِ إلاّ بِتَوفيقِ اللّه ِ عَزَّ و جلَّ .
امام باقر عليه السلام ـ در پاسخ به سؤال از معناى جمله «لا حول و لا قوّة الاّ باللّه » ـ فرمود : معنايش اين است كه ما حول و قدرت روى گرداندن از معصيت خدا نداريم، مگر به يارى خدا، و قوّت و توانايى بر طاعت خدا نداريم، مگر با توفيق خداوند عزّ و جلّ.
الإمامُ الباقرُ عن آبائه عليهم السلام : إنَّ رسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله مَرَّ برَجُلٍ يَغرِسُ غَرسا في حائطٍ لَهُ ··· ، فقالَ : أ لا أدُلُّكَ على غَرسٍ أثبَتَ أصلاً و أسرَعَ إيناعا و أطيَبَ ثَمَرا و أنقى ؟ قالَ : بلى فِداكَ أبي و اُمّي يا رسولَ اللّه ِ
فقال : إذا أصبَحتَ و أمسَيتَ فقُلْ : «سُبحانَ اللّه ِ و الحَمدُ للّه ِ و لا إلهَ إلاّ اللّه ُ و اللّه ُ أكبَرُ» فإنّ لكَ بذلكَ إن قُلتَهُ بكُلِّ تَسبيحَةٍ عَشرَ شَجَراتٍ في الجَنَّةِ من أنواعِ الفاكِهَةِ ، و هُنَّ مِن الباقِياتِ الصّالِحاتِ
فقالَ الرّجُلُ : اُشهِدُكَ يا رسولَ اللّه ِ أنَّ
حائطي هذا صَدَقَةٌ مَقبوضَةٌ على فُقَراءِ المُسلمينَ مِن أهلِ الصُّفَّةِ ، فأنزَلَ اللّه ُ تباركَ و تعالى : «فأمّا مَنْ أعْطى و اتَّقى * و صَدَّقَ بِالحُسْنى * فسَنُيَسِّرُهُ لِليُسْرى» .
امام باقر عليه السلام ـ به نقل از پدرانش عليهم السلام ـ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به مردى كه در باغ خود مشغول كاشتن نهالى بود برخورد كرد، به او فرمود : آيا تو را به نهالى راهنمايى نكنم كه ريشه اش محكمتر باشد و زودتر به بار نشيند و ميوه اش خوش مزه تر و پاكيزه تر باشد؟ عرض كرد: چرا، پدر و مادرم فدايت اى رسول خدا
فرمود : هرگاه صبح و شب خود را آغاز كردى بگو : «سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الاّ اللّه و اللّه اكبر»؛ زيرا اگر اين جمله را بگويى براى هر تسبيحى ده درخت از ميوه هاى گوناگون در بهشت خواهى داشت و اينان از باقيات الصالحات هستند
مرد عرض كرد: اى رسول خدا! شاهد باش كه من اين باغم را وقف مسلمانان
تهيدست اهل صُفّه كردم. در اين هنگام خداوند تبارك و تعالى اين آيه را نازل فرمود: «و امّا كسى كه عطا كرد و تقوا داشت و[پاداش ]نيكوتر را تصديق كرد، به زودى راه آسانى پيش پاى او خواهيم گذاشت».
عنه عليه السلام : إنّ رسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله خَرَجَ في جَيشٍ فأدرَكَتهُ القائلَةُ و هُو ما يَلي اليَنبُعَ ، فاشتَدَّ علَيهِ حَرُّ النَّهارِ فانتَهَوا إلى سَمُرَةٍ فعَلَّقوا أسلِحَتَهُم علَيها و فَتَحَ اللّه ُ علَيهِم ، فقَسَّمَ رسولُ اللّه ِ مَوضِعَ السُّمَرَةِ لِعليٍّ في نَصيبِهِ . قالَ : فاشتَرى إلَيها بَعدَ ذلكَ ، فأمَرَ مَملوكِيهِ أن يَفجُروا لَها عَينا ، فخَرَجَ لَها مِثلُ عَينِ الجَزُورِ ، فجاءَ البَشيرُ يَسعى إلى عليٍّ يُخبِرُهُ بالّذي كانَ ، فجَعَلَها عليٌّ صَدَقَةً فكَتَبها :
«صَدَقَةٌ للّه ِ تعالى يَومَ تَبيَضُّ وُجوهٌ و تَسوَدُّ وُجوهٌ ، لِيَصرِفَ اللّه ُ بها وَجهي عَنِ النّارِ ، صَدَقَةٌ بَتَّةٌ بَتْلَةٌ في سَبيلِ اللّه ِ تعالى ، لِلقَريبِ و البَعيةِ . ، في السِّلمِ و الحَربِ ، و اليَتامى و المَساكِينِ و في الرِّقابِ» .
امام باقر عليه السلام : رسول خدا صلى الله عليه و آله با سپاهى بيرون رفت ، نيمروز به نزديك ينبع رسيد. گرماى شديد ظهر آن حضرت را مى آزرد. پس به درخت مغيلانى رسيدند و سلاحهاى خود را به آن آويختند. خداوند[در اين جنگ ]فتح و پيروزى نصيب آنان فرمود و رسول خدا صلى الله عليه و آله محلّ آن درخت را سهم على [از غنايم] قرار داد
على عليه السلام بعدا مقدار ديگرى از آن را زمين خريدارى كرد و به سهم خود افزود و به غلامانش دستور داد براى آن اراضى چاه آبى حفر كردند و آب مانند گردن شتر فوران كرد. يك نفر به طرف على دويد و اين خبر را به آن حضرت مژده داد. على عليه السلام آن را صدقه قرار داد و چنين نوشت:
«اين صدقه اى است براى خداوند متعال به خاطر روزى كه در آن عدّه اى رو سپيد و عدّه اى رو سياه مى شوند، تا خداوند به واسطه آن [صدقه ]چهره مرا از آتش دور گرداند؛صدقه اى است قطعى و مسلّم در راه خداوند متعال براى خويش و بيگانه، در زمان صلح و جنگ و براى يتيمان و مستمندان و آزادى بردگان».