احادیث رسول خدا صلی الله علیه و آله

پيامبر خدا صلي الله عليه و آله ـ به على عليه السلام ـ : كسى از عرب تو را دشمن ندارد، مگر حرام زاده.

امام على عليه السلام: «لا اله الا اللّه » شروطى دارد كه من و فرزندانم از جمله شروط آن هستيم.

صفحه اختصاصي حديث و آيات إسحاقُ بنُ راهَوَيهِ : لَمّا وافى أبُو الحَسَنِ الرِّضا عليه السلام بِنَيسابورَ وأرادَ أن يَخرُجَ مِنها إلَى المَأمونِ اجتَمَعَ إلَيهِ أصحابُ الحَديثِ ، فَقالوا لَهُ : يَابنَ رَسولِ اللّه ِ ، تَرحَلُ عَنّا ولا تُحَدِّثُنابِحَديثٍ فَنَستَفيدَهُ مِنكَ ؟! وكانَ قَد قَعَدَ فِي العُمارِيةِ ، فَأَطلَعَ رَأسَهُ وقالَ : سَمِعتُ أبي موسَى بنَ جَعفَرٍ يَقولُ : سَمِعتُ أبي جَعفَرَ ابنَ مُحَمَّدٍ يَقولُ : سَمِعتُ أبي مُحَمَّدَ بنَ عَلِيٍّ يَقولُ : سَمِعتُ أبي عَلِيَّ بنَ الحُسَينِ يَقولُ : سَمِعتُ أبِيَ الحُسَينَ بنَ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ يَقولُ : سَمِعتُ أبي أميرَ المُؤمِنينَ عَلِيَّ بنَ أبي طالِبٍ يَقولُ : سَمِعتُ رَسولَ اللّه ِ صلي الله عليه و آله يَقولُ : سَمِعتُ جَبرَئيلَ يَقولُ : سَمِعتُ اللّه َ جَلَّ جَلالُهُ يَقولُ : لا إلهَ إلاَّ اللّه ُ حِصني ، فَمَن دَخَلَ حِصني أمِنَ مِن عَذابي . قالَ : فَلَمّا مَرَّتِ الرّاحِلَةُ نادانا : بِشُروطِها ، وأنَا مِن شُروطِها حديث .

اسحق بن راهوَيه: هنگامى كه ابوالحسن الرضا عليه السلام به نيشابور رسيد و خواست كه آن جا را به قصد رفتن نزد مأمون ترك گويد، راويان حديث، گردش را گرفتند و عرض كردند: اى پسر پيامبر خدا، از پيش ما مى روى و برايمان حديثى كه از محضرتان فيضى بريم، نمى گويى؟! حضرت كه در كجاوه نشسته بود سرش را بيرون آورد و فرمود: از پدرم، موسى بن جعفر شنيدم كه مى فرمايد: از پدرم، جعفر بن محمّد شنيدم كه مى فرمايد: از پدرم، محمّد بن على شنيدم كه مى فرمايد: از پدرم، على بن الحسين شنيدم كه مى فرمايد: از پدرم، حسين بن على بن ابى طالب شنيدم كه مى فرمايد: از پدرم، اميرالمؤمنين على بن ابى طالب شنيدم كه مى فرمايد: از رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمايد: از جبرئيل شنيدم كه مى فرمايد: از خداوند جلّ جلاله شنيدم كه مى فرمايد: (كلمه) لا اله الا اللّه حصار من است و هركس وارد حصار من شود از عذابم در امان است. اسحاق مى گويد: چون شتر به راه افتاد حضرت با صداى بلند به ما فرمود: اما اين شرط هايى دارد و من از شرط هاى آن هستم.

پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : پروردگارم با من عهد بست كه ايمان هيچ بنده اى را نپذيرد، مگر آن كه با محبّت اهل بيت من همراه باشد.

پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : ايمان كامل نشود مگر با دوست داشتن ما اهل بيت.

امام باقر عليه السلام: هر كه مى خواهد بداند كه اهل بهشت است [يا نه]، دوستى و محبّت ما را به قلبش عرضه كند، اگر آن را پذيرفت، مؤمن است.

صفحه اختصاصي حديث و آيات عَلِيُّ بنُ مُحَمَّدِ بنِ بِشرٍ : كُنتُ عِندَ مُحَمَّدِ بنِ عَلِيٍّ جالِسًا إذ جاءَ راكِبٌ أناخَ بَعيرَهُ ، ثُمَّ أقبَلَ حَتّى دَفَعَ إلَيهِ كِتابًا ، فَلَمّا قَرَأَهُ قالَ : ما يُريدُ مِنّا المُهَلَّبُ ؟! فَوَاللّه ِ ، ما عِندَنا اليَومَ مِن دُنيا ، ولا لَنا مِن سُلطانٍ . فَقالَ : جَعَلَنِي اللّه ُ فِداكَ ،
إنَّهُ مَن أرادَ الدُّنيا وَالآخِرَةَ فَهُوَ عِندَكُم أهلَ البَيتِ . قالَ : ما شاءَ اللّه ُ ، أما إنَّهُ مَن أحَبَّنا فِي اللّه ِ نَفَعَهُ اللّه ُ بِحُبِّنا ، ومَن أحَبَّنا لِغَيرِ اللّه ِ فَإِنَّ اللّه َ يَقضي فِي الاُمورِ مايَشاءُ . إنَّما حُبُّنا أهلَ البَيتِ شَيءٌ يَكتُبُهُ اللّه ُ في قَلبِ العَبدِ ، فَمَن كَتَبَهُ اللّه ُ في قَلبِهِ لَم يَستَطِع أحَدٌ (أن) يَمحُوَهُ ، أما سَمِعتَ اللّه َ يَقولُ : «اُولئِكَ كَتَبَ في قُلوبِهِمُ الإِيمانَ وأيَّدَهُم بِروحٍ مِنهُ
حديث » ، فَحُبُّنا أهلَ البَيتِ (مِن أصلِ) الإِيمانِ حديث .

على بن محمّد بن بشر: در خدمت محمّد بن على نشسته بودم كه سواره اى از راه رسيد و شترش را خواباند و سپس جلو آمد و نامه اى به آن حضرت داد. چون حضرت نامه را خواند، فرمود: مهلّب از ما چه مى خواهد؟! به خدا سوگند كه امروز نه دنيايى در دست ماست و نه قدرتى داريم. او گفت: خدا مرا فداى شما كند، هر كه دنيا و آخرت را بخواهد، نزد شما خاندان است. حضرت فرمود: هر چه خدا بخواهد. بدانيد كه هركس به خاطر خدا، ما را دوست بدارد خداوند به واسطه اين محبّت به ما، او را سود بخشد و هر كه ما را براى غير خدا دوست بدارد، خداوند هر طور بخواهد، عمل خواهد كرد. دوست داشتن ما اهل بيت چيزى است كه خداوند آن را در (صفحه) دل بنده رقم مى زند، پس هركس كه خداوند اين محبّت را در دل او رقم زند، كسى نمى تواند آن را پاك كند. نشنيده اى كه خداوند مى فرمايد: «در دل اينهاست كه خدا ايمان را نوشته و آن را با روحى از جانب خود تأييد كرده است» تا آخر آيه. بنابراين، دوست داشتن ما اهل بيت [از بُن] ايمان است.

ابو برزه: رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: [در روز قيامت] هيچ بنده اى قدم از جاى خود بر ندارد تا اين كه درباره چهار چيز از او سؤال شود: از جسمش كه در چه راه آن را فرسوده است، از عمرش كه در چه راه صرف كرده است، از مالش كه از كجا آورده و در چه راه خرج كرده است و از محبّت نسبت به ما خاندان، عرض شد: اى رسول خدا! نشانه دوست داشتن شما چيست؟ حضرت دست خود را بر شانه على زد.

صفحه اختصاصي حديث و آيات حَنانُ بنُ سَديرٍ : حَدَّثَني أبي قالَ : كُنتُ عِندَ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ عليهماالسلام فَقَدَّمَ إلَينا طَعامًا ما أكَلتُ طَعامًا مِثلَهُ قَطُّ ، فَقالَ لي : يا سَديرُ ، كَيفَ رَأَيتَ طَعامَنا هذا ؟
قُلتُ : بِأَبي أنتَ واُمّي يَابنَ رَسولِ اللّه ِ ، ماأكَلتُ مِثلَهُ قَطُّ ، ولا أظُنُّ آكُلُ
أبَدًا مِثلَهُ . ثُمَّ إنَّ عَيني تَغَرغَرَت فَبَكَيتُ ، فَقالَ : يا سَديرُ ، ما يُبكيكَ ؟ قُلتُ : يَابنَ رَسولِ اللّه ِ ، ذَكَرتُ آيَةً في كِتابِ اللّه ِ تَعالى . قالَ : وما هِيَ ؟ قُلتُ : قَولُ اللّه ِ في كِتابِهِ : «ثُمَّ لَتُسأَلُنَّ يَومَئِذٍ عَنِ النَّعيمِ
حديث » ، فَخِفتُ أن يَكونَ هذَا الطَّعامُ (مِن النَّعيمِ) الَّذي يَسأَلُنَا اللّه ُ عَنهُ . فَضَحِكَ حَتّى بَدَت نَواجِذُهُ ، ثُمَّ قالَ : يا سَديرُ ، لا تُسأَلُ عَن طَعامٍ طَيِّبٍ ، ولا ثَوبٍ لَيِّنٍ ، ولا رائِحَةٍ طَيِّبَةٍ ، بل لَنا خُلِقَ ولَهُ خُلِقنا ، ولنَعمَلَ فيهِ بِالطّاعَةِ . قُلتُ لَهُ : بِأَبي أنتَ واُمّي يَابنَ رَسولِ اللّه ِ ، فَمَا النَّعيمُ ؟ قالَ : حُبُّ عَلِيٍّ وعِترَتِهِ ، يَسأَلُهُمُ اللّه ُ يَومَ القِيامَةِ : كَيفَ كانَ شُكرُكُم لي حينَ أنعَمتُ عَلَيكُم بِحُبِّ عَلِيٍّ وعِترَتِهِ ؟ حديث

حنان بن سدير: پدرم به من گفت: نزد جعفر بن محمّد عليهماالسلامبودم. آن حضرت غذايى در برابرم نهاد كه هرگز غذايى مانند آن نخورده بودم. پس به من فرمود: اى سدير! غذاى ما را چگونه يافتى؟ عرض كردم: پدر و مادرم فدايت اى پسر پيامبر خدا، تاكنون چنين غذايى نخورده ام و گمان هم نمى كنم كه ديگر غذايى مانند آن بخورم. آن گاه چشمانم پر از اشك شد و گريستم. فرمود: اى سدير! چرا گريه مى كنى؟ عرض كردم: يابن رسول اللّه ، آيه اى از كتاب خدا را به ياد آوردم. فرمود: كدام آيه؟ عرض كردم: اين آيه «سپس در آن روز از نعمت بازخواست مى شويد». مى ترسم اين غذا جزو همان نعمتى باشد كه خداوند درباره آن بازخواست مى كند. حضرت خنده اى كرد به طورى كه دندانهاى عقلش نمايان شد، سپس فرمود: اى سدير، از تو، نه درباره خوراك لذيذ سؤال خواهد شد و نه درباره جامه نرم و نه درباره بوى خوش، بلكه اينها براى ما آفريده شده و ما براى استفاده از آنها خلق شده ايم و ما بايد در آنها به طاعت خدا عمل كنيم. عرض كردم: پدر و مادرم فدايت اى پسر پيامبر خدا، پس آن نعمت كدام است؟ فرمود: دوستى على و عترت او؛ در روز قيامت خداوند مى پرسد: در برابر نعمت دوستى على و عترت او كه آن را به شما عطا كردم چگونه شكر مرا به جا آورديد.

ابوجارود از امام باقر عليه السلام ـ درباره آيه «خدا براى هيچ مردى در درونش دو دل ننهاده است» ـ : على بن ابى طالب عليه السلامفرمود: دوست داشتن ما و دوست داشتن دشمن ما، در دل يك انسان با هم جمع نمى شوند [زيرا ]خداوند براى هيچ مردى در درونش، دو دل ننهاده است كه با اين يكى دوست بدارد و با آن يكى دشمن بدارد. دوستدار ما دوستيش را نسبت به ما خالص مى گرداند همان گونه كه طلا با آتش خالص مى گردد و ناخالصيش گرفته مى شود. پس، هركه مى خواهد محبتش را نسبت به ما بداند دل خود را بيازمايد، اگر در كنار محبّت ما دشمن ما را نيز دوست داشت بداند كه نه او از ماست و نه ما از اوييم و خدا و جبرئيل و ميكائيل دشمن اوست و خداوند دشمن كافران مى باشد.