- صفحه اصلی
- لیست کتابهای حدیث
- فهرست میزان الحکمه ج11
- شعيب عليه السلام
شعيب عليه السلام
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : شعيب، خطيب پيامبران بود.
نمایش منبع


امام باقر عليه السلام : خداوند عزّ و جلّ به شعيب نبى عليه السلام وحى فرمود كه : من از قوم تو صد هزار نفر را عذاب خواهم كرد؛ چهل هزار نفر از بدان آنها را و شصت هزار از نيكانشان را. عرض كرد : پروردگارا! بَدان آرى، امّا نيكان را چرا؟ خداوند عزّ و جلّ به او وحى فرمود : چون با گنهكاران
مماشات كردند و براى خشم من به خشم نيامدند.
نمایش منبع


امام صادق عليه السلام : خداوند عزّ و جلّ از عرب جز پنج پيامبر مبعوث نكرد : هود و صالح و اسماعيل و شعيب و محمّد خاتم پيامبران صلوات اللّه عليهم؛ و شعيب بسيار پر گريه بود .
نمایش منبع



بحار الأنوار : نويسنده الكامل فى التاريخ آورده است : بعضى گفته اند نام شعيب : يثرون بن صيفون بن عنقا بن ثابت بن مدين بن ابراهيم است. بنا به قولى : او شعيب بن ميكيل از فرزندان مدين است. به قولى : شعيب از فرزندان ابراهيم نيست، بلكه از فرزندان يكى از كسانى است كه به ابراهيم ايمان آورد و همراه او به شام هجرت كرد. و او دختر زاده لوط بود. بنا بر اين، مادر بزرگ شعيب دختر لوط بوده است. حضرت لوط نابينا بود و اين است معناى جمله «و تو را در ميان خود ضعيف مى بينيم» يعنى نابينا. پيامبر صلى الله عليه و آله هرگاه از شعيب ياد مى كرد، مى فرمود : «همان خطيب پيامبران» چون در محاجّه و جواب گويى به قوم خود به خوبى از عهده آنان بر مى آمد.
نمایش منبع






و الرّوايةُ الصّحيحَةُ أنّ شُعَيبا عليه السلام صارَ مِنها إلى مَديَنَ فأقامَ بها ، و بها لَقِيَهُ موسَى بنُ عِمرانَ صلَواتُ اللّه ِ علَيهِما .

قصص الأنبياء ـ به نقل از وهب بن منبّه يمانى ـ : شعيب و ايّوب ـ صلوات اللّه عليهما ـ و بلعم بن باعورا، از فرزندان يك
گروه بودند كه در روزى كه ابراهيم به آتش افكنده شد و نجات يافت، به او ايمان آوردند و همراه وى به شام مهاجرت كردند و ابراهيم دختران لوط را به همسرى آنان در آورد. پس، كليه پيامبران پيش از بنى اسرائيل و بعد از ابراهيم ـ صلوات اللّه عليه ـ از نسل اين گروه هستند. خداوند شعيب را به سوى مردم مدين فرستاد و اهالى مدين از تيره و قبيله شعيب نبودند. بلكه امّتى از امّت ها بودند كه خداوند شعيب ـ صلوات اللّه عليه ـ را به سوى آنان فرستاد. بر مردم مدين پادشاهى مقتدر حكومت مى كرد كه هيچ يك از پادشاهان عصرش ياراى مقابله با او را نداشتند. مردم مدين كم فروش و گران فروش بودند و علاوه بر اين به خداوند اعتقاد نداشتند و پيامبر او را تكذيب مى كردند و مردمانى سركش بودند و هرگاه براى خودشان چيزى را پيمانه يا وزن مى كردند، آن را كامل پيمانه و وزن مى كردند. زندگى مرفّهى داشتند. پادشاهشان آنان را به احتكار مواد خوراكى و كاستن از پيمان ها و ترازوهايشان فرمان داد. امّا حضرت شعيب مردم را نصيحت كرد كه اين كارها را نكنند. پادشاه به او پيغام فرستاد كه درباره كارهايى كه مى كنم چه مى گويى؟ آيا مى پسندى يا نمى پسندى؟ شعيب فرمود : خداى متعال به من وحى فرمود كه هرگاه پادشاه كارهايى را كه تو مى كنى انجام دهد به او گفته مى شود : پادشاه نابكار. پادشاه شعيب را تكذيب كرد و او و قومش را از شهر خود بيرون راند. خداى متعال به نقل از مدْيَنيان مى گويد : «اى شعيب! تو و كسانى را كه با تو ايمان آورده اند از
آباديمان بيرون مى كنيم».شعيب بر وعظ و اندرز خود به آنان افزود. آنان گفتند : «اى شعيب! آيا نماز تو به تو دستور مى دهد كه آنچه را پدران ما مى پرستيده اند رها كنيم يا در اموال خود به ميل خويش تصرّف نكنيم؟!» آنان با تبعيد شعيب از سرزمين خود موجبات آزار او را فراهم آوردند. در اين هنگام خداوند گرما و ابر را بر ايشان مسلّط ساخت، به طورى كه از گرما پختند. نُه روز در اين وضع به سر بردند و آب هايشان داغ شد به طورى كه نمى توانستند از آن بنوشند. لذا به بيشه اى كه داشتند رفتند و اين است معناى سخن خداى متعال كه : «و اصحاب اَيكه .
». در اين هنگام خداوند ابرى سياه بر فراز سر آنان پديدار نمود و مردم در سايه آن جمع شدند و خداوند از آن ابر آتشى بر ايشان فرستاد كه همگان را سوزاند و احدى از آنان جان به در نبرد و اين است معناى آيه شريفه «و اَخَذهم عذاب يوم الظلّة ؛ و عذاب روز ابر آن ها را فرا گرفت». هرگاه در حضور رسول خدا صلى الله عليه و آله از شعيب عليه السلام ياد مى شد، مى فرمود : او در روز قيامت خطيب انبياست. پس از آنكه قوم شعيب گرفتار عذاب شدند آن حضرت و كسانى كه به او ايمان آورده بودند، به مكّه رفتند و تا زمانى كه از دنيا رفتند در آنجا بودند. بنا به روايت صحيح، شعيب از مكّه به
مدين رفت و در آنجا اقامت گزيد و در همين جا بود كه موسى بن عمران ـ صلوات اللّه عليها ـ او را ديدار كرد.

نمایش منبع



قصص الأنبياء ـ به نقل از ابن عبّاس ـ : خداوند متعال شعيب را به سوى قومش فرستاد. آنان پادشاهى داشتند. شعيب از دست آن مردم رنج و محنت ها ديد. هنگامى كه پادشاه ديد مردم در نعمت و رفاه قرار گرفته اند، به كارگزاران خود پيغام داد كه خوراك مردم را احتكار كردند و نرخ هايشان را گران ساختند و پيمانه ها و ترازوهايشان را كاستند و از كالاهاى مردم كم كردند و از فرمان پروردگارشان سرباز زدند و در زمين تباهى و فساد به راه انداختند. شعيب ـ صلوات اللّه عليه ـ چون اين وضع را ديد به آنان فرمود : «پيمانه و ترازو را كم نكنيد. من شما را در وضع خوبى مى بينم و براى شما از عذاب روزى فراگير مى ترسم»
پادشاه به او پيغام فرستاد كه دست از انتقاد بردارد. امّا شعيب گفت : در كتاب خداى متعال و وحيى كه خداوند به من كرده به من اعلام شده است كه هرگاه پادشاه به جايى برسد كه تو رسيده اى خداوند خشم و عذاب خود را بر او فرود آورد. پادشاه چون اين سخن شنيد، او را از آبادى بيرون كرد. پس، خداوند ابرى به سوى آنان فرستاد و ابر بر فراز سرشان سايه افكند. پس خداوند در خانه هايشان بر آنان باد سوزان فرستاد و در راهشان و در آبادى آفتاب را بر سر آنان داغ كرد. آنان از خانه هاى خود بيرون مى رفتند و به ابرى كه زيرش را سايه كرده بود مى نگريستند. همگى شتابان به سوى اهل خانه اى رفتند كه پيمانه و ترازو را كامل مى كشيدند و جنس مردم را كم نمى دادند. خداوند اهل آن خانه را از ميان گنهكاران بيرون كشيد و آن گاه عذاب و آتشى از آن ابر بر اهل آبادى فرو فرستاد كه همه آنان را هلاك كرد. شعيب ـ صلوات اللّه عليه ـ 242 سال عمر كرد.
پادشاه به او پيغام فرستاد كه دست از انتقاد بردارد. امّا شعيب گفت : در كتاب خداى متعال و وحيى كه خداوند به من كرده به من اعلام شده است كه هرگاه پادشاه به جايى برسد كه تو رسيده اى خداوند خشم و عذاب خود را بر او فرود آورد. پادشاه چون اين سخن شنيد، او را از آبادى بيرون كرد. پس، خداوند ابرى به سوى آنان فرستاد و ابر بر فراز سرشان سايه افكند. پس خداوند در خانه هايشان بر آنان باد سوزان فرستاد و در راهشان و در آبادى آفتاب را بر سر آنان داغ كرد. آنان از خانه هاى خود بيرون مى رفتند و به ابرى كه زيرش را سايه كرده بود مى نگريستند. همگى شتابان به سوى اهل خانه اى رفتند كه پيمانه و ترازو را كامل مى كشيدند و جنس مردم را كم نمى دادند. خداوند اهل آن خانه را از ميان گنهكاران بيرون كشيد و آن گاه عذاب و آتشى از آن ابر بر اهل آبادى فرو فرستاد كه همه آنان را هلاك كرد. شعيب ـ صلوات اللّه عليه ـ 242 سال عمر كرد.
نمایش منبع

فأوحَى اللّه ُ إلَيهِ : يا شُعَيبُ ، إنْ يَكُ ذلكَ حَقّا فَهَنيئا لكَ لِقائي يا شُعَيبُ ؛ و لذلكَ أخدَمتُكَ موسَى ابنَ عِمرانَ كَلِيمي .

كنز العمّال ـ به نقل از شدّاد بن اوس ـ : شعيبِ پيامبر از محبّت خداوند عزّ و جلّ چندان گريست كه نابينا شد.خداوند بينايى را به وى باز گردانيد و بدو وحى فرمود : اى شعيب! اين گريه براى چيست؟آيا از شوق بهشت است يا از ترس آتش؟ عرض كرد : اى خداى من و اى صاحب اختيار من! تو خود مى دانى كه نه از شوق بهشت تو مى گريم و نه از ترس آتش،بلكه محبّت تو را به دل خود گره زده ام و چون به تو توجّه دارم، مرا چه باك كه با من چه مى شود
پس، خداوند به او وحى فرمود : اى شعيب ! اگر براستى چنين است، پس لقاى من گوارايت باد اى شعيب! و از اين رو، هم سخن خود، موسى بن عمران را خدمتگزار تو كردم.
پس، خداوند به او وحى فرمود : اى شعيب ! اگر براستى چنين است، پس لقاى من گوارايت باد اى شعيب! و از اين رو، هم سخن خود، موسى بن عمران را خدمتگزار تو كردم.
نمایش منبع

امام علی علیه السلام:
صاحِبُ السُّوءِ قِطْعَةٌ مِنَ النّارِ؛
همنشين بد، پارهاى از آتش است.
شرح غررالحكم: ج 4، ص 201

- رسول خدا صلی الله علیه و آله 11014 حدیث
- فاطمه زهرا سلام الله علیها 90 حدیث
- امیرالمؤمنین علی علیه السلام 17430 حدیث
- امام حسن علیه السلام 332 حدیث
- امام حسین علیه السلام 321 حدیث
- امام سجاد علیه السلام 880 حدیث
- امام باقر علیه السلام 1811 حدیث
- امام صادق علیه السلام 6388 حدیث
- امام کاظم علیه السلام 664 حدیث
- امام رضا علیه السلام 773 حدیث
- امام جواد علیه السلام 166 حدیث
- امام هادی علیه السلام 188 حدیث
- امام حسن عسکری علیه السلام 233 حدیث
- امام مهدی علیه السلام 82 حدیث
- حضرت عیسی علیه السلام 245 حدیث
- حضرت موسی علیه السلام 32 حدیث
- لقمان حکیم علیه السلام 94 حدیث
- خضر نبی علیه السلام 14 حدیث
- قدسی (احادیث قدسی) 43 حدیث
- حضرت آدم علیه السلام 4 حدیث
- حضرت یوسف علیه السلام 3 حدیث
- حضرت ابراهیم علیه السلام 3 حدیث
- حضرت سلیمان علیه السلام 9 حدیث
- حضرت داوود علیه السلام 21 حدیث
- حضرت عزیر علیه السلام 1 حدیث
- حضرت ادریس علیه السلام 3 حدیث
- حضرت یحیی علیه السلام 8 حدیث

تــعــداد كــتــابــهــا : 111
تــعــداد احــاديــث : 45456
تــعــداد تــصــاویــر : 3838
تــعــداد حــدیــث روز : 685