- صفحه اصلی
- لیست کتابهای حدیث
- فهرست منتخب میزان الحکمه
- 135 ـ فضائل امام حسن عليه السلام
135 ـ فضائل امام حسن عليه السلام
الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام : إنَّ الحَسَنَ بنَ عَليِّ بنِ أبي طالِبٍ عليه السلام كانَ أعبَدَالناسِ فيزَمانِهِ وَأزهَدَهُم وَأفضَلَهم، وَكانَ إذا حَجَّ حجَّ ماشيا وَرُبَّما مَشى حافيا ، وَكانَ إذا ذُكِرَ المَوتُ بَكى ، وَإذا ذُكِرَ القَبرُ بَكى ، وَإذا ذُكِرَ البَعثُ وَالنُشورُ بَكى ، وَإذا ذُكِرَ المَمَرُّ عَلى الصِّراطِ بَكى ، وَإذا ذُكِرَ العَرضُ عَلى اللّه ِ تَعالى ذِكرُه شَهِقَ شَهقَةً يُغشى عَلَيهِ مِنها ، وَكانَ إذا قامَ في صَلاتِهِ تَرتَعِدُ فَرائِصُهُ بَينَ يَدي رَبِّهِ عزّ وجلّ ، وَكانَ إذا ذُكِرَ الجَنَّةُ وَالنارُ اضطَرَبَ اضطِرابَ السَّليمِ وَسأل اللّه َ تعالى الجَنَّةَ وَتَعوذُ بِهِ مِنَ النَّارِ .
امام زين العابدين عليه السلام : حسن بن على بن ابى طالب عليهماالسلامعابدترين و زاهدترين و بافضيلت ترين مردم روزگار خود بود . هرگاه حج مى رفت پياده و گاه با پاى برهنه مى رفت ؛ هرگاه سخن از مرگ به ميان مى آمد مى گريست ؛ هرگاه سخن از قبر به ميان مى آمد مى گريست ؛ هرگاه سخن از قيامت و رستاخيز به ميان مى آمد مى گريست ؛ هرگاه از گذشتن بر صراط ياد مى شد مى گريست ؛ هرگاه از حاضر شدن در دادگاه عدل الهى سخن به ميان مى آمد ، چنان صيحه اى مى زد كه بر اثر آن از هوش مى رفت ؛ هرگاه به نماز مى ايستاد بدنش در پيشگاه پروردگارش عز و جل ، مى لرزيد ؛ هرگاه از بهشت و دوزخ سخن به ميان مى آمد ، مانند مارگزيده به خود مى پيچيد و بهشت را از خداوند مسئلت مى كرد و از آتش دوزخ به او پناه مى برد.
نمایش منبع
المناقب لابن شهر آشوب : إنَّهُ مَرَّ الحسنُ بنُ عَليٍّ عليه السلام عَلى فُقَراءٍ وَقَد وَضَعوا كَسيراتٍ عَلَى الأرضِ وَهُم قُعودٌ يَلتَقِطونَها وَيَأكُلونَها فَقالوا لَهُ : هَلُمَّ يابنَ بِنتِ رَسولِ اللّه ِ إلى الغَداءِ ، قالَ : فَنَزَلَ وَقالَ : إنَّ اللّه َ لا يُحِبُ المُستَكبِرينَ وَجَعَلَ يَأكُلُ مَعَهُم حَتّى اكتَفوا وَالزادُ على حالِهِ بِبَرَكَتِهِ ثُمَّ دَعاهُم إلى ضِيافَتِهِ وَأطعَمَهُم وَكَساهُم .
المناقب ، ابن شهر آشوب : روزى حسن بن على عليهماالسلامبر تعدادى فقير عبور كرد كه روى زمين نشسته بودند و از تكّه نانهايى كه جلو آنها بود برمى داشتند و مى خوردند . آنان حضرت را تعارف كردند و گفتند : اى پسر دخت رسول خدا ! بفرماييد با ما غذا بخوريد . راوى مى گويد : حضرت پياده شد و فرمود : خداوند مستكبران را دوست ندارد . آن گاه با ايشان مشغول خوردن شد تا اين كه همگى سير شدند و به بركت وجود حضرت چيزى از آن نانها كم نشد . حضرت ، سپس آن فقرا را به ميهمانى خود دعوت كرد و به آنها غذا و لباس داد .
نمایش منبع
مختصر تاريخ دمشق عن رَجلٍ مِن أهلِ الشامِ : قَدِمتُ المَدينَةَ فَرَأَيتُ رَجـُلاً بَهَرَني جَمالُهُ ، فَقُلتُ : مَن هذا ؟ قالوا : الحَسنُ بنُ عَليٍّ ، قالَ : فَحَسَدتُ عَليّا أن يَكونَ لَهُ ابنٌ مِثلُهُ ، قالَ : فَأتَيتُهُ فَقُلتُ : أنتَ ابنُ أبي طالِبٍ ؟ قالَ : إنّي [ أبي] ابنُهُ فَقُلتُ : بِكَ وَبِأبيكَ وَبِكَ وَبِأبيكَ، قالَ: وَأَزِمَ لا يَرِدُ إلَيَّ شَيئا، ثُمَّ قالَ: أراكَ غَريبا فَلَو استَحمَلتَنا حَمَلناكَ ، وَإن استَرفَدتَنا رَفَدناكَ ، وَإن استَعَنتَ بِنا أعَنّاكَ ، قالَ : فَانصَرَفتُ عنه وَما في الأرضِ أحَدٌ أحَبُّ إلَيَّ مِنهُ .
مختصر تاريخ دمشق ـ به نقل از مردى از اهل شام ـ : وارد مدينه شدم ، مردى را ديدم كه زيبايى او مرا خيره كرد . پرسيدم : اين مرد كيست ؟ گفتند : حسن بن على . من بر على به داشتن چنين فرزندى حسادت كردم . پس نزد او رفتم و گفتم : تو پسر ابو طالب هستى ؟ فرمود : من نوه او هستم . گفتم : نفرين بر تو و پدرت ؛ نفرين بر تو و پدرت . اما او سكوت كرد و چيزى در جوابم نگفت . سپس فرمود : فكر مى كنم غريب هستى . اگر مركبى از ما بخواهى در اختيارت مى گذاريم ، اگر عطيه اى بخواهى به تو مى دهيم ، و اگر يارى بخواهى يارى ات مى كنيم. من از نزد آن حضرت رفتم در حالى كه محبوبترين فرد روى زمين نزد من بود .
نمایش منبع
- رسول خدا صلی الله علیه و آله 11014 حدیث
- فاطمه زهرا سلام الله علیها 90 حدیث
- امیرالمؤمنین علی علیه السلام 17430 حدیث
- امام حسن علیه السلام 332 حدیث
- امام حسین علیه السلام 321 حدیث
- امام سجاد علیه السلام 880 حدیث
- امام باقر علیه السلام 1811 حدیث
- امام صادق علیه السلام 6388 حدیث
- امام کاظم علیه السلام 664 حدیث
- امام رضا علیه السلام 773 حدیث
- امام جواد علیه السلام 166 حدیث
- امام هادی علیه السلام 188 حدیث
- امام حسن عسکری علیه السلام 233 حدیث
- امام مهدی علیه السلام 82 حدیث
- حضرت عیسی علیه السلام 245 حدیث
- حضرت موسی علیه السلام 32 حدیث
- لقمان حکیم علیه السلام 94 حدیث
- خضر نبی علیه السلام 14 حدیث
- قدسی (احادیث قدسی) 43 حدیث
- حضرت آدم علیه السلام 4 حدیث
- حضرت یوسف علیه السلام 3 حدیث
- حضرت ابراهیم علیه السلام 3 حدیث
- حضرت سلیمان علیه السلام 9 حدیث
- حضرت داوود علیه السلام 21 حدیث
- حضرت عزیر علیه السلام 1 حدیث
- حضرت ادریس علیه السلام 3 حدیث
- حضرت یحیی علیه السلام 8 حدیث
تــعــداد كــتــابــهــا : 111
تــعــداد احــاديــث : 45456
تــعــداد تــصــاویــر : 3838
تــعــداد حــدیــث روز : 685