رسول اللّه صلي الله عليه و آله : هَلِ الدّينُ إلاَّ الحُبُّ وَالبُغضُ ؟! قالَ اللّه ُ عز و جل : «إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِى يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ» .
رسول خدا صلي الله عليه و آله : آيا دين ، جز دوستى و دشمنى است ؟ خداوند عز و جلمى فرمايد : «اگر خدا را دوست داريد ، از من پيروى كنيد تا خداوند ، دوستتان بدارد» .
الإمام عليّ عليه السلام ـ في صِفَةِ العُلَماءِ ـ : اِعلَموا أنَّ عِبادَ اللّه ِ المُستَحفَظينَ عِلمَهُ يَصونونَ مَصونَهُ ، ويُفَجِّرونَ عُيونَهُ ، يَتَواصَلونَ بِالوِلايَةِ ، ويَتَلاقَونَ بِالمَحَبَّةِ ، ويَتَساقَون بِكَأسٍ رَوِيَّةٍ ، ويَصدُرونَ بِرِيَّةٍ ، لا تَشوبُهُمُ الرّيبَةُ ، ولا تُسرِعُ فيهِمُ الغيبَةُ . عَلى ذلِكَ عَقَدَ خَلقَهُم وأخلاقَهُم ، فَعَلَيهِ يَتَحابّونَ ، وبِهِ يَتَواصَلونَ .
امام على عليه السلام ـ در وصف عالمان ـ : بدانيد كه بندگانى كه نگاهدار علم خدايند ، دانشِ محفوظ او را مى پايند ، و چشمه هايش را مى گشايند ، و به دوستى با هم پيوند دارند ، و با محبّت ، با يكديگر ديدار مى كنند ، و از جام لبريز [محبّت ]به يكديگر مى نوشانند و سيراب ، بازمى گردند . نه دچار ترديد مى شوند و نه غيبت به ميانشان مى شتابد. بدين سان، آفرينش و خُلق و خويشان، شكل يافته است و بر اساس آن ، يكديگر را دوست مى دارند و با يكديگر مى پيوندند .
امام باقر عليه السلام : ايمان ، دوستى و دشمنى است .
تفسير العيّاشي عن أبو عبيدة الحذّاء : دَخَلتُ عَلى أبي جَعفَرٍ عليه السلام ، فَقُلتُ : بِأَبي أنتَ واُمّي ، رُبَّما خَلا بِيَ الشَّيطانُ فَخَبُثَت نَفسي ، ثُمَّ ذَكَرتُ حُبّي إيّاكُم
وَ انقِطاعي إلَيكُم فَطابَت نَفسي ؟
فَقالَ : يا زِيادُ ، وَيحَكَ ! و مَا الدّينُ إلاَّ الحُبُّ !! ألا تَرى إلى قَولِ اللّه ِ تَعالى : «إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِى يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ» .
تفسير العيّاشى ـ به نقل از ابو عُبيده حَذّاء ـ : نزد امام باقر عليه السلامرفتم و گفتم : پدر و مادرم فدايت ! گاه شيطان با من خلوت مى كند و در نتيجه ، جانم پليد مى شود . سپس به ياد مى آورم كه شما را دوست دارم و به شما
پيوسته ام . آن گاه ، جانم پاك مى شود .
حضرت فرمود : «اى زياد ! واى بر تو ! آيا دين ، جز دوستى است ؟ مگر سخن خداوند متعال را نديده اى : «اگر خدا را دوست داريد ، از من پيروى كنيد ، تا خدا دوستتان بدارد» ؟
الكافي عن بريد بن معاوية : كُنتُ عِندَ أبي جَعفَرٍ عليه السلام في فِسطاطٍ لَهُ بِمِنى ، فَنَظَرَ إلى زِيادٍ الأَسوَدِ مُنقَلِعَ الرِّجلِ ، فَرَثى لَهُ ، فَقالَ لَهُ : ما لِرِجلَيكَ هكَذا ؟
قالَ : جِئتُ عَلى بَكرٍ لي نِضوٍ ، فَكُنتُ أمشي عَنهُ عامَّةَ الطَّريقِ .
فَرَثى لَهُ و قالَ لَهُ ـ عِندَ ذلِكَ ـ زِيادٌ : إنّي اُلِمُّ بِالذُّنوبِ حَتّى إذا ظَنَنتُ أنّي قَد هَلَكتُ ذَكَرتُ حُبَّكُم ، فَرَجَوتُ النَّجاةَ و تَجَلّى عَنّي ؟
فَقالَ أبو جَعفَرٍ عليه السلام : و هَلِ الدّينُ إلاَّ الحُبُّ ؟! قالَ اللّه ُ تَعالى : «حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الاْءِيمَـنَ وَ زَيَّنَهُو فِى قُلُوبِكُمْ» . .و قاَل : «إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِى يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ» ، و قالَ : «يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ» .
الكافى ـ به نقل از بُرَيد بن معاويه ـ : نزد امام باقر عليه السلام در سراپرده ايشان در مِنا بودم كه به زياد اسود ـ كه گويى پاهايش از جا درآمده و از كار افتاده بود ـ نگريست . از او پرسيد : «چرا پاهايت چنين شده است ؟» .
گفت : با شترى نوسال كه سفرها نزارش كرده بود ، آمدم و ناگزير ، بيشتر مسير را پياده طى كردم .
حضرت برايش اندوهگين شد . در اين حال ، زياد گفت : من مرتكب گناهانى مى شوم تا آن كه مى پندارم كه هلاك شده ام؛ امّا چون به ياد مى آورم كه شما را دوست دارم ، به نجات ، اميدوار مى شوم و اين پندارم برطرف مى گردد .
حضرت فرمود : «آيا دين ، جز دوستى است ؟ خداوند متعال مى فرمايد : «ايمان را محبوب شما ساخت و آن را در دل هايتان آراست» . نيز مى فرمايد : «اگر خدا را دوست داريد ، از من پيروى كنيد ، تا خدا دوستتان بدارد» . باز مى فرمايد : «كسى را كه به سويشان مهاجرت كند ، دوست مى دارند» » .
الكافي عن فضيل بن يسار : سَأَلتُ أبا عَبدِاللّه ِ عليه السلام عَنِ الحُبِّ وَ البُغضِ ، أمِنَ الإِيمانِ هُوَ ؟
فَقالَ : و هَلِ الإِيمانُ إلاَّ الحُبُّ وَ البُغضُ ؟! ثُمَّ تَلا هذِهِ الآيَةَ : «حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الاْءِيمَـنَ وَ زَيَّنَهُو فِى قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيَانَ أُوْلَـئكَ هُمُ الرَّ شِدُونَ » .
الكافى ـ به نقل از فُضَيل بن يَسار ـ : از امام صادق عليه السلام درباره دوستى و دشمنى پرسيدم كه آيا از ايمان به شمار مى رود . حضرت پاسخ داد : «مگر ايمان ، جز دوستى و دشمنى است ؟». سپس اين آيه را برخواند : « «ايمان را محبوب شما ساخت و آن را در دل هايتان آراست و كفر و فُسوق و عصيان را ناخوشايند شما ساخت . چنين كسانى همان هدايت يافتگان اند» » .
الإمام الصادق عليه السلام : كُلُّ مَن لَم يُحِبَّ عَلَى الدّينِ و لَم يُبغِض عَلَى الدّين فَلا دينَ لَهُ .
امام صادق عليه السلام : هركه بر اساس دين ، دوستى نكند و بر اساس دين ، دشمنى نورزد ، دين ندارد .
عنه عليه السلام : مَن سَرَّهُ أن يَلقَى اللّه َ و هُوَ مُؤمِنٌ حَقّا حَقّا فَليَتَوَلَّ اللّه َ و رَسولَهُ وَالَّذينَ آمَنوا ، وَ لَيبرَأ إلَى اللّه ِ مِن عَدُوِّهِم ، و يُسَلِّم لِمَا انتَهى إلَيهِ مِن فَضلِهِم .
امام صادق عليه السلام : هركه شادمان مى شود كه خدا را در حالى ببيند كه به حقيقتْ مؤمن است ، بايد با خدا و پيامبرش و كسانى كه ايمان آورده اند ، دوستى كند و از دشمنان آنها ، بيزارى جويد و فضايلى را كه از آنها به وى رسيده است ، بپذيرد .