- صفحه اصلی
- لیست کتابهای حدیث
- فهرست دنيا و آخرت ج1
- ل ـ زودگذر
- حدیث و آیات
حديث و آيات: ل ـ زودگذر
الإمام الصادق عليه السلام : عاشَ نوحٌ عليه السلام ألفَي سَنَةٍ وثَلاثَمِئَةِ سَنَةٍ ؛ مِنها ثَمانُمِئَةٍ وخَمسونَ سَنَةً قَبلَ أن يُبعَثَ ، وألفُ سَنَةٍ إلاّ خَمسينَ عاما وهُوَ في قَومِهِ يَدعوهُم ، وخَمسُمِئَةِ عامٍ بَعدَما نَزَلَ مِنَ السَّفينَةِ ونَضَبَ الماءُ ، فَمَصَّرَ الأَمصارَ ، وأسكَنَ وُلدَهُ البُلدانَ .
ثُمَّ إنَّ مَلَكَ المَوتِ جاءَهُ وهُوَ فِي الشَّمسِ ، فَقالَ : السَّلامُ عَلَيكَ !
فَرَدَّ عَلَيهِ نوح عليه السلام وقالَ : ما جاءَ بِكَ يا مَلَكَ المَوتِ؟
قالَ : جِئتُكَ لاِءَقبِضَ روحَكَ .
قالَ : دَعني أدخُل مِنَ الشَّمسِ إلَى الظِّلِّ .
فَقالَ لَهُ : نَعَم .
فَتَحَوَّلَ ، ثُمَّ قالَ : يا مَلَكَ المَوتِ ، كُلُّ ما مَرَّ بي مِنَ الدُّنيا مِثلُ تَحويلي مِنَ الشَّمسِ إلَى الظِّلِّ ، فَامضِ لِما اُمِرتَ بِهِ . فَقَبَضَ روحَهُ عليه السلام .
ثُمَّ إنَّ مَلَكَ المَوتِ جاءَهُ وهُوَ فِي الشَّمسِ ، فَقالَ : السَّلامُ عَلَيكَ !
فَرَدَّ عَلَيهِ نوح عليه السلام وقالَ : ما جاءَ بِكَ يا مَلَكَ المَوتِ؟
قالَ : جِئتُكَ لاِءَقبِضَ روحَكَ .
قالَ : دَعني أدخُل مِنَ الشَّمسِ إلَى الظِّلِّ .
فَقالَ لَهُ : نَعَم .
فَتَحَوَّلَ ، ثُمَّ قالَ : يا مَلَكَ المَوتِ ، كُلُّ ما مَرَّ بي مِنَ الدُّنيا مِثلُ تَحويلي مِنَ الشَّمسِ إلَى الظِّلِّ ، فَامضِ لِما اُمِرتَ بِهِ . فَقَبَضَ روحَهُ عليه السلام .
امام صادق عليه السلام : نوح عليه السلام دو هزار و سيصد سال ، عمر كرد. هشتصد و پنجاه سالِ آن را پيش از آن كه برانگيخته شود، نهصد و پنجاه سال را به دعوت قومش پرداخت و پانصد سال پس از آن كه از كشتى فرود آمد و آب ، فروكش كرد و شهرها را ساخت و فرزندانش را در آبادى ها اسكان داد.
سپس ، مَلَك الموت ، نزد او كه در گوشه آفتاب نشسته بود، آمد و گفت: سلام بر تو!
نوح عليه السلام جواب سلامش را داد و گفت: «براى چه آمده اى ، اى ملك الموت؟» .
گفت: آمده ام كه جان تو را بگيرم.
نوح عليه السلام گفت: «اجازه بده كه از آفتاب به سايه بروم».
ملك الموت گفت: باشد.
نوح عليه السلام به سايه رفت و سپس گفت: اى ملك الموت! اين همه عمرى كه در دنيا سپرى كردم ، همانند اين رفتنم از آفتاب به سايه بود . حالا مأموريتت را اجرا كن».
ملك الموت نيز جان نوح عليه السلام را گرفت.
سپس ، مَلَك الموت ، نزد او كه در گوشه آفتاب نشسته بود، آمد و گفت: سلام بر تو!
نوح عليه السلام جواب سلامش را داد و گفت: «براى چه آمده اى ، اى ملك الموت؟» .
گفت: آمده ام كه جان تو را بگيرم.
نوح عليه السلام گفت: «اجازه بده كه از آفتاب به سايه بروم».
ملك الموت گفت: باشد.
نوح عليه السلام به سايه رفت و سپس گفت: اى ملك الموت! اين همه عمرى كه در دنيا سپرى كردم ، همانند اين رفتنم از آفتاب به سايه بود . حالا مأموريتت را اجرا كن».
ملك الموت نيز جان نوح عليه السلام را گرفت.
نمایش منبع
- رسول خدا صلی الله علیه و آله 11014 حدیث
- فاطمه زهرا سلام الله علیها 90 حدیث
- امیرالمؤمنین علی علیه السلام 17430 حدیث
- امام حسن علیه السلام 332 حدیث
- امام حسین علیه السلام 321 حدیث
- امام سجاد علیه السلام 880 حدیث
- امام باقر علیه السلام 1811 حدیث
- امام صادق علیه السلام 6388 حدیث
- امام کاظم علیه السلام 664 حدیث
- امام رضا علیه السلام 773 حدیث
- امام جواد علیه السلام 166 حدیث
- امام هادی علیه السلام 188 حدیث
- امام حسن عسکری علیه السلام 233 حدیث
- امام مهدی علیه السلام 82 حدیث
- حضرت عیسی علیه السلام 245 حدیث
- حضرت موسی علیه السلام 32 حدیث
- لقمان حکیم علیه السلام 94 حدیث
- خضر نبی علیه السلام 14 حدیث
- قدسی (احادیث قدسی) 43 حدیث
- حضرت آدم علیه السلام 4 حدیث
- حضرت یوسف علیه السلام 3 حدیث
- حضرت ابراهیم علیه السلام 3 حدیث
- حضرت سلیمان علیه السلام 9 حدیث
- حضرت داوود علیه السلام 21 حدیث
- حضرت عزیر علیه السلام 1 حدیث
- حضرت ادریس علیه السلام 3 حدیث
- حضرت یحیی علیه السلام 8 حدیث
تــعــداد كــتــابــهــا : 111
تــعــداد احــاديــث : 45456
تــعــداد تــصــاویــر : 3838
تــعــداد حــدیــث روز : 685