- صفحه اصلی
- لیست کتابهای حدیث
- فهرست دنيا و آخرت ج2
- پيامبران
- حدیث و آیات
حديث و آيات: پيامبران
الإمام عليّ عليه السلام : مِمّا يَدُلُّكَ عَلى دَناءَةِ الدُّنيا أنَّ اللّه َ ـ جَلَّ ثَناؤُهُ ـ زَواها عَن أولِيائِهِ وأحِبّائِهِ نَظَرا وَاختِيارا ، وبَسَطَها لاِءَعدائِهِ فِتنَةً وَاختِبارا ، فَأَكرَمَ عَنها مُحَمَّدا نَبِيَّهُ صلي الله عليه و آله حينَ عَصَبَ عَلى بَطنِهِ مِنَ الجوعِ ، وحَماها موسى نَجِيَّهُ المُكَلَّمَ ، وكانَت تُرى خُضرَةُ البَقلِ مِن صِفاقِ بَطنِهِ مِنَ الهُزالِ ، وما سَأَلَ اللّه َ ـ جَلَّ ثَناؤُهُ ـ يَومَ أوى إلَى الظِّلِّ إلاّ طَعاما يَأكُلُهُ لِما جَهَدَهُ مِنَ الجوعِ ، ولَقَد جاءَتِ الرِّوايَةُ عَنهُ أنَّهُ كانَ اُوحِيَ إلَيهِ : إذا رَأَيتَ الغِنى مُقبِلاً فَقُل : ذَنبٌ عُجِّلَت عُقوبَتُهُ ، وإذا رَأَيتَ الفَقرَ مُقبِلاً فَقُل : مَرحَبا بِشِعارِ الصّالِحينَ .
وصاحِبَ الرُّوحِ وَالكَلِمَةِ عيسَى بنَ مَريَمَ عليه السلام إذ قالَ : اُدمِيَ الجوعُ ،
وشِعارِيَ الخَوفُ ، ولِباسِيَ الصّوفُ ، ودابَّتِي رِجلايَ ، وسِراجي بِاللَّيلِ القَمَرُ ، وصَلائي فِي الشِّتاءِ مَشارِقُ الشَّمسِ ، وفاكِهَتي ما أنبَتَتِ الأَرضُ لِلأَنعامِ ، أبيتُ ولَيسَ لي شَيءٌ ، ولَيسَ أحَدٌ أغنى مِنّي .
أو سُلَيمانَ بنَ داوودَ عليه السلام وما اُوتِيَ مِنَ المُلكِ ؛ إذ كانَ يَأكُلُ خُبزَ الشَّعيرِ ، ويُطعِمُ أهلَهُ الحِنطَةَ ، وإذا جَنَّهُ اللَّيلُ لَبِسَ المُسوحَ ، وغَلَّ يَدَهُ إلى عُنُقِهِ ، وباتَ باكِيا حَتّى يُصبِحَ ، ويُكثِرُ أن يَقولَ : رَبِّ إنّي ظَلَمتُ نَفسي كَثيرا ، وإلاّ تَغفِر لي وتَرحَمني أكُن مِنَ الخاسِرينَ ، لا إلهَ إلاّ أنتَ سُبحانَكَ إنّي كُنتُ مِنَ الظّالِمينَ .
فَهؤُلاءِ أنبِياءُ اللّه ِ وأصفِياؤُهُ وأولِياؤُهُ ، تَنَزَّهوا عَنِ الدُّنيا ، وزَهِدوا فيما زَهَّدَهُمُ اللّه ُ ـ جَلَّ ثَناؤُهُ ـ فيهِ مِنها ، وأبغَضوا ما أبغَضَ ، وصَغَّروا ما صَغَّرَ ، ثُمَّ اقتَصَّ الصّالِحونَ آثارَهُم وسَلَكوا مَناهِجَهُم ، وألطَفُوا الفِكَرَ ، وَانتَفَعوا بِالعِبَرِ ، وصَبَروا في هذَا العُمُرِ القَصيرِ عَن مَتاعِ الغُرورِ الَّذي يَعودُ إلَى الفَناءِ ، ويَصيرُ إلَى الحِسابِ .
نَظَروا بِعُقولِهِم إلى آخِرِ الدُّنيا ولَم يَنظُروا إلى أوَّلِها ، وإلى باطِنِ الدُّنيا ولَم يَنظُروا إلى ظاهِرِها ، وفَكَّروا في مَرارَةِ عاقِبَتِها ، فَلَم تَستَهِزَّهُم حَلاوَةُ عاجِلِها ، ثُمَّ ألزَموا أنفُسَهُمُ الصَّبرَ ، وأنزَلُوا الدُّنيا مِن أنفُسِهِم كَالمَيتَةِ الَّتي لا يَحِلُّ لاِءَحَدٍ أن يَشبَعَ مِنها إلاّ في حالِ الضَّرورَةِ إلَيها ، وأكَلوا مِنها بِقَدرِ ما أبقى لَهُمُ النَّفسَ وأمسَكَ الرّوحَ ، وجَعَلوها بِمَنزِلَةِ الجيفَةِ الَّتِي اشتَدَّ نَتنُها ، فَكُلُّ مَن مَرَّ بِها أمسَكَ عَلى أنفِهِ مِنها ، فَهُم يَتَبَلَّغونَ مِنها بِأَدنَى البَلاغِ ، ولا يَنتَهونَ إلَى الشِّبَعِ مِنَ النَّتنِ ، ويَتَعَجَّبونَ مِنَ المُمتَلىَء مِنها شِبَعا ، وَالرّاضي بِها نَصيبا .
وصاحِبَ الرُّوحِ وَالكَلِمَةِ عيسَى بنَ مَريَمَ عليه السلام إذ قالَ : اُدمِيَ الجوعُ ،
وشِعارِيَ الخَوفُ ، ولِباسِيَ الصّوفُ ، ودابَّتِي رِجلايَ ، وسِراجي بِاللَّيلِ القَمَرُ ، وصَلائي فِي الشِّتاءِ مَشارِقُ الشَّمسِ ، وفاكِهَتي ما أنبَتَتِ الأَرضُ لِلأَنعامِ ، أبيتُ ولَيسَ لي شَيءٌ ، ولَيسَ أحَدٌ أغنى مِنّي .
أو سُلَيمانَ بنَ داوودَ عليه السلام وما اُوتِيَ مِنَ المُلكِ ؛ إذ كانَ يَأكُلُ خُبزَ الشَّعيرِ ، ويُطعِمُ أهلَهُ الحِنطَةَ ، وإذا جَنَّهُ اللَّيلُ لَبِسَ المُسوحَ ، وغَلَّ يَدَهُ إلى عُنُقِهِ ، وباتَ باكِيا حَتّى يُصبِحَ ، ويُكثِرُ أن يَقولَ : رَبِّ إنّي ظَلَمتُ نَفسي كَثيرا ، وإلاّ تَغفِر لي وتَرحَمني أكُن مِنَ الخاسِرينَ ، لا إلهَ إلاّ أنتَ سُبحانَكَ إنّي كُنتُ مِنَ الظّالِمينَ .
فَهؤُلاءِ أنبِياءُ اللّه ِ وأصفِياؤُهُ وأولِياؤُهُ ، تَنَزَّهوا عَنِ الدُّنيا ، وزَهِدوا فيما زَهَّدَهُمُ اللّه ُ ـ جَلَّ ثَناؤُهُ ـ فيهِ مِنها ، وأبغَضوا ما أبغَضَ ، وصَغَّروا ما صَغَّرَ ، ثُمَّ اقتَصَّ الصّالِحونَ آثارَهُم وسَلَكوا مَناهِجَهُم ، وألطَفُوا الفِكَرَ ، وَانتَفَعوا بِالعِبَرِ ، وصَبَروا في هذَا العُمُرِ القَصيرِ عَن مَتاعِ الغُرورِ الَّذي يَعودُ إلَى الفَناءِ ، ويَصيرُ إلَى الحِسابِ .
نَظَروا بِعُقولِهِم إلى آخِرِ الدُّنيا ولَم يَنظُروا إلى أوَّلِها ، وإلى باطِنِ الدُّنيا ولَم يَنظُروا إلى ظاهِرِها ، وفَكَّروا في مَرارَةِ عاقِبَتِها ، فَلَم تَستَهِزَّهُم حَلاوَةُ عاجِلِها ، ثُمَّ ألزَموا أنفُسَهُمُ الصَّبرَ ، وأنزَلُوا الدُّنيا مِن أنفُسِهِم كَالمَيتَةِ الَّتي لا يَحِلُّ لاِءَحَدٍ أن يَشبَعَ مِنها إلاّ في حالِ الضَّرورَةِ إلَيها ، وأكَلوا مِنها بِقَدرِ ما أبقى لَهُمُ النَّفسَ وأمسَكَ الرّوحَ ، وجَعَلوها بِمَنزِلَةِ الجيفَةِ الَّتِي اشتَدَّ نَتنُها ، فَكُلُّ مَن مَرَّ بِها أمسَكَ عَلى أنفِهِ مِنها ، فَهُم يَتَبَلَّغونَ مِنها بِأَدنَى البَلاغِ ، ولا يَنتَهونَ إلَى الشِّبَعِ مِنَ النَّتنِ ، ويَتَعَجَّبونَ مِنَ المُمتَلىَء مِنها شِبَعا ، وَالرّاضي بِها نَصيبا .
امام على عليه السلام : از نشانه هايى كه تو را به پستى دنيا رهنمون مى شود ، اين است كه خداوند آن را، از روى التفات و نيكخواهى، از اوليا و دوستانش گرفت، و آن را براى دشمنانش، به قصد امتحان و آزمايش، گسترانيد.
[ مثلاً ] پيامبرش محمّد صلي الله عليه و آله را از دنيا وارسته داشت ، به طورى كه از شدّت گرسنگى ، شكم خود را مى بست .
نيز آن را از هم راز و هم سخن خود ، موسى ، باز داشت ، به طورى كه از شدّت لاغرى، سبزى علف ها از زير پوست شكمش ديده مى شد و با اين حال ، آن روز كه به سايه اى پناه برد ، از خداوند جز غذايى براى خوردن، چيزى نخواست؛ چرا كه گرسنگى ، او را بى تاب كرده بود. درباره او روايت رسيده است كه به وى وحى مى شد: «هر گاه ديدى «توانگرى» روى كرده است ، بگو: [ اثر ] گناهى است كه در كيفرش شتاب شده است، و هر گاه ديدى
كه «فقر» روى كرده است ، بگو: خوش آمدى ، اى نشانه نيكان!» .
و نيز از صاحب روح و كلمه [ى الهى] ، عيسى بن مريم عليهماالسلام ، [دنيا را باز داشت]، آن گاه كه گفت: «نانخورش من ، گرسنگى است، و جامه زيرينم ، ترس [از خدا] ، و جبّه ام پشمينه ، و ستورم دو پايم، و چراغ شبم ، ماه، و وسيله گرم كردنم در زمستان ، آفتاب، و ميوه ام ، آنچه زمين براى حيوانات مى روياند. شب را به صبح مى رسانم ، در حالى كه هيچ چيز ندارم، و با اين همه ، هيچ كسى توانگرتر و بى نيازتر از من نيست».
و يا سليمان بن داوود عليهماالسلام ، با آن سلطنتى كه به او داده شد، نان جو مى خورد و به كسانش نان گندم مى خوراند، و چون شب مى شد ، پلاس مى پوشيد و دستش را به گردنش مى بست و تا صبح مى گريست و پيوسته مى گفت: «پروردگارا! من به خويشتن ستم بسيار كرده ام و اگر مرا نيامرزى و به من رحم نكنى ، از زيانكاران خواهم بود . معبودى جز تو نيست . منزّهى تو، و من از ستمكارانم».
آرى! اينان ، پيامبران خدا و برگزيدگان و اولياى او بودند كه از دنيا وارسته گشتند و از آن به آنچه خداوند آنان را به زهد ترغيب كرد ، قناعت ورزيدند، و آنچه را او دشمن مى داشت ، دشمن داشتند، و آنچه را او خُرد مى شمرد ، خُرد شمردند.
سپس مردان نيك ، از آنان پيروى كردند و راه هايشان را پيمودند، و دقيق انديشيدند، و از عوامل عبرت آموز ، بهره بردند، و در اين عمر كوتاه ، از كالاى فريبنده دنيا ـ كه از كف مى رود ، امّا بايد برايش حساب پس داد ـ صبورانه چشم پوشيدند.
با خِرَدهاى خويش به پايان دنيا نگريستند نه به آغاز آن، و به باطن دنيا نگريستند نه به ظاهر آن، و در تلخى فرجام آن انديشيدند و در نتيجه، شيرينىِ اكنون آن ، تكانشان نداد . صبر را به جان خريدند، و دنيا را چون مردار دانستند كه خوردن از آن ، جز در حال اضطرار، حرام است ، و از آن به اندازه اى كه رفع گرسنگى كنند و زنده بمانند ، خوردند، و دنيا را به منزله لاشه اى گرفتند كه بوى تعفّنش همه جا را گرفته است ، به طورى كه هر كس از كنارش مى گذرد ، بينى اش را مى گيرد. از اين لاشه گنديده ، به كمترين قوّت ، بسنده مى كنند و هرگز سير نمى خورند، و از كسى كه از آن سير مى خورد و بدان چونان نصيبى رضايت مى دهد ، تعجّب مى كنند.
[ مثلاً ] پيامبرش محمّد صلي الله عليه و آله را از دنيا وارسته داشت ، به طورى كه از شدّت گرسنگى ، شكم خود را مى بست .
نيز آن را از هم راز و هم سخن خود ، موسى ، باز داشت ، به طورى كه از شدّت لاغرى، سبزى علف ها از زير پوست شكمش ديده مى شد و با اين حال ، آن روز كه به سايه اى پناه برد ، از خداوند جز غذايى براى خوردن، چيزى نخواست؛ چرا كه گرسنگى ، او را بى تاب كرده بود. درباره او روايت رسيده است كه به وى وحى مى شد: «هر گاه ديدى «توانگرى» روى كرده است ، بگو: [ اثر ] گناهى است كه در كيفرش شتاب شده است، و هر گاه ديدى
كه «فقر» روى كرده است ، بگو: خوش آمدى ، اى نشانه نيكان!» .
و نيز از صاحب روح و كلمه [ى الهى] ، عيسى بن مريم عليهماالسلام ، [دنيا را باز داشت]، آن گاه كه گفت: «نانخورش من ، گرسنگى است، و جامه زيرينم ، ترس [از خدا] ، و جبّه ام پشمينه ، و ستورم دو پايم، و چراغ شبم ، ماه، و وسيله گرم كردنم در زمستان ، آفتاب، و ميوه ام ، آنچه زمين براى حيوانات مى روياند. شب را به صبح مى رسانم ، در حالى كه هيچ چيز ندارم، و با اين همه ، هيچ كسى توانگرتر و بى نيازتر از من نيست».
و يا سليمان بن داوود عليهماالسلام ، با آن سلطنتى كه به او داده شد، نان جو مى خورد و به كسانش نان گندم مى خوراند، و چون شب مى شد ، پلاس مى پوشيد و دستش را به گردنش مى بست و تا صبح مى گريست و پيوسته مى گفت: «پروردگارا! من به خويشتن ستم بسيار كرده ام و اگر مرا نيامرزى و به من رحم نكنى ، از زيانكاران خواهم بود . معبودى جز تو نيست . منزّهى تو، و من از ستمكارانم».
آرى! اينان ، پيامبران خدا و برگزيدگان و اولياى او بودند كه از دنيا وارسته گشتند و از آن به آنچه خداوند آنان را به زهد ترغيب كرد ، قناعت ورزيدند، و آنچه را او دشمن مى داشت ، دشمن داشتند، و آنچه را او خُرد مى شمرد ، خُرد شمردند.
سپس مردان نيك ، از آنان پيروى كردند و راه هايشان را پيمودند، و دقيق انديشيدند، و از عوامل عبرت آموز ، بهره بردند، و در اين عمر كوتاه ، از كالاى فريبنده دنيا ـ كه از كف مى رود ، امّا بايد برايش حساب پس داد ـ صبورانه چشم پوشيدند.
با خِرَدهاى خويش به پايان دنيا نگريستند نه به آغاز آن، و به باطن دنيا نگريستند نه به ظاهر آن، و در تلخى فرجام آن انديشيدند و در نتيجه، شيرينىِ اكنون آن ، تكانشان نداد . صبر را به جان خريدند، و دنيا را چون مردار دانستند كه خوردن از آن ، جز در حال اضطرار، حرام است ، و از آن به اندازه اى كه رفع گرسنگى كنند و زنده بمانند ، خوردند، و دنيا را به منزله لاشه اى گرفتند كه بوى تعفّنش همه جا را گرفته است ، به طورى كه هر كس از كنارش مى گذرد ، بينى اش را مى گيرد. از اين لاشه گنديده ، به كمترين قوّت ، بسنده مى كنند و هرگز سير نمى خورند، و از كسى كه از آن سير مى خورد و بدان چونان نصيبى رضايت مى دهد ، تعجّب مى كنند.
نمایش منبع
- رسول خدا صلی الله علیه و آله 11014 حدیث
- فاطمه زهرا سلام الله علیها 90 حدیث
- امیرالمؤمنین علی علیه السلام 17430 حدیث
- امام حسن علیه السلام 332 حدیث
- امام حسین علیه السلام 321 حدیث
- امام سجاد علیه السلام 880 حدیث
- امام باقر علیه السلام 1811 حدیث
- امام صادق علیه السلام 6388 حدیث
- امام کاظم علیه السلام 664 حدیث
- امام رضا علیه السلام 773 حدیث
- امام جواد علیه السلام 166 حدیث
- امام هادی علیه السلام 188 حدیث
- امام حسن عسکری علیه السلام 233 حدیث
- امام مهدی علیه السلام 82 حدیث
- حضرت عیسی علیه السلام 245 حدیث
- حضرت موسی علیه السلام 32 حدیث
- لقمان حکیم علیه السلام 94 حدیث
- خضر نبی علیه السلام 14 حدیث
- قدسی (احادیث قدسی) 43 حدیث
- حضرت آدم علیه السلام 4 حدیث
- حضرت یوسف علیه السلام 3 حدیث
- حضرت ابراهیم علیه السلام 3 حدیث
- حضرت سلیمان علیه السلام 9 حدیث
- حضرت داوود علیه السلام 21 حدیث
- حضرت عزیر علیه السلام 1 حدیث
- حضرت ادریس علیه السلام 3 حدیث
- حضرت یحیی علیه السلام 8 حدیث
تــعــداد كــتــابــهــا : 111
تــعــداد احــاديــث : 45456
تــعــداد تــصــاویــر : 3838
تــعــداد حــدیــث روز : 685