- صفحه اصلی
- احادیث معصومین
- امام صادق علیه السلام
احادیث امام صادق علیه السلام6388 حدیث
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام عن آبائهِ : ـ في ذِكرِ حَديثٍ ليحيى عليه السلام مَع الشَّيطانِ ـ : قالَ يحيى عليه السلام : فهَل ظَفِرتَ بِي ساعَةً قَطُّ ؟ قالَ : لا ، ولكن فيكَ خَصلَةٌ تُعجِبُني . قالَ يحيى : فما هِي ؟ قالَ : أنتَ رَجُلٌ أكُولٌ ، فإذا أفطَرتَ أكَلتَ وبَشِمتَ فيَمنَعُكَ ذلكَ مِن بَعضِ صَلاتِكَ وقِيامِكَ باللَّيلِ . قالَ يحيى عليه السلام : فإنّي اُعطِي اللّه َ عَهدا أنّي لا أشبَعُ مِن الطَّعامِ حتّى ألقاهُ . قالَ لَهُ إبليسُ : وأنا اُعطي اللّه َ عَهدا أنّي لا أنصَحُ مُسلِما حتّى ألقاهُ ، ثُمّ خَرجَ فما عادَ إلَيهِ بعدَ ذلكَ .
امام صادق ـ از پدران بزرگوارش عليهم السلام در گفتگويى ميان يحيى عليه السلام و شيطان ـ فرمود : يحيى عليه السلام گفت : آيا هرگز شده است كه لحظه اى بر من چيره آيى؟ شيطان گفت : نه، امّا در توخصلتى است كه خوشايند من است. يحيى گفت : آن خصلت چيست؟ شيطان گفت : تو مرد پرخورى هستى. هرگاه افطار مى كنى، آن قدر مى خورى كه دچار تخمه مى شوى و اين كار تو را از برخى نمازها و شب زنده دارى هايت باز مى دارد. يحيى عليه السلام گفت : با خدا عهد مى بندم كه از اين پس تا زنده هستم هرگز از غذايى سير نخورم. ابليس نيز به او گفت : من هم با خدا عهد مى بندم كه از اين پس تا زنده هستم، هرگز مسلمانى را اندرز ندهم. آن گاه بيرون رفت و بعد از آن ديگر نزد يحيى بازنگشت.
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام ـ في قولِهِ تعالى نَقلاً عن عيسى عليه السلام : «وجَعَلَنِي مُبارَكا أيْنَما كُنْتُ» ـ : نَفّاعا .
امام صادق عليه السلام ـ درباره اين سخن خداوند متعال به نقل از عيسى : «و مرا هرجا كه باشم با بركت قرار داد» ـ فرمود : يعنى پر سود و منفعت.
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : أماتَ اللّه ُ إرمياءَ النَّبيَّ عليه السلام الّذي نَظَرَ إلى خَرابِ بَيتِ المَقدِسِ وما حَولَهُ حِينَ غَزاهُم بُختُ نَصَّرُ ، وقالَ : أنَّى يُحيي هذهِ اللّه ُ بَعدَ مَوتِها ؟! فأماتَهُ اللّه ُ مِائةَ عامٍ ثُمّ أحياهُ ، ونَظَرَ إلى أعضائهِ كيفَ تَلتَئمُ وكيفَ تَلبَسُ اللَّحمَ ، وإلى مَفاصِلِهِ وعُروقِهِ كَيفَ تُوصَلُ ، فلَمّا استَوى قاعِدا قالَ : «أعْلَمُ أ نّ اللّه َ على كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ» .
امام صادق عليه السلام : هنگامى كه ارمياى نبىّ به ويرانه هاى بيت المقدس و پيرامونش كه بخت نصّر در جنگ با يهود ويرانش كرده بود، نگاهى افكند و گفت : چگونه خداوند اين ها را پس از مرگشان زنده مى كند؟ خداوند او را به مدّت صد سال ميراند و سپس زنده اش كرد و او اعضايش را ديد كه چگونه به هم مى پيوندند و چگونه گوشت بر آنها مى رويد و چگونه بندها و رگ هايش به هم وصل مى شود. پس چون راست نشست گفت : «مى دانم كه خدا بر هر كارى تواناست».
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : إنّ اللّه َ عَزَّ ذِكرُهُ خَتَمَ بنَبِيِّكُمُ النَّبيِّينَ فلا نَبيَّ بَعدَهُ أبَدا ، وخَتَمَ بكِتابِكُمُ الكُتُبَ فلا كِتابَ بَعدَهُ أبدا .
امام صادق عليه السلام : خداوند ـ عزّ ذكره ـ با پيامبرشما، به پيامبران خاتمه داد. بنابراين، بعد از او هرگز پيامبرى برانگيخته نخواهد شد و [نيز] با كتاب شما به همه كتاب ها[ى آسمانى] پايان بخشيد . پس، بعد از كتاب شما هرگز كتابى نازل نخواهد شد.
عنه عليه السلام : ... حتّى جاءَ محمّدٌ صلى الله عليه و آله فجاءَ بالقرآنِ وبشَريعَتِهِ ومِنهاجِهِ ، فحَلالُهُ حَلالٌ إلى يَومِ القِيامَةِ ، وحَرامُهُ حَرامٌ إلى يَومِ القِيامَةِ .
امام صادق عليه السلام : ... تا اينكه محمّد صلى الله عليه و آله آمد و قرآن و شريعت و طريقت خود را آورد. پس، حلال [دين ]او تا روز قيامت حلال است و حرام [دين ]او تا روز قيامت حرام.
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : كانَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يُقَسِّمُ لَحَظاتِهِ بَينَ أصحابِهِ، يَنظُرُ إلى ذا ويَنظُرُ إلى ذا بالسَّوِيَّةِ .
امام صادق عليه السلام : رسول خدا صلى الله عليه و آله نگاه هاى خود را ميان اصحابش تقسيم مى كرد و به اين و آن يكسان مى نگريست.
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : نَزَلَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله في غَزوَهِ ذاتِ الرِّقاعِ تَحتَ شَجَرَةٍ على شَفيرِ وادٍ ،فأقبَلَ سَيلٌ فحالَ بَينَهُ وبَينَ أصحابِهِ فرآهُ رجُلٌ مِن المُشرِكينَ والمُسلِمونَ قِيامٌ على شَفيرِ الوادي يَنتَظِرونَ مَتى يَنقَطِعُ السَّيلُ ،فقالَ رجُلٌ مَن المُشرِكينَ لقَومِهِ : أنا أقتُلُ محمّدا ، فجاءَ وشَدَّ على رسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله بالسَّيفِ ، ثُمّ قالَ : مَن يُنْجِيكَ مِنّي يا محمّدُ ؟! فقالَ : رَبِّي ورَبُّكَ ، فنَسَفَهُ جَبرئيلُ عليه السلام عن فَرَسِهِ فسَقَطَ على ظَهرِهِ ، فقامَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله وأخذَ السَّيفَ وجَلَسَ على صَدرِهِ وقالَ : مَن يُنْجِيكَ مِنّي يا غورثُ ؟! فقالَ : جُودُكَ وكَرمُكَ يا محمّدُ ، فتَرَكَهُ فقامَ وهُو يقولُ : واللّه ِ، لَأنتَ خَيرٌ مِنّي وأكرَمُ .
امام صادق عليه السلام : در جنگ ذات الرقاع، رسول خدا صلى الله عليه و آله در كنار درّه اى زير درختى توقف كرد. در همين هنگام سيلى آمد و ميان آن حضرت ويارانش فاصله انداخت.
مردى از مشركان متوجه شد كه ياران پيامبر از او دور افتاده و منتظر بند آمدن سيل هستند، به همرزمان خود گفت : من محمّد را مى كشم. و آمد و به روى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شمشير كشيد و گفت : اى محمّد! كيست كه تو را از دست من نجات دهد؟ پيامبر فرمود : آنكه پروردگار من و توست. در اين هنگام جبرئيل آن مرد را از اسبش پرت كرد و او به پشت روى زمين افتاد. رسول خدا صلى الله عليه و آله برخاست و شمشير را برداشته روى سينه او نشست و فرمود : اى غورث! كيست كه تو را از دست من نجات دهد؟ عرض كرد : بخشندگى و آقايى تو اى محمّد! پيامبر او را رها كرد. مرد از جا برخاست، در حالى كه مى گفت : به خدا قسم كه تو از من بهتر و بزرگوارترى .
مردى از مشركان متوجه شد كه ياران پيامبر از او دور افتاده و منتظر بند آمدن سيل هستند، به همرزمان خود گفت : من محمّد را مى كشم. و آمد و به روى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شمشير كشيد و گفت : اى محمّد! كيست كه تو را از دست من نجات دهد؟ پيامبر فرمود : آنكه پروردگار من و توست. در اين هنگام جبرئيل آن مرد را از اسبش پرت كرد و او به پشت روى زمين افتاد. رسول خدا صلى الله عليه و آله برخاست و شمشير را برداشته روى سينه او نشست و فرمود : اى غورث! كيست كه تو را از دست من نجات دهد؟ عرض كرد : بخشندگى و آقايى تو اى محمّد! پيامبر او را رها كرد. مرد از جا برخاست، در حالى كه مى گفت : به خدا قسم كه تو از من بهتر و بزرگوارترى .
عنه عليه السلام ـ لَمّا سألَهُ زِنديقٌ عن عِلمِ النُّجومِ ـ : هُو عِلمٌ قَلَّت مَنافِعُهُ وكَثُرَت مَضَرّاتُهُ ؛ لأ نّهُ لا يُدفَعُ بهِ المَقدورُ ولا يُتَّقى بهِ المَحذورُ ، إن أخبَرَ المُنَجِّمُ بالبَلاءِ لَم يُنجِهِ التَّحَرُّزُ مِن القَضاءِ ، وإن أخبَرَ هُو بخَيرٍ لَم يَستَطِعْ تَعجيلَهُ ، وإن حَدَثَ بهِ سُوءٌ لَم يُمكِنْهُ صَرفُهُ ، والمُنَجِّمُ يَضادُّ اللّه َ في عِلمِهِ بزَعمِهِ أ نّهُ يَرُدُّ قَضاءَ اللّه ِ عَن خَلقِهِ .
امام صادق عليه السلام ـ در پاسخ به سؤال زنديقى از اخترشناسى ـ فرمود : آن علمى است كه منافعش اندك و مضرّاتش بسيار است؛ زيرا آنچه مقدّر باشد به وسيله اين علم دفع نمى شود و جلو بلا را به كمك آن نمى توان گرفت. اگر منجّم از بلا خبر دهد محافظت و مراقبت از خود ، او را از قضاى الهى نجات نمى دهد و اگر از خير و خوبيى خبر دهد، نمى تواند به آن شتاب بخشد و اگر بديى برايش پيش آيد، نمى تواند آن را برگرداند. منجّم با علم خدا مى ستيزد و به خيال خودش قضاى خدا را از خلق او برمى گرداند.
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : يَجِبُ لِلمؤمنِ علَى المؤمنِ النَّصيحَةُ لَهُ في المَشهَدِ والمَغيبِ .
امام صادق عليه السلام : بر مؤمن واجب است كه در حضور و غياب مؤمن خيرخواه او باشد.
- رسول خدا صلی الله علیه و آله 11014 حدیث
- فاطمه زهرا سلام الله علیها 90 حدیث
- امیرالمؤمنین علی علیه السلام 17430 حدیث
- امام حسن علیه السلام 332 حدیث
- امام حسین علیه السلام 321 حدیث
- امام سجاد علیه السلام 880 حدیث
- امام باقر علیه السلام 1811 حدیث
- امام صادق علیه السلام 6388 حدیث
- امام کاظم علیه السلام 664 حدیث
- امام رضا علیه السلام 773 حدیث
- امام جواد علیه السلام 166 حدیث
- امام هادی علیه السلام 188 حدیث
- امام حسن عسکری علیه السلام 233 حدیث
- امام مهدی علیه السلام 82 حدیث
- حضرت عیسی علیه السلام 245 حدیث
- حضرت موسی علیه السلام 32 حدیث
- لقمان حکیم علیه السلام 94 حدیث
- خضر نبی علیه السلام 14 حدیث
- قدسی (احادیث قدسی) 43 حدیث
- حضرت آدم علیه السلام 4 حدیث
- حضرت یوسف علیه السلام 3 حدیث
- حضرت ابراهیم علیه السلام 3 حدیث
- حضرت سلیمان علیه السلام 9 حدیث
- حضرت داوود علیه السلام 21 حدیث
- حضرت عزیر علیه السلام 1 حدیث
- حضرت ادریس علیه السلام 3 حدیث
- حضرت یحیی علیه السلام 8 حدیث
تــعــداد كــتــابــهــا : 111
تــعــداد احــاديــث : 45456
تــعــداد تــصــاویــر : 3838
تــعــداد حــدیــث روز : 685