- صفحه اصلی
- احادیث معصومین
- امام صادق علیه السلام
احادیث امام صادق علیه السلام6388 حدیث
الإمام الصادق عليه السلام : أيُّهَا النّاسُ ، إنَّ هذِهِ الدُّنيا دارُ فِراقٍ ودارُ التِواءٍ لا دارُ استِواءٍ ، عَلى أنَّ فِراقَ المَألوفِ حُرقَةٌ لا تُدفَعُ ، ولَوعَةٌ لا تُرَدُّ .
امام صادق عليه السلام : اى مردم! اين دنيا ، سراى فراق و خانه پيچ در پيچ است ، نه خانه اى سرْ راست. فراق عزيزان ، داغى است كه مانعش نمى توان شد و سوزى است كه جلوى آن را نمى توان گرفت.
الإمام الصادق عليه السلام : عاشَ نوحٌ عليه السلام ألفَي سَنَةٍ وثَلاثَمِئَةِ سَنَةٍ ؛ مِنها ثَمانُمِئَةٍ وخَمسونَ سَنَةً قَبلَ أن يُبعَثَ ، وألفُ سَنَةٍ إلاّ خَمسينَ عاما وهُوَ في قَومِهِ يَدعوهُم ، وخَمسُمِئَةِ عامٍ بَعدَما نَزَلَ مِنَ السَّفينَةِ ونَضَبَ الماءُ ، فَمَصَّرَ الأَمصارَ ، وأسكَنَ وُلدَهُ البُلدانَ .
ثُمَّ إنَّ مَلَكَ المَوتِ جاءَهُ وهُوَ فِي الشَّمسِ ، فَقالَ : السَّلامُ عَلَيكَ !
فَرَدَّ عَلَيهِ نوح عليه السلام وقالَ : ما جاءَ بِكَ يا مَلَكَ المَوتِ؟
قالَ : جِئتُكَ لاِءَقبِضَ روحَكَ .
قالَ : دَعني أدخُل مِنَ الشَّمسِ إلَى الظِّلِّ .
فَقالَ لَهُ : نَعَم .
فَتَحَوَّلَ ، ثُمَّ قالَ : يا مَلَكَ المَوتِ ، كُلُّ ما مَرَّ بي مِنَ الدُّنيا مِثلُ تَحويلي مِنَ الشَّمسِ إلَى الظِّلِّ ، فَامضِ لِما اُمِرتَ بِهِ . فَقَبَضَ روحَهُ عليه السلام .
ثُمَّ إنَّ مَلَكَ المَوتِ جاءَهُ وهُوَ فِي الشَّمسِ ، فَقالَ : السَّلامُ عَلَيكَ !
فَرَدَّ عَلَيهِ نوح عليه السلام وقالَ : ما جاءَ بِكَ يا مَلَكَ المَوتِ؟
قالَ : جِئتُكَ لاِءَقبِضَ روحَكَ .
قالَ : دَعني أدخُل مِنَ الشَّمسِ إلَى الظِّلِّ .
فَقالَ لَهُ : نَعَم .
فَتَحَوَّلَ ، ثُمَّ قالَ : يا مَلَكَ المَوتِ ، كُلُّ ما مَرَّ بي مِنَ الدُّنيا مِثلُ تَحويلي مِنَ الشَّمسِ إلَى الظِّلِّ ، فَامضِ لِما اُمِرتَ بِهِ . فَقَبَضَ روحَهُ عليه السلام .
امام صادق عليه السلام : نوح عليه السلام دو هزار و سيصد سال ، عمر كرد. هشتصد و پنجاه سالِ آن را پيش از آن كه برانگيخته شود، نهصد و پنجاه سال را به دعوت قومش پرداخت و پانصد سال پس از آن كه از كشتى فرود آمد و آب ، فروكش كرد و شهرها را ساخت و فرزندانش را در آبادى ها اسكان داد.
سپس ، مَلَك الموت ، نزد او كه در گوشه آفتاب نشسته بود، آمد و گفت: سلام بر تو!
نوح عليه السلام جواب سلامش را داد و گفت: «براى چه آمده اى ، اى ملك الموت؟» .
گفت: آمده ام كه جان تو را بگيرم.
نوح عليه السلام گفت: «اجازه بده كه از آفتاب به سايه بروم».
ملك الموت گفت: باشد.
نوح عليه السلام به سايه رفت و سپس گفت: اى ملك الموت! اين همه عمرى كه در دنيا سپرى كردم ، همانند اين رفتنم از آفتاب به سايه بود . حالا مأموريتت را اجرا كن».
ملك الموت نيز جان نوح عليه السلام را گرفت.
سپس ، مَلَك الموت ، نزد او كه در گوشه آفتاب نشسته بود، آمد و گفت: سلام بر تو!
نوح عليه السلام جواب سلامش را داد و گفت: «براى چه آمده اى ، اى ملك الموت؟» .
گفت: آمده ام كه جان تو را بگيرم.
نوح عليه السلام گفت: «اجازه بده كه از آفتاب به سايه بروم».
ملك الموت گفت: باشد.
نوح عليه السلام به سايه رفت و سپس گفت: اى ملك الموت! اين همه عمرى كه در دنيا سپرى كردم ، همانند اين رفتنم از آفتاب به سايه بود . حالا مأموريتت را اجرا كن».
ملك الموت نيز جان نوح عليه السلام را گرفت.
الإمام الصادق عليه السلام : اِصبِروا عَلى طاعَةِ اللّه ِ وتَصَبَّروا عَن مَعصِيَةِ اللّه ِ ، فَإِنَّمَا الدُّنيا ساعَةٌ ؛ فَما مَضى فَلَيسَ تَجِدُ لَهُ سُرورا ولا حُزنا ، وما لَم يَأتِ فَلَيسَ تَعرِفُهُ ، فَاصبِر عَلى تِلكَ السّاعَةِ الَّتي أنتَ فيها ، فَكَأَنَّكَ قَدِ اغتَبَطتَ .
امام صادق عليه السلام : بر طاعت خدا بشكيبيد و بر ترك معصيت او صبورى كنيد ؛ چرا كه دنيا ساعتى بيش نيست؛ زيرا براى آنچه گذشته است ، نه شادى اى مى يابى و نه اندوهى، و آنچه هم كه نيامده است ، نمى دانى چگونه است. پس، بر آن ساعتى كه در آنى صبر كن، گويا كه تو رشك برده شده اى.
الإمام الصادق عليه السلام : أحكِم أمرَ دينِكَ كَما أحكَمَ أهلُ الدُّنيا أمرَ دُنياهُم ، فَإِنَّما جُعِلَتِ الدُّنيا شاهِدا يُعرَفُ بِها ما غابَ عَنها مِنَ الآخِرَةِ ، فَاعرِفِ الآخِرَةَ بِها ، ولا تَنظُر إلَى الدُّنيا إلاّ بِالاِعتِبارِ .
امام صادق عليه السلام : كار دينت را استوار ساز ، چنان كه دنياداران ، كار دنيايشان را استوار مى سازند؛ زيرا دنيا، در حقيقت، علامت و گواهى قرار داده شده تا با آن ، غيب دنيا، يعنى آخرت، شناخته شود . پس به وسيله دنيا ، آخرت را بشناس و به دنيا ، جز با ديده اعتبار منگر.
الإمام الصادق عليه السلام : إنَّ هذِهِ الدُّنيا وإن أمتَعَت بِبَهجَتِها وغَرَّت بِزِبرِجِها ، فَإِنَّ آخِرَها لا يَعدو أن يَكونَ كَآخِرِ الرَّبيعِ الَّذي يَروقُ بِخُضرَتِهِ ثُمَّ يَهيجُ عِندَ انتِهاءِ مُدَّتِهِ . وعَلى مَن نَصَحَ لِنَفسِهِ وعَرَفَ حَقَّ ما عَلَيهِ ولَهُ ، أن يَنظُرَ إلَيها نَظَرَ مَن عَقَلَ عَن رَبِّهِ جَلَّ وعَلا ، وحَذَرَ سوءَ مُنقَلَبِهِ ؛ فَإِنَّ هذِهِ الدُّنيا قَد خَدَعَت قَوما فارَقوها أسَرَّ
ما كانوا إلَيها ، وأكثَرَ ما كانُوا اغتِباطا بِها ، طَرَقَتهُم آجالُهُم بَياتا وهُم نائِمونَ ، أو ضُحىً وهُم يَلعَبونَ ... .
ما كانوا إلَيها ، وأكثَرَ ما كانُوا اغتِباطا بِها ، طَرَقَتهُم آجالُهُم بَياتا وهُم نائِمونَ ، أو ضُحىً وهُم يَلعَبونَ ... .
امام صادق عليه السلام : اين دنيا، اگرچه با خرّمى هايش لذّت مى بخشد و با زرق و برقش مى فريبد، امّا فرجامى جز فرجام بهار ندارد كه سرسبزى آن ، دل نشين است ؛ ليكن در پايان عمر بهار ، آن همه خرّمى مى خشكد. آن كه دلسوز خويش است و وظايف و حقوق خويشتن را مى شناسد ، بايد به دنيا چونان كسى بنگرد كه خداپسندانه مى انديشد و از بدفرجامى خويش بترسد؛ زيرا اين دنيا ، مردمانى را فريفت و در حالى از دنيا جدا شدند كه در اوج سرخوشى از دنيا و شادمانى نسبت به آن بودند ، شب هنگام كه خفته بودند يا روز هنگام كه سرگرم بازى [و تفريح [بودند، اجل هايشان ، ناگاه به سراغشان آمد... .
الإمام الصادق عليه السلام : كانَ فيما وَعَظَ بِهِ لُقمان ابنَهُ : يابُنَيَّ . . . اجعَلِ الدُّنيا بِمَنزِلَةِ قَنطَرَةٍ عَلى نَهرٍ ، جُزتَ عَلَيها وتَرَكتَها ، ولَم تَرجِع إلَيها آخِرَ الدَّهرِ .
امام صادق عليه السلام ـ از اندرزهاى لقمان به فرزندش ـ : فرزندم!... دنيا را به سان پلى بر رودخانه اى بدان كه از آن بگذرى و رهايش كنى و ديگر ، هرگز به سويش باز نگردى.
الزهد عن عبداللّه بن سنان : سَمِعتُ أبا عَبدِاللّه ِ عليه السلام يَقولُ : دَخَلَ عَلَى النَّبِي صلي الله عليه و آله رَجُلٌ وهُوَ عَلى حَصيرٍ قَد أثَّرَ في جِسمِهِ ، ووِسادَةِ ليفٍ قَد أثَّرَت في خَدِّهِ . فَجَعَلَ يَمسَحُ ويَقولُ : ما رَضِيَ بِهذا كِسرى ولا قَيصَر ، إنَّهُم يَنامونَ عَلَى الحَريرِ وَالدّيباجِ وأنتَ عَلى هذَا الحَصيرِ؟!
قالَ : فَقالَ رَسولُ اللّه صلي الله عليه و آله : لاَءَنا خَيرٌ مِنهُما وَاللّه ِ ، لاَءَنَا أكرَمُ مِنهُما وَاللّه ِ ، ما أنَا وَالدُّنيا ، إنَّما مَثَلُ الدُّنيا كَمَثَلِ رَجُلٍ راكِبٍ مَرَّ عَلى شَجَرَةٍ ولَها فَيءٌ فَاستَظَلَّ تَحتَها ، فَلَمّا أن مالَ الظِّلُّ عَنهَا ارتَحَلَ فَذَهَبَ وتَرَكَها .
قالَ : فَقالَ رَسولُ اللّه صلي الله عليه و آله : لاَءَنا خَيرٌ مِنهُما وَاللّه ِ ، لاَءَنَا أكرَمُ مِنهُما وَاللّه ِ ، ما أنَا وَالدُّنيا ، إنَّما مَثَلُ الدُّنيا كَمَثَلِ رَجُلٍ راكِبٍ مَرَّ عَلى شَجَرَةٍ ولَها فَيءٌ فَاستَظَلَّ تَحتَها ، فَلَمّا أن مالَ الظِّلُّ عَنهَا ارتَحَلَ فَذَهَبَ وتَرَكَها .
الزهد حسين بن سعيد ـ به نقل از عبداللّه بن سنان ـ : شنيدم امام صادق عليه السلام مى فرمود : مردى بر پيامبر صلي الله عليه و آله وارد شد ، در حالى كه ايشان بر بوريايى خفته بود و بالشى از ليف خرما زيرِ سر داشت و اثر [زِبرىِ] آن بوريا و بالش بر بدن و گونه پيامبر صلي الله عليه و آله مانده بود. مرد ، شروع به دست كشيدن [بر جاى بوريا] كرد و مى گفت: كسرا و قيصر به اين چيزها رضايت ندارند. آنان بر بستر حرير و ديبا مى خفتند و تو بر چنين بوريايى؟!
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «سوگند به خدا كه من از آنها بهترم. به خدا سوگند كه من ، از آنان گرامى ترم. مرا چه به دنيا؟ حكايت دنيا، در حقيقت، حكايت مردى سواره است كه از درختى مى گذرد و آن درخت را سايه اى است و در سايه آن ، فرود مى آيد و چون سايه اش مى رود ، او مى كوچد و مى رود و درخت را رها مى كند».
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «سوگند به خدا كه من از آنها بهترم. به خدا سوگند كه من ، از آنان گرامى ترم. مرا چه به دنيا؟ حكايت دنيا، در حقيقت، حكايت مردى سواره است كه از درختى مى گذرد و آن درخت را سايه اى است و در سايه آن ، فرود مى آيد و چون سايه اش مى رود ، او مى كوچد و مى رود و درخت را رها مى كند».
الإمام الصادق عليه السلام : كانَ فيما وَعَظَ اللّه ُ بِهِ عيسَى بنَ مَريَم عليه السلام : . . . يا عيسى ، لاتُشرِك بي شَيئا ، وكُن مِنّي عَلى حَذَرٍ ، ولا تَغتَرَّ بِالصِّحَّةِ ولاتُغَبِّط نَفسَكَ ؛ فَإِنَّ الدُّنيا كَفَيءٍ زائِلٍ ، وما أقبَلَ مِنها كَما أدبَرَ .
امام صادق عليه السلام : از جمله اندرزهاى خداوند به عيسى بن مريم عليه السلام : ... اى عيسى! چيزى را شريك من مگردان، از من برحذر باش و به تن درستى غرّه مشو و خويشتن را خوش بخت مپندار ؛ زيرا دنيا همانند سايه اى ناپايدار است و آنچه از آن بيايد ، به مانند آن است كه رفته است.
مصباح الشريعة ـ فيما نَسَبَهُ إلَى الإِمامِ الصّادِق عليه السلام ـ : إنَّ الدُّنيا خَلَقَهَا اللّه ُ تَعالى بِمَنزِلَةِ ظِلِّكَ ، إن طَلَبتَهُ أتعَبَكَ ولاتَلحَقُهُ أبَدا ، وإن تَرَكتَهُ يَتبَعُكَ وأنتَ مُستَريحٌ .
مصباح الشريعة ـ در سخنى كه به امام صادق عليه السلام نسبت داده شده ـ : دنيا را خداوند متعال به سان سايه تو قرار داده است كه اگر در پِى آن بدَوى ، تو را خسته مى كند و هرگز بدان نمى رسى و اگر رهايش كنى ، او در پىِ تو مى آيد و تو آسوده باشى.
الإمام الصادق عليه السلام ـ في بيان مَواعِظِ لُقمانَ لاِبنِهِ ـ : يابُنَيَّ ، إنَّ الدُّنيا بَحرٌ عَميقٌ ، قَد هَلَكَ فيها عالَمٌ كَثيرٌ ، فَاجعَل سَفينَتَكَ فيهَا الإيمانَ ، وَاجعَل شِراعَهَا التَّوَكُّلَ ، وَاجعَل زادَكَ فيها تَقوَى اللّه ِ ، فَإِن نَجَوتَ فَبِرَحمَةِ اللّه ِ ، وإن هَلَكتَ فَبِذُنوبِكَ .
امام صادق عليه السلام ـ در بيان اندرزهاى لقمان به فرزندش ـ : فرزندم! دنيا ، دريايى ژرف است كه خلقى بسيار در آن نابود شدند . پس كِشتى خود را در آن ، ايمان قرار ده و بادبانش را توكلّ و توشه ات را تقواى الهى . [با اين حال] اگر رستى ، به لطف خدا رسته اى و اگر هلاك شدى ، به سبب گناهانت هلاك شده اى».
- رسول خدا صلی الله علیه و آله 11014 حدیث
- فاطمه زهرا سلام الله علیها 90 حدیث
- امیرالمؤمنین علی علیه السلام 17430 حدیث
- امام حسن علیه السلام 332 حدیث
- امام حسین علیه السلام 321 حدیث
- امام سجاد علیه السلام 880 حدیث
- امام باقر علیه السلام 1811 حدیث
- امام صادق علیه السلام 6388 حدیث
- امام کاظم علیه السلام 664 حدیث
- امام رضا علیه السلام 773 حدیث
- امام جواد علیه السلام 166 حدیث
- امام هادی علیه السلام 188 حدیث
- امام حسن عسکری علیه السلام 233 حدیث
- امام مهدی علیه السلام 82 حدیث
- حضرت عیسی علیه السلام 245 حدیث
- حضرت موسی علیه السلام 32 حدیث
- لقمان حکیم علیه السلام 94 حدیث
- خضر نبی علیه السلام 14 حدیث
- قدسی (احادیث قدسی) 43 حدیث
- حضرت آدم علیه السلام 4 حدیث
- حضرت یوسف علیه السلام 3 حدیث
- حضرت ابراهیم علیه السلام 3 حدیث
- حضرت سلیمان علیه السلام 9 حدیث
- حضرت داوود علیه السلام 21 حدیث
- حضرت عزیر علیه السلام 1 حدیث
- حضرت ادریس علیه السلام 3 حدیث
- حضرت یحیی علیه السلام 8 حدیث
تــعــداد كــتــابــهــا : 111
تــعــداد احــاديــث : 45456
تــعــداد تــصــاویــر : 3838
تــعــداد حــدیــث روز : 685