قـالَ الْكاظِمُ عليه السلام: اِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلي الله عليه و آله اِذا اَتاهُ الضَّيْفُ اَكَلَ مَعَهُ وَ لَمْ يَرفَعْ يَدَهُ مِنَ الْخِوانِ حَتّى يَرْفَعَ الضَّيْفُ يَدَهُ.
امام كاظم عليه السلام فرمود:
عَن مُوسَى بنِ جَعفَرٍ عليهماالسلام... ثم أُتِىَ بِلَبَنٍ حامِضٍ قَدْ ثَرَدَ، فَقالَ: كُلُوا بِسْمِ اللّه ِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، فَإِنَّ هذا طَعامٌ كانَ يُعْجِبُ الْحُسَيْنَ بْنَ عَليٍّ عليهماالسلام.
گروهى در سفر حج، در مدينه خدمت امام كاظم عليه السلامرسيدند... شير ترشى كه تليت شده بود آوردند، فرمود:
امام كاظم عليه السلام فرمود: اِنّا اُصِبْنا بِاِسـماعيلَ فَصَبَرنا فَاصْبِرْ كَما صَبَرْنا اِنّا اِذا أَرَدْنا أَمْرا وَ أَرادَ اللّه ُ أَمْرا سَلَّمْناهُ لاَِمْرِاللّه ِ.
امام كاظم عليه السلام فرمود:
عَنْ أَبى الْحَسَنِ عليه السلام: كانَ يُعْرَفُ مَوْضِعُ سُجُودِ أَبيعَبْدِاللّه ِ عليه السلام بِطيـبِ ريحِـهِ.
امام كاظم عليه السلام فرمود:
عَنْ أَبى الْحَسَنِ عليه السلام قالَ: كانَ لاَِبى عَبْدِاللّه ِ عليه السلام مِشْطٌ فيالْمَسْجِدِ يَتَـمَشَّـطُ بِـهِ اِذا فَـرَغَ مِنْ صَـلاتِهِ.
امام كاظم عليه السلام فرمود:
شناخت اجمالى امام هفتم عليه السلام
كنيه اش ابوالحسن و ابوابراهيم است پدرش پيشواى ششم حضرت امام صادق عليه السلام و مادرش بانويى با فضيلت «حميدة مصفاة» پاك شده از هر گونه پليدى و آلودگى است. وى در سال 128 ه . ق در روز يكشنبه هفتم ماه صفر در محلى به نام ابواء «يكى از روستاهاى اطراف مدينه» چشم به جهان گشود و در بيست و پنجم ماه رجب سال 183 ه . ق در سن 55 سالگى در شهر بغداد در زندان سندى بن شاهك به دستور هارون الرشيد با چند عدد خرماى مسموم به شهادت رسيد و در قسمت غربى قبرستان قريش بغداد به خاك سپرده شد.
منتهى الامال ج 2 ص 886
امام سجاد عليه السلام فرمود:
أَلا وَ اِنَّ أَبْغَـضَ النـّاسِ اِلَـى اللّه ِ
مَن يَقْتَدى بِسُنَّةِ اِمامٍ وَ لايَقتَدى بِأَعمالِهِ .
هشدار كه منفورترين مردم نزد پروردگار، كسى است كه شيوه
امامى را پيروى كند ولى از سيره عملى او پيروى ننمايد.
براى «چگونه بودن» نياز به الگو داريم و نقش الگو در تربيت چنان روشن است كه نيازى به بيان و توضيح نيست.
آنچه در اين الگوگيرى و اسوه يابى و تأسى به اخلاق اولياء الهى كارساز است، آشنايى با جزئيّات صفات و رفتار آن حضرات است، نه كلّيات آن. خوشبختانه در كتب حديث و سيره، نمونه هاى رفتارى پيامبر و امامان بصورت ريز و جزئى آمده است كه آشنايى با آنها بسيار سودمند است و گامى جهت خودسازى و تعالى بخشيدن به جامعه است.
انسان در ديد ژرف نگر اسلام، بيابانگردى سرگردان و گمگشته اى در تاريكزار زندگى نيست. او كشتى شكسته اى شوربخت و نا اميد و اسير موجهاى بيم زا و هراس آفرين نمى باشد.
بلكه موجودى مسؤول است كه با مقصد و مقصودى مشخص، با زاد و توشه اى كامل و راهنمايانى درونى و برونى به سفرى پرداخته كه از صحراى عدم آغاز مى شود و تا بار يافتن به لقاء الهى ادامه دارد.
تمامى نيروهاى خلقت، انسان را در اين سفر صادقانه يارى مى كنند و خدا با لطف بيكران خويش به هدايت او از راههاى گوناگون پرداخته است و بهترين جايگاه جاودانه را در سراى آخرت براى او مهيا كرده است.
انسان براى به دست آوردن نيك بختى خويش و سعادتمندى جامعه و رضايت خداوند بايد در طول اين سفر چگونه زيستن را بياموزد و اين آموزه ها را در زندگى خويش بكار گمارد.
اسلام عزيز براى پاسخ گويى بدين سؤال بسيار اساسى دو شيوه را دنبال نموده است:
الف: بيـان احـكام و دستـورهاى زنـدگى از آغاز تـا فـرجام
ب: ارائه الگوهاى تربيتى و نمونه هاى عينى كمال
بر اساس همين شيوه دوم در قرآن مجيد بارها از پيامبران و ديگر انسانهاى والا سخن به ميان آمده است، و از جنبه هاى الگويى آنان ستايش شده تا ديگران نيز به آنان تأسى بجويند.
در مكتب حياتبخش تشيع(اسلام راستين) معرفى اين الگوهاى الهى گسترده تر است و پيشوايان معصوم كه بهترين اسوه ها و الگوهاى زندگى هستند فرا روى چشمان باز و دلهاى آگاه قرار دارند تا آنانكه مسئوليت الهى و رسالت انسانى خويش را درك كرده اند و تصميم براى رسيدن به چكادهاى فرازمند فضيلت و كمال دارند با درس گرفتن از آنان زيستنى شرافتمندانه كه سعادت دنيا و آخرت را تأمين مى كند در پيش گيرند.
در راستاى اين هدف و براى معرّفى سيره عملى پيامبر صلي الله عليه و آله و اهل بيت معصوم عليهم السلام گروهى از فضلاء و شيفتگان اهلبيت در حوزه علميّه قم گرد هم آمده و در گستره كتابهاى بسيارى دست به تحقيقى وسيع زده اند كه بخواست خداوند مجموعه اى ارزشمند را به زودى تقديم امّت اسلامى خواهند نمود. آشكار است كه در اين مجموعه تنها احاديثى كه بيانگر يك شيوه مستمرّ و عملى مداوم در زندگى معصومين عليهم السلام باشد آورده مى شود.
ويژگى سيره معصومين در اين است كه مورد پسند و قبول پروردگار است و با اطمينان مى توان از آن پيروى كرد.
اكنون به عنوان نمونه اى از درياى مواج و گرانقدر روايات، چهل حديث از سيره هريك از معصومين عليهم السلام به پيشگاه امّت اسلامى عرضه مى شود. اميد كه همه ما را چراغ راه و ره توشه سفرى باشد براى رسيدن به سعادت دنيا و نيك بختى آخرت.
* * *
در اين چهل حديث، با گوشه اى از اخلاقيات و سيره سازنده و الهام بخش هفتمين امام و پيشواى شيعيان، حضرت امام كاظم عليه السلامآشنا مى شويم. به اين اميد كه آشنايى با سيره كاظمى، امّت ما بويژه جوانان جامعه را با گوهر تقوا و سرمايه هاى كمال و معنويت و اخلاق اسلامى مأنوس سازد و راهِ پيروى از آن «اسوه فضايل» را هموارتر كند.
اَحْمَدُ بْنُ خالِدِ الْبَرْقى قالَ: كانَ أَبُو الْحَسَنِ عليه السلام يَقُولُ إِذا شَرِبَ مِنْ زَمْزَمَ: بِسْمِ اللّه ِ، أَلْحَمْدُ لِلّهِ، أَلشُّكْرُ لِلّهِ
امام موسى كاظم عليه السلام هنگام نوشيدن از آب زمزم مى فرمود:
شناخت اجمالى امـام عليه السلام
پدرش حضرت امام رضا عليه السلام بود و مادرش سبيكه يا ريحانه نام داشت. هشت سال از عمر حضرت در حيات پدر و دوره امامتش 17 سال و مقارن با حكومت مأمون و معتصم عباسى بود.
مأمون امام را به بغداد دعوت كرد و دخترش را به عقد او در آورد. بامرگ مأمون حضرت به مدينه برگشت ولى مجددا معتصم آن حضرت را به بغداد فرا خواند و سپس او را مسموم نمود.
امام سجاد عليه السلام فرمود:
أَلا وَ اِنَّ أَبْغَـضَ النـّاسِ اِلَـى اللّه ِ
مَن يَقْتَدى بِسُنَّةِ اِمامٍ وَ لايَقتَدى بِأعمالِهِ .
هشدار كه منفورترين مردم نزد پروردگار، كسى است كه شيوه
امامى را پيروى كند ولى از سيره عملى او پيروى ننمايد.
براى «چگونه بودن» نياز به الگو داريم و نقش الگو در تربيت چنان روشن است كه نيازى به بيان و توضيح نيست.
آنچه در اين الگو گيرى و اسوه يابى و تأسى به اخلاق اولياء الهى كارساز است، آشنايى با جزئيّات صفات و رفتار آن حضرات است، نه كلّيات. خوشبختانه در كتب حديث و سيره، نمونه هاى رفتارى پيامبر و امامان بصورت ريز و جزئى آمده است كه آشنايى با آنها بسيار سودمند است و گامى جهت خودسازى و تعالى بخشيدن به جامعه است.
انسان در ديد ژرف نگر اسلام، بيابانگردى سرگردان و گمگشته اى در تاريكزار زندگى نيست. او كشتى شكسته اى شوربخت و نا اميد و اسير موجهاى بيم زا و هراس آفرين نمى باشد.
بلكه موجودى مسؤول است كه با مقصد و مقصودى مشخص، با زاد و توشه اى كامل و راهنمايانى درونى و برونى به سفرى پرداخته كه از صحراى عدم آغاز مى شود و تا بار يافتن به لقاء الهى ادامه دارد.
تمامى نيروهاى خلقت، انسان را در اين سفر صادقانه يارى مى كنند و خدا با لطف بيكران خويش به هدايت او از راههاى گوناگون پرداخته است و بهترين جايگاه جاودانه را در سراى آخرت براى او مهيا كرده است.
انسان براى به دست آوردن نيك بختى خويش و سعادتمندى جامعه و رضايت خداوند بايد در طول اين سفر چگونه زيستن را بياموزد و اين آموزه ها را در زندگى خويش به كار گمارد.
اسلام عزيز براى پاسخگويى بدين سؤال بسيار اساسى دو شيوه را دنبال نموده است:
الف: بيـان احـكام و دستـورهاى زنـدگى از آغاز تـا فـرجام
ب: ارائه الگوهاى تربيتى و نمونه هاى عينى كمال
بر اساس همين شيوه دوم در قرآن مجيد بارها از پيامبران و ديگر انسانهاى والا سخن به ميان آمده است، و از جنبه هاى الگويى آنان ستايش شده تا ديگران نيز به آنان تأسى بجويند.
در مكتب حياتبخش تشيع(اسلام راستين) معرفى اين الگوهاى الهى گسترده تر است و پيشوايان معصوم كه بهترين اسوه ها و الگوهاى زندگى هستند فرا روى چشمان باز و دلهاى آگاه قرار دارند تا آنانكه مسؤوليت الهى و رسالت انسانى خويش را درك كرده اند و تصميم براى رسيدن به چكادهاى فرازمند فضيلت و كمال دارند با درس گرفتن از آنان زيستنى شرافتمندانه كه سعادت دنيا و آخرت را تأمين مى كند در پيش گيرند.
رسول خدا صلي الله عليه و آله و امامان معصوم عليهم السلام، اسوه بشريّت اند و تبعيّت عملى از آنان رهنمون كمال جويان است.
پيامبراكرم صلي الله عليه و آله فرمود:
اَدَّبَنى رَبّى فَأَحْسَنَ تَأديبى ، خداوند مرا تأديب كرده و ادبم را نيكو ساخته است.
ويژگى سيره معصومين در اين است كه مورد پسند و قبول پروردگار است و با اطمينان مى توان از آن پيروى كرد.
اكنون به عنوان نمونه اى از درياى مواج و گرانقدر روايات، چهل حديث از سيره هريك از معصومين عليهم السلام به پيشگاه امّت اسلامى عرضه مى شود. اميد كه همه ما را چراغ راه و ره توشه سفرى باشد براى رسيدن به سعادت دنيا و نيك بختى آخرت.
* * *
در اين چهل حديث، با شمّه اى از روشها و اخلاقيات و ويژگيهاى سازنده و حياتبخش امام جواد عليه السلام آشنا مى شويم. اميد است خداوند متعال توفيق بيشتر براى پيمودن راه آن بزرگوار را به همه ما عنايت فرمايد و كمك نمايد تا بتوانيم از فرهنگ غنى اهل بيت عليهم السلامبيشتر بهره بردارى نماييم.
عَنِ الْكاظِمِ عليه السلام قالَ: خَمْسٌ مِنَ السُّنَنِ فىالرَّأْسِ وَ خَمْسٌ فىالْجَسَدِ: فَأَمَّا الَّتى فى الرأس فَالْمِسْواكُ وَ أَخْذُ الشّارِبِ وَ فَرْقُ الشَّعْرِ وَ الْمَضْمَضَةُ وَ الاْءِسْتِنْشاقُ. وَ أَمَّا الّتى فى الْجَسَدِ فَالْخِتانُ وَ حَلْقُ الْعانَةِ وَ نَتْفُ الاْءِبْطَيْنِ وَ تَقْليمُ الْأَظْفارِ وَ الاْءِسْتِنْجاءُ.
حسن بن جهم از امام كاظم عليه السلام نقل كرده كه آن حضرت فرمود:
قالَ الكاظِمُ عليه السلام: طُوبى لِشيعَتِنَا الْمُتَمَسِّكينَ بِحُبِّنا فى غَيْبَةِ قائِمنا اَلثّابِتينَ عَلى مُوالاتِنا وَالْبَرآئَةِ مِنْ اَعْدآئِنا اُولئِكَ مِنّا وَ نَحْنُ مِنْهُمْ وَ قَدْ رَضُوا بِنا اَئِمَّةً وَ رَضينا بِهِمْ شيعَةً وَ طُوبى لَهُمْ، هُمْ وَاللّه ِ مَعَنا فى دَرَجَتِنا يَوْمَ الْقِيامِةِ.
امام كاظم عليه السلام فرمود: