الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : إنَّ الرَّجُلَ لَيُذنِبُ الذَّنبَ فيَندَمُ عَلَيهِ، و يَعمَلُ العَمَلَ فَيَسُرُّهُ ذلِكَ، فَيتَراخى عَن حالِه تِلكَ، فَلأنْ يَكونَ عَلى حالِهِ تِلكَ خَيرٌ لَهُ مِمّا دَخَلَ فيهِ .
امام صادق عليه السلام : آدمى گناهى مى كند و از آن پشيمان مى شود و سپس كار خوبى انجام مى دهد و خوشحال مى شود و بدين سبب از آن حالتى كه داشت (پشيمانى از گناه) دور مى افتد. در صورتى كه اگر بر همان حالت پشيمانى بماند، برايش بهتر از حالت سُرورى است كه به او دست داده است.
عنه عليه السلام ـ في رَجُلٍ يَعمَلُ العَمَلَ وَ هُوَ خائفٌ مُشفِقٌ ثُمّ يَعمَلُ شَيئا مِنَ البِرِّ فيَدخُلُهُ شِبهُ العُجبِ بِهِ ـ : هُوَ في حالِهِ الاُولى ـ و هُوَ خائفٌ ـ أحسَنُ حالاً مِنهُ في حالِ عُجبِهِ .
امام صادق عليه السلام ـ درباره آدمى كه گناهى مى كند و به سبب آن دچار ترس [از عذاب الهى ]مى شود و بعد از آن كار خوبى انجام مى دهد و گونه اى خودپسندى او را فرا مى گيرد ـ فرمود : به سر بردن در همان حالت اوّلش ، يعنى ترسان بودن ، براى او بهتر است از حالت خود پسنديش.
عنه عليه السلام : يَدخُلُ رَجُلانِ المَسجِدَ أحَدُهُما عابِدٌ و الآخَرُ فاسِقٌ، فيَخرُجانِ مِنَ المَسجِدِ و الفاسِقُ صِدِّيقٌ و العابِدُ فاسِقٌ؛ و ذلِكَ أنَّهُ يَدخُلُ العابِدُ المَسجِدَ و هُوَ مُدِلٌّ بِعِبادتِهِ و فِكرَتُهُ في ذلِكَ، و يَكونُ فِكرَةُ الفاسِقِ في التَّنَدُّمِ عَلى فِسقِهِ، فيَستَغفِرُ اللّه َ مِن ذُنو بِهِ .
امام صادق عليه السلام : دو مرد وارد مسجد مى شوند يكى از آن دو عابد است و ديگرى فاسق، اما هنگامى كه از مسجد بيرون مى روند آن فاسق به صدّيق (مؤمن راستين) تبديل شده است و آن عابد به فاسق. علّتش اين است كه وقتى آن عابد وارد مسجد مى شود، به عبادت خود مى نازد و همه فكرش در اين باره است. اما فاسق در انديشه پشيمانى از بد كردارى خويش است و از اين رو ، براى گناهان خود از خداوند طلب آمرزش مى كند.
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : قالَ إبليسُ ـ لَعنةُ اللّه ِ عَلَيهِ ـ لِجُنودِهِ : إذا استَمكَنتُ مِنِ ابنِ آدَمَ في ثَلاثٍ لَم اُبالِ ما عَمِلَ؛ فإنَّهُ غَيرُ مَقبولٍ مِنهُ : إذا استَكثَرَ عَمَلَهُ، و نَسِيَ ذَنبَهُ، و دَخَلَهُ العُجبُ .
امام صادق عليه السلام : ابليس ـ كه لعنت خدا بر او باد ـ به لشكريانش گفت: اگر در سه كار بر فرزند آدم چيره آيم ، ديگر باكى ندارم كه چه كارى مى كند؛ زيرا آن كار از او پذيرفته نمى شود: هرگاه عملش را زياد شمارد و گناهش را از ياد برد و خودپسند شود.
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : لا تَستَقِلَّ ما يُتَقَرَّبُ بِهِ إلَى اللّه ِ عَزَّ و جلَّ و لَو بِشِقِّ تَمرَةٍ .
امام صادق عليه السلام : چيزى را كه مايه تقرّب تو به خداوند عزّ و جلّ مى شود، كوچك مشمار، اگر چه [بخشش] نصف خرمايى باشد.
الإمامُ الباقرُ أو الإمامُ الصّادقُ عليهما السلام : إنَّ اللّه َ تَبارَكَ و تَعالى يَقولُ : إنَّ مِن عِبادي مَن يَسألُني الشَّيءَ مِن طاعَتي لاُِحِبَّهُ، فأصرِفُ ذلكَ عَنهُ لِكَي لا يُعجِبَهُ عَمَلُه .
امام باقر يا امام صادق عليهما السلام : خداى تبارك و تعالى مى فرمايد: برخى از بندگان من از من توفيق طاعتى مى طلبند تا بدان وسيله دوستشان بدارم، اما من آن را به آنان نمى دهم، مبادا از عمل خود دچار خودپسندى شوند.
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : قالَ اللّه ُ عَزَّ و جلَّ لِداوودَ عليه السلام : يا داوودُ، أنذِرِ الصِّدِّيقينَ ألاّ يُعجَبوا بِأعمالِهِم؛ فإنَّهُ لَيسَ عَبدٌ أنصِبُهُ
لِلحِسابِ إلاّ هَلَكَ .
امام صادق عليه السلام : خداوند عزّ و جلّ به داود عليه السلام فرمود: اى داود! مؤمنان راستين را هشدار ده كه به اعمال خود مغرور نشوند؛ زيرا بنده اى نيست كه به پاى حسابش كشم، مگر اين كه هلاك شود.
امام صادق عليه السلام : اگر گذشتن از صراط راست است، پس چرا خودپسندى؟!
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : سَهِرَ داوودُ عليه السلام لَيلةً يَتلو الزَّبورَ فأعجَبَتهُ عِبادَتُه، فنادَتهُ ضِفدَعٌ : يا داوودُ، تَعَجَّبتَ من سَهَرِكَ لَيلةً و إنّي لَتَحتَ هذِهِ الصَّخرَةِ مُنذُ أربَعينَ سَنَةً ما جَفَّ لِساني عَن ذِكرِ اللّه ِ تَعالى ! .
امام صادق عليه السلام : داود عليه السلام شبى را به تلاوت زبور بيدار گذراند و از عبادت خويش خوشش آمد . قورباغه اى او را صدا زد: اى داود! تو از يك شب زنده دارى چنين خوشت آمد و من چهل سال است كه زير اين تخته سنگ، زبانم از ذكر خداوند عزّ و جلّ باز نايستاده است!
امام صادق عليه السلام : كسى كه براى ديگران ارزشى قائل نباشد، خودبين و خود رأى است.