احادیث امیرالمؤمنین علی علیه السلام

صفحه اختصاصي حديث و آيات الإمامُ عليٌّ عليه السلام : أوَّلُ الدِّينِ مَعرِفَتُهُ ، وكمالُ مَعرِفَتِهِ التَّصديقُ بِهِ ، وكمالُ التَّصديقِ بِهِ تَوحيدُهُ ، وكَمالُ تَوحيدِهِ الإخلاصُ لَهُ ، وكمالُ الإخلاصِ لَهُ نَفيُ الصِّفاتِ عَنهُ ؛ لِشَهادَةِ كُلِّ صِفَةٍ أ نَّها غَيرُ المَوصوفِ ، وشَهادَةِ كُلِّ مَوصوفٍ أ نَّهُ غَيرُ الصِّفَةِ ، فمَن وَصَفَ اللّه َ سُبحانَهُ فقَد قَرَنَهُ ، ومَن قَرَنَهُ فقَد ثَنّاهُ ، ومَن ثنّاهُ فَقَد جَزَّأهُ ، ومَن جَزَّأهُ فقَد جَهِلَهُ ، (ومَن جَهِلَهُ فقَد أشارَ إلَيهِ) حديث ، ومَن أشارَ إلَيهِ فقَد حَدَّهُ ، ومَن حَدَّهُ فقَد عَدَّهُ ، ومَن قالَ : «فيمَ ؟» فقَد ضَمَّنَهُ ، ومَن قالَ : «عَلامَ ؟» فقَد أخلى مِنهُ ، كائنٌ لا عَن حَدَثٍ ، مَوجودٌ لا عَن عَدَمٍ ، مَعَ كُلِّ شَيءٍ لا بِمُقارَنَةٍ ، وغَيرُ كُلِّ شَيءٍ لا بِمُزايَلَةٍ ، فاعِلٌ لا بِمَعنَى الحَرَكاتِ والآلَةِ ، بَصيرٌ إذ لا مَنظورَ إلَيهِ مِن خَلقِهِ ، مُتَوحِّدٌ إذ لا سَكَنَ يَستَأنِسُ بِهِ ولا يَستَوحِشُ لِفَقدِهِ . حديث

امام على عليه السلام : آغاز دين شناخت خداست و اوج شناخت او باور كردن و اعتراف به وجود اوست و كمال تصديق او يگانه دانستن اوست و كمال يگانه دانستنش، خالص داشتن اوست [از جسميت و عرضيّت و لوازم اين دو ]و كمال خالص دانستن او نفى صفات از اوست؛ چرا كه هر صفتى گواه بر اين است كه با موصوف فرق مى كند و هر موصوفى گواه بر اين است كه با صفت متفاوت است. پس، هر كه خدا را وصف كند برايش قرين و همتا آورده است و هركه برايش قرين آورد، او را دو تا دانسته است و هركه او را دوگانه بداند برايش جزء قائل شده و هركه او را داراى جزء بداند وى را نشناخته است و هر كه او را نشناسد به او اشاره كند و هركه به او اشاره كند، محدودش[به حدّ و جهتى ]كرده است و هر كه برايش حد تعيين كند او را به شمار درآورده است وهر كه بگويد: «او در چيست؟» خدا را در جايى گنجانده است و هر كه بگويد: «او بر فراز چيست؟» جايى را از او تهى دانسته است. هستى دارد اما هستيش حادث نيست. وجود دارد اما از عدم برنيامده است. با هر چيزى هست اما نه به نحوى كه قرين او باشد و سواى هر چيزى است اما نه آن گونه كه از آن جدا و بر كنار باشد. فاعل است اما نه اين كه فعاليت كند و ابزارى به كار گيرد. بينا بوده پيش از آن كه آفريده اى باشد كه متعلق بينايى او واقع شود. يگانه و تنها بود آن گاه كه نه كسى و چيزى بود كه با آن خو گيرد يا از نبودش احساس تنهايى كند.

امام على عليه السلام : خوبى كردن، كمك به ستمديده و ميهمان نوازى، ابزار سرورى است.

امام على عليه السلام : خوبى كردن اندوخته ابدى است [يعنى هميشه ماندگار است و ذخيره روز قيامت].

امام على عليه السلام : با ميراندن (فراموش كردن) احسان خود، آن را زنده گردان.

امام على عليه السلام : هر گاه به تو خوبى شد، آن راياد آورى كن و هر گاه تو خوبى كردى، آن را از ياد ببر.

امام على عليه السلام : معيار خوبى كردن، منت ننهادن به آن است .ر. ك : صدقه باب 1117 .

امام على عليه السلام : هر كه خوبى و احسان خود را نپروراند، آن را تباه كرده است.

امام على عليه السلام : هيچ كار خوبى را كه بر انجام آن توانايى، ناچيز مشمار و به خاطر خوبيى بزرگترْ آن را ترك مكن؛ زيرا خوبى و كمك اندك در صورتى كه به آن نياز باشد سودمندتر از آن خوبى و (كمك) بسيارى است كه در حال بى نيازى به كسى شود. براى هر روز كارى كن كه به سبب آن به راه راست در آيى.

امام على عليه السلام : بهترين احسان آن است كه به نيكان شود.

امام على عليه السلام : قوام شريعت به امر به معروف و نهى از منكر و بر پاداشتن حدود [الهى ]است.