احادیث امیرالمؤمنین علی علیه السلام

امام على عليه السلام ـ در سفارش به فرزندش حسن عليه السلام ـ : آخرت و نعمت ها و عذاب دردناكِ آن را بسيار ياد كن ؛ زيرا كه اين كار ، تو را به دنيا بى رغبت مى سازد و آن را در نزد تو كوچك مى گرداند.

صفحه اختصاصي حديث و آيات « وَنَادَى أَصْحَـبُ النَّارِ أَصْحَـبَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِيضُواْ عَلَيْنَا مِنَ الْمَاءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْكَـفِرِينَ * الَّذِينَ اتَّخَذُواْ دِينَهُمْ لَهْوًا وَلَعِبًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَوةُ الدُّنْيَا فَالْيَوْمَ نَنسَـاهُمْ كَمَا نَسُواْ لِقَاءَ يَوْمِهِمْ هَـذَا وَمَا كَانُواْ بِئَايَـتِنَا يَجْحَدُونَ» . [ الأعراف : ۵۰ و ۵۱ . ]

«و دوزخيان ، بهشتيان را آواز مى دهند كه : از آن آب ، يا از آنچه روزىِ شما كرده است ، بر ما فرو ريزيد . [بهشتيان [مى گويند : «خدا آنها را بر كافران ، حرام كرده است» . همانان كه دين خود را سرگرمى و بازيچه گرفتند و زندگى دنيا فريبشان داد . پس ، همان گونه كه آنان ديدار امروزخود را از ياد بردند و آيات ما را انكار مى كردند ، ما نيز امروز ، آنان را از ياد مى بريم»
« وَ لَوْ تَرَى إِذِ الْمُجْرِمُونَ نَاكِسُواْ رُءُوسِهِمْ عِندَ رَبِّهِمْ رَبَّنَا أَبْصَرْنَا وَ سَمِعْنَا فَارْجِعْنَا نَعْمَلْ صَــلِحًا إِنَّا مُوقِنُونَ * وَ لَوْ شِئْنَا لَآتَيْنَا كُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا وَ لَـكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّى لاَءَمْلاَءَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ * فَذُوقُواْ بِمَا نَسِيتُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَـذَا إِنَّا نَسِينَـكُمْ وَ ذُوقُواْ عَذَابَ الْخُلْدِ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ» . [ السجدة : ۱۲ ـ ۱۴ . ]
«و كاش هنگامى را كه مجرمان ، سرهايشان را پيش پروردگارشان به زير افكنده اند ،مى ديدى[كه مى گويند] : «پروردگارا! ديديم و شنيديم . پس ، ما را باز گردان تا كار شايسته كنيم ؛چرا كه ما يقين داريم» . و اگر مى خواستيم ، حتما به هر كسى به اجبار ، هدايتش رامى داديم ؛ ليكن سخن من ، محقّق گرديده كه : «هر آينه جهنّم را از همه جِنّيان و آدميان خواهم آكند» . پس به [سزاى [آن كه ديدار اين روزتان را از ياد برديد ، [عذاب را [بچشيد و به[سزاى] آنچه انجام مى داديد ، عذاب جاودان را بچشيد»
«وَ قِيلَ الْيَوْمَ نَنسَـاكُمْ كَمَا نَسِيتُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَـذَا وَ مَأْوَاكُمُ النَّارُ وَ مَا لَكُم مِّن نَّـصِرِينَ * ذَ لِكُم بِأَنَّكُمُ اتَّخَذْتُمْ ءَايَـتِ اللَّهِ هُزُوًا وَ غَرَّتْكُمُ الْحَيَوةُ الدُّنْيَا فَالْيَوْمَ لاَ يُخْرَجُونَ مِنْهَا وَ لاَ هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ» . [ الجاثية : ۳۴ و ۳۵ . ]
«و گفته [مى]شود : «همان گونه كه ديدار امروزتان را فراموش كرديد ، امروز ، شما رافراموش خواهيم كرد ، و جايگاهتان در آتش است و شما را ياورانى نخواهد بود» . اين ، بِدان سبب است كه شما آيات خدا را به ريشخند گرفتيد و زندگى دنيا فريبتان داد . پس ، امروز ، نه ازاين [آتش ، [بيرون آورده مى شوند و نه عذرشان پذيرفته مى گردد» .
«يَـدَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَـكَ خَلِيفَةً فِى الاْءَرْضِ فَاحْكُم بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لاَ تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدُ بِمَا نَسُواْ يَوْمَ الْحِسَابِ » . [ صآ : ۲۶. ]
«اى داوود! ما تو را در زمين ، خليفه (جانشين) قرار داديم . پس ، ميان مردم به حق داورى كن و زنهار از هوس ، پيروى مكن كه تو را از راه خدا به در مى كند . در حقيقت ، كسانى كه از راه خدابه درمى روند ، به [سزاى] آن كه روز حساب را فراموش كرده اند ، عذابى سخت خواهند داشت»
الإمام عليّ عليه السلام ـ في ذَمِّ عَمرِو بنِ العاصِ ـ : عَجَبا لاِبنِ النّابِغَةِ ! يَزعُمُ لاِءَهلِ الشّامِ أنَّ فِيَّ دُعابَةً وأنِّي امرُؤٌ تِلعابَةٌ [ التِّلعابَةُ : الكثير اللعب والمرَح . والتاء زائدة (النهاية : ج ۱ ص ۱۹۴ «تلعب») . ] ، اُعافِسُ [ المُعافَسَة : المعالجة والممارسة والملاعبة (النهاية : ج ۳ ص ۲۶۳ «عفس») . ] واُمارِسُ! لَقَد قالَ باطِلاً ونَطَقَ آثِما. أما ـ وشَرُّ القَولِ الكَذِبُ ـ إنَّهُ لَيَقولُ فَيَكذِبُ ، ويَعِدُ فَيُخلِفُ ، ويُسأَلُ فَيَبخَلُ ، ويَسأَلُ فَيُلحِفُ [ يقال : ألْحفَ في المسألة يُلحِف إلحافا : إذا ألحّ فيها ولزمها (النهاية : ج ۴ ص ۲۳۷ «لحف») . ] ، ويَخونُ العَهدَ ويَقطَعُ الإِلَّ [ الإلّ : النسب والقرابة (النهاية : ج ۱ ص ۶۱ «ألل») . ] ؛ فَإِذا كانَ عِندَ الحَربِ فَأَيُّ زاجِرٍ وآمِرٍ هُوَ ما لَم تَأخُذِ السُّيوفُ مَآخِذَها ، فَإِذا كانَ ذلِكَ كانَ أكبَرُ مَكيدَتِهِ أن يَمنَحَ القَرمَ [ القَرْم من الرجال : السيّد المعظّم (لسان العرب: ج ۱۲ ص ۴۷۳ «قرم») . ] (القَومَ) سُبَّتَهُ [ السُّبَّة : الاست ؛ أي العجز أو حلقة الدبر . والمراد به كشفه سوأته شاغرا برجليه لمّا لقيه أمير المؤمنين عليه السلام في بعض أيّام صفّين وقد اختلطت الصفوف واشتعل نار الحرب (بحار الأنوار : ج ۳۳ ص ۲۲۲) . ] ، أما ـ وَاللّه ِ ـ إنّي لَيَمنَعُني مِنَ اللَّعِبِ ذِكرُ المَوتِ ، وإنَّهُ لَيَمنَعُهُ مِن قَولِ الحَقِّ نِسيانُ الآخِرَةِ ، إنَّهُ لَم يُبايِع مُعاويَةَ حَتّى شَرَطَ أن يُؤتِيَهُ أتِيَّةً ، ويَرضَخَ لَهُ عَلى تَركِ الدّينِ رَضيخَةً [ الرَّضْخ : العطيّة القليلة (النهاية : ج ۲ ص ۲۲۸ «رضخ») . والمراد بالأتيّة والرضيخة ولاية مصر . ولعلّ التعبير عنها بالرضيخة لقلّتها بالنسبة إلى ترك الدين (بحار الأنوار : ج ۳۳ ص ۲۲۲) . ] . [ نهج البلاغة : الخطبة ۸۴ ، الاحتجاج : ج ۱ ص ۴۳۳ ح ۹۶ ، بحار الأنوار : ج ۳۳ ص ۲۲۱ ح ۵۰۹ . ]

امام على عليه السلام ـ در نكوهش عمرو بن عاص ـ : شگفتا از پسر نابغه! [ نابغه، نام مادر عمرو بن عاص است كه زنى بد نام بود . ] به اهل شام گفته است كه من مردى لوده و بازيگوشم ، و [مدام] شوخى و بازيگرى مى كنم!
حقّا كه ياوه گفته است و زبان به گناه آلوده است . بدانيد كه او ـ در حالى كه بدترين سخن ، [سخنِ [دروغ است ـ كارش دروغ گفتن است ، كارش خُلف وعده است ، كارش بخل ورزيدن است ، و در خواستن ، سماجت مى كند . عهدشكن و بُرنده پيوند خويشاوندى است .
در هنگام جنگ ، تا شمشيرها به حركت درنيامده اند، چه امر و نهى كننده اى است ؛ امّا همين كه شمشيرها سرها را نشانه مى روند ، بزرگ ترين نيرنگش اين است كه ما تحتش (عورتش) را براى بزرگ مرد (/ جماعت) نمايان مى سازد!
هان كه به خدا سوگند ، ياد مرگ ، مرا از پرداختن به سرگرمى و بازيچه ، باز مى دارد ، و از ياد بردن آخرت ، او را از گفتن حق ، مانع مى شود . او با معاويه بيعت نكرد ، مگر آن گاه كه با او شرط نمود عطيّه اى به او بدهد و در قبال دست بر داشتن از دينش ، آن دِهِش ناچيز (حكومت مصر) را عطايش كند.

امام على عليه السلام : آن كه دنيايش را آباد مى كند ، بازگشتگاهش را ويران مى كند ؛ [و [آن كه آخرتش را آباد مى كند ، به آرزوهايش دست مى يابد .

امام على عليه السلام : روز قيامت ، منادى اى بانگ مى زند : «هان! [امروز ، [هر كِشتگرى گرفتار [و در گرو [كِشته خويش و فرجام كار خود است ، بجز كِشتگرانِ قرآن» .
پس ، شما از كشتگرانِ قرآن و پيروان آن باشيد و از آن به پروردگارتان راه ببريد و آن را مشاور خود قرار دهيد و آرايتان را با آن بسنجيد و خواست ها (عقايد و كيش ها)يتان را در برابر آن ، ناخالص بدانيد.

امام على عليه السلام : از منفورترين مردمان در نزد خداى متعال ، بنده اى است كه خداوند او را به خود وا گذاشته ، از راه راست به در رفته و بى راهنما حركت مى كند . اگر به كِشت دنيا فرا خوانده شود ، عمل مى كند و اگر به كِشت آخرت دعوت شود ، تنبلى مى ورزد! تو گويى آنچه براى آن عمل مى كند (كار دنيايى) ، بر او واجب است و آنچه در آن سستى و كوتاهى مى ورزد (كار آخرت) ، از او برداشته است.

امام على عليه السلام : خدايتان رحمت كناد! به سوى منزلگاه هايتان كه به آباد كردن آنها مأمور شده ايد ، بشتابيد ؛ منزلگاه هاى آبادى كه [هرگز [خراب نمى شوند و منزلگاه هاى ماندگارى كه [هيچ گاه] از بين نمى روند ؛ منزلگاه هايى كه [خداوند ، [شما را به سوى آنها فرا خوانده و به آنها تشويقتان كرده و پاداش خود را در آنها قرار داده است.