- صفحه اصلی
- لیست کتابهای حدیث
- فهرست دنيا و آخرت ج1
- نهى از رُهبانيت و از حرام شمردن آنچه خ...
نهى از رُهبانيت و از حرام شمردن آنچه خدا حلال كرده است
«يَـأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لاَ تُحَرِّمُواْ طَيِّبَـتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ ولاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ» .
ورَسولُهُ أعلَمُ !
فَقالَ : ظَهَرَت عَلَيهِمُ الجَبابِرَة بَعدَ عيسى عليه السلام يَعمَلونَ بِمَعاصِي اللّه ِ ، فَغَضِبَ أهلُ الإِيمانِ فَقاتَلوهُم، فَهُزِمَ أهلُ الإِيمانِ ثَلاثَ مَرّاتٍ ، فَلَم يَبقَ مِنهُم إلاَّ القَليلُ ، فَقالوا : إن ظَهَرنا لِهؤُلاءِ أفنَونا ولَم يَبقَ لِلدّينِ أحَدٌ يَدعو إلَيهِ ، فَتَعالَوا نَتَفَرَّق فِي الأَرضِ إلى أن يَبعَثَ اللّه ُ النَّبِيَّ الَّذي وَعَدَنا بِهِ عيسى عليه السلام ؛ يَعنونَ مُحَمَّدا صلي الله عليه و آله ، فَتَفَرَّقوا في غيرانِ الجِبالِ وأحدَثوا رَهبانِيَّةً ، فَمِنهُم مَن تَمَسَّكَ بِدينِهِ ، ومِنهُم مَن كَفَرَ . ثُمَّ تَلا هذِهِ الآيَةَ : «وَ رَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَـهَا عَلَيْهِمْ» إلى آخِرِها .
ثُمَّ قالَ : يَابنَ اُمِّ عَبد ، أتَدري ما رَهبانِيَّةُ اُمَّتي ؟ قُلتُ : اللّه ُ ورَسولُهُ أعلَمُ ! قالَ : الهِجرَةُ ، وَالجِهادُ ، وَالصَّلاةُ ، وَالصَّومُ ، وَالحَجُّ ، وَالعُمرَةُ .
«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! چيزهاى پاكيزه اى را كه خدا براى شما حلال كرده ، حرام مشماريد و از حدّ مگذريد ، كه خدا ، از حد گذرندگان را دوست نمى دارد».
«قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِى أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الطَّيِّبَـتِ مِنَ الرِّزْقِ قُل هِىَ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ فِى الْحَيَوةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَـمَةِ كَذَ لِكَ نُفَصِّلُ الآيَـتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ * قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّىَ الْفَوَ حِشَ مَاظَهَرَ مِنْهَا وَمَابَطَنَ وَالإِْثْمَ و الْبَغْىَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَن تُشْرِكُواْ بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَـنًا وَأَن تَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ» .
«بگو: زيورهايى را كه خدا براى بندگانش پديد آورده، و نيز روزى هاى پاكيزه را چه كسى حرام گردانيده است؟ بگو: اين نعمت ها در زندگى دنيا ، براى كسانى است كه ايمان آورده اند و روز قيامت [نيز] ويژه آنان است. اين گونه ، آيات را براى گروهى كه مى دانند ، به روشنى بيان مى كنيم. بگو: پروردگار من ، فقط زشتكارى ها را ، چه آشكارش و چه پنهان ، و گناه و ستم به ناحق را حرام گردانيده است ؛ و نيز اين كه چيزى را شريك خدا مسازيد كه دليلى بر [حقانيّت [آن نازل نكرده است؛ و اين كه چيزى را كه نمى دانيد ، به خود نسبت دهيد».
«ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَى ءَاثَـرِهِم بِرُسُلِنَا وَ قَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَ ءَاتَيْنَـهُ الاْءِنجِيل وَ جَعَلْنَا فِى قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً وَ رَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَـهَا عَلَيْهِمْ إِلاَّ ابْتِغَاءَ رِضْوَ نِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا فَئَاتَيْنَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَ كَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَـسِقُونَ» .
«آن گاه ، به دنبال آنان ، پيامبران خود را پى در پى آورديم و عيسى پسر مريم را در پىِ آنان آورديم و به او انجيل عطا كرديم و در دل هاى كسانى كه از او پيروى كردند ، رأفت و رحمت نهاديم ؛ و امّا ترك دنيايى كه از پيش خود در آوردند ، ما آن را برايشان مقرّر نكرديم ، مگر براى آن كه كسب خشنودى خدا كنند . با اين حال ، آن را چنان كه حقّ رعايت آن بود ، منظور نداشتند. پس ، پاداش كسانى از ايشان را كه ايمان آورده بودند ، بدانها داديم ؛ ولى بسيارى از آنان ، دست خوش انحراف اند».
مجمع البيان عن ابن مسعود : كُنتُ رَديفَ رَسولِ اللّه صلي الله عليه و آله عَلى حِمارٍ فَقالَ : يَابنَ اُمِّ عَبد ، هَل تَدري مِن أينَ أحدَثَت بَنو إسرائيل الرَّهبانِيَّةَ ؟ فَقُلتُ : اللّه ُ ورَسولُهُ أعلَمُ !
فَقالَ : ظَهَرَت عَلَيهِمُ الجَبابِرَة بَعدَ عيسى عليه السلام يَعمَلونَ بِمَعاصِي اللّه ِ ، فَغَضِبَ أهلُ الإِيمانِ فَقاتَلوهُم، فَهُزِمَ أهلُ الإِيمانِ ثَلاثَ مَرّاتٍ ، فَلَم يَبقَ مِنهُم إلاَّ القَليلُ ، فَقالوا : إن ظَهَرنا لِهؤُلاءِ أفنَونا ولَم يَبقَ لِلدّينِ أحَدٌ يَدعو إلَيهِ ، فَتَعالَوا نَتَفَرَّق فِي الأَرضِ إلى أن يَبعَثَ اللّه ُ النَّبِيَّ الَّذي وَعَدَنا بِهِ عيسى عليه السلام ؛ يَعنونَ مُحَمَّدا صلي الله عليه و آله ، فَتَفَرَّقوا في غيرانِ الجِبالِ وأحدَثوا رَهبانِيَّةً ، فَمِنهُم مَن تَمَسَّكَ بِدينِهِ ، ومِنهُم مَن كَفَرَ . ثُمَّ تَلا هذِهِ الآيَةَ : «وَ رَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَـهَا عَلَيْهِمْ» إلى آخِرِها .
ثُمَّ قالَ : يَابنَ اُمِّ عَبد ، أتَدري ما رَهبانِيَّةُ اُمَّتي ؟ قُلتُ : اللّه ُ ورَسولُهُ أعلَمُ ! قالَ : الهِجرَةُ ، وَالجِهادُ ، وَالصَّلاةُ ، وَالصَّومُ ، وَالحَجُّ ، وَالعُمرَةُ .
مجمع البيان ـ به نقل از ابن مسعود ـ : من در ترك پيامبر خدا ، بر الاغى سوار بودم . ايشان فرمود: «اى پسرِ مادرْ غلام! آيا مى دانى كه چرا بنى اسرائيل ، رهبانيت را پديد آوردند؟»
گفتم: خدا و پيامبرش داناترند .
فرمود: «بعد از عيسى عليه السلام ، شاهان بر بنى اسرائيل چيره شدند و گنهكارى پيشه كردند. مؤمنان ، به خشم آمدند و با آنان به جنگ برخاستند ؛ ولى اهل ايمان ، سه بار شكست خوردند ، به طورى كه تنها شمارى اندك از ايشان ، باقى ماندند. پس گفتند: اگر اينان بر ما چيره آيند ، نابودمان مى كنند و ديگر طرفدارى براى دين ، باقى نمى ماند كه به آن دعوت كند. بياييد در زمين ، پراكنده شويم تا خداوند ، پيامبرى را كه عيسى عليه السلام وعده آمدنش را داده است ، برانگيزد. مقصودشان محمّد صلي الله عليه و آله بود. پس، در غارهاى كوه ها پراكنده شدند و رهبانيت را پديد آوردند. عدّه اى از ايشان به دين خويش ، پايدار ماندند و برخى به كفر گراييدند».
سپس اين آيه را تلاوت كرد: « «و ترك دنيايى كه از پيشِ خود درآوردند ، ما آن را برايشان مقرّر نكرديم ،مگر براى آن كه كسب خشنودى خدا كنند . با اين حال، آن را چنان كه حقّ رعايت آن بود منظور نداشتند» » .
سپس فرمود: «اى پسر مادرْ غلام! آيا مى دانى رهبانيّت امّت من چيست؟» .
گفتم: خدا و پيامبرش داناترند .
فرمود: «هجرت ، جهاد ، نماز ، روزه ، حجّ و عمره».
گفتم: خدا و پيامبرش داناترند .
فرمود: «بعد از عيسى عليه السلام ، شاهان بر بنى اسرائيل چيره شدند و گنهكارى پيشه كردند. مؤمنان ، به خشم آمدند و با آنان به جنگ برخاستند ؛ ولى اهل ايمان ، سه بار شكست خوردند ، به طورى كه تنها شمارى اندك از ايشان ، باقى ماندند. پس گفتند: اگر اينان بر ما چيره آيند ، نابودمان مى كنند و ديگر طرفدارى براى دين ، باقى نمى ماند كه به آن دعوت كند. بياييد در زمين ، پراكنده شويم تا خداوند ، پيامبرى را كه عيسى عليه السلام وعده آمدنش را داده است ، برانگيزد. مقصودشان محمّد صلي الله عليه و آله بود. پس، در غارهاى كوه ها پراكنده شدند و رهبانيت را پديد آوردند. عدّه اى از ايشان به دين خويش ، پايدار ماندند و برخى به كفر گراييدند».
سپس اين آيه را تلاوت كرد: « «و ترك دنيايى كه از پيشِ خود درآوردند ، ما آن را برايشان مقرّر نكرديم ،مگر براى آن كه كسب خشنودى خدا كنند . با اين حال، آن را چنان كه حقّ رعايت آن بود منظور نداشتند» » .
سپس فرمود: «اى پسر مادرْ غلام! آيا مى دانى رهبانيّت امّت من چيست؟» .
گفتم: خدا و پيامبرش داناترند .
فرمود: «هجرت ، جهاد ، نماز ، روزه ، حجّ و عمره».
نمایش منبع
مجمع البيان عن ابن مسعود : دَخَلتُ عَلَى النَّبِي صلي الله عليه و آله فَقالَ : يَابنَ مَسعود، اِختَلَفَ مَن كانَ قَبلَكُم عَلَى اثنَتَينِ وسَبعينَ فِرقَةً ؛ نَجا مِنهَا اثنَتانِ وهَلَكَ سائِرُهُنَّ : فِرقَةٌ قاتَلُوا المُلوك عَلى دينِ عيسى عليه السلام فَقَتَلوهُم ، وفِرقَةٌ لَم تَكُن لَهُم طاقَةٌ لِمُوازاةِ المُلوكِ ولا أن يُقيموا بَينَ ظَهرانَيهِم يَدعونَهُم إلى دينِ اللّه ِ تَعالى ودينِ عيسى عليه السلام ؛ فَساحوا فِي البِلادِ وتَرَهَّبوا ، وهُمُ الَّذينَ قالَ اللّه ُ لَهُم : «وَ رَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَـهَا عَلَيْهِمْ» .
ثُمَّ قالَ النَّبِي صلي الله عليه و آله : مَن آمَنَ بي وصَدَّقَني وَاتَّبَعَني فَقَد رَعاها حَقَّ رِعايَتِها ، ومَن لَم يُؤمِن بي فَاُولئِكَ هُمُ الهالِكونَ .
ثُمَّ قالَ النَّبِي صلي الله عليه و آله : مَن آمَنَ بي وصَدَّقَني وَاتَّبَعَني فَقَد رَعاها حَقَّ رِعايَتِها ، ومَن لَم يُؤمِن بي فَاُولئِكَ هُمُ الهالِكونَ .
مجمع البيان ـ به نقل از ابن مسعود ـ : بر پيامبر صلي الله عليه و آله وارد شدم . فرمود: «اى پسر مسعود! كسانى كه پيش از شما بودند ، به 72 فرقه تقسيم شدند كه دو فرقه آنان ، نجات يافتند و بقيه هلاك شدند. فرقه اى كه براى دفاع از دين عيسى عليه السلام با شاهان جنگيدند و كشته شدند، و فرقه اى كه نه توان مقابله با شاهان را داشتند و نه در ميان ايشان ماندند تا آنان را به دين خداى متعال و آيين عيسى عليه السلام
فرا خوانند . از اين رو ، به سياحت در آبادى ها پرداختند و رهبانيت پيشه كردند.
اينان ، همانهايند كه خداوند ، درباره آنها فرموده است: «و ترك دنيايى كه از پيشِ خود درآوردند ، ما آن را برايشان مقرر نكرديم» .
پيامبر صلي الله عليه و آله سپس فرمود: «هركس به من ايمان آورد و تصديقم كرد و از من پيروى نمود ، اين رهبانيت را، چنان كه بايد، رعايت كرده است و آنان كه به من ايمان نياوردند، هم ايشان اند هلاك شدگان».
فرا خوانند . از اين رو ، به سياحت در آبادى ها پرداختند و رهبانيت پيشه كردند.
اينان ، همانهايند كه خداوند ، درباره آنها فرموده است: «و ترك دنيايى كه از پيشِ خود درآوردند ، ما آن را برايشان مقرر نكرديم» .
پيامبر صلي الله عليه و آله سپس فرمود: «هركس به من ايمان آورد و تصديقم كرد و از من پيروى نمود ، اين رهبانيت را، چنان كه بايد، رعايت كرده است و آنان كه به من ايمان نياوردند، هم ايشان اند هلاك شدگان».
نمایش منبع
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : در اسلام، رهبانيت نيست.
نمایش منبع
عنه صلي الله عليه و آله : لا زِمامَ ولا خِزامَ ولارَهبانِيَّةَ ولاتَبَتُّلَ ولا سِياحَةَ فِي الإِسلام .
نمایش منبع
الإمام عليّ عليه السلام : قالَ رَسولُ اللّه صلي الله عليه و آله : لَيسَ في اُمَّتي رَهبانِيَّةٌ ، ولا سِياحَةٌ ، ولا زَمٌّ ؛ يَعني : سُكوتٌ .
نمایش منبع
رسول اللّه صلي الله عليه و آله : إيّاكُم ولِباسَ الرُّهبانِ ، فَإِنَّهُ مَن يَتَرَهَّبُ أو يَتَشَبَّهُ بِهِم فَلَيسَ مِنّي ، ومَن تَرَكَ اللَّحمَ وحَرَّمَهُ عَلى نَفسِهِ فَلَيسَ مِنّي ، ومَن تَرَكَ النِّساءَ كَراهِيَةً فَلَيسَ مِنّي .
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : از درآمدن به جامه راهبان بپرهيزيد، كه هركس رهبانيت پيشه كند تا به راهبان همانندى بجويد ، از من نيست و هركس گوشت خوردن را ترك كند و آن را بر خويشتن حرام سازد ، از من نيست و هركس از سرِ بيزارى ترك زن كند ، از من نيست.
نمایش منبع
عنه صلي الله عليه و آله : تَزَوَّجوا فَإِنّي مُكاثِرٌ بِكُمُ الاُمَمَ يَومَ القِيامَةِ ، ولا تَكونوا كَرَهبانِيَّةِ النَّصارى .
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : ازدواج كنيد؛ زيرا كه من ، در روز قيامت به وجود شما بر امّت ها مباهات مى كنم . مانند نصارا ، رهبانيت پيشه مسازيد.
نمایش منبع
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : در اسلام ، خواجه كردن و كليسا ساختن ، روا نيست.
نمایش منبع
الإمام الصادق عليه السلام : إنَّ اللّه َ ـ تَبارَكَ وتَعالى ـ أعطى مُحَمَّدا صلي الله عليه و آله شَرائِعَ نوح وإبراهيم وموسى وعيسى عليهم السلام : التَّوحيدَ وَالإِخلاصَ وخَلعَ الأَندادِ وَالفِطرَةَ الحَنيفِيَّةَ السَّمحَةَ ، ولا رَهبانِيَّةَ ولا سِياحَةَ ، أحَلَّ فيهَا الطَّيِّباتِ وحَرَّمَ فيهَا الخَبائِثَ ، ووَضَعَ عَنهُم إصرَهُم وَالأَغلالَ الَّتي كانَت عَلَيهِم .
امام صادق عليه السلام : خداى ـ تبارك و تعالى ـ شريعت هاى نوح و ابراهيم و موسى و عيسى عليهم السلام را به محمّد صلي الله عليه و آله عطا كرد: يكتاپرستى را ، اخلاص را ، شرك ستيزى را و فطرت حنيفى آسان (آيين اسلام و خداپرستى) را. رهبانيت و سياحت ، روا نيست. در اين شريعت ها ، چيزهاى پاك و پاكيزه را حلال كرد و پليدى ها را حرام گردانيد و سختگيرى ها و زنجيرهايى را كه بر گردن آنها بود، از ايشان برداشت.
نمایش منبع
عنه عليه السلام ـ في قَولِهِ تَعالى : «يَـأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لاَ تُحَرِّمُواْ طَيِّبَـتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ» ـ : نَزَلَت هذِهِ الآيَةُ في أميرِ المُؤمِنين عليه السلام وبِلال وعُثمانَ بنِ مَظعون ، فَأَمّا أميرُ المُؤمِنين عليه السلام فَحَلَفَ ألاّ يَنامَ بِاللَّيلِ أبَدا ، وأمّا بِلالٌ فَإِنَّهُ حَلَفَ ألاّ يُفطِرَ بِالنَّهارِ أبَدا ، وأمّا عُثمانُ بنُ مَظعونٍ فَإِنَّهُ حَلَفَ ألاّ يَنكِحَ أبَدا .
فَدَخَلَتِ امرَأَةُ عُثمان عَلى عائِشَةَ وكانَتِ امرَأَةً جَميلَةً ، فَقالَت عائِشَة :
ما لي أراكِ مُعَطَّلَةً؟ فَقالَت : ولِمَن أتَزَيَّنُ؟ فَوَاللّه ِ ما قارَبَني زَوجي مُنذُ كَذا وكَذا ، فَإِنَّهُ قَد تَرَهَّبَ ولَبِسَ المُسوحَ وزَهِدَ فِي الدُّنيا .
فَلَمّا دَخَلَ رَسولُ اللّه صلي الله عليه و آله أخبَرَتهُ عائِشَة بِذلِكَ ، فَخَرَجَ فَنادَى الصَّلاةَ جامِعَةً ، فَاجتَمَعَ النّاسُ ، فَصَعِدَ المِنبَرَ فَحَمِدَ اللّه َ وأثنى عَلَيهِ ، ثُمَّ قالَ :
ما بالُ أقوامٍ يُحَرِّمونَ عَلى أنفُسِهِمُ الطَّيِّباتِ؟! ألا إنّي أنامُ بِاللَّيلِ ، وأنكِحُ ، واُفطِرُ بِالنَّهارِ ، فَمَن رَغِبَ عَن سُنَّتي فَلَيسَ مِنّي .
فَقاموا هؤُلاءِ فَقالوا : يا رَسولَ اللّه ، فَقَد حَلَفنا عَلى ذلِكَ ! فَأَنزَلَ اللّه ُ تَعالى : «لاَ يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِى أَيْمَـنِكُمْ وَلَـكِن يُؤَاخِذُكُم بِمَا عَقَّدتُّمُ الاْءَيْمَـنَ فَكَفَّـرَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَـكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَـثَةِ أَيَّامٍ ذَ لِكَ كَفَّـرَةُ أَيْمَـنِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ» الآية .
فَدَخَلَتِ امرَأَةُ عُثمان عَلى عائِشَةَ وكانَتِ امرَأَةً جَميلَةً ، فَقالَت عائِشَة :
ما لي أراكِ مُعَطَّلَةً؟ فَقالَت : ولِمَن أتَزَيَّنُ؟ فَوَاللّه ِ ما قارَبَني زَوجي مُنذُ كَذا وكَذا ، فَإِنَّهُ قَد تَرَهَّبَ ولَبِسَ المُسوحَ وزَهِدَ فِي الدُّنيا .
فَلَمّا دَخَلَ رَسولُ اللّه صلي الله عليه و آله أخبَرَتهُ عائِشَة بِذلِكَ ، فَخَرَجَ فَنادَى الصَّلاةَ جامِعَةً ، فَاجتَمَعَ النّاسُ ، فَصَعِدَ المِنبَرَ فَحَمِدَ اللّه َ وأثنى عَلَيهِ ، ثُمَّ قالَ :
ما بالُ أقوامٍ يُحَرِّمونَ عَلى أنفُسِهِمُ الطَّيِّباتِ؟! ألا إنّي أنامُ بِاللَّيلِ ، وأنكِحُ ، واُفطِرُ بِالنَّهارِ ، فَمَن رَغِبَ عَن سُنَّتي فَلَيسَ مِنّي .
فَقاموا هؤُلاءِ فَقالوا : يا رَسولَ اللّه ، فَقَد حَلَفنا عَلى ذلِكَ ! فَأَنزَلَ اللّه ُ تَعالى : «لاَ يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِى أَيْمَـنِكُمْ وَلَـكِن يُؤَاخِذُكُم بِمَا عَقَّدتُّمُ الاْءَيْمَـنَ فَكَفَّـرَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَـكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَـثَةِ أَيَّامٍ ذَ لِكَ كَفَّـرَةُ أَيْمَـنِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ» الآية .
امام صادق عليه السلام ـ درباره آيه شريف «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! پاكيزه هايى را كه خدا براى شما حلال كرده است ، حرام مشماريد» ـ : اين آيه درباره امير مؤمنان عليه السلام و بلال و عثمان بن مظعون ، نازل شد. امير مؤمنان ، سوگند خورد كه شب ، هرگز نخوابد ؛ بلال ، سوگند خورد كه هميشه روزه بگيرد عثمان بن مظعون نيز سوگند خورد كه هرگز نزديكى نكند.
[روزى] همسر عثمان ـ كه زن زيبايى بود ـ نزد عايشه آمد. عايشه گفت: چرا به خودت نمى رسى؟
گفت: براى چه كسى آرايش كنم؟ به خدا سوگند كه شوهرم از فلان و بهمان وقت با من نزديكى نكرده است ، رهبانيت پيشه كرده و پشمينه پوشيده و زاهد شده است.
چون پيامبر خدا آمد، عايشه ، موضوع را به ايشان گفت. پيامبر صلي الله عليه و آله بيرون آمد و مردم را به مسجد فرا خواند. مردم جمع شدند. ايشان بر منبر رفت و حمد و ثناى الهى به جاى آورد و سپس فرمود: «عدّه اى را چه مى شود كه چيزهاى پاك و روا را بر خود ، حرام مى شمارند؟! بدانيد كه من ، شب مى خوابم و نزديكى مى كنم، و روز ، غذا مى خورم. پس، هر كه از راه و رسم من روى گردانَد ، از من نيست.
آن سه نفر برخاستند و گفتند: اى پيامبر خدا! ما بر اين كار ، سوگند خورده ايم .
در اين هنگام ، خداوند متعال اين آيات را فرو فرستاد: «خدا ، شما را بر سوگندهاى بيهوده تان مؤاخذه نمى كند ؛ بلكه به سوگندهايى كه [از روى اراده] ، مى خوريد [و مى شكنيد] ، شما را مؤاخذه مى كند وكفّاره اش ، خوراك دادن به ده بينوا ـ از غذاهاى متوسّطى است كه به كسان خود مى خورانيد ، يا پوشانيدن آنان ، يا آزاد كردن بنده اى، و كسى كه [هيچ يك از اينها را ] نيابد ، سه روز روزه بدارد. اين است كفّاره سوگندهاى شما ، وقتى كه سوگند مى خوريد» .
[روزى] همسر عثمان ـ كه زن زيبايى بود ـ نزد عايشه آمد. عايشه گفت: چرا به خودت نمى رسى؟
گفت: براى چه كسى آرايش كنم؟ به خدا سوگند كه شوهرم از فلان و بهمان وقت با من نزديكى نكرده است ، رهبانيت پيشه كرده و پشمينه پوشيده و زاهد شده است.
چون پيامبر خدا آمد، عايشه ، موضوع را به ايشان گفت. پيامبر صلي الله عليه و آله بيرون آمد و مردم را به مسجد فرا خواند. مردم جمع شدند. ايشان بر منبر رفت و حمد و ثناى الهى به جاى آورد و سپس فرمود: «عدّه اى را چه مى شود كه چيزهاى پاك و روا را بر خود ، حرام مى شمارند؟! بدانيد كه من ، شب مى خوابم و نزديكى مى كنم، و روز ، غذا مى خورم. پس، هر كه از راه و رسم من روى گردانَد ، از من نيست.
آن سه نفر برخاستند و گفتند: اى پيامبر خدا! ما بر اين كار ، سوگند خورده ايم .
در اين هنگام ، خداوند متعال اين آيات را فرو فرستاد: «خدا ، شما را بر سوگندهاى بيهوده تان مؤاخذه نمى كند ؛ بلكه به سوگندهايى كه [از روى اراده] ، مى خوريد [و مى شكنيد] ، شما را مؤاخذه مى كند وكفّاره اش ، خوراك دادن به ده بينوا ـ از غذاهاى متوسّطى است كه به كسان خود مى خورانيد ، يا پوشانيدن آنان ، يا آزاد كردن بنده اى، و كسى كه [هيچ يك از اينها را ] نيابد ، سه روز روزه بدارد. اين است كفّاره سوگندهاى شما ، وقتى كه سوگند مى خوريد» .
نمایش منبع
تفسير الطبري عن ابن عبّاس ـ في قَولِهِ تَعالى : «يَـأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لاَ تُحَرِّمُواْ طَيِّبَـتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ» ـ : هُم رَهطٌ مِن أصحابِ النَّبِي صلي الله عليه و آله قالوا : نَقطَعُ مَذاكيرَنا ونَترُكُ شَهَواتِ الدُّنيا ونَسيحُ فِي الأَرضِ ، كَما تَفعَلُ الرُّهبانُ .
فَبَلَغَ ذلِكَ النَّبِي صلي الله عليه و آله فَأَرسَلَ إلَيهِم فَذَكَرَ ذلِكَ لَهُم ، فَقالوا : نَعَم . فَقالَ النَّبِي صلي الله عليه و آله :
لكِنّي أصومُ واُفطِرُ واُصَلّي وأنامُ وأنكِحُ النِّساءَ ، فَمَن أخَذَ بِسُنَّتي فَهُوَ مِنّي ، ومَن لَم يَأخُذ بِسُنَّتي فَلَيسَ مِنّي .
فَبَلَغَ ذلِكَ النَّبِي صلي الله عليه و آله فَأَرسَلَ إلَيهِم فَذَكَرَ ذلِكَ لَهُم ، فَقالوا : نَعَم . فَقالَ النَّبِي صلي الله عليه و آله :
لكِنّي أصومُ واُفطِرُ واُصَلّي وأنامُ وأنكِحُ النِّساءَ ، فَمَن أخَذَ بِسُنَّتي فَهُوَ مِنّي ، ومَن لَم يَأخُذ بِسُنَّتي فَلَيسَ مِنّي .
تفسير الطبرى : ـ به نقل از ابن عبّاس ، درباره اين سخن خداى متعال «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! پاكيزه هايى را كه خدا براى شما حلال كرده است ، حرام مشماريد» ـ : اينان ، تعدادى از ياران پيامبر صلي الله عليه و آله بودند كه گفتند: خود را اَخته مى كنيم و شهوات دنيا را فرو مى گذاريم و مانند راهبان در زمين به گشت [و رهبانيت [مى پردازيم.
اين خبر به پيامبر صلي الله عليه و آله رسيد . در پىِ ايشان فرستاد و ماجرا را از آنان جويا شد. گفتند: آرى [ ؛ چنين گفته ايم].
پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: «امّا من [به جاى خود] روزه مى گيرم و [به جاى خود [روزه نمى گيرم، هم نماز مى خوانم و هم [شب ها] مى خوابم، و با زنان نيز هم بستر مى شوم. پس هركه به سنّت من عمل كند ، از من است و هركه به سنّت من عمل نكند ، از من نيست».
اين خبر به پيامبر صلي الله عليه و آله رسيد . در پىِ ايشان فرستاد و ماجرا را از آنان جويا شد. گفتند: آرى [ ؛ چنين گفته ايم].
پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: «امّا من [به جاى خود] روزه مى گيرم و [به جاى خود [روزه نمى گيرم، هم نماز مى خوانم و هم [شب ها] مى خوابم، و با زنان نيز هم بستر مى شوم. پس هركه به سنّت من عمل كند ، از من است و هركه به سنّت من عمل نكند ، از من نيست».
نمایش منبع
مسند ابن حنبل عن عُروَة : دَخَلَتِ امرَأَةُ عُثمانَ بنِ مَظعونٍ ـ أحسَبُ اسمَها خَولَةَ بِنتَ حَكيم ـ عَلى عائِشَة وهِيَ باذَّةُ الهَيئَةِ ، فَسَأَلَتها : ما شَأنُكِ؟ فَقالَت : زَوجي يَقومُ اللَّيلَ ويَصومُ النَّهارَ .
فَدَخَلَ النَّبِي صلي الله عليه و آله ، فَذَكَرَت عائِشَة ذلِكَ لَهُ ، فَلَقِيَ رَسولُ اللّه صلي الله عليه و آله عُثمان فَقالَ : يا عُثمانُ ، إنَّ الرَّهبانِيَّةَ لَم تُكتَب عَلَينا ، أفَما لَكَ فِيَّ اُسوَةٌ؟ فَوَاللّه ِ إنّي أخشاكُم لِلّهِ وأحفَظُكُم لِحُدودِهِ .
فَدَخَلَ النَّبِي صلي الله عليه و آله ، فَذَكَرَت عائِشَة ذلِكَ لَهُ ، فَلَقِيَ رَسولُ اللّه صلي الله عليه و آله عُثمان فَقالَ : يا عُثمانُ ، إنَّ الرَّهبانِيَّةَ لَم تُكتَب عَلَينا ، أفَما لَكَ فِيَّ اُسوَةٌ؟ فَوَاللّه ِ إنّي أخشاكُم لِلّهِ وأحفَظُكُم لِحُدودِهِ .
مسند ابن حنبل ـ به نقل از عروه ـ : زن عثمان بن مظعون ـ كه گمان مى كنم نامش خوله دختر حكيم باشد ـ با ظاهرى ژوليده و نامرتّب ، بر عايشه وارد شد. عايشه گفت: اين ، چه سر و وضعى است؟
گفت: شوهرم شب ها را به عبادت مى گذراند و روزها را به روزه دارى.
پيامبر صلي الله عليه و آله وارد شد. عايشه ، موضوع را به ايشان گفت: پيامبر خدا ، عثمان را ملاقات كرد و فرمود: «اى عثمان! رهبانيت بر ما مقرّر نشده است. آيا من ، سرمشق تو نيستم؟ به خدا سوگند كه من از همه شما خداترس ترم و بيش از همه شما حدود او را پاس مى دارم.
گفت: شوهرم شب ها را به عبادت مى گذراند و روزها را به روزه دارى.
پيامبر صلي الله عليه و آله وارد شد. عايشه ، موضوع را به ايشان گفت: پيامبر خدا ، عثمان را ملاقات كرد و فرمود: «اى عثمان! رهبانيت بر ما مقرّر نشده است. آيا من ، سرمشق تو نيستم؟ به خدا سوگند كه من از همه شما خداترس ترم و بيش از همه شما حدود او را پاس مى دارم.
نمایش منبع
الإمام الصادق عليه السلام : جاءَتِ امرَأَةُ عُثمانَ بنِ مَظعون إلَى النَّبِي صلي الله عليه و آله فَقالَت : يا رَسولَ اللّه ، إنَّ عُثمانَ يَصومُ النَّهارَ ويَقومُ اللَّيلَ!
فَخَرَجَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله مُغضَبا يَحمِلُ نَعلَيهِ ، حَتّى جاءَ إلى عُثمان فَوَجَدَهُ يُصَلّي ، فَانصَرَفَ عُثمانُ حينَ رَأى رَسولَ اللّه صلي الله عليه و آله ، فَقالَ لَهُ : يا عُثمان ، لَم يُرسِلنِي اللّه ُ تَعالى بِالرَّهبانِيَّةِ ، ولكِن بَعَثَني بِالحَنيفِيَّةِ السَّهلَةِ السَّمحَةِ ، أصومُ واُصَلّي وألمِسُ أهلي ، فَمَن أحَبَّ فِطرَتي فَليَستَنَّ بِسُنَّتي ومِن سُنَّتِيَ النِّكاحُ .
فَخَرَجَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله مُغضَبا يَحمِلُ نَعلَيهِ ، حَتّى جاءَ إلى عُثمان فَوَجَدَهُ يُصَلّي ، فَانصَرَفَ عُثمانُ حينَ رَأى رَسولَ اللّه صلي الله عليه و آله ، فَقالَ لَهُ : يا عُثمان ، لَم يُرسِلنِي اللّه ُ تَعالى بِالرَّهبانِيَّةِ ، ولكِن بَعَثَني بِالحَنيفِيَّةِ السَّهلَةِ السَّمحَةِ ، أصومُ واُصَلّي وألمِسُ أهلي ، فَمَن أحَبَّ فِطرَتي فَليَستَنَّ بِسُنَّتي ومِن سُنَّتِيَ النِّكاحُ .
امام صادق عليه السلام : زن عثمان بن مظعون ، نزد پيامبر صلي الله عليه و آله آمد و گفت: اى پيامبر خدا! عثمان، كارش اين شده كه روزها را روزه بگيرد و شب ها را به عبادت بگذراند .
پيامبر خدا ، پاى افزار به دست و خشمناك ، بيرون شد تا نزد عثمان آمد . او را مشغول نماز خواندن يافت. عثمان با ديدن پيامبر خدا ، نمازش را سلام داد و به او فرمود: «اى عثمان! خداوند متعال ، مرا با رهبانيت نفرستاده؛ بلكه با آيين مستقيم و ساده و آسانگير ، فرستاده است. من ، هم نماز مى خوانم، هم روزه مى گيرم و هم به همسرم مى رسم. پس، هر كه آيين مرا دوست دارد ، بايد از سنّت من پيروى كند، و از سنّت من است نزديكى كردن».
پيامبر خدا ، پاى افزار به دست و خشمناك ، بيرون شد تا نزد عثمان آمد . او را مشغول نماز خواندن يافت. عثمان با ديدن پيامبر خدا ، نمازش را سلام داد و به او فرمود: «اى عثمان! خداوند متعال ، مرا با رهبانيت نفرستاده؛ بلكه با آيين مستقيم و ساده و آسانگير ، فرستاده است. من ، هم نماز مى خوانم، هم روزه مى گيرم و هم به همسرم مى رسم. پس، هر كه آيين مرا دوست دارد ، بايد از سنّت من پيروى كند، و از سنّت من است نزديكى كردن».
نمایش منبع
الطَبقات الكُبرى عن أبي قِلابَة : إنَّ عُثمانَ بنَ مَظعون اتَّخَذَ بَيتا فَقَعَدَ يَتَعَبَّدُ فيهِ ، فَبَلَغَ ذلِكَ النَّبِي صلي الله عليه و آله ، فَأَتاهُ فَأَخَذَ بِعِضادَتَي بابِ البَيتِ الَّذي هُوَ فيهِ ، فَقالَ :
يا عُثمان ، إنَّ اللّه َ لَم يَبعَثني بِالرَّهبانِيَّةِ ـ مَرَّتينِ أو ثَلاثا ـ وإنَّ خَيرَ الدّينِ عِندَ اللّه ِ الحَنيفِيَّةُ السَّمحَةُ .
يا عُثمان ، إنَّ اللّه َ لَم يَبعَثني بِالرَّهبانِيَّةِ ـ مَرَّتينِ أو ثَلاثا ـ وإنَّ خَيرَ الدّينِ عِندَ اللّه ِ الحَنيفِيَّةُ السَّمحَةُ .
الطبقات الكبرى ـ به نقل از ابو قلابه ـ : عثمان بن مظعون ، اتاقى ساخت و در آن به عبادت نشست. خبرش به پيامبر صلي الله عليه و آله رسيد. نزد او آمد و دو چارچوب درِ اتاقى را كه عثمان در آن بود ، گرفت و دو يا سه بار فرمود: «اى عثمان! خداوند ، مرا با رُهبانيت نفرستاده است. بهترين دين در نزد خدا ، دين مستقيم و آسان است».
نمایش منبع
سنن الدارمي عن سعد بن أبي وَقّاص : لَمّا كانَ مِن أمرِ عُثمانَ بنِ مَظعون الَّذي كانَ مِن تَركِ النِّساءِ ، بَعَثَ إلَيهِ رَسولُ اللّه صلي الله عليه و آله فَقالَ : يا عُثمان ، إنّي لَم اُومَر بِالرَّهبانِيَّةِ ، أرَغِبتَ عَن سُنَّتي ؟
قالَ : لا يا رَسولَ اللّه ِ .
قالَ : إنَّ مِن سُنَّتي أن اُصَلِّيَ وأنامَ ، وأصومَ وأطعَمَ ، وأنكِحَ واُطَلِّقَ ، فَمَن رَغِبَ عَن سُنَّتي فَلَيسَ مِنّي . يا عُثمان ، إنّ لاِءَهلِكَ عَلَيكَ حَقّا ، ولِنَفسِكَ عَلَيكَ حَقّا .
قالَ سَعد : فَوَاللّه ِ لَقَد كانَ أجمَعَ رِجالٌ مِنَ المُسلِمين عَلى أنَّ رَسولَ اللّه صلي الله عليه و آله إن هُوَ أقَرَّ عُثمانَ عَلى ما هُوَ عَلَيهِ أن نَختَصِيَ ، فَنَتَبَتَّلَ .
قالَ : لا يا رَسولَ اللّه ِ .
قالَ : إنَّ مِن سُنَّتي أن اُصَلِّيَ وأنامَ ، وأصومَ وأطعَمَ ، وأنكِحَ واُطَلِّقَ ، فَمَن رَغِبَ عَن سُنَّتي فَلَيسَ مِنّي . يا عُثمان ، إنّ لاِءَهلِكَ عَلَيكَ حَقّا ، ولِنَفسِكَ عَلَيكَ حَقّا .
قالَ سَعد : فَوَاللّه ِ لَقَد كانَ أجمَعَ رِجالٌ مِنَ المُسلِمين عَلى أنَّ رَسولَ اللّه صلي الله عليه و آله إن هُوَ أقَرَّ عُثمانَ عَلى ما هُوَ عَلَيهِ أن نَختَصِيَ ، فَنَتَبَتَّلَ .
سنن الدارمى ـ به نقل از سعد بن ابن وقّاص ـ : چون عثمان بن مظعون ، ترك زن كرد، پيامبر خدا در پى او فرستاد و فرمود: «اى عثمان! من به رهبانيّت امر نشده ام. آيا از سنّت من روى گردانى؟» .
عثمان گفت: نه، اى پيامبر خدا!
فرمود: «از سنّت من است كه نماز بخوانم و بخوابم، و روزه بگيرم و غذا بخورم، و ازدواج كنم و طلاق بدهم. پس، هر كه به سنّت من پشت كند ، از من نيست. اى عثمان! زن تو هم بر تو حقّى دارد و نفس تو را نيز بر تو حقّى است».
سعد گفت: به خدا سوگند، تعدادى از مردان مسلمان هم داستان شده بودند كه چنانچه پيامبر خدا بر كار عثمان صحّه گذاشت، خود را خواجه سازيم و با زن ، هم بستر نشويم.
عثمان گفت: نه، اى پيامبر خدا!
فرمود: «از سنّت من است كه نماز بخوانم و بخوابم، و روزه بگيرم و غذا بخورم، و ازدواج كنم و طلاق بدهم. پس، هر كه به سنّت من پشت كند ، از من نيست. اى عثمان! زن تو هم بر تو حقّى دارد و نفس تو را نيز بر تو حقّى است».
سعد گفت: به خدا سوگند، تعدادى از مردان مسلمان هم داستان شده بودند كه چنانچه پيامبر خدا بر كار عثمان صحّه گذاشت، خود را خواجه سازيم و با زن ، هم بستر نشويم.
نمایش منبع
عوالي اللآلي : رُوِيَ فِي الحَديثِ أنَّ النَّبِي صلي الله عليه و آله جَلَسَ لِلنّاسِ ووَصَفَ يَومَ القِيامَةِ ، ولَم يَزِدهُم عَلَى التَّخويفِ ، فَرَقَّ النّاسُ وبَكَوا . فَاجتَمَعَ عَشَرَةٌ مِنَ الصَّحابَة في بَيتِ عُثمانَ بنِ مَظعون ، وَاتَّفَقوا عَلى أن يَصومُوا النَّهارَ ، ويَقومُوا اللَّيلَ ، ولا يَقرَبُوا النِّساءَ ، ولاَ الطّيبَ ، ويَلبَسُوا المُسوحَ ، ويَرفُضُوا الدُّنيا ، ويَسيحوا فِي الأَرضِ ويَتَرَهَّبوا ، ويَخصُوا المَذاكيرَ .
فَبَلَغَ ذلِكَ النَّبِي صلي الله عليه و آله فَأَتى مَنزِلَ عُثمانَ فَلَم يَجِدهُ ، فَقالَ لاِمرَأَتِهِ : أحَقٌّ ما بَلَغَني؟ فَكَرِهَت أن يُكذَبَ رَسولُ اللّه صلي الله عليه و آله ، وأن تَبتَدي عَلى زَوجِها ، فَقالَت : يا رَسولَ اللّه ِ ، إن كانَ أخبَرَكَ عُثمانُ فَقَد صَدَقَكَ . وَانصَرَفَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله .
وأتى عُثمانُ مَنزِلَهُ ، فَأَخبَرَتهُ زَوجَتُهُ بِذلِكَ ، فَأَتى هُوَ وأصحابُهُ إلَى النَّبِي صلي الله عليه و آله فَقالَ لَهُم : ألَم اُنبَأ أنَّكُمُ اتَّفَقتُم؟ فَقالوا : ما أرَدنا إلاَّ الخَيرَ ، فَقالَ : إنّي لَم اُومَر بِذلِكَ ، ثُمَّ قالَ :
إنَّ لاِءَنفُسِكُم عَلَيكُم حَقّا ؛ فَصوموا وأفطِروا ، وقوموا وناموا ، فَإِنّي أصومُ واُفطِرُ وأقومُ وأنامُ ، وآكُلُ اللَّحمَ وَالدَّسَمَ ، وآتِي النِّساءَ ، فَمَن رَغِبَ عَن سُنَّتي فَلَيسَ مِنّي .
ثُمَّ جَمَعَ النّاسَ وخَطَبَهُم ، وقالَ : ما بالُ قَومٍ حَرَّمُوا النِّساءَ ، وَالطّيبَ ، وَالنَّومَ ، وشَهَواتِ الدُّنيا؟ وأمّا أنَا فَلَستُ آمُرُكُم أن تَكونوا قِسّيسينَ ورُهبانا ، إنَّهُ لَيسَ في ديني تَركُ اللَّحمِ وَالنِّساءِ ، وَاتِّخاذُ الصَّوامِعِ ، إنَّ سِياحَةَ اُمَّتي فِي الصَّومِ ، ورَهبانِيَّتَهَا الجِهادُ .
اعبُدُوا اللّه َ ولا تُشرِكوا بِهِ شَيئا ، وحُجّوا وَاعتَمِروا ، وأقيمُوا الصَّلاةَ ، وآتُواالزَّكاةَ ، وصوموا شَهرَ رَمَضان ، وَاستَقيموا يَستَقِم لَكُم ، فَإِنَّما هَلَكَ مَن قَبلَكُم بِالتَّشديدِ ، شَدَّدوا عَلى أنفُسِهِم فَشَدَّدَ اللّه ُ عَلَيهِم ، فَاُولئِكَ بَقاياهُم فِي الدِّياراتِ وَالصَّوامِعِ .
فَبَلَغَ ذلِكَ النَّبِي صلي الله عليه و آله فَأَتى مَنزِلَ عُثمانَ فَلَم يَجِدهُ ، فَقالَ لاِمرَأَتِهِ : أحَقٌّ ما بَلَغَني؟ فَكَرِهَت أن يُكذَبَ رَسولُ اللّه صلي الله عليه و آله ، وأن تَبتَدي عَلى زَوجِها ، فَقالَت : يا رَسولَ اللّه ِ ، إن كانَ أخبَرَكَ عُثمانُ فَقَد صَدَقَكَ . وَانصَرَفَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله .
وأتى عُثمانُ مَنزِلَهُ ، فَأَخبَرَتهُ زَوجَتُهُ بِذلِكَ ، فَأَتى هُوَ وأصحابُهُ إلَى النَّبِي صلي الله عليه و آله فَقالَ لَهُم : ألَم اُنبَأ أنَّكُمُ اتَّفَقتُم؟ فَقالوا : ما أرَدنا إلاَّ الخَيرَ ، فَقالَ : إنّي لَم اُومَر بِذلِكَ ، ثُمَّ قالَ :
إنَّ لاِءَنفُسِكُم عَلَيكُم حَقّا ؛ فَصوموا وأفطِروا ، وقوموا وناموا ، فَإِنّي أصومُ واُفطِرُ وأقومُ وأنامُ ، وآكُلُ اللَّحمَ وَالدَّسَمَ ، وآتِي النِّساءَ ، فَمَن رَغِبَ عَن سُنَّتي فَلَيسَ مِنّي .
ثُمَّ جَمَعَ النّاسَ وخَطَبَهُم ، وقالَ : ما بالُ قَومٍ حَرَّمُوا النِّساءَ ، وَالطّيبَ ، وَالنَّومَ ، وشَهَواتِ الدُّنيا؟ وأمّا أنَا فَلَستُ آمُرُكُم أن تَكونوا قِسّيسينَ ورُهبانا ، إنَّهُ لَيسَ في ديني تَركُ اللَّحمِ وَالنِّساءِ ، وَاتِّخاذُ الصَّوامِعِ ، إنَّ سِياحَةَ اُمَّتي فِي الصَّومِ ، ورَهبانِيَّتَهَا الجِهادُ .
اعبُدُوا اللّه َ ولا تُشرِكوا بِهِ شَيئا ، وحُجّوا وَاعتَمِروا ، وأقيمُوا الصَّلاةَ ، وآتُواالزَّكاةَ ، وصوموا شَهرَ رَمَضان ، وَاستَقيموا يَستَقِم لَكُم ، فَإِنَّما هَلَكَ مَن قَبلَكُم بِالتَّشديدِ ، شَدَّدوا عَلى أنفُسِهِم فَشَدَّدَ اللّه ُ عَلَيهِم ، فَاُولئِكَ بَقاياهُم فِي الدِّياراتِ وَالصَّوامِعِ .
عوالى اللآلى: در حديث آمده است كه پيامبر صلي الله عليه و آله با مردم ديدار كرد و به وصف روز قيامت پرداخت و براى آنان ، همه اش از عذاب گفت. مردم ، متأثّر شدند و گريستند. ده نفر از ياران ايشان در خانه عثمان بن مظعون ، گِرد آمدند و با هم قرار گذاشتند كه روزها ، روزه بگيرند و شب ها را به عبادت بگذرانند و با زنان ، هم بستر نشوند و از بوى خوش ، استفاده نكنند ، پشمينه بپوشند، ترك دنيا گويند و سر به كوه و بيابان بگذارند و رهبانيت پيشه كنند و خويشتن را خواجه سازند.
اين خبر به پيامبر صلي الله عليه و آله رسيد. به خانه عثمان آمد ؛ امّا او را در آن جا نيافت. از همسر او پرسيد: «آيا خبرى كه به من رسيده است ، صحّت دارد؟» .
او كه دوست نداشت به پيامبر خدا دروغ بگويد و از سوى ديگر ، نخواست پرده از كار شوهرش بردارد، گفت: اى پيامبر خدا! اگر عثمان به شما گفته است، درست گفته است.
پيامبر خدا رفت. عثمان به خانه اش آمد. همسرش ماجرا را به او گفت. عثمان و يارانش نزد پيامبر صلي الله عليه و آله آمدند. پيامبر صلي الله عليه و آله به آنان فرمود: «[گمان مى كنيد [خبر ندارم كه بر چه هم داستان شده ايد؟».
گفتند: ما جز نيّت نيك نداشته ايم.
پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: «من ، مأمور به اين كارها نشده ام» .
سپس فرمود: «نفس هاى شما را بر شما حقّى است. پس [به وقتش [روزه بگيريد و [به وقتش] روزه نگيريد، هم نماز شب بخوانيد و هم شب ها بخوابيد؛ زيرا كه من ، هم روزه مى گيرم، هم [به وقتش] روزه نمى گيرم، هم شب ها را عبادت مى كنم و هم مى خوابم ، گوشت و چربى مى خورم و با زنان نزديكى مى كنم. پس، هركه از راه و رسم من روى برتابد ، از من نيست».
آن گاه ، مردم را جمع كرد و برايشان سخن گفت و فرمود: «عدّه اى را چه شده كه زن و بوى خوش و خواب و تمايلات دنيوى را بر خود حرام كرده اند؟! امّا من ، به شما دستور نمى دهم كه كشيشى و راهبى پيشه كنيد. ترك گوشت و زن و صومعه نشينى در دين من نيست. سياحت امّت من ، در روزه است و رهبانيتش در جهاد . خدا را بپرستيد و چيزى را شريك او قرار ندهيد. حج بگزاريد و عمره به جاى بياوريد و نماز بخوانيد و زكات بپردازيد و ماه رمضان را روزه بگيريد و [در دينتان] مستقيم [و معتدل [باشيد تا برايتان مستقيم بماند؛ چه، كسانى كه پيش از شما بودند، در حقيقت، به سبب همين سختگيرى ها نابود شدند ، بر خود سخت گرفتند و در نتيجه ، خدا هم بر آنان سخت گرفت ، و اينها كه در دِيرها و صومعه ها مى بينيد ، بقاياى همين افراد هستند.
اين خبر به پيامبر صلي الله عليه و آله رسيد. به خانه عثمان آمد ؛ امّا او را در آن جا نيافت. از همسر او پرسيد: «آيا خبرى كه به من رسيده است ، صحّت دارد؟» .
او كه دوست نداشت به پيامبر خدا دروغ بگويد و از سوى ديگر ، نخواست پرده از كار شوهرش بردارد، گفت: اى پيامبر خدا! اگر عثمان به شما گفته است، درست گفته است.
پيامبر خدا رفت. عثمان به خانه اش آمد. همسرش ماجرا را به او گفت. عثمان و يارانش نزد پيامبر صلي الله عليه و آله آمدند. پيامبر صلي الله عليه و آله به آنان فرمود: «[گمان مى كنيد [خبر ندارم كه بر چه هم داستان شده ايد؟».
گفتند: ما جز نيّت نيك نداشته ايم.
پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: «من ، مأمور به اين كارها نشده ام» .
سپس فرمود: «نفس هاى شما را بر شما حقّى است. پس [به وقتش [روزه بگيريد و [به وقتش] روزه نگيريد، هم نماز شب بخوانيد و هم شب ها بخوابيد؛ زيرا كه من ، هم روزه مى گيرم، هم [به وقتش] روزه نمى گيرم، هم شب ها را عبادت مى كنم و هم مى خوابم ، گوشت و چربى مى خورم و با زنان نزديكى مى كنم. پس، هركه از راه و رسم من روى برتابد ، از من نيست».
آن گاه ، مردم را جمع كرد و برايشان سخن گفت و فرمود: «عدّه اى را چه شده كه زن و بوى خوش و خواب و تمايلات دنيوى را بر خود حرام كرده اند؟! امّا من ، به شما دستور نمى دهم كه كشيشى و راهبى پيشه كنيد. ترك گوشت و زن و صومعه نشينى در دين من نيست. سياحت امّت من ، در روزه است و رهبانيتش در جهاد . خدا را بپرستيد و چيزى را شريك او قرار ندهيد. حج بگزاريد و عمره به جاى بياوريد و نماز بخوانيد و زكات بپردازيد و ماه رمضان را روزه بگيريد و [در دينتان] مستقيم [و معتدل [باشيد تا برايتان مستقيم بماند؛ چه، كسانى كه پيش از شما بودند، در حقيقت، به سبب همين سختگيرى ها نابود شدند ، بر خود سخت گرفتند و در نتيجه ، خدا هم بر آنان سخت گرفت ، و اينها كه در دِيرها و صومعه ها مى بينيد ، بقاياى همين افراد هستند.
نمایش منبع
مسند ابن حنبل عن مجاهد عن رجل من الأنصار من أصحاب الرسول صلي الله عليه و آله : ذَكَروا عِندَ رَسولِ اللّه صلي الله عليه و آله مَولاةً لِبَني عَبدِ المُطَّلِب ، فَقالَ : إنَّها تَقومُ اللَّيلَ وتَصومُ النَّهارَ . فَقالَ رَسولُ اللّه صلي الله عليه و آله :
لكِنّي أنَا أنامُ واُصَلّي ، وأصومُ واُفطِرُ ، فَمَنِ اقتَدى بي فَهُوَ مِنّي ، ومَن رَغِبَ
عَن سُنَّتي فَلَيسَ مِنّي .
لكِنّي أنَا أنامُ واُصَلّي ، وأصومُ واُفطِرُ ، فَمَنِ اقتَدى بي فَهُوَ مِنّي ، ومَن رَغِبَ
عَن سُنَّتي فَلَيسَ مِنّي .
مسند ابن حنبل ـ به نقل از مجاهد ، از مردى از انصار كه صحابى پيامبر صلي الله عليه و آله بود ـ : در نزد پيامبر خدا از كنيزى از بنى عبد المطّلب ، سخن به ميان آوردند. مرد انصارى گفت: آن زن ، شب ها عبادت مى كند و روزها روزه مى گيرد.
پيامبر خدا فرمود: «امّا من ، مى خوابم و نماز مى خوانم و [گاه] روزه مى گيرم و [گاه] نمى گيرم . پس، هر كه به من اقتدا كند ، از من است و هركه به راه و رسم من پشت كند ، از من نيست».
پيامبر خدا فرمود: «امّا من ، مى خوابم و نماز مى خوانم و [گاه] روزه مى گيرم و [گاه] نمى گيرم . پس، هر كه به من اقتدا كند ، از من است و هركه به راه و رسم من پشت كند ، از من نيست».
نمایش منبع
الإمام الصادق عليه السلام : إنَّ ثَلاثَ نِسوَةٍ أتَينَ رَسولَ اللّه صلي الله عليه و آله فَقالَت إحداهُنَّ : إنَّ زَوجي لا يَأكُلُ اللَّحمَ ، وقالَتِ الاُخرى : إنَّ زَوجي لا يَشُمُّ الطّيبَ ، وقالَتِ الاُخرى : إنَّ زَوجي لا يَقرَبُ النِّساءَ .
فَخَرَجَ رَسولُ اللّه صلي الله عليه و آله يَجُرُّ رِداءَهُ حَتّى صَعِدَ المِنبَرَ ، فَحَمِدَ اللّه َ وأثنى عَلَيهِ ، ثُمَّ قالَ : ما بالُ أقوامٍ مِن أصحابي لا يَأكُلونَ اللَّحمَ ولا يَشُمّونَ الطّيبَ ولا يَأتونَ النِّساءَ ! أما إنّي آكُلُ اللَّحمَ وأشُمُّ الطّيبَ وآتِي النِّساءَ ، فَمَن رَغِبَ عَن سُنَّتي فَلَيسَ مِنّي .
فَخَرَجَ رَسولُ اللّه صلي الله عليه و آله يَجُرُّ رِداءَهُ حَتّى صَعِدَ المِنبَرَ ، فَحَمِدَ اللّه َ وأثنى عَلَيهِ ، ثُمَّ قالَ : ما بالُ أقوامٍ مِن أصحابي لا يَأكُلونَ اللَّحمَ ولا يَشُمّونَ الطّيبَ ولا يَأتونَ النِّساءَ ! أما إنّي آكُلُ اللَّحمَ وأشُمُّ الطّيبَ وآتِي النِّساءَ ، فَمَن رَغِبَ عَن سُنَّتي فَلَيسَ مِنّي .
امام صادق عليه السلام : سه زن نزد پيامبر خدا آمدند. يكى از آنها گفت: شوهرم گوشت نمى خورد.
ديگرى گفت: شوهرم بوى خوش نمى بويد .
سومى گفت: شوهرم به زنان نزديك نمى شود.
پيامبر خدا ، رداكشان بيرون رفت و بر منبر شد و حمد و ثناى الهى به جاى آورد و سپس فرمود: «عدّه اى از ياران مرا چه شده است كه گوشت نمى خورند و عطر نمى بويند و به زنان نزديك نمى شوند؟! بدانيد كه من، خود، گوشت مى خورم و عطر مى بويم و پيش زنان مى روم. پس، هركه از سنّت من روى گردانَد ، از من نيست».
ديگرى گفت: شوهرم بوى خوش نمى بويد .
سومى گفت: شوهرم به زنان نزديك نمى شود.
پيامبر خدا ، رداكشان بيرون رفت و بر منبر شد و حمد و ثناى الهى به جاى آورد و سپس فرمود: «عدّه اى از ياران مرا چه شده است كه گوشت نمى خورند و عطر نمى بويند و به زنان نزديك نمى شوند؟! بدانيد كه من، خود، گوشت مى خورم و عطر مى بويم و پيش زنان مى روم. پس، هركه از سنّت من روى گردانَد ، از من نيست».
نمایش منبع
عنه عليه السلام ـ لَمّا كَتَبَ إلَيهِ سُكَينٌ النَّخَعِي ؛ وكانَ تَعَبَّدَ وتَرَكَ النِّساءَ وَالطّيبَ وَالطَّعامَ ، فَكَتَبَ إلى أبي عَبدِ اللّه عليه السلام يَسأَلُهُ عَن ذلِكَ ، فَكَتَبَ إلَيهِ عليه السلام ـ : أمّا قَولُكَ فِي النِّساءِ فَقَد عَلِمتَ ما كانَ لِرَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله مِنَ النِّساءِ، وأمّا قَولُكَ فِي الطَّعامِ فَكانَ رَسولُ اللّه صلي الله عليه و آله يَأكُلُ اللَّحمَ وَالعَسَلَ .
امام صادق عليه السلام ـ در پاسخ نامه سُكين نخعى كه به عبادت روى آورده و زن و استعمال بوى خوش و خوردن غذا [هاى لذيذ] را ترك كرده و در اين باره از امام عليه السلام پرسيده بود چنين نوشت ـ : امّا سخن تو درباره زن . تو خود مى دانى كه پيامبر خدا زنانى داشته است؛ و امّا سخن تو درباره خوراكى ها . پيامبر خدا ، گوشت و عسل مى خورد.
نمایش منبع
رسول اللّه صلي الله عليه و آله : المُؤمِنُ حُلوٌ يُحِبُّ الحَلاوَةَ ، ومَن حَرَّمَها عَلى نَفسِهِ فَقَد عَصَى اللّه َ ورَسولَهُ ، لا تُحَرِّموا نِعمَةَ اللّه ِ وَالطَّيِّباتِ عَلى أنفُسِكُم ، وكُلوا وَاشرَبوا وَاشكُروا ،
فَإِن لَم تَفعَلوا لَزِمَتكُم عُقوبَةُ اللّه ِ .
فَإِن لَم تَفعَلوا لَزِمَتكُم عُقوبَةُ اللّه ِ .
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : مؤمن ، شيرين است و شيرينى را دوست دارد و هركس آن را بر خود حرام گردانَد ، خدا و پيامبرش را نافرمانى كرده است. نعمت خدا و حلال ها را بر خود حرام نكنيد. بخوريد و بياشاميد و شكر خدا كنيد كه اگر
چنين نكرديد ، كيفر خداى را بر شما لازم مى سازم.
چنين نكرديد ، كيفر خداى را بر شما لازم مى سازم.
نمایش منبع
عنه صلي الله عليه و آله : طوبى لِمَن تَواضَعَ لِلّهِ عَزَّ ذِكرُهُ ، وزَهِدَ فيما أحَلَّ اللّه ُ لَهُ مِن غَيرِ رَغبَةٍ عَن سيرَتي ، ورَفَضَ زَهرَةَ الدُّنيا مِن غَيرِ تَحَوُّلٍ عَن سُنَّتي .
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : خوشا به حال كسى كه براى خداوندِ بلند نام ، خاكسارى كرد و به آنچه كه خدا برايش حلال كرده ، زهد ورزيد، بى آن كه از راه و رسم من ، روى گردان باشد و زرق و برق دنيا را رها كرد ، بى آن كه از سنّت من برگردد.
نمایش منبع
نهج البلاغة : مِن كَلامٍ لَهُ [ الإِمامِ عَلِي عليه السلام ] بِالبَصرَة ، وقَد دَخَلَ عَلَى العَلاءِ بنِ زِيادٍ الحارِثِي ـ وهُوَ مِن أصحابِهِ ـ يَعودُهُ ، فَلَمّا رَأى سَعَةَ دارِهِ قالَ:
ما كُنتَ تَصنَعُ بِسَعَةِ هذِهِ الدّارِ فِي الدُّنيا ، وأنتَ إلَيها فِي الآخِرَةِ كُنتَ أحوَجَ؟ وبَلى إن شِئتَ بَلَغتَ بِهَا الآخِرَةَ : تُقرِي فيهَا الضَّيفَ ، وتَصِلُ فيهَا الرَّحِمَ ، وتُطلِعُ مِنهَا الحُقوقَ مَطالِعَها ، فَإِذا أنتَ قَد بَلَغتَ بِهَا الآخِرَةَ .
فَقالَ لَهُ العَلاءُ : يا أميرَ المُومِنين ، أشكو إلَيكَ أخي عاصِمَ بنَ زِياد . قالَ : وما لَهُ؟ قالَ: لَبِسَ العَباءَةَ وتَخَلّى عَنِ الدُّنيا . قالَ : عَلَي بِهِ . فَلَمّا جاءَ قالَ:
يا عُدَيَّ نَفسِهِ ، لَقَدِ استَهامَ بِكَ الخَبيثُ! أما رَحِمتَ أهلَكَ ووَلَدَكَ؟ أتَرَى اللّه َ أحَلَّ لَكَ الطَّيِّباتِ ، وهُوَ يَكرَهُ أن تَأخُذَها! أنتَ أهوَنُ عَلَى اللّه ِ مِن ذلِكَ!
قالَ : يا أميرَ المُؤمِنين ، هذا أنتَ في خُشونَةِ مَلبَسِكَ وجُشوبَةِ مَأكَلِكَ!
قالَ : وَيحَكَ ، إنّي لَستُ كَأَنتَ ، إنَّ اللّه َ تَعالى فَرَضَ عَلى أئِمَّةِ العَدلِ أن يُقَدِّروا أنفُسَهُم بِضَعَفَةِ النّاسِ ؛ كَيلا يَتَبَيَّغَ بِالفَقيرِ فَقرُهُ!
ما كُنتَ تَصنَعُ بِسَعَةِ هذِهِ الدّارِ فِي الدُّنيا ، وأنتَ إلَيها فِي الآخِرَةِ كُنتَ أحوَجَ؟ وبَلى إن شِئتَ بَلَغتَ بِهَا الآخِرَةَ : تُقرِي فيهَا الضَّيفَ ، وتَصِلُ فيهَا الرَّحِمَ ، وتُطلِعُ مِنهَا الحُقوقَ مَطالِعَها ، فَإِذا أنتَ قَد بَلَغتَ بِهَا الآخِرَةَ .
فَقالَ لَهُ العَلاءُ : يا أميرَ المُومِنين ، أشكو إلَيكَ أخي عاصِمَ بنَ زِياد . قالَ : وما لَهُ؟ قالَ: لَبِسَ العَباءَةَ وتَخَلّى عَنِ الدُّنيا . قالَ : عَلَي بِهِ . فَلَمّا جاءَ قالَ:
يا عُدَيَّ نَفسِهِ ، لَقَدِ استَهامَ بِكَ الخَبيثُ! أما رَحِمتَ أهلَكَ ووَلَدَكَ؟ أتَرَى اللّه َ أحَلَّ لَكَ الطَّيِّباتِ ، وهُوَ يَكرَهُ أن تَأخُذَها! أنتَ أهوَنُ عَلَى اللّه ِ مِن ذلِكَ!
قالَ : يا أميرَ المُؤمِنين ، هذا أنتَ في خُشونَةِ مَلبَسِكَ وجُشوبَةِ مَأكَلِكَ!
قالَ : وَيحَكَ ، إنّي لَستُ كَأَنتَ ، إنَّ اللّه َ تَعالى فَرَضَ عَلى أئِمَّةِ العَدلِ أن يُقَدِّروا أنفُسَهُم بِضَعَفَةِ النّاسِ ؛ كَيلا يَتَبَيَّغَ بِالفَقيرِ فَقرُهُ!
نهج البلاغة ـ از سخنان على عليه السلام در بصره ، هنگامى كه به عيادت علاء بن زياد حارثى ، يكى از يارانش رفت و وسعت خانه او را ديد ـ : اين سراى فراخ در دنيا به چه كار تو مى آيد، در حالى كه در آخرت به چنين خانه اى محتاج ترى؟ البته، اگر بخواهى ، مى توانى با همين خانه به آخرت دست يابى: در آن از ميهمان پذيرايى كنى، با خويشاوندان ، صله رَحِم نمايى و حقوقى را كه بر عهده توست ، ادا كنى . در اين صورت با آن به آخرت رسيده اى».
علاء گفت: اى اميرمؤمنان! از برادرم عاصم بن زياد به تو شكايت مى كنم.
فرمود: «چه شده است؟» .
گفت: ردا پوشيده و تارك دنيا شده است.
فرمود: «او را نزد من بياوريد».
چون آمد ، امام عليه السلام حضرت فرمود: «اى دُشمَنك خويش! [شيطان] پليد تو را گم راه ساخته است . به زن و فرزندانت رحم نمى كنى؟! تو مى پندارى كه خداوند ، نعمت هاى پاكش را بر تو حلال كرده است ، امّا دوست ندارد از آنها بهره بگيرى؟! تو نزد خداوند ، خوارتر از اين حرف هايى!» .
گفت: اى امير مؤمنان! تو خود ، جامه اى چنين خشن مى پوشى و خوراكى چنان خشك مى خورى!
فرمود: «حيف از تو! من چون تو نيستم. خداى متعال بر پيشوايان عدالت فرض كرده است كه خويشتن را در سطح مردمان نادار قرار دهند تا نادارى فقير ، او را برنشورانَد» .
علاء گفت: اى اميرمؤمنان! از برادرم عاصم بن زياد به تو شكايت مى كنم.
فرمود: «چه شده است؟» .
گفت: ردا پوشيده و تارك دنيا شده است.
فرمود: «او را نزد من بياوريد».
چون آمد ، امام عليه السلام حضرت فرمود: «اى دُشمَنك خويش! [شيطان] پليد تو را گم راه ساخته است . به زن و فرزندانت رحم نمى كنى؟! تو مى پندارى كه خداوند ، نعمت هاى پاكش را بر تو حلال كرده است ، امّا دوست ندارد از آنها بهره بگيرى؟! تو نزد خداوند ، خوارتر از اين حرف هايى!» .
گفت: اى امير مؤمنان! تو خود ، جامه اى چنين خشن مى پوشى و خوراكى چنان خشك مى خورى!
فرمود: «حيف از تو! من چون تو نيستم. خداى متعال بر پيشوايان عدالت فرض كرده است كه خويشتن را در سطح مردمان نادار قرار دهند تا نادارى فقير ، او را برنشورانَد» .
نمایش منبع
- رسول خدا صلی الله علیه و آله 11014 حدیث
- فاطمه زهرا سلام الله علیها 90 حدیث
- امیرالمؤمنین علی علیه السلام 17430 حدیث
- امام حسن علیه السلام 332 حدیث
- امام حسین علیه السلام 321 حدیث
- امام سجاد علیه السلام 880 حدیث
- امام باقر علیه السلام 1811 حدیث
- امام صادق علیه السلام 6388 حدیث
- امام کاظم علیه السلام 664 حدیث
- امام رضا علیه السلام 773 حدیث
- امام جواد علیه السلام 166 حدیث
- امام هادی علیه السلام 188 حدیث
- امام حسن عسکری علیه السلام 233 حدیث
- امام مهدی علیه السلام 82 حدیث
- حضرت عیسی علیه السلام 245 حدیث
- حضرت موسی علیه السلام 32 حدیث
- لقمان حکیم علیه السلام 94 حدیث
- خضر نبی علیه السلام 14 حدیث
- قدسی (احادیث قدسی) 43 حدیث
- حضرت آدم علیه السلام 4 حدیث
- حضرت یوسف علیه السلام 3 حدیث
- حضرت ابراهیم علیه السلام 3 حدیث
- حضرت سلیمان علیه السلام 9 حدیث
- حضرت داوود علیه السلام 21 حدیث
- حضرت عزیر علیه السلام 1 حدیث
- حضرت ادریس علیه السلام 3 حدیث
- حضرت یحیی علیه السلام 8 حدیث
تــعــداد كــتــابــهــا : 111
تــعــداد احــاديــث : 45456
تــعــداد تــصــاویــر : 3838
تــعــداد حــدیــث روز : 685