کتابخانه احادیث شیعه
پرینت احادیث

فصل پنجم : شيوه اهل بيت عليهم السلام در شكيبايى و خرسندى

صفحه اختصاصي حديث و آيات الإمام الحسين عليه السلام ـ مِن خُطبَتِهِ لَمّا عَزَمَ عَلَى الخُروجِ إلَى العِراقِ ـ : الحَمدُ للّه ِِ وما شاءَ اللّه ُ ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلاّ بِاللّه ِ، صَلَّى اللّه ُ عَلى رَسولِهِ وسَلَّمَ ، خُطَّ المَوتُ عَلى وُلدِ آدَمَ مَخَطَّ القِلادَةِ عَلى جيدِ الفَتاةِ ، وما أولَهَني إلى أسلافِي اشتِياقَ يَعقوبَ إلى يوسُفَ ، وخِيرَ لي مَصرَعٌ أنَا لاقيهِ، كَأَنّي بِأَوصالٍ يَتَقَطَّعُها حديث عَسَلانُ الفَلَواتِ بَينَ النَّواويسِ وكَربَلاءَ ، فَيَملَأُنَّ مِنّي أكراشًا جَوفى وأجرِبَةً سَغبى ، لا مَحيصَ عَن يَومٍ خُطَّ بِالقَلَمِ ، رِضَا اللّه ِ رِضانا أهلَ البَيتِ ، نَصبِرُ عَلى بَلائِهِ ويُوَفّينا اُجورَ الصّابِرينَ ، لَن تَشِذَّ عَن رَسولِ اللّه صلي الله عليه و آله لُحمَتُهُ ، وهِيَ مَجموعَةٌ لَهُ في حَظيرَةِ القُدسِ تَقَرُّ بِهِم عَينُهُ ، ويَتَنَجَّزُ لَهُم وَعدُهُ . مَن كانَ فينا باذِلاً مُهجَتَهُ ومُوَطِّنًا عَلى لِقائِنا (لقاءِ اللّه ِ ـ خ ل) نَفسَهُ فَليَرحَل، فَإِنّي راحِلٌ مُصبِحًا إن شاءَ اللّه ُ حديث .
امام حسين عليه السلام ـ در خطبه خود هنگام آهنگ خروج به سوى عراق ـ : سپاس خداى را و همان خواهد شد كه خدا مى خواهد و حول و قوّه اى نيست مگر از خدا، درود و سلام خدا بر پيامبر او باد. مرگ بر فرزندان آدم، چونان گردنبند بر گردن دختركان، نقش بسته است، چقدر شيفته ديدار گذشتگان خود هستم! چونان اشتياق يعقوب به يوسف، براى من قتلگاهى اختيار شده كه آن را خواهم ديد، گويى مى بينم كه گرگهاى بيابان، بندهاى پيكرم را ميان نواويس و كربلا، پاره پاره مى كنند و از تن من شكمهايى گرسنه و خالى، پر مى شود. از روزى كه با قلم [قضاى الهى ]نگاشته آمده، گريزى نيست. خشنودى خدا، خشنودى ما اهل بيت است. ما بر آزمون او، شكيب مى ورزيم و او، پاداش شكيبايان را به كمال به ما مى پردازد، پاره تن رسول اللّه صلي الله عليه و آله از او دور نشود و اينان، در فردوس برين براى حضرتش صلي الله عليه و آله گرد آمده اند و پيامبر صلي الله عليه و آله از ديدن آنها، ديدگانش آرام گيرد و وعده اش را براى آنها برآورَد. هر كه در راه ما خون مى دهد و براى ديدار ما (ديدار خدا ـ خ ل) آماده است، پس كوچ كند كه من به خواست خدا، صبح، كوچنده ام.
نمایش منبع
صفحه اختصاصي حديث و آيات الإمام زين العابدين عليه السلام : لَمَّا اشتَدَّ الأَمرُ بِالحُسَينِ بنِ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ عليهماالسلامنَظَرَ إلَيهِ مَن كانَ مَعَهُ فَإِذا هُوَ بِخِلافِهِم ؛ لِأَنَّهُم كُلَّمَا اشتَدَّ الأَمرُ تَغَيَّرَت ألوانُهُم وَارتَعَدَت فَرائِصُهُم ووَجَبَت حديث قُلوبُهُم . وكانَ الحُسَينُ عليه السلاموبَعضُ مَن مَعَهُ مِن خَصائِصِهِ تُشرِقُ ألوانُهُم وتَهدَأُ جَوارِحُهُم وتَسكُنُ نُفوسُهُم ، فَقالَ بَعضُهُم لِبَعضٍ : اُنظُروا، لا يُبالي بِالمَوتِ ! فَقالَ لَهُمُ الحُسَينُ عليه السلام : صَبرًا بَنِي الكِرامِ ، فَمَا المَوتُ إلاّ قَنطَرَةٌ تَعبُرُ بِكُم عَنِ البُؤسِ والضَّرّاءِ إلَى الجِنانِ الواسِعَةِ والنَّعيمِ الدّائِمَةِ ، فَأَيُّكُم يَكرَهُ أن يَنتَقِلَ مِن سِجنٍ إلى قَصرٍ ؟! وما هُوَ لِأَعدائِكُم إلاّ كَمَن يَنتَقِلُ مِن قَصرٍ إلى سِجنٍ وعَذابٍ . إنَّ أبي حَدَّثَني عَن رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله أنَّ الدُّنيا سِجنُ المُؤمِنِ وجَنَّةُ الكافِرِ ، والمَوتُ جِسرُ هؤُلاءِ إلى جَنّاتِهِم وجِسرُ هؤُلاءِ إلى جَحيمِهِم ، ما كَذَبتُ ولا كُذِبتُ حديث .
امام سجاد عليه السلام: چون كار بر حسين بن على بن ابى طالب عليه السلامدشوار شد، همراهيان او بدو نگريستند و او را برخلاف خود يافتند، چه، هرگاه كار دشوار مى شد، رنگ آنها تغيير مى يافت و گوشت تنشان به لرزه و دلهاشان به تپش مى افتاد، در حالى كه حسين عليه السلام و برخى از نزديكان او رنگشان مى درخشيد و دل و جانشان آرام مى گرفت. آنها به يكديگر مى گفتند: ببينيد، از مرگ هيچ هراسى ندارد، وحسين عليه السلام بديشان مى فرمود: شكيبايى، اى بزرگ زادگان! مرگ نيست مگر پلى كه شما را از بينوايى و سختى به بهشتهاى فراخ و نعمتهاى جاودان مى رسانَد، كدام يك از شما خوش نمى دارد كه از زندان به قصر درآيد؟! چنان كه مرگ براى دشمنان شما نيست، مگر در آمدن از كاخ به زندان و شكنجه. پدرم به نقل از رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: دنيا، زندان مؤمن و فردوس كافر است و مرگ، پل اين جماعت است كه آنها را به بهشتشان و اينها را به دوزخشان مى رسانَد و من نه دروغ مى گويم و نه به من دروغ گفته شده است.
نمایش منبع
ابو مخنف: حسين عليه السلام، سه ساعت از روز را خون آلوده، با گوشه چشم به آسمان مى نگريست و چنين نجوا مى كرد: خدايا! بر قضاى تو شكيبايى مى ورزم و خدايى جز تو نيست، اى فريادرس فريادخواهان. پس چهل سوار به سوى او شتافتند تا سر شريف ارجمندِ مبارك و مقدّس و منوّر او را از تن جدا كنند و عمر بن سعد فرياد مى زد: واى بر شما، در كشتنش شتاب كنيد.
نمایش منبع
پرده دار عبيد اللّه بن زياد: ابن زياد دستور داد على بن الحسين عليه السلام و زنان را بياورند. سر حسين عليه السلام را نيز حاضر كردند. زينب، دختر على عليه السلامنيز در ميان ايشان بود. ابن زياد گفت: سپاس خدايى را كه شما را رسوا كرد و نابودتان ساخت و پرده از دروغ بودن سخن شما برداشت. زينب عليهاالسلامفرمود: سپاس مر خداى را كه ما را به بركت وجود محمّد، گرامى داشت و به كمال پاكمان گرداند. خداوند، تبهكار را رسوا مى گردانَد و پرده از دروغ بدكار برمى دارد. ابن زياد گفت: كار خدا را با شما اهل بيت چگونه يافتى؟ زينب عليهاالسلام فرمود: خداوند، كشته شدن را بر آنها رقم زد و آنها، در قتلگاه خود حاضر شدند و خداوند، تو و ايشان را گرد خواهد آورد و نزد او دادرسى مى شويد.
نمایش منبع
صفحه اختصاصي حديث و آيات الإمام الحسين عليه السلام ـ وقَد ماتَ ابنٌ لَهُ ، فَلَم يُرَ كَآبَةٌ حديث عَلَيهِ ، فَعوتِبَ عَلى ذلِكَ ـ : إنّا أهلُ بَيتٍ نَسأَلُ اللّه َ عَزَّوجَلَّ فَيُعطينا ، فَإِذا أرادَ ما نَكرَهُ فيما يُحِبُّ
رَضينا حديث .
امام حسين عليه السلام ـ در حالى كه فرزندش مرده بود و غمى در چهره اش ديده نمى شد ولذا مورد نكوهش قرارگرفت ـ : ما خاندانى هستيم كه ازخداوند عز و جلمى خواهيم و او به ما عطا مى كند، پس هر گاه براى ما، آن بخواهد كه خوش نمى داريم ولى او دوست مى دارد، ما نيز خشنود خواهيم بود.
نمایش منبع
ابراهيم بن سعد: على بن الحسين عليه السلام در حالى كه جماعتى نزد او بودند، صداى عزادارى از خانه خود شنيد، به منزل خود رفت و سپس به مجلس بازگشت. به ايشان عرض شد: آيا اين شيون از خبر مرگ كسى بود؟ فرمود: آرى. حاضران او را تسليت دادند و از شكيبايى او شگفت زده شدند. امام عليه السلامفرمود: ما خاندانى هستيم كه در آن چه دوست مى داريم، از خدا فرمان مى بريم و در آن چه ناخوش مى داريم، سپاسش مى نهيم.
نمایش منبع
امام باقر عليه السلام: خدا را در آن چه مى خواهيم مى خوانيم و اگر آن، بر ما افتد كه خوش نمى داريم، در آن چه خداوندعزّوجل خواسته است، به مخالفت برنمى خيزيم.
نمایش منبع
علاء بن كامل: در خدمت امام صادق عليه السلام نشسته بودم كه زنى از خانه حضرت عليه السلامفرياد زد. امام عليه السلام برخاست و سپس نشست و استرجاع گفت و به سخن خود بازگشت تا آن را به پايان بُرد، سپس فرمود: ما سلامتى را در جان و مال و فرزند دوست داريم، امّا آن گاه كه قضا واقع شود، ديگر آن چه را خداوند براى ما دوست ندارد، دوست نخواهيم داشت.
نمایش منبع
صفحه اختصاصي حديث و آيات قُتَيبَةُ الأَعشى : أتَيتُ أبا عَبدِاللّه ِ عليه السلامأعودُ ابنًا لَهُ ، فَوَجَدتُهُ عَلَى البابِ فَإِذا هُوَ مُهتَمٌّ حَزينٌ ، فَقُلتُ : جُعِلتُ فِداكَ، كَيفَ الصَّبِيُّ ؟ فَقالَ : وَاللّه ِ إنَّهُ لِما بِهِ ، ثُمَّ دَخَلَ فَمَكَثَ ساعَةً، ثُمَ خَرَجَ إلَينا وقَد أسفَرَ حديث وَجهُهُ وذَهَبَ التَّغَيُّرُوالحُزنُ.
قالَ : فَطَمِعتُ أن يَكونَ قَد صَلَحَ الصَّبِيُّ، فَقُلتُ : كَيفَ الصَّبِيُّ جُعِلتُ فِداكَ ؟ فَقالَ : وقَد مَضى لِسَبيلِهِ ، فَقُلتُ : جُعِلتُ فِداكَ ، لَقَد كُنتَ وهُوَ حَيٌّ مُهتَمًّا حَزينًا ، وقَد رَأَيتُ حالَكَ السّاعَةَ وقَد ماتَ، غَيرَ تِلكَ الحالِ، فَكَيفَ هذا ؟ فَقالَ : إنّا أهلَ البَيتِ إنَّما نَجزَعُ قَبلَ المُصيبَةِ ، فَإِذا وَقَعَ أمرُ اللّه ِ رَضينا بِقَضائِهِ وسَلَّمنا لِأَمرِهِ حديث .
قتيبة الاعشى: نزد امام صادق رفتم تا پسرش را عيادت كنم. حضرت عليه السلامرا بر درِ خانه ديدم غمگين و حزن آلود. عرض كردم: فدايت گردم، پسرك چگونه است؟ فرمود: به خدا، حالش خوب نيست، آن گاه به درون خانه رفت و ساعتى درنگ كرد و سپس بيرون آمد، در حالى كه چهره اى گشاده داشت و رنگ پريدگى و حزن از سيماى او رخت بر بسته بود.
[قتيبه] مى گويد: خيال كردم كودكش بهبود يافته است. عرض كردم: قربانت گردم، كودك چگونه است؟ فرمود: درگذشت. عرض كردم: قربانت گردم، چگونه است، آن گاه كه او زنده بود، تو غمگين و گرفته بودى و در اين لحظه، او مرده است، جز آن وضع را در تو مى بينم؟! امام عليه السلامفرمود: ما اهل بيت پيش از رسيدن مصيبت، ناله مى كنيم و هرگاه امر الهى واقع شد، به قضاى او خشنوديم و در برابر امرش تسليم.
نمایش منبع
حدیث روز

امام علی عليه ‏السلام:

ما أكثَرَ العِبَرَ، و أقَلَّ الاعتِبارَ؛

چه بسيار است عبرتها و چه اندک است عبرت گرفتن.

نهج البلاغه، حكمت 297

احادیث معصومین

حمایت از پایگاه
آمار پایگاه کتابخانه احادیث شیعه

تــعــداد كــتــابــهــا : 111

تــعــداد احــاديــث : 45456

تــعــداد تــصــاویــر : 3838

تــعــداد حــدیــث روز : 685