- صفحه اصلی
- لیست کتابهای حدیث
- فهرست اهل بيت در قرآن و حديث ج1
- فصل دوم : ويژگى شيعيان اهل بيت عليهم الس...
فصل دوم : ويژگى شيعيان اهل بيت عليهم السلام
الإمام عليّ عليه السلام : شيعَتُنَا المُتَباذِلونَ في وَلايَتِنا ، المُتَحابّونَ في مَوَدَّتِنا ، المُتَزاوِرونَ في إحياءِ أمرِنا ، الَّذينَ إن غَضِبوا لَم يَظلِموا ، وإن رَضوا لَم يُسرِفوا ، بَرَكَةٌ عَلى مَن جاوَروا ، سِلمٌ لِمَن خالَطوا .
امام على عليه السلام : شيعيان ما، در راه دوستى ما به يكديگر بذل و بخشش مى كنندودر پرتومحبّت ما يكديگر را دوست مى دارندوبراى زنده نگاهداشتن ياد ما به ديدار يكديگر مى شتابند، آنها كسانى هستند كه هرگاه خشمگين شوند،ستم روا ندارندوهرگاه خشنود شوند، زياده روى نكنند. براى همسايگان خود مايه بركت هستند و با هركه آميزش يابند، راه آشتى در پيش گيرند.
نمایش منبع
عنه عليه السلام : شيعَتُنا هُمُ العارِفونَ بِاللّه ِ ، العامِلونَ بِأَمرِ اللّه ِ ، أهلُ الفَضائِلِ ، والنّاطِقونَ بِالصَّوابِ ، مَأكولُهُمُ القوتُ ، ومَلبَسُهُمُ الاِقتِصادُ ، ومَشيُهُمُ التَّواضُعُ ... تَحسَبُهُم مَرضى وقَد خولِطوا وما هُم بِذلِكَ ، بَل خامَرَهُم مِن عَظَمَةِ رَبِّهِم وشِدَّةِ سُلطانِهِ ما طاشَت لَهُ قُلوبُهُم وذَهَلَت مِنهُ عُقولُهُم ، فَإِذَا استَقاموا مِن ذلِكَ بادَروا إلَى اللّه ِ بِالأَعمالِ الزَّكِيَّةِ ، لا يَرضَونَ لَهُ بِالقَليلِ ، ولا يَستَكثِرونَ الجَزيلَ .
امام على عليه السلام : شيعيان ما خداشناسند و به امر الهى عمل مى كنند. آنها اهل فضيلت هستند وسخن به درستى گويند. خوراكشان، اندك است وپوشاكشان، ميانه روى و رفتارشان به فروتنى است... آنها را بيمار مى انگارى و مى پندارى كه ديوانه اند، در حالى كه چنين نيستند و عظمت خدايشان آنها را به بيمارى افكنده وشدّت هيبت پروردگار، دلهاى آنها را بى پروا و عقلهايشان را پريشان كرده است و هرگاه از اين ها فارغ آيند، با انجام اعمال نيكو، به درگاه الهى بشتابند، آنها نه به (عمل) كم راضى اند و نه اعمال زياد را فراوان مى شمارند.
نمایش منبع
نَوفُ بنُ عَبدِاللّه ِ البِكاليُّ : قال لي عَلِيٌّ عليه السلام : يا نَوفُ ، خُلِقنا مِن طينَةٍ طَيِّبَةٍ ، وخُلِقَ شيعَتُنا مِن طينَتِنا ، فَإِذا كانَ يَومُ القِيامَةِ اُلحِقوا بِنا .
فَقُلتُ : صِف لي شيعَتَكَ يا أميرَالمُؤمِنينَ . فَبَكى لِذِكري شيعَتَهُ ، ثُمَّ قالَ : يا نَوفُ ، شيعَتي واللّه ِ الحُلَماءُ العُلَماءُ بِاللّه ِ ودينِهِ ، العامِلونَ بِطاعَتِهِ وأمرِهِ ، المُهتَدونَ بِحُبِّهِ ، أنضاءُ عِبادَةٍ ، أحلاسُ زَهادَةٍ ، صُفرُ الوُجوهِ مِنَ التَّهَجُّدِ ، عُمشُ العُيونِ مِنَ البُكاءِ ، ذُبُلُ الشِّفاهِ مِنَ الذِّكرِ ، خُمصُ البُطونِ مِنَ الطَّوى ، تُعرَفُ الرَّبّانِيَّةُ في وُجوهِهِم ، والرَّهبانِيَّةُ في سَمتِهِم . مَصابيحُ كُلِّ ظُلمَةٍ ، ورَيحانُ كُلِّ قَبيحٍ ، لا يَثنونَ مِنَ المُسلِمينَ سَلَفًا ، ولا يَقفونَ لَهُم خَلَفًا . شُرورُهُم مَكنونَةٌ ، وقُلوبُهُم مَحزونَةٌ ، وأنفُسُهُم عَفيفَةٌ ، وحَوائِجُهُم خَفيفَةٌ ، أنفُسُهُم مِنهُم في عَناءٍ ، والنّاسُ مِنهُم في راحَةٍ ، فَهُمُ الكاسَةُ الأَلِبّاءُ، والخالِصَةُ النُّجَباءُ ، وهُمُ الرَّوّاغونَ فِرارًا بِدينِهِم . إن شَهِدوا لَم يُعرَفوا ، وإن غابوا لَم يُفتَقَدوا ، اُولئِكَ شيعَتِيَ الأَطيَبونَ ، وإخوانِيَ الأَكرَمونَ ، ألا هاهِ شَوقًا إلَيهِم !
فَقُلتُ : صِف لي شيعَتَكَ يا أميرَالمُؤمِنينَ . فَبَكى لِذِكري شيعَتَهُ ، ثُمَّ قالَ : يا نَوفُ ، شيعَتي واللّه ِ الحُلَماءُ العُلَماءُ بِاللّه ِ ودينِهِ ، العامِلونَ بِطاعَتِهِ وأمرِهِ ، المُهتَدونَ بِحُبِّهِ ، أنضاءُ عِبادَةٍ ، أحلاسُ زَهادَةٍ ، صُفرُ الوُجوهِ مِنَ التَّهَجُّدِ ، عُمشُ العُيونِ مِنَ البُكاءِ ، ذُبُلُ الشِّفاهِ مِنَ الذِّكرِ ، خُمصُ البُطونِ مِنَ الطَّوى ، تُعرَفُ الرَّبّانِيَّةُ في وُجوهِهِم ، والرَّهبانِيَّةُ في سَمتِهِم . مَصابيحُ كُلِّ ظُلمَةٍ ، ورَيحانُ كُلِّ قَبيحٍ ، لا يَثنونَ مِنَ المُسلِمينَ سَلَفًا ، ولا يَقفونَ لَهُم خَلَفًا . شُرورُهُم مَكنونَةٌ ، وقُلوبُهُم مَحزونَةٌ ، وأنفُسُهُم عَفيفَةٌ ، وحَوائِجُهُم خَفيفَةٌ ، أنفُسُهُم مِنهُم في عَناءٍ ، والنّاسُ مِنهُم في راحَةٍ ، فَهُمُ الكاسَةُ الأَلِبّاءُ، والخالِصَةُ النُّجَباءُ ، وهُمُ الرَّوّاغونَ فِرارًا بِدينِهِم . إن شَهِدوا لَم يُعرَفوا ، وإن غابوا لَم يُفتَقَدوا ، اُولئِكَ شيعَتِيَ الأَطيَبونَ ، وإخوانِيَ الأَكرَمونَ ، ألا هاهِ شَوقًا إلَيهِم !
نوف بن عبداللّه بكالى: حضرت على عليه السلام به من فرمود: اى نوف! ما از سرشتى پاك آفريده شده ايم و شيعيان ما از سرشت ما آفريده شده اند، پس هرگاه روز رستخير فرا رسد آنها به ما بپيوندند.
عرض كردم: يا اميرالمؤمنين! شيعه خودت را براى من توصيف كن. حضرت عليه السلاماز ين كه من نام شيعه او را آوردم، گريست و سپس فرمود: اى نوف! به خدا سوگند، شيعه من شكيبا هستند و به خدا و دين، آگاهند و به طاعت و امر الهى مشغولند و در پرتو محبّت او ره مى يابند، فرسودگان عبادتند و ملازمان زهد و از شب زنده دارى، چهره هايى زار و نزار دارند، چشمانشان از گريه فرو رفته است و لبهايشان از ذكر به خشكى گراييده است و شكمهايشان از گرسنگى، تو رفته و رنگ خدايى در چهره شان هويدا و پارسايى در سيماى آنها پيداست. چراغهاى هر تاريكى هستند و همچون گُل، هر زشتى را مى آرايند، نه مسلمانان پيشين را مى ستايند و نه در پى پسينيان به راه مى افتند. شرّ آنها پنهان است و دلهاشان غمگين و دامنشان پاك و نيازهاشان اندك و جانشان از دست آنها در زحمت و مردم از آنها در آسايش هستند. آنها با ذكاوت و خردمندند و پاك و شريف و هنگام رهايى دادن دينشان، بسيار زيركند. اگر در جايى حاضر شوند، شناخته نمى شوند و اگر حضور نداشته باشند، از غيبتشان پرسش نمى شود. اينها پاكترين شيعيان من اند و ارجمندترين برادران من، آه كه چقدر مشتاقم آنها را ببينم!
عرض كردم: يا اميرالمؤمنين! شيعه خودت را براى من توصيف كن. حضرت عليه السلاماز ين كه من نام شيعه او را آوردم، گريست و سپس فرمود: اى نوف! به خدا سوگند، شيعه من شكيبا هستند و به خدا و دين، آگاهند و به طاعت و امر الهى مشغولند و در پرتو محبّت او ره مى يابند، فرسودگان عبادتند و ملازمان زهد و از شب زنده دارى، چهره هايى زار و نزار دارند، چشمانشان از گريه فرو رفته است و لبهايشان از ذكر به خشكى گراييده است و شكمهايشان از گرسنگى، تو رفته و رنگ خدايى در چهره شان هويدا و پارسايى در سيماى آنها پيداست. چراغهاى هر تاريكى هستند و همچون گُل، هر زشتى را مى آرايند، نه مسلمانان پيشين را مى ستايند و نه در پى پسينيان به راه مى افتند. شرّ آنها پنهان است و دلهاشان غمگين و دامنشان پاك و نيازهاشان اندك و جانشان از دست آنها در زحمت و مردم از آنها در آسايش هستند. آنها با ذكاوت و خردمندند و پاك و شريف و هنگام رهايى دادن دينشان، بسيار زيركند. اگر در جايى حاضر شوند، شناخته نمى شوند و اگر حضور نداشته باشند، از غيبتشان پرسش نمى شود. اينها پاكترين شيعيان من اند و ارجمندترين برادران من، آه كه چقدر مشتاقم آنها را ببينم!
نمایش منبع
مُحَمَّدُ بنُ الحَنَفِيَّةِ : لَمّا قَدِمَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلامالبَصرَةَ بَعدَ قِتالِ أهلِ الجَمَلِ ، دَعاهُ الأَحنَفُ بنُ قَيسٍ واتَّخَذَ لَهُ طَعامًا ، فَبَعَثَ إلَيهِ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَيهِ وإلى أصحابِهِ، فَأَقبَلَ ثُمَّ قالَ : يا أحنَفُ ، اُدعُ لي أصحابي ، فَدَخَلَ عَلَيهِ قَومٌ مُتَخَشِّعونَ كَأَنَّهُم شِنانٌ بَوالٍ ، فَقالَ الأحنَفُ بنُ قَيسٍ : يا أميرَ المُؤمِنينَ ، ما هذَا الَّذي نَزَلَ بِهِم ؟ أمِن قِلَّةِ الطَّعامِ ، أو مِن هَولِ الحَربِ ؟! فَقالَ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَيهِ : لا يا أحنَفُ ، إنَّ اللّه َ سُبحانَهُ أحَبَّ أقوامًا تَنَسَّكوا لَهُ في دارِ الدُّنيا تَنَسُّكَ مَن هَجَمَ عَلى ما عَلِمَ مِن قُربِهِم مِن يَومِ القِيامَةِ مِن قَبلِ أن يُشاهِدوها، فَحَمَلوا أنفُسَهُم عَلى مَجهودِها .
محمّد بن حنيفه: هنگامى كه اميرالمؤمنين عليه السلام پس از جنگ با اهل جمل به بصره آمد، احنف بن قيس حضرت را دعوت كرد و خوراكى براى ايشان فراهم آورد. حضرت عليه السلام كسى را در پى احنف و اصحابش فرستاد. احنف حاضر شد. حضرت عليه السلام به او فرمود: اى احنف، اصحاب مرا هم فرا بخوان. پس جماعتى فروتن به مجلس در آمدند كه چونان مشك خشكيده بودند. احنف بن قيس گفت: يا اميرالمؤمنين! بديشان چه نازل شده است؟ آيا اين وضع از كمى خوراك است يا هراس از جنگ؟! امام عليه السلامفرمود: چنين نيست اى احنف! خداوند سبحان دوست دارد مردمى را كه در دنيا چنان عبادت او را در پيش مى گيرند كه گويى پيش از ديدن روز رستاخيز آن را به غايت نزديك مى شمارند و خود را براى آن به سختى مى افكنند!
نمایش منبع
الإمام الصادق عليه السلام : اِمتَحِنـوا شيعَتَنـا عِندَ ثَـلاثٍ : عِندَ مَواقيتِ الصَّلاةِ كَيفَ مُحافَظَتُهُم عَلَيها ، وعِندَ أسرارِهِم كَيفَ حِفظُهُم لَها عَن عَدُوِّنا ، وإلى
أموالِهِم كَيفَ مُواساتُهُم لاِءِخوانِهِم فيها .
أموالِهِم كَيفَ مُواساتُهُم لاِءِخوانِهِم فيها .
امام صادق عليه السلام : شيعيان مرا در سه هنگام بيازماييد: هنگام نماز كه چگونه آن را پاس مى دارند وبه هنگام اسرار كه چگونه آن را از دشمنان ما پنهان مى دارند
و در دارايى هاشان كه چگونه در آن با برادرانشان هميارى مى كنند.
نمایش منبع
عنه عليه السلام : إنَّما شيعَةُ جَعفَرٍ مَن عَفَّ بَطنُهُ وفَرجُهُ ، واشتَدَّ جِهادُهُ ، وعَمِلَ لِخالِقِهِ ، ورَجا ثَوابَهُ ، وخَافَ عِقابَهُ . فَإِذا رَأَيتَ اُولئِكَ فَاُولئِكَ شيعَةُ جَعفَرٍ .
امام صادق عليه السلام : شيعه جعفرى كسى است كه شكم و شهوت خويش را نگاه دارد و سختكوش باشد و براى آفريدگارش كار كند و پاداش او را اميد بَرد و از كيفر او بهراسد. هرگاه آنان را ديدى، هم ايشان شيعيان جعفرى هستند.
نمایش منبع
عنه عليه السلام : شيعَتُنا مَن قَدَّمَ مَا استَحسَنَ ، وأمسَكَ مَا استَقبَحَ، وأظهَرَ الجَميلَ ، وسارَعَ بِالأَمرِ الجَليلِ رَغبَةً إلى رَحمَةِ الجَليلِ ، فَذاكَ مِنّا وإلَينا ومَعَنا حَيثُ ما كُنّا .
امام صادق عليه السلام : شيعه ما كسى است كه آن چه را نيكو مى دارد، پيش اندازد و از آن چه زشت مى شمارد دست بدارد و زيبايى را آشكار سازد و به اميد رحمت نيكوى الهى، به انجام امر نيكو بشتابد. چنين كسى با ماست و به سوى ماست، هر كجا كه باشيم.
نمایش منبع
عنه عليه السلام : شيعَتُنا أهلُ الوَرَعِ والاِجتِهادِ ، وأهلُ الوَفاءِ والأَمانَةِ ، وأهلُ الزُّهدِ والعِبادَةِ ، أصحابُ إحدى وخَمسينَ رَكعَةً فِي اليَومِ واللَّيلَةِ ، القائِمونَ بِاللَّيلِ ، الصّائِمونَ بِالنَّهارِ ، يُزَكّونَ أموالَهُم ، ويَحُجّونَ البَيتَ ، ويَجتَنِبونَ كُلَّ مُحَرَّم .
امام صادق عليه السلام : شيعيان ما، اهل پاكدامنى و سختكوشى و وفادارى و امانتدارى و زهد و عبادت هستند و در شب و روز، پنجاه و يك ركعت نماز مى گزارند و شب را به عبادت مى ايستند و روز را روزه مى گيرند و زكات مالشان را مى پردازند و به حجّ خانه خدا مى روند و از هر حرامى كناره مى گيرند.
نمایش منبع
عنه عليه السلام : إنَّما شيعَتُنا يُعرَفونَ بِخِصالٍ شَتّى : بِالسَّخاءِ ، والبَذلِ لِلإِخوانِ ، وبِأَن يُصَلُّوا الخَمسينَ لَيلاً ونَهارًا .
امام صادق عليه السلام : شيعيان ما با ويژگيهاى گوناگونى شناخته مى شوند: بخشش، فداكارى در برابر برادران و شبانه روز پنجاه ركعت نماز مى گزارند.
نمایش منبع
عنه عليه السلام : الشّيعَةُ ثَلاثٌ : مُحِبٌّ وادٌّ فَهُوَ مِنّا ، ومُتَزَيِّنٌ بِنا ونَحنُ زَينٌ لِمَن تَزَيَّنَ بِنا ، ومُستَأكِلٌ بِنَا النّاسَ ومَنِ استَأكَلَ بِنَا افتَقَرَ .
امام صادق عليه السلام : شيعيان سه گروهند: آن كه دوستدار ماست و به ما مهر مى ورزد، چنين كسى از ماست و آن كه با ما، خود را مى آرايد و ما موجب زيبايى كسى هستيم كه خود را با ما بيارايد و آن كه با نام ما، مال و مردم را مى ستاند و هركه با نام ما، مال مردم ستاند، تهى دست گردد.
نمایش منبع
عنه عليه السلام : اِفتَرَقَ النّاسُ فينا عَلى ثَلاثِ فِرَقٍ : فِرقَةٌ أحَبّونَا انتِظارَ قائِمِنا لِيُصيبوا مِن دُنيانا ، فَقالوا وحَفِظوا كَلامَنا وقَصَّروا عَن فِعلِنا ، فَسَيَحشُرُهُمُ اللّه ُ إلى النّارِ .
وفِرقَةٌ أحَبّونا وسَمِعوا كَلامَنا ولَم يُقَصِّروا عَن فِعلِنا ، لِيَستَأكِلُوا النّاسَ بِنا ، فَيَملَأُ اللّه ُ بُطونَهُم نارًا ، يُسَلِّطُ عَلَيهِمُ الجوعَ والعَطَشَ .
وفِرقَةٌ أحَبّونا وحَفِظوا قَولَنا وأطاعوا أمرَنا ولَم يُخالِفوا فِعلَنا ، فَاُولئِكَ مِنّا ونَحنُ مِنهُم .
وفِرقَةٌ أحَبّونا وسَمِعوا كَلامَنا ولَم يُقَصِّروا عَن فِعلِنا ، لِيَستَأكِلُوا النّاسَ بِنا ، فَيَملَأُ اللّه ُ بُطونَهُم نارًا ، يُسَلِّطُ عَلَيهِمُ الجوعَ والعَطَشَ .
وفِرقَةٌ أحَبّونا وحَفِظوا قَولَنا وأطاعوا أمرَنا ولَم يُخالِفوا فِعلَنا ، فَاُولئِكَ مِنّا ونَحنُ مِنهُم .
امام صادق عليه السلام : مردم درباره ما، سه گروه شده اند: گروهى كه به انتظار قائم ما دوستمان دارند تا از دنياى ما بهره گيرند. آنها سخن ما را مى گويند و حفظ مى كنند ولى از كردار ما كوتاهى مى ورزند، خداوند اين گروه را به آتش در اندازد و گروهى كه ما را دوست دارند و سخن ما را مى شنوند و از كردار ما كوتاهى نمى ورزند تا با نام ما، اموال مردم را بستانند، خداوند، شكم آنان را از آتش مى آكند وگرسنگى و تشنگى بر ايشان حاكم گرداند و گروهى كه ما را
دوست دارند وسخن ما را حفظ مى كنند و فرمان ما مى برند و با رفتار ما مخالفت نمى ورزند، آنها از مايند و ما از ايشان هستيم .
نمایش منبع
عنه عليه السلام ـ لِرَجُلٍ ادَّعَى الحُبَّ لِأَهلِ البَيتِ عليهم السلام ـ : مِن أيِّ مُحِبّينا أنتَ ؟ فَسَكَتَ الرَّجُلُ ، فَسَأَلَهُ سَديرٌ : وكَم مُحِبّوكُم يَا بنَ رَسولِ اللّه ِ؟ فَقالَ : عَلى ثَلاثِ طَبَقاتٍ : طَبَقَةٌ أحَبّونا فِي العَلانِيَةِ ولَم يُحِبّونا فِي السِّرِّ ، وطَبَقَةٌ يُحِبّونا فِي السِّرِّ ولَم يُحِبّونا فِيالعَلانِيَةِ ، وطَبَقَةٌ يُحِبّونا فِي السِّرِّ والعَلانِيَةِ هُمُ النَّمَطُ الأَعلى ...
والطَّبَقَةُ الثّانِيَةُ النَّمَطُ الأَسفَلُ ، أحَبّونا فِي العَلانِيَةِ وساروا بِسيرَةِ المُلوكِ ، فَأَلسِنَتُهُم مَعَنا وسُيوفُهُم عَلَينا .
والطَّبَقَةُ الثّالِثَةُ النَّمَطُ الأَوسَطُ ، أحَبّونا فِي السِّرِّ ولَم يُحِبّونا فِي العَلانِيَةِ . ولَعَمري لَئِن كانوا أحَبّونا فِي السِّرِّ دونَ العَلانِيَةِ فَهُمُ الصَّوّامونَ بِالنَّهارِ القَوّامونَ بِاللَّيلِ تَرى أثَرَ الرَّهبانِيَّةِ في وُجُوهِهِم ، أهلُ سِلمٍ وانقِيادٍ.
قالَ الرَّجُلُ : فَأَنَا مِن مُحِبّيكُم فِي السِّرِّ والعَلانِيَةِ . قالَ جَعفَرٌ عليه السلام : إنَّ لِمُحِبّينا فِي السِّرِّ والعَلانِيَةِ عَلاماتٍ يُعرَفونَ بِها. قالَ الرَّجُلُ : وما تِلكَ العَلاماتُ ؟ قالَ عليه السلام : تِلكَ خِلالٌ أوَّلُها أنَّهُم عَرَفُوا التَّوحيدَ حَقَّ مَعرِفَتِهِ وأحكَموا عِلمَ تَوحيدِهِ .
والطَّبَقَةُ الثّانِيَةُ النَّمَطُ الأَسفَلُ ، أحَبّونا فِي العَلانِيَةِ وساروا بِسيرَةِ المُلوكِ ، فَأَلسِنَتُهُم مَعَنا وسُيوفُهُم عَلَينا .
والطَّبَقَةُ الثّالِثَةُ النَّمَطُ الأَوسَطُ ، أحَبّونا فِي السِّرِّ ولَم يُحِبّونا فِي العَلانِيَةِ . ولَعَمري لَئِن كانوا أحَبّونا فِي السِّرِّ دونَ العَلانِيَةِ فَهُمُ الصَّوّامونَ بِالنَّهارِ القَوّامونَ بِاللَّيلِ تَرى أثَرَ الرَّهبانِيَّةِ في وُجُوهِهِم ، أهلُ سِلمٍ وانقِيادٍ.
قالَ الرَّجُلُ : فَأَنَا مِن مُحِبّيكُم فِي السِّرِّ والعَلانِيَةِ . قالَ جَعفَرٌ عليه السلام : إنَّ لِمُحِبّينا فِي السِّرِّ والعَلانِيَةِ عَلاماتٍ يُعرَفونَ بِها. قالَ الرَّجُلُ : وما تِلكَ العَلاماتُ ؟ قالَ عليه السلام : تِلكَ خِلالٌ أوَّلُها أنَّهُم عَرَفُوا التَّوحيدَ حَقَّ مَعرِفَتِهِ وأحكَموا عِلمَ تَوحيدِهِ .
امام صادق عليه السلام : به مردى كه مدّعى حبّ اهل بيت عليهم السلام بود: تو از كدام دوستداران ما هستى؟ آن مرد خاموش ماند. سدير پرسيد: اى فرزند رسول خدا، دوستداران شما چند گروه هستند؟ امام عليه السلامفرمود: آنها سه گروهند: گروهى كه ما را در ظاهر دوست دارند و در خفا دوستمان ندارند و گروهى كه ما را در خفا دوست دارند و در ظاهر دوست ندارند و گروهى كه هم در ظاهر و هم در خفا ما را دوست مى دارند، اينان الگوى والا هستند. گروه دوم، پايين ترين طبقه هستند كه فقط در ظاهر ما را دوست دارند و شيوه سلاطين را در پيش مى گيرند، زبانشان با ما و شمشيرهايشان بر ماست. طبقه سوم، نمونه ميانه هستند كه ما را در پنهان دوست مى دارند و در آشكار دوستمان نمى دارند. به جان خودم سوگند آنها كه ما را در پنهان دوست مى دارند و نه در ظاهر همانهايى هستند كه روزها روزه دار و شبها به عبادت مى ايستند و رنگ خدايى را در رخسارشان مى بينى و اهل سازگارى و فرمانبردارى اند.
آن مرد گفت: من از آنهايى هستم كه در ظاهر و خفا شما را دوست مى دارم. امام صادق عليه السلام فرمود: كسانى كه ما را در ظاهر و باطن دوست مى دارند، نشانه هايى دارند كه بدان شناخته مى شوند. آن مرد گفت: اين نشانه ها كدام است؟ امام عليه السلامفرمود: اينها صفاتى است كه نخستين آنها اين است كه توحيد را چنان كه بايد، شناخته اند و علم توحيد را استوار ساخته اند.
آن مرد گفت: من از آنهايى هستم كه در ظاهر و خفا شما را دوست مى دارم. امام صادق عليه السلام فرمود: كسانى كه ما را در ظاهر و باطن دوست مى دارند، نشانه هايى دارند كه بدان شناخته مى شوند. آن مرد گفت: اين نشانه ها كدام است؟ امام عليه السلامفرمود: اينها صفاتى است كه نخستين آنها اين است كه توحيد را چنان كه بايد، شناخته اند و علم توحيد را استوار ساخته اند.
نمایش منبع
- رسول خدا صلی الله علیه و آله 11014 حدیث
- فاطمه زهرا سلام الله علیها 90 حدیث
- امیرالمؤمنین علی علیه السلام 17430 حدیث
- امام حسن علیه السلام 332 حدیث
- امام حسین علیه السلام 321 حدیث
- امام سجاد علیه السلام 880 حدیث
- امام باقر علیه السلام 1811 حدیث
- امام صادق علیه السلام 6388 حدیث
- امام کاظم علیه السلام 664 حدیث
- امام رضا علیه السلام 773 حدیث
- امام جواد علیه السلام 166 حدیث
- امام هادی علیه السلام 188 حدیث
- امام حسن عسکری علیه السلام 233 حدیث
- امام مهدی علیه السلام 82 حدیث
- حضرت عیسی علیه السلام 245 حدیث
- حضرت موسی علیه السلام 32 حدیث
- لقمان حکیم علیه السلام 94 حدیث
- خضر نبی علیه السلام 14 حدیث
- قدسی (احادیث قدسی) 43 حدیث
- حضرت آدم علیه السلام 4 حدیث
- حضرت یوسف علیه السلام 3 حدیث
- حضرت ابراهیم علیه السلام 3 حدیث
- حضرت سلیمان علیه السلام 9 حدیث
- حضرت داوود علیه السلام 21 حدیث
- حضرت عزیر علیه السلام 1 حدیث
- حضرت ادریس علیه السلام 3 حدیث
- حضرت یحیی علیه السلام 8 حدیث
تــعــداد كــتــابــهــا : 111
تــعــداد احــاديــث : 45456
تــعــداد تــصــاویــر : 3838
تــعــداد حــدیــث روز : 685