- صفحه اصلی
- لیست کتابهای حدیث
- فهرست اهل بيت در قرآن و حديث ج1
- آشنايى با زبان پرندگان و هر جانور دي...
آشنايى با زبان پرندگان و هر جانور ديگر


امام على عليه السلام : ما همچون سليمان بن داود، با زبان پرندگان و هر جانورِ خشكى يا دريايى آشنايى يافته ايم.
نمایش منبع


امام على عليه السلام : ما با زبان پرندگان آشنايى يافته ايم و از هر چيزى بهره برده ايم كه اين خود فضلى بزرگ است.
نمایش منبع


على بن ابى حمزه: مردى از وابستگان امام ابو الحسن عليه السلامخدمت ايشان رسيد و عرض كرد: فدايت گردم، دوست دارم با من غذا بخورى. امام ابو الحسن عليه السلامبا او به راه افتاد تا به خانه رسيدند. در خانه، تختى بود، امام عليه السلامبر تخت نشست. زير تخت يك جفت كبوتر بود. كبوتر نر با ماده بغبغو مى كرد. آن مرد براى آوردن طعام بيرون رفت و وقتى باز گشت امام عليه السلام را ديد كه مى خندد. عرض كرد: خداوند بر لبت خنده بنشاند، براى چه مى خندى؟ امام فرمود: اين كبوتر نر براى ماده خود آواز مى خواند و به او مى گفت: آرام دلم و همسرم! به خدا سوگند، نزد من هيچ كس در زمين محبوبتر از تو نيست مگر آن كه بر اين تخت نشسته است. على بن ابى حمزه مى گويد: عرض كردم: قربانت گردم، مگر تو سخن پرندگان را مى فهمى؟ فرمود: آرى، زبان پرندگان را به ما آموخته اند و از هر چيزى بهره اى داريم.
نمایش منبع


على بن اسباط: با امام باقر عليه السلام در حالى كه بر الاغى سوار بود از كوفه خارج شديم. حضرت عليه السلام به گله اى گوسفند رسيد. گوسفندى گله را ترك كرد و در حالى كه ضجّه مى زد به سوى امام دويد. امام عليه السلام او را نگاه داشت و به من دستور داد چوپان را به سوى او بخوانم، من نيز چنين كردم. امام عليه السلام به او فرمود: اى چوپان! اين گوسفند از تو مى نالد و ادّعا مى كند دو مرد را مأمور دوشيدن شير او كرده اى و در دوشيدن شير بر او ستم مى كنى و وقتى شامگاه به سوى صاحبش مى رود ديگر در او شير نمى يابد، اگر از ستمِ بر او، دست شستى چه بهتر وگرنه از خدا مى خواهم عمر تو را كوتاه كند. چوپان گفت: گواهى مى دهم خدايى جز اللّه نيست و محمّد پيامبر خداست و تو جانشين اويى. از تو مى خواهم به من بگويى از كجا اين مقام را يافته اى؟ امام باقر عليه السلامفرمود: ما گنجوران علم و غيب و حكمت الهى و جانشينان پيامبران او و بندگانى هستيم ارجمند.
نمایش منبع

قُل لا إلهَ إلاَّ اللّه ُ وَحدَهُ لا شَريكَ لَهُ، فَقالَ . ثُمَّ مَسَحَ بِكَفِّهِ عَلى رَأسِهِ

عبداللّه بن سعيد: محمّد بن على بن عمر تنوخى به من گفت: محمّد بن على عليه السلامرا ديدم كه با گاوى سخن مى گفت و آن گاو سرش را تكان مى داد و من به امام گفتم: نه (اگر راست مى گويى) دستور بده گاو با تو سخن گويد. حضرت عليه السلامفرمود: زبان پرندگان را به ما آموخته اند و ما از هر چيزى بهره داريم. امام عليه السلام
سپس به گاو گفت: بگو: لا اله الاّ اللّه وحده لا شريك له. گاو آن را بگفت وسپس امام عليه السلام با دست خود سر او را نوازش داد.
نمایش منبع


- رسول خدا صلی الله علیه و آله 11014 حدیث
- فاطمه زهرا سلام الله علیها 90 حدیث
- امیرالمؤمنین علی علیه السلام 17430 حدیث
- امام حسن علیه السلام 332 حدیث
- امام حسین علیه السلام 321 حدیث
- امام سجاد علیه السلام 880 حدیث
- امام باقر علیه السلام 1811 حدیث
- امام صادق علیه السلام 6388 حدیث
- امام کاظم علیه السلام 664 حدیث
- امام رضا علیه السلام 773 حدیث
- امام جواد علیه السلام 166 حدیث
- امام هادی علیه السلام 188 حدیث
- امام حسن عسکری علیه السلام 233 حدیث
- امام مهدی علیه السلام 82 حدیث
- حضرت عیسی علیه السلام 245 حدیث
- حضرت موسی علیه السلام 32 حدیث
- لقمان حکیم علیه السلام 94 حدیث
- خضر نبی علیه السلام 14 حدیث
- قدسی (احادیث قدسی) 43 حدیث
- حضرت آدم علیه السلام 4 حدیث
- حضرت یوسف علیه السلام 3 حدیث
- حضرت ابراهیم علیه السلام 3 حدیث
- حضرت سلیمان علیه السلام 9 حدیث
- حضرت داوود علیه السلام 21 حدیث
- حضرت عزیر علیه السلام 1 حدیث
- حضرت ادریس علیه السلام 3 حدیث
- حضرت یحیی علیه السلام 8 حدیث

تــعــداد كــتــابــهــا : 111
تــعــداد احــاديــث : 45456
تــعــداد تــصــاویــر : 3838
تــعــداد حــدیــث روز : 685