- صفحه اصلی
- لیست کتابهای حدیث
- فهرست اهل بيت در قرآن و حديث ج1
- تحقيقى پيرامون احاديث تحذير
تحقيقى پيرامون احاديث تحذير
احاديثى كه مرگ بدون امام را مرگ جاهليت مى داند مورد اتّفاق همه مسلمانان است. هيچ كس نمى تواند صدور اين مضمون را از پيامبر اسلام مورد ترديد قرار دهد. هر چند در اين كه مقصود از آن چيست اختلاف نظر وجود دارد، شهرت و اعتبار اين احاديث تا حدّى است كه امامان جائر نتوانسته اند آن را انكار كنند و لذا با ابزار تحريف آن را مورد سوء استفاده قرار داده اند.
علامه امينى قدس سره پس از نقل اين احاديث از صحاح و مسانيد اهل سنّت مى گويد:
«اين حقيقتى جاودانه است كه صحاح و مسانيد آن را اثبات كرده است و چاره اى نيست جز آن كه در برابر آن سر تسليم فرود آورد و اسلام مسلمانى سامان نمى يابد مگر قبول مفهوم و محتواى آن. در اين پيرامون دو نفر هم با يكديگر اختلاف نيافته اند و حتّى يك نفر هم در آن ترديدى به دل راه نداده است. اين تعبير، خبر از سرانجام وخيم كسى مى دهد كه بدون امام بميرد و اين كه چنين كسى از هر گونه رستگارى و رهايى به دور است. مرگ در جاهليت بدترين مرگ است، مرگِ همراه با كفر و الحاد» .
براى تفسير اين حديث شريف بايد مقصود از دوران جاهليت را روشن كنيم.
از نظر قرآن كريم و احاديث اسلامى، عصر رسالت رسول اكرم صلي الله عليه و آله عصر علم و پيش از بعثت آن حضرت، دوران جاهليت است، بدين معنا كه پيش از بعثت پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله به دليل تحريفى كه در اديان آسمانى پديد آمده بود مردم راهى براى شناخت حقايق هستى نداشتند و آن چه كه به نام دين بر جوامع مختلف بشرى حكومت مى كرد چيزى جز خرافات و موهومات نبود. در واقع اديان تحريف شده و عقايد موهوم ابزارى براى سلطه زر و زور بر انسان شده بودند و اين واقعيتى است كه تاريخِ قبل از اسلام نيز آن را تأييد مى كند.
بعثت مبارك رسول اللّه صلي الله عليه و آله ، آغاز عصر علم بود. اساسى ترين مسؤوليت ايشان مبارزه با خرافات و تحريفات و روشن كردن حقايق براى مردم بود. او خود را براى مردم همچون پدرى مى دانست كه آنان را مى پروراند و آموزش مى دهد. ايشان مى فرمود: «در واقع من براى شما همچون پدرى هستم كه به شما مى آموزم» .
آن حضرت نبوّت خود را پديده اى منطبق با موازين عقلى و علمى معرفى مى كرد كه اگر دانشمندان در صدد شناخت آن برآيند مى توانند به سادگى راستگويى اش را درباره ارتباط او با مبدأ هستى درك كنند: «وَيَرَى الّذينَ اُوتُوا العلمَ الّذى اُنْزِلَ اليكَ مِنْ رَبِّكَ هُوَ الْحَقّ » .
ايشان نيز مردم را از پيروى هر چه كه علم آن را تأييد نمى كند. به شدّت بر حذر مى داشت و اين آيه را براى آنان تلاوت مى فرمود: «و چيزى را كه بدان علم ندارى دنبال مكن» .
با عنايت به اين مقدّمه، آشكار مى شود كه آن چه در حديث ضرورت شناخت امام هر عصر، مورد نظر است فراتر از يك مسأله فردى است و تنها اين نيست كه اگر يك مسلمان، امام و رهبر خود را نشناخت مسلمان واقعى نيست و در نتيجه اسلام او با كفر برابر است، بلكه مسأله مهمترى كه اين حديث بدان هشدار مى دهد اين است كه: عصر علم ـ كه با بعثت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله آغاز شد ـ در صورتى مى تواند تداوم پيدا كند كه مسلمانان هر دوره با امام زمان خويش آشنا باشند و از او پيروى كنند و در يك سخن: امامت، پشتوانه و ضامن تداوم عصر علم يا عصر اسلام راستين است و بدون اين پشتوانه، جامعه اسلامى به جاهليت پيش از اسلام بازگشت خواهد كرد.
در واقع اين حديث از آينده نگرى اين آيه شريفه الهام گرفته كه مى فرمايد: «و محمّد جز فرستاده اى كه پيش از او (نيز) فرستادگانى (آمده و) گذشتند نيست، آيا اگر او بميرد يا كشته شود به گذشته خود (جاهليت) بر مى گرديد» .
پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله در حديثى كه بر ضرورت شناخت امام تأكيد دارد، بيان مى فرمايد كه: چگونه ممكن است جامعه اسلامى عقب نشينى كند و به دوران جاهليت پيش از اسلام باز گردد و گوياى اين حقيقت است كه با حذف مسأله امامت و رهبرى، اين پديده خطرناك قابل پيش بينى است.
اندك تأمل در مضمون حديث ـ به ويژه با توجّه به شرحى كه گذشت ـ ما را از پاسخ به اين سؤال بى نياز مى كند كه: امامت كدام امام، ضامن تداوم اسلام واقعى و حذف كدام امامت از جامعه اسلامى، بازگشت به جاهليت است؟
آيا مى شود گمان برد كه مقصود پيامبر صلي الله عليه و آله اين است كه شناخت و پيروى هر كس كه زمام امور جامعه را به دست گيرد بر همه مسلمانان واجب و ضرورى است؟! و اگر
كسى چنين رهبرى را نشناسد به مرگ جاهلى مرده است؟! بدون توجّه به اين كه ممكن است چنين رهبرى، ستمگر و به گفته قرآن كريم از «ائمّه نار» باشد؟!
بديهى است كه همه زمامداران فاسد تاريخ اسلام براى حقانيت و ثابت كردن وجوب اطاعت مردم از خود واستوارى پايه هاى حكومتشان به اين حديث مسلّم استناد جويند. از اين رو مى بينيم حتى معاويه پسر ابو سفيان نيز در شمار راويان اين حديث آمده است ! همچنين طبيعى است كه آخوندهاى دربارى و وعّاظ السّلاطين با همان انگيزه سخن پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله را تفسير و با امامت ائمّه جور، تطبيق نمايند، ليكن روشن است كه اين بازى با الفاظ است نه بدفهمى و كژ انديشى در مفهوم حديث.
هرگز نمى توان باور كرد كه عبداللّه بن عمر، آن گونه كه در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد آمده است به دليل كج فهمى و ضعف بينش، با امام على عليه السلامبيعت نكند ولى با تمسّك به حديث «مَنْ ماتَ بغيرِ امامٍ» كه خود نقل كننده آن است شبانه به ملاقات حجّاج بن يوسف برود تا با خليفه دوران! عبدالملك مروان بيعت نمايد، چرا كه نمى خواهد شبى را بدون داشتن امام به صبح آورد! ابن ابى الحديد مى نويسد:
«عبداللّه بن عمر از بيعت با على عليه السلام خود دارى كرد و شبانه درِ خانه حجّاج را كوبيد تا با عبدالملك بيعت كند تا آن شب را بدون امام صبح نكند.
او گمان مى كرد كه بايد چنين كند زيرا از پيامبر صلي الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: هر كه بميرد و امامى نداشته باشد مرگى داشته چونان در جاهليت. حجّاج نيز او را آن قدر تحقير كرد و پستش شمرد كه پايش را از بستر خواب بيرون آورد و گفت: با پاى من بيعت كن» .
آرى، كسى كه اميرالمؤمنين على عليه السلام را امام نداند و با او بيعت نكند بايد عبدالملك مروان را امامى بداند كه ترك بيعتش موجب كفر و رجعت به جاهليت است و بايد با آن خفّت و خوارى با پاى عامل سفّاك او ـ حجّاج بن يوسف ـ شبانه بيعت كند! عبداللّه بن عمر به جايى رسيد كه يزيد پسر معاويه را با آن همه جناياتى كه به اسلام و خاندان پيامبر خدا روا داشت، مصداق «امام» در حديث «مَنْ ماتَ بِغَيْرِ امامٍ» مى داند و مخالفت با او را موجب كفر و ارتداد مى شمرد.
آورده اند كه پس از واقعه جانسوز كربلا، مردم مدينه در سال 63 هجرى قيام كردند و اين قيام به واقعه حرّه انجاميد. عبداللّه بن عمر نزد عبداللّه بن مطيع كه رهبرى قريش را در اين قيام بر عهده داشت رفت. ابن مطيع دستور داد كه براى عبداللّه پُشتى بياورند و او را به نشستن دعوت كرد. ابن عمر گفت: نيامدم كه بنشينم، آمدم تا حديثى را كه از رسول اللّه شنيده ام براى تو باز گويم. شنيدم كه رسول خدا فرمود: «كسى كه دست از اطاعت امامى بكشد، روز قيامت در حالى خدا را ملاقات مى كند كه حجّت و برهانى ندارد و كسى كه بميرد و با امامى بيعت نكرده باشد به مرگ جاهليت مرده است» .
بنگريد كه چه استادانه سخن پيامبر خدا را در جهت مخالف مقصود ايشان به كار مى برند! اين همان پديده خطرناكى است كه پيامبر خدا صلي الله عليه و آله براى پيشگيرى از آن، در اين حديث و دهها حديث ديگر، بدان هشدار داده و مردم را به اطاعت از امامان حقّ دعوت كرده است. هشدار رسول اللّه صلي الله عليه و آله به دست سياست بازان مسلمان نما و عوامل آنان تحريف مى گردد و بدين ترتيب است كه از حديث بر ضدّ حديث و از اسلام بر ضدّ اسلام، سوء استفاده مى شود و سرانجام با ناديده گرفتن جايگاه امامت در جامعه اسلامى و به فراموشى سپردن توصيه هاى پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله ، عصر علم و اسلام
در امّت اسلامى، سپرى مى گردد و رجعت به كفر و جاهليت تحقّق مى يابد.
بنابر اين بدون ترديد مقصود از رواياتى كه «مرگ بدون امام» را مرگ جاهليت مى دانند بيم دادن از عدم تمسّك به ولايت اهل بيت است كه ضرورت تمسّك به آنان در حديث ثقلين و غدير و صدها حديث ديگر براى مردم بيان شده است.
- رسول خدا صلی الله علیه و آله 11014 حدیث
- فاطمه زهرا سلام الله علیها 90 حدیث
- امیرالمؤمنین علی علیه السلام 17430 حدیث
- امام حسن علیه السلام 332 حدیث
- امام حسین علیه السلام 321 حدیث
- امام سجاد علیه السلام 880 حدیث
- امام باقر علیه السلام 1811 حدیث
- امام صادق علیه السلام 6388 حدیث
- امام کاظم علیه السلام 664 حدیث
- امام رضا علیه السلام 773 حدیث
- امام جواد علیه السلام 166 حدیث
- امام هادی علیه السلام 188 حدیث
- امام حسن عسکری علیه السلام 233 حدیث
- امام مهدی علیه السلام 82 حدیث
- حضرت عیسی علیه السلام 245 حدیث
- حضرت موسی علیه السلام 32 حدیث
- لقمان حکیم علیه السلام 94 حدیث
- خضر نبی علیه السلام 14 حدیث
- قدسی (احادیث قدسی) 43 حدیث
- حضرت آدم علیه السلام 4 حدیث
- حضرت یوسف علیه السلام 3 حدیث
- حضرت ابراهیم علیه السلام 3 حدیث
- حضرت سلیمان علیه السلام 9 حدیث
- حضرت داوود علیه السلام 21 حدیث
- حضرت عزیر علیه السلام 1 حدیث
- حضرت ادریس علیه السلام 3 حدیث
- حضرت یحیی علیه السلام 8 حدیث
تــعــداد كــتــابــهــا : 111
تــعــداد احــاديــث : 45456
تــعــداد تــصــاویــر : 3838
تــعــداد حــدیــث روز : 685