کتابخانه احادیث شیعه
صفحه اختصاصي حديث و آيات الكامل للمبرّد : حَدَّثَنا أبو مُحلّمٍ محمّدُ بنُ هِشامٍ في إسنادٍ ذَكرَهُ ، آخِرُهُ أبو نَيزَرٍ ـ و كانَ أبو نَيزَرٍ مِن أبناءِ بَعضِ مُلوكِ الأعاجِمِ ـ قالَ : وَ صَحَّ عِندي بَعدُ أنّهُ مِن وُلِد النَّجاشيِّ ـ يعني أبا نَيزَرٍ ـ فرَغِبَ في الإسلامِ صَغيرا ، فأتى رسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله فأسلَمَ و كانَ مَعهُ في بُيوتِهِ ، فلَمّا تُوُفِّيَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله صارَ مَعَ فاطِمَةَ و وُلدِها عليهم السلام
قالَ أبو نَيزَرٍ : جاءني عليُّ بنُ أبي طالبٍ أميرُ المؤمنينَ و أنا أقومُ بِالضَّيعَتَينِ عَينِ أبي نَيزَرٍ و البُغَيبِغةِ ··· ثُمّ أخَذَ المِعوَلَ و انحَدَرَ في العَينِ ، فجَعَلَ يَضرِبُ و أبطأ علَيهِ الماءُ ، فخَرَجَ و قَد تَفَضَّجَ جَبينُهُ عليه السلام عَرَقا ، فانتَكَفَ العَرَقَ عَن جَبينِهِ ثُمّ أخَذَ المِعوَلَ و عادَ إلَى العَينِ ، فأقبَلَ يَضرِبُ فيها و جَعَلَ يُهَمهِمُ ، فانثالَت كأنّها عُنُقُ جَزورٍ، فخَرَجَ مُسرِعا فقالَ :
اُشهِدُ اللّه َ أنّها صَدَقَةٌ ، علَيَّ بدَواةٍ و صَحيفَةٍ ، قالَ : فعَجَّلتُ بهِما إلَيهِ فكَتَبَ :
«بسمِ اللّه ِ الرّحمنِ الرّحيمِ ، هذا ما تَصَدَّقَ بهِ عبدُ اللّه ِ عليٌّ أميرُ المؤمنينَ ، تَصَدَّقَ بِالضَّيعَتَينِ المَعروفَتَينِ بِعَينِ أبي نَيزَرٍ و البُغَيْبِغَةِ على فُقَراءِ أهلِ المَدينَةِ و ابنِ السَّبيلِ ، لِيَقيَ اللّه ُ بِهِما وَجهَهُ حَرَّ النّارِ يَومَ القِيامَةِ ، لا تُباعا و لا تُوهَبا حتّى يَرِثَهُما اللّه ُ و هُو خَيرُ الوارِثينَ ، إلاّ أن يَحتاجَ إلَيهِما الحَسَنُ أو الحُسَينُ فهُما طِلْقٌ لَهُما ، و لَيسَ لأحَدٍ غَيرِهِما»
قالَ محمّدُ بنُ هِشامٍ : فرَكِبَ الحُسَينَ عليه السلام دَينٌ ، فحَمَلَ إلَيهِ مُعاويَةُ بِعَينِ أبي نَيزَرٍ مِأتَي ألفِ دِينارٍ فأبى أن يَبيعَ ، و قالَ : إنّما تَصَدَّقَ بِها أبي لِيَقِيَ اللّه ُ بِها وَجهَهُ حَرَّ النّارِ ، و لَستُ بائعَها بشَيءٍ .
حديث
الكامل للمبرّد : ابو محلّم محمّد بن هشام برايم حديثى نقل كرد كه سلسله سند آن را ذكر نمود و در آخرش ابو نَيزَر قرار داشت و او يكى از شاه زادگان عجم بود، و بعدا برايم معلوم شد كه از فرزندان نجاشى بوده است و در خردسالى به اسلام متمايل شد و نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله آمد و مسلمان شد و در خانه هاى آن حضرت با ايشان به سر برد و چون رسول خدا صلى الله عليه و آله در گذشت، پيش فاطمه عليها السلام و فرزندان او رفت
ابو نيزر مى گويد: من اداره دو مزرعه، يكى عين ابى نيزر و ديگرى بغيبغه را به عهده داشتم. على بن ابى طالب عليه السلام امير المؤمنين نزد من آمد و··· سپس كلنگ را برداشت و داخل چاه رفت و شروع به كندن زمين كرد، اما مدتى گذشت و به آب نرسيد. حضرت در حالى كه از پيشانيش عرق مى چكيد بيرون آمد و عرق پيشانى خود را پاك كرد و دوباره كلنگ را برداشت و به درون چاه رفت و شروع به كندن كرد و زمزمه مى كرد. ناگهان آب مانند گردن شتر بيرون زد و على به سرعت بالا آمد و فرمود:
خدا را گواه مى گيرم كه اين صدقه است. دوات و كاغذى برايم بياور. ابو نيزر مى گويد: من به سرعت دوات و كاغذ حاضر كردم و على عليه السلام نوشت: «به نام خداوند بخشنده مهربان. بدين وسيله بنده خدا على امير مؤمنان دو مزرعه معروف به چشمه ابى نيزر و بغيبغه را براى تهيدستان مدينه و در راه ماندگان صدقه قرار داد تا به واسطه اين دو [صدقه ]خداوند در روز قيامت چهره او را از گرماى آتش نگه دارد؛ نه فروختنى هستند و نه بخشيدنى تا اينكه خداوند آنها را به ارث برد و او بهترين وارثان است. مگر اينكه حسن و حسين به آنها احتياج پيدا كنند كه در اين صورت در اختيار آنان مى باشد و جز اين دو، براى كس ديگرى نمى باشد»
محمّد بن هشام مى گويد: حسين عليه السلام قرضى داشت و معاويه دويست هزار دينار براى او فرستاد تا چشمه ابى نيزر را به او بفروشد، اما حسين از فروختن آن امتناع ورزيد و فرمود: آن را پدرم صدقه قرار داده است تا بدان وسيله خداوند چهره او را از گرماى آتش نگه دارد و من آن را به هيچ قيمتى نمى فروشم.
نمایش منبع
امام باقر عليه السلام ـ به نقل از پدرانش عليهم السلام ـ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به مردى كه در باغ خود مشغول كاشتن نهالى بود برخورد كرد، به او فرمود : آيا تو را به نهالى راهنمايى نكنم كه ريشه اش محكمتر باشد و زودتر به بار نشيند و ميوه اش خوش مزه تر و پاكيزه تر باشد؟ عرض كرد: چرا، پدر و مادرم فدايت اى رسول خدا
فرمود : هرگاه صبح و شب خود را آغاز كردى بگو : «سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الاّ اللّه و اللّه اكبر»؛ زيرا اگر اين جمله را بگويى براى هر تسبيحى ده درخت از ميوه هاى گوناگون در بهشت خواهى داشت و اينان از باقيات الصالحات هستند
مرد عرض كرد: اى رسول خدا! شاهد باش كه من اين باغم را وقف مسلمانان تهيدست اهل صُفّه كردم. در اين هنگام خداوند تبارك و تعالى اين آيه را نازل فرمود: «و امّا كسى كه عطا كرد و تقوا داشت و[پاداش ]نيكوتر را تصديق كرد، به زودى راه آسانى پيش پاى او خواهيم گذاشت».
نمایش منبع
امام باقر عليه السلام : رسول خدا صلى الله عليه و آله با سپاهى بيرون رفت ، نيمروز به نزديك ينبع رسيد. گرماى شديد ظهر آن حضرت را مى آزرد. پس به درخت مغيلانى رسيدند و سلاحهاى خود را به آن آويختند. خداوند[در اين جنگ ]فتح و پيروزى نصيب آنان فرمود و رسول خدا صلى الله عليه و آله محلّ آن درخت را سهم على [از غنايم] قرار داد
على عليه السلام بعدا مقدار ديگرى از آن را زمين خريدارى كرد و به سهم خود افزود و به غلامانش دستور داد براى آن اراضى چاه آبى حفر كردند و آب مانند گردن شتر فوران كرد. يك نفر به طرف على دويد و اين خبر را به آن حضرت مژده داد. على عليه السلام آن را صدقه قرار داد و چنين نوشت:
«اين صدقه اى است براى خداوند متعال به خاطر روزى كه در آن عدّه اى رو سپيد و عدّه اى رو سياه مى شوند، تا خداوند به واسطه آن [صدقه ]چهره مرا از آتش دور گرداند؛صدقه اى است قطعى و مسلّم در راه خداوند متعال براى خويش و بيگانه، در زمان صلح و جنگ و براى يتيمان و مستمندان و آزادى بردگان».
نمایش منبع
امام صادق عليه السلام : رسول خدا صلى الله عليه و آله غنايم را تقسيم كرد و يك قطعه زمين به على رسيد. على دستور داد در آن زمين چشمه اى حفر كنند و چشمه به آب رسيد و مانند گردن شتر از آن آب به آسمان فوران كرد، لذا حضرت آن را «عين ينبع (چشمه جوشان)» ناميد. كسى آمد كه به آن حضرت مژده دهد. حضرت فرمود: وارث را بشارت ده! اين صدقه اى است قطعى و مسلّم براى حاجيان خانه خدا و مسافران راه آن. نه فروختنى است نه بخشيدنى و نه ارث بردنى. پس هركه آن را بفروشد يا ببخشد لعنت خدا و فرشتگان و مردم همه بر او باد و خداوند از او هيچ توبه و فديه اى نپذيرد.
نمایش منبع
عوالى اللآلى ـ به نقل از جابر ـ : هيچ توانگرى از صحابه نبود، مگر اينكه چيزى وقف كرد.
نمایش منبع
حدیث روز
احادیث معصومین

حمایت از پایگاه
آمار پایگاه کتابخانه احادیث شیعه

تــعــداد كــتــابــهــا : ۱۱۱

تــعــداد احــاديــث : ۴۵۴۵۶

تــعــداد تــصــاویــر : ۳۸۳۸

تــعــداد حــدیــث روز : ۶۸۵