- صفحه اصلی
- لیست کتابهای حدیث
- فهرست میزان الحکمه ج12
- برابرى مردم در حقوق
برابرى مردم در حقوق
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مردم همانند دندانه هاى شانه يكسان اند.
نمایش منبع
امام على عليه السلام : مردم در برابر حق يكسان اند.
نمایش منبع
امام على عليه السلام : مردم تا آدم با يكديگر يكسان و برابرند.
نمایش منبع
شرح نهج البلاغة عن أبي إسحاقِ الهمْداني : أنّ امرَأتَينِ أتَتا عَليّا عليه السلام ، إحداهُما مِن العَرَبِ و الاُخرى مِن المَوالي فَسألَتاه، فَدَفَعَ إلَيهِما دَراهِمَ و طَعاما
بالسَّواء . فقالَت إحداهُما : إنّي امرأةٌ مِن العَرَبِ و هذهِ مِن العَجَمِ! فقالَ : إنّي و اللّه ِ لا أجِدُ لِبَني إسماعيلَ في هذا الفَيءِ فَضلاً على بَني إسحاقَ .
شرح نهج البلاغة ـ به نقل از ابو اسحاق همدانى ـ : دو زن، يكى عرب و ديگرى از موالى ، خدمت امام على عليه السلام آمدند و از حضرت طلب كمك كردند . حضرت ، به يكسان مقدارى درهم و خوراك (گندم) به آنها داد ؛ زن عرب گفت : من زنى عرب هستم و اين زن، عجم است. حضرت
فرمود : به خدا سوگند كه من در اين اموال براى فرزندان اسماعيل بر فرزندان اسحاق برترى نمى بينم.
نمایش منبع
الكافي عن محمّد بن جعفرٍ العقبي : خَطبَ أميرُ المؤمنينَ عليه السلام ··· ثمّ قالَ: أيُّها النّاسُ ، إنّ آدَمَ عليه السلام لَم يَلِدْ عَبدا و لا أمَةً و إنّ النّاسَ كُلَّهُم أحرارٌ ، و لكنَّ اللّه َ خَوَّلَ بَعضَكُم بَعضا ، فمَن كانَ لَهُ بَلاءٌ فصَبَرَ في الخَيرِ فلا يَمُنَّ بهِ علَى اللّه ِ عَزَّ و جلَّ . ألا و قَد حَضَرَ شَيءٌ و نَحنُ مُسَوُّونَ فيهِ بَينَ الأسوَدِ و الأحمَرِ
فقالَ مَروانُ لطَلحَةَ و الزُّبَيرِ : ما أرادَ بهذا غيرَكُما !
قالَ : فأعطى كُلَّ واحِدٍ ثَلاثَةَ دَنانيرَ ، و أعطى رجُلاً مِن الأنصارِ ثَلاثَةَ دَنانيرَ ، و جاءَ بَعدُ غُلامٌ أسوَدُ فأعطاهُ ثَلاثَةَ دَنانيرَ، فقالَ الأنصاريُّ : يا أميرَ المؤمنينَ ، هذا غُلامٌ أعتَقتُهُ بالأمسِ تَجعَلُني و إيّاهُ سَواءً ؟ ! فقالَ : إنّي نَظَرتُ في كِتابِ اللّه ِ فلَم أجِدْ لوُلدِ إسماعيلَ على وُلدِ إسحاق فَضلاً .
فقالَ مَروانُ لطَلحَةَ و الزُّبَيرِ : ما أرادَ بهذا غيرَكُما !
قالَ : فأعطى كُلَّ واحِدٍ ثَلاثَةَ دَنانيرَ ، و أعطى رجُلاً مِن الأنصارِ ثَلاثَةَ دَنانيرَ ، و جاءَ بَعدُ غُلامٌ أسوَدُ فأعطاهُ ثَلاثَةَ دَنانيرَ، فقالَ الأنصاريُّ : يا أميرَ المؤمنينَ ، هذا غُلامٌ أعتَقتُهُ بالأمسِ تَجعَلُني و إيّاهُ سَواءً ؟ ! فقالَ : إنّي نَظَرتُ في كِتابِ اللّه ِ فلَم أجِدْ لوُلدِ إسماعيلَ على وُلدِ إسحاق فَضلاً .
الكافى ـ به نقل از محمّد بن جعفر عقبى ـ : امام على عليه السلام در خطبه اى فرمود : اى مردم! آدم عليه السلام نه بنده اى به دنيا آورد و نه كنيزى، بلكه همه مردم آزادند. اما خداوند برخى از شما را به خدمت برخى ديگر درآورد. پس، هر كه را بلا و آزمايشى رسد و به خوبى در آن پايدارى كند، نبايد به خاطر آن بر خداوند عزّ و جلّ منّت نهد. بدانيد كه مالى رسيده است و ما آن را ميان سياه و سفيد به يكسان تقسيم خواهيم كرد
مروان به طلحه و زبير گفت : منظورش كسى جز شما دو نفر نيست! پس، امام عليه السلام به هر نفر سه دينار داد. به مردى از انصار سه دينار پرداخت. بعد از او غلام سياهى آمد، حضرت به او نيز سه دينار داد. آن مرد انصارى گفت: اى امير المؤمنين! اين غلامى است كه ديروز او را آزاد كردم، حالا من و او را يكسان قرار مى دهى؟ امام عليه السلام فرمود : من در كتاب خدا نگريستم، و براى فرزندان اسماعيل برترى اى نسبت به فرزندان اسحاق نيافتم.
مروان به طلحه و زبير گفت : منظورش كسى جز شما دو نفر نيست! پس، امام عليه السلام به هر نفر سه دينار داد. به مردى از انصار سه دينار پرداخت. بعد از او غلام سياهى آمد، حضرت به او نيز سه دينار داد. آن مرد انصارى گفت: اى امير المؤمنين! اين غلامى است كه ديروز او را آزاد كردم، حالا من و او را يكسان قرار مى دهى؟ امام عليه السلام فرمود : من در كتاب خدا نگريستم، و براى فرزندان اسماعيل برترى اى نسبت به فرزندان اسحاق نيافتم.
نمایش منبع
بحار الأنوار : رُويَ أنَّه [أي موسَى بنَ جعفرٍ عليهما السلام ]مَرَّ برجُلٍ مِن أهلِ السَّوادِ دَميمِ المَنظَرِ ، فسَلَّمَ علَيهِ و نَزَلَ عِندَهُ و حادَثَهُ طَويلاً ، ثُمّ عَرَضَ عليه السلام علَيهِ نَفسَهُ في القِيامِ بحاجَةٍ إن عَرَضَت لَهُ
فقيلَ لَهُ : يا بنَ رسولِ اللّه ِ، أ تَنزِلُ إلى هذا ثُمّ تَسألُهُ عَن حَوائجِهِ ، و هُو إلَيكَ أحوَجُ ؟!
فقالَ عليه السلام : عَبدٌ مِن عَبيدِ اللّه ِ، و أخٌ في كِتابِ اللّه ِ، و جارٌ في بِلادِ اللّه ِ، يَجمَعُنا و إيّاهُ خَيرُ الآباءِ آدَمُ عليه السلام و أفضَلُ الأديانِ الإسلامُ ، و لَعَلَّ الدَّهرَ يَرُدُّ مِن حاجاتِنا إلَيهِ فيَرانا ـ بَعدَ الزَّهوِ علَيهِ ـ مُتَواضِعينَ بَينَ يَدَيهِ .
فقيلَ لَهُ : يا بنَ رسولِ اللّه ِ، أ تَنزِلُ إلى هذا ثُمّ تَسألُهُ عَن حَوائجِهِ ، و هُو إلَيكَ أحوَجُ ؟!
فقالَ عليه السلام : عَبدٌ مِن عَبيدِ اللّه ِ، و أخٌ في كِتابِ اللّه ِ، و جارٌ في بِلادِ اللّه ِ، يَجمَعُنا و إيّاهُ خَيرُ الآباءِ آدَمُ عليه السلام و أفضَلُ الأديانِ الإسلامُ ، و لَعَلَّ الدَّهرَ يَرُدُّ مِن حاجاتِنا إلَيهِ فيَرانا ـ بَعدَ الزَّهوِ علَيهِ ـ مُتَواضِعينَ بَينَ يَدَيهِ .
بحار الأنوار : روايت شده است كه موسى بن جعفر عليه السلام به مرد زشت رويى از اهالى عراق برخورد. به او سلام كرد و در كنارش نشست و مدتى طولانى با وى گفتگو كرد و سپس اظهار داشت كه چنانچه براى وى مشكلى و نيازى پيش آيد حاضر است آن را برايش برطرف سازد
شخصى به حضرت عرض كرد : يا بن رسول اللّه ! نزد اين مرد مى نشينى و سپس از نيازهايش مى پرسى، در صورتى كه او به شما نيازمندتر است [و بايد خدمت شما بيايد و درخواست و تقاضا كند]؟!
حضرت فرمود : او بنده اى از بندگان خداست و به حكم كتاب خدا با ما برادر است و در سرزمين خدا به سر مى برد. ما و او را بهترين پدران، يعنى آدم عليه السلام و برترين اديان يعنى اسلام به هم پيوند داده است و شايد روزى زمانه ما را در كارى نيازمند او كند و آنگاه ما را ببيند كه ديروز بر او بزرگى فروختيم و امروز در برابرش فروتنى مى كنيم.
شخصى به حضرت عرض كرد : يا بن رسول اللّه ! نزد اين مرد مى نشينى و سپس از نيازهايش مى پرسى، در صورتى كه او به شما نيازمندتر است [و بايد خدمت شما بيايد و درخواست و تقاضا كند]؟!
حضرت فرمود : او بنده اى از بندگان خداست و به حكم كتاب خدا با ما برادر است و در سرزمين خدا به سر مى برد. ما و او را بهترين پدران، يعنى آدم عليه السلام و برترين اديان يعنى اسلام به هم پيوند داده است و شايد روزى زمانه ما را در كارى نيازمند او كند و آنگاه ما را ببيند كه ديروز بر او بزرگى فروختيم و امروز در برابرش فروتنى مى كنيم.
نمایش منبع
الكافي عن عبد اللّه ِ بن الصَّلتِ عَن رجُلٍ مِن أهلِ بَلخٍ : كُنتُ مَع الرِّضا عليه السلام في سَفَرِهِ إلى خُراسانَ فدَعا يَوما بِمائدَةٍ لَهُ فجَمَعَ علَيها مَوالِيهِ مِن السُّودانِ و غَيرِهِم ، فقُلتُ : جُعِلتُ فِداكَ ، لَو عَزَلتَ لهؤلاءِ مائدَةً ! فقالَ : مَهْ ! إنَّ الرَّبَّ تباركَ و تعالى واحِدٌ ،
و الاُمُّ واحِدَةٌ ، و الأبُ واحِدٌ ، و الجَزاءُ بالأعمالِ .
الكافى ـ به نقل از عبد اللّه بن صلت ـ : مردى از اهالى بلخ گفت : من در سفرِ حضرت رضا عليه السلام به خراسان با ايشان بودم. روزى سفره غذايش را خواست و غلامان سياه و غير سياه خود را دور آن سفره جمع
كرد. من عرض كردم : فدايت شوم، كاش براى اينها سفره جداگانه اى مى انداختى. حضرت فرمود : خاموش باش! خداوند تبارك و تعالى يكى است، مادر يكى است، پدر يكى است و پاداش به [نسبت ]اعمال است.
نمایش منبع
- رسول خدا صلی الله علیه و آله 11014 حدیث
- فاطمه زهرا سلام الله علیها 90 حدیث
- امیرالمؤمنین علی علیه السلام 17430 حدیث
- امام حسن علیه السلام 332 حدیث
- امام حسین علیه السلام 321 حدیث
- امام سجاد علیه السلام 880 حدیث
- امام باقر علیه السلام 1811 حدیث
- امام صادق علیه السلام 6388 حدیث
- امام کاظم علیه السلام 664 حدیث
- امام رضا علیه السلام 773 حدیث
- امام جواد علیه السلام 166 حدیث
- امام هادی علیه السلام 188 حدیث
- امام حسن عسکری علیه السلام 233 حدیث
- امام مهدی علیه السلام 82 حدیث
- حضرت عیسی علیه السلام 245 حدیث
- حضرت موسی علیه السلام 32 حدیث
- لقمان حکیم علیه السلام 94 حدیث
- خضر نبی علیه السلام 14 حدیث
- قدسی (احادیث قدسی) 43 حدیث
- حضرت آدم علیه السلام 4 حدیث
- حضرت یوسف علیه السلام 3 حدیث
- حضرت ابراهیم علیه السلام 3 حدیث
- حضرت سلیمان علیه السلام 9 حدیث
- حضرت داوود علیه السلام 21 حدیث
- حضرت عزیر علیه السلام 1 حدیث
- حضرت ادریس علیه السلام 3 حدیث
- حضرت یحیی علیه السلام 8 حدیث
تــعــداد كــتــابــهــا : 111
تــعــداد احــاديــث : 45456
تــعــداد تــصــاویــر : 3838
تــعــداد حــدیــث روز : 685