کتابخانه احادیث شیعه

بى اعتنا به دنيا

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله روى بوريايى دراز كشيده و آن بوريا بر پهلوى حضرت ردّ انداخته بود. به ايشان عرض كردند : كاش بسترى تهيه كنيد! حضرت فرمود : مرا چه به دنيا؟! حكايت من و دنيا حكايت سواره اى است كه در يك روز گرم تابستانى به راهى رود و ساعتى از روز را زير سايه درختى بيارمد و سپس حركت كند و برود.
نمایش منبع
امام باقر عليه السلام : رسول خدا صلى الله عليه و آله نه دينارى به ارث گذاشت و نه درهمى و نه بنده اى و نه كنيزى و نه گوسفندى و نه شترى. زمانى كه درگذشت زره او در گرو يكى از يهوديان مدينه بود كه در قبال قرض كردن بيست صاع جو براى خرجى خانواده اش، آن را نزد وى به گرو گذاشته بود.
نمایش منبع
امام صادق عليه السلام : هيچ چيز نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله محبوبتر از اين نبود كه در راه خدا گرسنه و ترسان باشد.
نمایش منبع
امام صادق عليه السلام : ··· رسول خدا صلى الله عليه و آله در حالى از دنيا رفت كه بدهكار بود.
نمایش منبع
الترغيب و الترهيب ـ به نقل از عمر ـ : خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله رسيدم. آن حضرت روى حصيرى نشسته بود. من هم نشستم، ديدم جز يك ازار چيز ديگرى بر تن ندارد و حصير بر پهلويش ردّ انداخته است. در گوشه اى از اتاق مشتى جو به اندازه يك صاع و مقدارى برگ درخت سلم [براى دباغى كردن پوست] به چشم مى خورد و يك پوست دباغى نشده اى هم آويزان بود. اشك از چشمانم سرازير شد. رسول خدا فرمود : چرا گريه مى كنى، پسر خطاب؟ عرض كردم : اى پيامبر خدا! چرا گريه نكنم وقتى مى بينم كه اين حصير بر پهلوى شما ردّ انداخته و اين هم خزانه شماست كه مى بينم، در حالى كه كسرا و قيصر در باغ هاى پر از ميوه و جويبار زندگى مى كنند. اما شما كه پيامبر و برگزيده خدا هستى، اين وضع خزانه تان مى باشد؟! پيامبر فرمود : اى پسر خطاب! آيا نمى پسندى كه آخرت از آنِ ما باشد و دنيا از آنِ ايشان؟!
نمایش منبع
صفحه اختصاصي حديث و آيات الترغيب و الترهيب عن عمر : استَأذَنتُ على رسولِ اللّه صلى الله عليه و آله فدَخَلتُ علَيهِ في مَشرُبَةٍ .حديث و إنّهُ لَمُضطَجِعٌ على خَصَفَةٍ إنّ بَعضَهُ لَعلَى التُّرابِ ، و تَحتَ رأسِهِ وِسادَةٌ مَحشُوَّةٌ لِيفا ، و إنّ فَوقَ رأسِهِ لاَءهابا عَطِنا ، و في ناحِيَةِ المَشرُبَةِ قَرَظٌ ، فسَلَّمتُ علَيهِ فجَلَستُ ، فقلتُ : أنتَ نَبيُّ اللّه ِ و صَفوَتُه و كِسرى و قَيصرُ على سُرُرِ الذَّهَبِ و فُرُشِ الدِّيباجِ و الحَريرِ ؟ ! فقالَ : اُولئكَ عُجِّلَت لَهُم طَيِّباتُهُم و هِيَ وَشيكَةُ الانقِطاعِ ، و إنّا قَومٌ اُخِّرَت لنا طَيِّباتُنا في آخِرَتِنا .حديث
الترغيب و الترهيب ـ به نقل از عمر ـ : از رسول خدا صلى الله عليه و آله اجازه ورود خواستم و در غرفه اى بر ايشان وارد شدم. حضرت روى بوريايى از برگ درخت خرما دراز كشيده و قسمتى از بدنش روى خاك بود. زير سرش بالشى پر شده از الياف خرما قرار داشت و بالاى سر ايشان پوستى خيسانده شده در مايع دباغى كه بوى بدى از آن به مشام مى رسيد، آويزان بود و در گوشه غرفه مقدارى برگ درخت سلم قرار داشت. من به پيامبر سلام كردم و نشستم و گفتم : شما پيامبر و برگزيده خدا باشى و كسرا و قيصر بر تخت هاى طلا و فرش هاى ديبا و حرير بنشينند؟! فرمود : آنان كسانى هستند كه نعمت هاى زودگذر در همين دنيا به ايشان داده شده و ما مردمى هستيم كه نعمت هايمان در آخرت به ما داده مى شود.
نمایش منبع
بحار الأنوار : در خبرى ديگر آمده است : چون پيامبر صلى الله عليه و آله نشست، حصير بر پهلوى حضرت ردّ انداخته بود. عمر گفت : البته من گواهى مى دهم كه تو رسول خدا هستى و نزد خدا بيش از قيصر و خسرو گرامى و محترم مى باشى، اما آن دو از چنان دنيايى برخوردارند و شما روى حصيرى مى خوابى كه بر پهلويت ردّ انداخته است؟! پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : آيا راضى نيستى كه دنيا براى آنان باشد و آخرت از آنِ ما؟!
نمایش منبع
الترغيب و الترهيب ـ به نقل از عايشه ـ : ابو بكر و عمر بر پيامبر صلى الله عليه و آله وارد شدند··· رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : اين حرف را نزنيد؛ زيرا بستر كسرا و قيصر در آتش است، اما اين بستر و تخت من فرجامش به سوى بهشت است.
نمایش منبع
الطبقات الكبرى ـ به نقل از جندب بن سفيان ـ : شاخه خرما بُنى به پيامبر اصابت نمود و انگشت ايشان را خونين كرد. حضرت فرمود : چيزى نيست، انگشتى خونى شده و اين در راه خدا اهميتى ندارد. جندب مى گويد : پيامبر را به خانه بردند و روى تختش كه رويه اش از برگ و ليف درخت خرما بافته شده بود بسترى كردند و زير سر ايشان بالشى پوستى كه از ليف خرما پر شده بود، قرار دادند. عمر به حضور پيامبر آمد و ديد حصير بر پهلوى رسول خدا ردّ انداخته است. گريه اش گرفت. پيامبر فرمود : چرا گريه مى كنى؟ عرض كرد : اى رسول خدا! كسرا و قيصر را به ياد آوردم كه بر تخت هاى زرّين مى نشينند و جامه هاى سندس و استبرق ـ يا گفت : حرير و استبرق ـ مى پوشند. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : آيا راضى نيستيد كه براى شما آخرت باشد و براى آنان دنيا؟!
نمایش منبع
مكارم الأخلاق : ابن خولى، ظرفى از شير و عسل براى پيامبر صلى الله عليه و آله آورد. رسول خدا صلى الله عليه و آله از خوردن آن امتناع ورزيد و فرمود : دو نوشيدنى در يك وعده و دو ظرف در يك ظرف؟! حضرت آن را نخورد و فرمود: من [خوردن] اين را حرام نمى دانم، اما خوش ندارم كه فخر بفروشم و فردا[ى قيامت] به خاطر چيزهاى زيادى دنيا حسابرسى شوم. من فروتنى را دوست دارم؛ زيرا هر كه براى خدا فروتنى كند، خداوند او را رفعت مى بخشد.
نمایش منبع
الطبقات الكبرى ـ به نقل از يزيد بن قُسيط ـ : مقدارى شربت بادام براى پيامبر صلى الله عليه و آله آوردند و آن را در برابر ايشان نهادند. حضرت فرمود : اين چيست؟ عرض كردند : شربت بادام. حضرت فرمود : آن را از جلو من برداريد. اين نوشيدنى ناز پروردگان (اشراف) است.
نمایش منبع
الطبقات الكبرى ـ به نقل از ابو صخر ـ : براى پيامبر صلى الله عليه و آله شربت بادام آوردند. حضرت فرمود : آن را ببريد، اين نوشيدنى ناز پروردگان است.
نمایش منبع
الترغيب و الترهيب ـ به نقل از عمرو بن حارث ـ : رسول خدا صلى الله عليه و آله وقتى از دنيا رفت نه درهمى از خود باقى گذاشت و نه دينارى و نه بنده اى و نه كنيزى و نه هيچ چيز ديگرى، به جز استر سفيدش كه بر آن سوار مى شد و جنگ افزارش و زمينى كه آن را براى در راه ماندگان صدقه قرار داد.
نمایش منبع
حدیث روز

امام علی عليه ‏السلام:

ما أكثَرَ العِبَرَ، و أقَلَّ الاعتِبارَ؛

چه بسيار است عبرتها و چه اندک است عبرت گرفتن.

نهج البلاغه، حكمت 297

احادیث معصومین

حمایت از پایگاه
آمار پایگاه کتابخانه احادیث شیعه

تــعــداد كــتــابــهــا : 111

تــعــداد احــاديــث : 45456

تــعــداد تــصــاویــر : 3838

تــعــداد حــدیــث روز : 685