کتابخانه احادیث شیعه

فروتن

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند متعال به من وحى فرمود كه فروتن باشيد، تا هيچ كس به ديگرى فخر نفروشد و كسى به كسى تعدّى نكند.
نمایش منبع
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : جبرئيل نزد من بود كه فرشته اى از آسمان بر من فرود آمد. اين فرشته كه بر هيچ پيامبرى پيش از من فرود نيامده و بعد از من نيز بر احدى فرود نخواهد آمد، اسرافيل بود. او گفت : سلام بر تو اى محمّد! سپس گفت: من فرستاده پروردگارت به سوى تو هستم. به من فرمان داده است تو را مخيّر سازم كه اگر خواهى پيامبرى و بندگى را برگزين و اگر خواهى پيامبرى و پادشاهى را. من به جبرئيل نگاه كردم، او به من اشاره كرد كه فروتنى كن. پس من گفتم: پيامبرى و بندگى را انتخاب كردم.
نمایش منبع
الطبقات الكبرى ـ به نقل از يحيى بن أبى كثير ـ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : من همان گونه غذا مى خورم كه عبد مى خورد و همان طور مى نشينم كه عبد مى نشيند؛ زيرا من در حقيقت عبد و بنده هستم
پيامبر صلى الله عليه و آله همواره دو زانو مى نشست.
نمایش منبع
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پنج كار است كه تا زنده هستم رهايشان نمى كنم : غذا خوردن روى زمين با بندگان، سوار شدن بر الاغ برهنه، دوشيدن بز با دست خودم، پوشيدن لباس پشمينه و سلام كردن به كودكان، تا اين كارها بعد از من سنّت شود.
نمایش منبع
امام باقر عليه السلام : جبرئيل عليه السلام كليدهاى گنجينه هاى زمين را سه بار نزد پيامبر آورد و او را در انتخاب آنها آزاد گذاشت، بدون آنكه خداى تبارك و تعالى از آنچه در روز قيامت برايش آماده كرده است، چيزى بكاهد. اما هر بار پيامبر فروتنى در برابر خداوند عزّ و جلّ را برگزيد.
نمایش منبع
امام باقر عليه السلام : رسول خدا صلى الله عليه و آله مانند عبد غذا مى خورد و مانند عبد مى نشست و روى زمين چيز مى خورد و روى زمين مى خوابيد.
نمایش منبع
امام باقر عليه السلام : در روزگار رسول خدا صلى الله عليه و آله مستمندان شب ها را در مسجد مى خوابيدند. يك شب پيامبر با مستمندانى كه در مسجد بودند، نزديك منبر در قابلمه اى افطار كرد. سى مرد از غذاى آن قابلمه خوردند و سپس آن قابلمه به همسران رسول خدا برگردانده شد و آنها را هم سير كرد.
نمایش منبع
امام صادق عليه السلام : جبرئيل عليه السلام نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله آمد و او را [ميان قبول پادشاهى و خزاين دنيا و ترك آن ]مخيّر كرد و از روى خيرخواهى به آن حضرت اشاره كرد كه براى خداى متعال فروتنى كند [و دنيا را رد كند]. پس، رسول خدا براى فروتنى در برابر خداى تبارك و تعالى، چون بردگان غذا مى خورد و مانند بردگان [روى زمين ]مى نشست.
نمایش منبع
امام صادق عليه السلام : رسول خدا صلى الله عليه و آله روى زمين نشسته بود و غذا مى خورد. زن تند زبانى از كنار آن حضرت رد شد و گفت : اى محمّد! به خدا قسم كه تو مانند بندگان غذا مى خورى و مانند بندگان مى نشينى. رسول خدا صلى الله عليه و آله به او فرمود : واى بر تو! كدام بنده، بنده تر از من است؟ زن گفت : لقمه اى از غذايت به من بده. رسول خدا لقمه اى به او داد. زن گفت : نه به خدا، بايد لقمه اى را كه در دهانت هست به من بدهى. پيامبر صلى الله عليه و آله لقمه را از دهانش درآورد و به او داد و زن آن را خورد.
نمایش منبع
الطبقات الكبرى ـ به نقل از انس بن مالك ـ : رسول خدا صلى الله عليه و آله روى زمين مى نشست و روى زمين غذا مى خورد و دعوت بنده زرخريد را مى پذيرفت و مى فرمود : اگر به [خوردن گوشتِ ]يك سردست دعوت شوم مى پذيرم و اگر پاچه اى براى من هديه آورند، قبول مى كنم. و گوسفند خود را شخصا مى بست.
نمایش منبع
مكارم الأخلاق ـ به نقل از انس بن مالك ـ : رسول خدا صلى الله عليه و آله با يك نوشيدنى افطار مى كرد و با نوشيدنى ديگرى سحرى مى خورد و گاهى اوقات هم [در هر دو وعده ]يك نوشيدنى بود··· شبى براى آن حضرت نوشيدنى تهيه كردم، اما پيامبر صلى الله عليه و آله نيامد. من خيال كردم يكى از اصحاب ايشان را دعوت كرده است. لذا خودم نوشيدنى را خوردم. ساعتى بعد از عشا پيامبر آمد. من از فردى كه همراه حضرت بود پرسيدم آيا پيامبر صلى الله عليه و آله در جايى افطار كرده يا كسى ايشان را دعوت نموده است؟ گفت : نه. من آن شب را از فكر اينكه پيامبر صلى الله عليه و آله نوشيدنى را از من بخواهد و نوشيدنى نباشد و گرسنه بخوابد، با چنان غم و اندوهى به سر بردم كه فقط خدا از آن خبر دارد. اما صبح پيامبر در حالى كه روزه داشت بيدار شد و درباره آن نوشيدنى از من سؤالى نكرد و تاكنون نيز از آن سخنى به ميان نياورده است.
نمایش منبع
صحيح مسلم ـ به نقل از انس بن مالك ـ : من ده سال رسول خدا صلى الله عليه و آله را خدمت كردم. به خدا قسم كه هرگز به من «افّ» نگفت و هيچ گاه درباره چيزى به من نفرمود: چرا چنين كردى؟ و چرا چنين نكردى؟
نمایش منبع
صحيح مسلم ـ به نقل از انس بن مالك ـ : چون رسول خدا صلى الله عليه و آله به مدينه آمد، ابو طلحه دست مرا گرفت و به خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله برد و عرض كرد : اى رسول خدا! انس بچّه زرنگى است، اجازه بدهيد خدمتكار شما باشد. انس مى گويد : من در سفر و حَضَر رسول خدا صلى الله عليه و آله را خدمت مى كردم. به خدا قسم كه هيچ گاه درباره كارى كه انجام مى دادم نفرمود، چرا اين كار را كردى؟ و اگر كارى را انجام نداده بودم هيچ گاه نفرمود : چرا اين كار را نكردى؟
نمایش منبع
الطبقات الكبرى ـ به نقل از حمزة بن عبد اللّه بن عتبه ـ : در پيامبر صلى الله عليه و آله خصلت هايى وجود داشت كه در پادشاهان نبود : هر انسانى از سفيد و سياه ايشان را دعوت مى كرد، دعوتش را مى پذيرفت. گاه خرمايى را روى زمين مى ديد و آن را برمى داشت و با اينكه مى ترسيد از خرماهاى صدقه باشد، به دهان مى گذاشت، و بر الاغ برهنه بدون پالان سوار مى شد.
نمایش منبع
المناقب لابن شهر آشوب : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله با تهيدستان مى نشست و با مستمندان غذا مى خورد.
نمایش منبع
الطبقات الكبرى ـ به نقل از يزيد بن عبد اللّه بن قسيط ـ : اصحاب صُفّه، گروهى از اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و آله بودند كه خانه نداشتند و به روزگار رسول خدا صلى الله عليه و آله در مسجد مى خوابيدند و روزها هم در سايه آن پناه مى گرفتند و جايى جز مسجد نداشتند. پيامبر شب ها به هنگام غذا خوردن آنان را فرا مى خواند و گروهى را ميان اصحاب خود تقسيم مى كرد كه با آنها غذا بخورند و گروهى هم با خود پيامبر غذا مى خوردند، تا اينكه خداى متعال به آنان ثروتى عنايت فرمود.
نمایش منبع
مكارم الأخلاق ـ به نقل از ابوذر ـ : رسول خدا صلى الله عليه و آله در ميان اصحاب خود مى نشست به طورى كه وقتى غريبه اى وارد مى شد تا نمى پرسيد، متوجّه نمى شد كدام يك از آنها رسول خدا صلى الله عليه و آله است. لذا ما از آن حضرت خواهش كرديم در جايى بنشيند كه اگر غريبه اى وارد شد، ايشان را بشناسد. بدين منظور سكّويى از گِل درست كرديم و حضرت روى آن مى نشست و ما هم در دو طرف ايشان مى نشستيم.
نمایش منبع
مكارم الأخلاق ـ به نقل از ابن مسعود ـ : مردى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و با ترس و لرز شروع به صحبت با آن حضرت كرد. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : آرام باش، من كه پادشاه نيستم!
نمایش منبع
سنن ابن ماجة ـ به نقل از ابن مسعود ـ : مردى خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و در حالى كه بدنش مى لرزيد، با آن حضرت به صحبت پرداخت. پيامبر فرمود : آرام باش، من كه پادشاه نيستم. من فرزند زنى هستم كه گوشت خشكيده نمك سود مى خورد.
نمایش منبع
حدیث روز

امام حسین علیه السلام:

يا بُنَىَّ اِيّاكَ وَ ظُلْمَ مَنْ لايَجِدُ عَلَيْكَ ناصِراً اِلاَّ اللّه‏َ؛

فرزندم! بپرهـيز از سـتم بر كسى كه غير از خدا ياورى در مقابل تو ندارد.

اعيان الشيعة: ج1، ص620

احادیث معصومین

حمایت از پایگاه
آمار پایگاه کتابخانه احادیث شیعه

تــعــداد كــتــابــهــا : 111

تــعــداد احــاديــث : 45456

تــعــداد تــصــاویــر : 3838

تــعــداد حــدیــث روز : 685