راستگو
رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : أيُّها النّاسُ ، إنّ الرائدَ لا يَكذِبُ أهلَهُ ، و لَو كُنتُ كاذِبا لَما كَذَبتُكُم ، و اللّه ِ الّذي لا إله إلاّ هُو إنّي رَسولُ اللّه ِ إلَيكُم حَقّا خاصَّةً ، و إلَى النّاسِ عامَّةً . و اللّه ِ لَتَموتونَ كما تَنامونَ ، و لَتُبعَثونَ كما تَستَيقِظونَ ، و لَتُحاسَبونَ كما تَعمَلونَ، و لتُجزَونَ بالإحسانِ إحسانا و بالسُّوءِ سُوءا ، و إنّها الجَنَّةُ أبَدا و النّارُ أبَدا .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اى مردم! بلدِ راه به كسان خود دروغ نمى گويد. و من اگر هم دروغگو بودم [دست كم] به شما دروغ نمى گفتم. به خداوندى كه هيچ خدايى جز او نيست، من فرستاده به حق خدا به سوى شما خصوصا و به سوى همه مردم عموما هستم. به خدا قسم همان گونه كه مى خوابيد، مى ميريد و همان گونه كه بيدار مى شويد، برانگيخته خواهيد شد و مطابق كردارتان حسابرسى خواهيد شد و در برابر نيكى، پاداش نيك خواهيد يافت و در برابر بدى، كيفر بد خواهيد چشيد. بهشتِ جاويدان در كار است و دوزخِ هميشگى.
نمایش منبع
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : همانا بهترين سخن، راست ترين آن است.
نمایش منبع
الطبقات الكبرى عن ابن عباس : لَمّا اُنزِلَت : «و أنْذِرْ عَشيرَتَكَ الأقْرَبينَ» . صَعِدَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله علَى الصَّفا فقالَ : يا مَعشَرَ قُريشٍ ، فقالَت قُرَيشٌ : محمّدٌ علَى الصَّفا يَهتِفُ ! فأقبَلوا و اجتَمَعوا فقالوا : ما لَكَ يا محمّدُ ؟ قالَ : أ رَأيتُكُم لَو أخبَرتُكُم أنّ خَيلاً بِسَفْحِ هذا الجَبَلِ أ كُنتُم تُصَدِّقونَني ؟ قالوا : نَعَم، أنتَ عِندَنا غَيرُ مُتَّهَمٍ و ما جَرَّبْنا علَيكَ كِذبا قَطُّ ، قالَ : فإنّي نَذيرٌ لَكُم بينَ يَدَي عَذابٍ شَديدٍ . يا بَني عبدِ المُطَّلبِ يا بَني عبدِ مَنافٍ يا بَني زُهرَةَ ـ حتّى عَدَّدَ الأفخاذَ مِن قُرَيشٍ ـ إنّ اللّه َ أمَرَني أن اُنذِرَ عَشيرَتيَ الأقرَبِينَ ، و إنّي لا أملِكُ لَكُم مِن الدُّنيا مَنفَعَةً و لا مِن الآخِرَةِ نَصيبا إلاّ أن تَقولوا : لا إلهَ إلاّ اللّه ُ . قالَ : يقولُ أبو لَهَبٍ : تَبّا لَكَ سائرَ اليَومِ ! أ لِهذا جَمَعتَنا ؟! فأنزَلَ اللّه ُ تباركَ و تعالى : «تَبَّتْ يَدا أبي لَهَبٍ و تَبَّ ···» . السُّورة كلّها .
الطبقات الكبرى ـ به نقل از ابن عباس ـ : چون آيه «و خويشان نزديكت را هشدار ده» نازل شد، رسول خدا صلى الله عليه و آله بالاى كوه صفا رفت و بانگ زد : اى قريشيان! قريش گفتند : اين محمّد است كه از فراز صفا فرياد مى زند. پس، همگى جمع شدند و آن جا رفتند و گفتند : چه شده است اى محمّد؟ فرمود : اگر من به شما بگويم كه در پشت اين كوه گروهى سواره هستند حرف مرا باور مى كنيد؟ گفتند : آرى، تو در ميان ما متّهم و بد نام نيستى و هرگز دروغى از تو نشنيده ايم. فرمود : اينك، من شما را از عذابى سخت بيم مى دهم. اى فرزندان عبد المطّلب! اى فرزندان عبد مناف! اى فرزندان زهره! ـ به همين ترتيب همه خاندان ها و تيره هاى قريش را نام برد ـ خداوند به من فرمان داده است كه به خويشان نزديكم اعلام خطر كنم و من نمى توانم هيچ گونه سودى در دنيا و بهره اى در آخرت براى شما تضمين كنم، مگر اينكه بگوييد : لا اله الاّ اللّه [و ايمان بياوريد ]در اين هنگام ابو لهب گفت : هلاكت باد تو را! براى همين ما را جمع كردى؟! در اين هنگام خداوند تبارك و تعالى سوره «تبّت يدا ابى لهب و تبّ···» را نازل فرمود.
نمایش منبع
المناقب لابن شهر آشوب عن ابن جرير : لَمّا كانَ النَّبيُّ صلى الله عليه و آله يَعرِضُ نَفسَهُ علَى القَبائلِ جاءَ إلى بَني كِلابٍ فقالوا : نُبايِعُكَ على أن
يَكونَ لَنا الأمرُ بَعدَكَ ، فقالَ : الأمرُ للّه ِ فإن شاءَ كانَ فيكُم أو في غَيرِكُم ، فمَضَوا و لَم يُبايِعوهُ و قالُوا : لا نَضرِبُ لِحَربِكَ بأسيافِنا ثُمّ تُحَكِّمُ علَينا غَيرَنا ! .
المناقب لابن شهر آشوب ـ به نقل از ابن جرير ـ : هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله دعوت خود را به قبايل عرضه مى كرد، نزد بنى كلاب آمد. آنها گفتند : ما به اين شرط با تو بيعت
مى كنيم كه بعد از تو، كار [خلافت ]به ما منتقل شود. پيامبر فرمود : كار دست خدا است. اگر او خواست به شما خواهد رسيد و اگر نخواست به ديگرى وا گذار خواهد شد. بنى كلاب رفتند و بيعت نكردند و گفتند : ما در راه تو شمشير نمى زنيم كه بعدا ديگران را بر ما حكومت دهى!
نمایش منبع
المناقب لابن شهر آشوب عن عامر بن الطُّفَيلِ ـ للنَّبيِّ و قد أرادَ بهِ غِيلَةً ـ : يا محمّدُ ، ما ليَ إن أسلَمتُ ؟ فقالَ صلى الله عليه و آله : لكَ ما للإسلامِ ، و علَيكَ ما علَى الإسلامِ، فقالَ : أ لا تَجعَلُني الواليَ مِن بَعدِكَ ؟ قالَ : لَيسَ لَك ذلكَ و لا لِقَومِكَ، و لكنْ لكَ أعِنَّةُ الخَيلِ تَغزو في سَبيلِ اللّه ِ .
المناقب لابن شهر آشوب ـ به نقل از عامر بن طفيل ـ : همان كسى كه خواست پيامبر را غافلگير كرده و بكشد، به آن حضرت گفت : اى محمّد! اگر مسلمان شوم چه به من مى رسد؟ حضرت فرمود : در سود و زيان اسلام شريك خواهى بود. گفت : مرا والى بعد از خودت قرار مى دهى؟ فرمود : اين سِمَت نه از آنِ تو خواهد بود نه از آن قوم و قبيله تو، امّا دهنه هاى اسب ها [فرماندهى سواران] را به تو مى سپارم تا در راه خدا بجنگى.
نمایش منبع
- رسول خدا صلی الله علیه و آله 11014 حدیث
- فاطمه زهرا سلام الله علیها 90 حدیث
- امیرالمؤمنین علی علیه السلام 17430 حدیث
- امام حسن علیه السلام 332 حدیث
- امام حسین علیه السلام 321 حدیث
- امام سجاد علیه السلام 880 حدیث
- امام باقر علیه السلام 1811 حدیث
- امام صادق علیه السلام 6388 حدیث
- امام کاظم علیه السلام 664 حدیث
- امام رضا علیه السلام 773 حدیث
- امام جواد علیه السلام 166 حدیث
- امام هادی علیه السلام 188 حدیث
- امام حسن عسکری علیه السلام 233 حدیث
- امام مهدی علیه السلام 82 حدیث
- حضرت عیسی علیه السلام 245 حدیث
- حضرت موسی علیه السلام 32 حدیث
- لقمان حکیم علیه السلام 94 حدیث
- خضر نبی علیه السلام 14 حدیث
- قدسی (احادیث قدسی) 43 حدیث
- حضرت آدم علیه السلام 4 حدیث
- حضرت یوسف علیه السلام 3 حدیث
- حضرت ابراهیم علیه السلام 3 حدیث
- حضرت سلیمان علیه السلام 9 حدیث
- حضرت داوود علیه السلام 21 حدیث
- حضرت عزیر علیه السلام 1 حدیث
- حضرت ادریس علیه السلام 3 حدیث
- حضرت یحیی علیه السلام 8 حدیث
تــعــداد كــتــابــهــا : 111
تــعــداد احــاديــث : 45456
تــعــداد تــصــاویــر : 3838
تــعــداد حــدیــث روز : 685