مسخ


امام باقر عليه السلام : از جمله قانون و روشى كه خداوند عزّ و جلّ موسى عليه السلام را به آن امر فرمود، اين بود كه روز شنبه را براى آنها مقرّر داشت كه هر كس روز شنبه را بزرگ شمرَد و از ترس خدا،بى احترامى به اين روز را روا نشمارَد، خداوند او را به بهشت برَد و هر كه احترام اين روز را نگه ندارد و كارى را كه خداوند در آن روز نهى كرده [صيد ماهى] حلال شمرد، خداوند عزّ و جلّ او را به دوزخ برد. اما چون [صيد يا خوردن ]ماهى ها را روا شمردند و در روز شنبه آنها را حبس كردند و [روز بعد صيد كردند و ]خوردند، خدا بر آنها خشم گرفت بدون آنكه به خداى رحمان مشرك
شده يا در آنچه موسى آورده بود شكّ كنند. خداوند عزّ و جلّ مى فرمايد: «كسانى از شما را كه در روز شنبه [از فرمان خدا ]تجاوز كردند، نيك شناختيد. پس، ايشان را گفتيم: بوزينگانى طرد شده باشيد».
نمایش منبع




فقالَ عليٌّ عليه السلام : و الّذي فَلَقَ الحَبَّةَ و بَرأَ النَّسَمةَ إنّي لَأعرِفُ أنسابَها مِن هذهِ الاُمّةِ لا يُنكِرونَ و لا يُغَيَّرونَ بَل تَرَكوا ما اُمِروا بهِ فتَفَرَّقوا ، و قَد قالَ اللّه ُ عَزَّ و جلَّ : «فَبُعْدا لِلقَومِ الظّالِمينَ» .



امام باقر عليه السلام : در كتاب على عليه السلام يافتيم كه جماعتى از اهالى اَيكه، از قوم ثمود، بودند كه در روز شنبه ماهى ها به جانب آنها پيش مى آمدند، تا خداوند اطاعت آنان را در اين باره بيازمايد.روز شنبه ماهى ها وارد جوى ها و نهرهايى كه از جلو خانه ها و مراكز تجمع آنها مى گذشت، مى شدند و آن مردم به صيد آنها مى پرداختند و مدّت ها اين كار را مى كردند و احبار و علمايشان هم آنها را از صيد، نهى نمى كردند. وانگهى شيطان به گروهى از آنها تلقين كرد كه شما از خوردن ماهى در روز شنبه نهى شده ايد نه از صيد آن، پس روز شنبه صيد كنيد و روزهاى ديگر ماهى هاى صيد شده را بخوريد
گروهى از آنها گفتند: هم اينك ما ماهى ها را صيد مى كنيم و بدين ترتيب [از فرمان خدا]سرپيچى كردند. گروهى از ايشان به سمت راست رفتند [و از صيد خوددارى كردند ]و[به صيد كنندگان ]گفتند: با فرمان خدا مخالفت نكنيد، كه به كيفر او گرفتار مى شويد. و گروهى ديگر هم به سمت چپ كناره جستند و سكوت كردند و صيد كنندگان را اندرز ندادند و به گروهى كه آنها را اندرز داده بودند گفتند: «براى چه گروهى را كه خدا هلاكشان مى كند يا عذابى سخت به آنان خواهد چشاند، اندرز مى دهيد؟» آن گروهى كه اندرزشان داده بودند پاسخ دادند: «تا ما را پيش پروردگارتان عذرى باشد و [نيز ]شايد كه آنان بپرهيزند». پس خداوند عزّ و جلّ فرمود: «پس، هنگامى كه آنچه را بدان تذكّر داده شده بودند از ياد بردند···» يعنى چون اندرزى را كه به آنها [درباره ترك نافرمانى خدا و صيد ماهى]داده شده بود پشت گوش انداختند و به گناه ادامه دادند؛ پس طايفه اى كه آنها را اندرز داده بودند، گفتند: به خدا قسم كه با شما نمى آميزيم و امشب را در اين شهرتان كه در آن خدا را نافرمانى كرده ايد با شما به سر نمى بريم؛ زيرا مى ترسيم بر شما بلا نازل شود و ما هم در آتش شما بسوزيم. لذا، از ترس اين كه بلا به ايشان رسد شهر را ترك گفتند و جايى نزديك شهر رفتند و شب را زير آسمان به سر بردند، صبح كه شد اين اولياى خدا و فرمانبران فرمان او رفتند تا از حال و روز نافرمانان خبر بگيرند. چون به دروازه شهر رسيدند، آن را بسته يافتند. در را كوبيدند اما جوابى نشنيدند و يك كلمه هم به گوششان نخورد. لذا نردبانى به ديوار شهر گذاشتند و از بين خود يك نفر را بالا فرستادند. او از بالاى ديوار داخل شهر را نگاه كرد. ناگاه ديد مردم به صورت عده اى بوزينه در آمده اند كه بر يكديگر بانگ مى زنند. به همراهان خود گفت: اى مردم! به خدا صحنه عجيبى مى بينم! گفتند: چه مى بينى؟ گفت: مردم به صورت بوزينه در آمده اند و دُم دارند و بر يكديگر فرياد مى زنند. آن عدّه در را شكستند. بوزينگان خويشان اِنسى خود را شناختند. اما اين انسان ها خويشان بوزينه شده خود را نشناختند. آن عدّه به بوزينگان گفتند: نگفتيم اين كار را نكنيد؟
على عليه السلام فرمود: سوگند به خدايى كه دانه را شكافت و انسان را آفريد من خويشان و نسب هاى آنها را در ميان اين امّت مى شناسم كه نهى از منكر نمى كنند و در صدد تغيير گناهان بر نمى آيند. بلكه آنچه بِدان فرمان داده شده اند فرو گذاشتند و تار و مار شدند.خداوند عزّ و جلّ مى فرمايد: «دور باد [از رحمت خدا] گروه ستمكاران!» و مى فرمايد: «كسانى را كه از [كار] بد باز مى داشتند، نجات داديم و كسانى را كه ستم كردند، به سزاى آن كه نافرمانى مى كردند، به عذابى سخت گرفتار كرديم».
گروهى از آنها گفتند: هم اينك ما ماهى ها را صيد مى كنيم و بدين ترتيب [از فرمان خدا]سرپيچى كردند. گروهى از ايشان به سمت راست رفتند [و از صيد خوددارى كردند ]و[به صيد كنندگان ]گفتند: با فرمان خدا مخالفت نكنيد، كه به كيفر او گرفتار مى شويد. و گروهى ديگر هم به سمت چپ كناره جستند و سكوت كردند و صيد كنندگان را اندرز ندادند و به گروهى كه آنها را اندرز داده بودند گفتند: «براى چه گروهى را كه خدا هلاكشان مى كند يا عذابى سخت به آنان خواهد چشاند، اندرز مى دهيد؟» آن گروهى كه اندرزشان داده بودند پاسخ دادند: «تا ما را پيش پروردگارتان عذرى باشد و [نيز ]شايد كه آنان بپرهيزند». پس خداوند عزّ و جلّ فرمود: «پس، هنگامى كه آنچه را بدان تذكّر داده شده بودند از ياد بردند···» يعنى چون اندرزى را كه به آنها [درباره ترك نافرمانى خدا و صيد ماهى]داده شده بود پشت گوش انداختند و به گناه ادامه دادند؛ پس طايفه اى كه آنها را اندرز داده بودند، گفتند: به خدا قسم كه با شما نمى آميزيم و امشب را در اين شهرتان كه در آن خدا را نافرمانى كرده ايد با شما به سر نمى بريم؛ زيرا مى ترسيم بر شما بلا نازل شود و ما هم در آتش شما بسوزيم. لذا، از ترس اين كه بلا به ايشان رسد شهر را ترك گفتند و جايى نزديك شهر رفتند و شب را زير آسمان به سر بردند، صبح كه شد اين اولياى خدا و فرمانبران فرمان او رفتند تا از حال و روز نافرمانان خبر بگيرند. چون به دروازه شهر رسيدند، آن را بسته يافتند. در را كوبيدند اما جوابى نشنيدند و يك كلمه هم به گوششان نخورد. لذا نردبانى به ديوار شهر گذاشتند و از بين خود يك نفر را بالا فرستادند. او از بالاى ديوار داخل شهر را نگاه كرد. ناگاه ديد مردم به صورت عده اى بوزينه در آمده اند كه بر يكديگر بانگ مى زنند. به همراهان خود گفت: اى مردم! به خدا صحنه عجيبى مى بينم! گفتند: چه مى بينى؟ گفت: مردم به صورت بوزينه در آمده اند و دُم دارند و بر يكديگر فرياد مى زنند. آن عدّه در را شكستند. بوزينگان خويشان اِنسى خود را شناختند. اما اين انسان ها خويشان بوزينه شده خود را نشناختند. آن عدّه به بوزينگان گفتند: نگفتيم اين كار را نكنيد؟
على عليه السلام فرمود: سوگند به خدايى كه دانه را شكافت و انسان را آفريد من خويشان و نسب هاى آنها را در ميان اين امّت مى شناسم كه نهى از منكر نمى كنند و در صدد تغيير گناهان بر نمى آيند. بلكه آنچه بِدان فرمان داده شده اند فرو گذاشتند و تار و مار شدند.خداوند عزّ و جلّ مى فرمايد: «دور باد [از رحمت خدا] گروه ستمكاران!» و مى فرمايد: «كسانى را كه از [كار] بد باز مى داشتند، نجات داديم و كسانى را كه ستم كردند، به سزاى آن كه نافرمانى مى كردند، به عذابى سخت گرفتار كرديم».
نمایش منبع



امام صادق عليه السلام ـ درباره آيه «كسانى از بنى اسرائيل كه كافر شدند به زبان داوود و عيسى بن مريم نفرين شدند» ـ فرمود : با نفرين داوود به خوك تبديل شدند و با نفرين عيسى بن مريم به بوزينه.
نمایش منبع


- رسول خدا صلی الله علیه و آله 11014 حدیث
- فاطمه زهرا سلام الله علیها 90 حدیث
- امیرالمؤمنین علی علیه السلام 17430 حدیث
- امام حسن علیه السلام 332 حدیث
- امام حسین علیه السلام 321 حدیث
- امام سجاد علیه السلام 880 حدیث
- امام باقر علیه السلام 1811 حدیث
- امام صادق علیه السلام 6388 حدیث
- امام کاظم علیه السلام 664 حدیث
- امام رضا علیه السلام 773 حدیث
- امام جواد علیه السلام 166 حدیث
- امام هادی علیه السلام 188 حدیث
- امام حسن عسکری علیه السلام 233 حدیث
- امام مهدی علیه السلام 82 حدیث
- حضرت عیسی علیه السلام 245 حدیث
- حضرت موسی علیه السلام 32 حدیث
- لقمان حکیم علیه السلام 94 حدیث
- خضر نبی علیه السلام 14 حدیث
- قدسی (احادیث قدسی) 43 حدیث
- حضرت آدم علیه السلام 4 حدیث
- حضرت یوسف علیه السلام 3 حدیث
- حضرت ابراهیم علیه السلام 3 حدیث
- حضرت سلیمان علیه السلام 9 حدیث
- حضرت داوود علیه السلام 21 حدیث
- حضرت عزیر علیه السلام 1 حدیث
- حضرت ادریس علیه السلام 3 حدیث
- حضرت یحیی علیه السلام 8 حدیث

تــعــداد كــتــابــهــا : 111
تــعــداد احــاديــث : 45456
تــعــداد تــصــاویــر : 3838
تــعــداد حــدیــث روز : 685