- صفحه اصلی
- لیست کتابهای حدیث
- فهرست میزان الحکمه ج10
- ستودن مزاح
ستودن مزاح
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : من مزاح مى كنم، اما جز حقّ نمى گويم.
نمایش منبع
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مؤمن شوخ و شنگ است و منافق اخمو و عصبانى.
نمایش منبع
تنبيه الخواطر : أتَتِ امرأةٌ عَجوزٌ إلَى النّبيِّ صلى الله عليه و آله فقالَ صلى الله عليه و آله : لا تَدخُلُ الجَنّةَ عَجوزٌ ؛ فبَكتْ ، فقالَ : إنّكِ لستِ يَومئذٍ بعَجوزٍ ، قالَ اللّه ُ تعالى: «إنّا أنْشَأناهُنَّ إنشاءً * فجَعَلْناهُنَّ أبْكارا» . .
تنبيه الخواطر: پيرزنى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد. حضرت به او فرمود: پير به بهشت نمى رود. پير زن گريست. حضرت فرمود: در آن روز تو پير نخواهى بود. خداوند متعال مى فرمايد: «ما آنان را پديد آورديم پديد آوردنى و ايشان را دوشيزه گردانيديم».
نمایش منبع
سنن أبي داوود : إنّ رجُلاً أتَى النّبيَّ صلى الله عليه و آله فقالَ : يا رسولَ اللّه ِ ، احمِلْني . قالَ النّبيُّ صلى الله عليه و آله : إنّا حامِلوكَ على وَلَدِ ناقَةٍ ! قالَ : و ما أصنَعُ بوَلَدِ النّاقَةِ ؟ ! فقالَ النّبيُّ صلى الله عليه و آله : و هَل تَلِدُ الإبلَ إلاّ النُّوقُ ؟ ! .
سنن أبى داوود : مردى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و عرض كرد : اى رسول خدا! به من مَركبى بده كه سوارش شوم. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: ما تو را بر بچه شترى سوار مى كنيم. مرد عرض كرد: بچه شتر را مى خواهم چه كنم؟ پيامبر فرمود: مگر بچه شترها را جز شترها مى زايند؟!
نمایش منبع
سنن أبي داوود عن عَوفَ بنِ مالكِ الأشجَعيّ : أتيتُ رسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله في غَزوَةِ تَبوكٍ و هُو في قُبَّةٍ مِن أدَمٍ ، فسَلَّمتُ فَرَدَّ و قالَ : ادخُلْ ، فقلتُ : أ كُلّي يا رسولَ اللّه ِ ؟ ! قالَ : كُلُّكَ ، فدَخَلتُ .
سنن أبى داوود ـ به نقل از عوف بن مالك اشجعى ـ : در جنگ تبوك به حضور پيامبر صلى الله عليه و آله كه در خيمه اى پوستى بود، رسيدم و سلام كردم. پيامبر جواب سلامم را داد و فرمود: درون آى. من گفتم: اى رسول خدا! همه هيكلم بيايد؟ فرمود: [آرى،] همه هيكلت. و من داخل شدم.
نمایش منبع
تنبيه الخواطر : أنّ امرأةً يُقالُ لها : اُمُّ أيمَنَ جاءت إلى رسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله فقالَت : إنّ زَوجي يَدعوكَ ، فقالَ : و مَن هُو ، أ هُو الّذي بِعَينِهِ بَياضٌ ؟ فقالَت : و اللّه ِ ، ما بعَينهِ بَياضٌ ! فقالَ : بلى، إنّ بِعَينهِ بَياضا ، فقالَت : لا و اللّه ِ ! فقالَ صلى الله عليه و آله: ما مِن أحَدٍ إلاّ و بِعَينهِ بَياضٌ ، أرادَ بهِ البَياضَ المُحيطَ بالحَدَقَةِ .
تنبيه الخواطر : زنى به نام اُمّ ايمن نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله آمد و عرض كرد: شوهرم شما را دعوت مى كند. پيامبر فرمود: شوهرت كيست، همان كه در چشمش سفيدى است؟ زن گفت: به خدا در چشم او سفيدى نيست! پيامبر فرمود: چرا، هست. گفت: نه به خدا. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: هر كسى در چشمش سفيدى هست. منظور حضرت سفيدى دور سياهى چشم بود.
نمایش منبع
امام باقر عليه السلام : خداوند عزّ و جلّ كسى را كه در ميان جمعى شوخى و بذله گويى كند دوست دارد، به شرط آن كه ناسزاگويى نباشد.
نمایش منبع
الكافي : الفضلُ بنُ أبي قرَةَ عن الإمامِ الصّادقِ عليه السلام : ما مِن مؤمنٍ إلاّ و فيهِ دُعابَةٌ، قلتُ: و ما الدُّعابَةُ؟ قالَ: المِزاحُ .
الكافى ـ به نقل از فضل بن ابى قره ـ : امام صادق عليه السلام فرمود: هيچ مؤمنى نيست، جز اين كه در او «دُعابه» هست. عرض كردم: دعابه چيست؟ فرمود: شوخى .
نمایش منبع
الكافي عن يونسَ الشيبانيِّ : قال أبو عبد اللّه عليه السلام : كيفَ مُداعَبَةُ بَعضِكُم بَعضا ؟ قلتُ : قليلٌ ، قالَ : فلا تَفعلوا . ، فإنّ المُداعَبةَ مِن حُسنِ الخُلقِ ، و إنّكَ لَتُدخِلُ بها السُّرورَ على أخيكَ ، و لقد كانَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يُداعِبُ الرّجُلَ يُريدُ أن يَسُرَّهُ .
الكافى : امام صادق عليه السلام ـ به يونس شيبانى ـ فرمود : با يكديگر شوخى هم مى كنيد؟ عرض كردم: كم. فرمود: اين گونه نكنيد؛ زيرا شوخى از خوش خويى است و تو بدان وسيله برادرت را شاد مى سازى. رسول خدا صلى الله عليه و آله براى اين كه كسى را شاد كند، با او شوخى مى كرد.
نمایش منبع
الكافي عن مُعمّرَ بنِ خلاّدٍ : سَألتُ أبا الحَسنِ عليه السلام فقلتُ : جُعِلتُ فِداكَ ؛ الرَّجُلُ يكونُ مَع القَومِ فيَجري بَينَهُم كلامٌ يَمزَحونَ و يَضحَكونَ ! فقال : لا بأسَ ما لَم يَكُن ، فظَنَنتُ أنّهُ عنَى الفُحشَ . ثُمّ قالَ : إنّ رسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله كانَ يأتيهِ الأعرابيُّ فيُهدي لَهُ الهَديّةَ ، ثُمّ يقولُ مكانَهُ : أعْطِنا ثَمنَ هَديّتِنا، فيَضحَكُ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله . و كانَ إذا اغتَمَّ يقولُ : ما فَعلَ الأعرابيُّ ؟! لَيتَهُ أتانا ! .
الكافى ـ به نقل از معمّر بن خلاّد ـ : از حضرت ابو الحسن (امام كاظم) عليه السلام پرسيدم و گفتم: فردى با عدّه اى مى نشيند و با هم مى گويند و شوخى مى كنند و مى خندند، فرمود: اگر چيزى نباشد اشكالى ندارد ـ به گمانم مقصود حضرت [از: اگر چيزى نباشد ]ناسزاگويى بود ـ سپس فرمود: باديه نشينى بود كه نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله مى آمد و براى آن حضرت هديه مى آورد و همان جا مى گفت: پول هديه ما را بده و رسول خدا صلى الله عليه و آله مى خنديد. آن حضرت هرگاه اندوهگين مى شد، مى فرمود: آن باديه نشين چه مى كند؟ كاش نزد ما مى آمد!
نمایش منبع
- رسول خدا صلی الله علیه و آله 11014 حدیث
- فاطمه زهرا سلام الله علیها 90 حدیث
- امیرالمؤمنین علی علیه السلام 17430 حدیث
- امام حسن علیه السلام 332 حدیث
- امام حسین علیه السلام 321 حدیث
- امام سجاد علیه السلام 880 حدیث
- امام باقر علیه السلام 1811 حدیث
- امام صادق علیه السلام 6388 حدیث
- امام کاظم علیه السلام 664 حدیث
- امام رضا علیه السلام 773 حدیث
- امام جواد علیه السلام 166 حدیث
- امام هادی علیه السلام 188 حدیث
- امام حسن عسکری علیه السلام 233 حدیث
- امام مهدی علیه السلام 82 حدیث
- حضرت عیسی علیه السلام 245 حدیث
- حضرت موسی علیه السلام 32 حدیث
- لقمان حکیم علیه السلام 94 حدیث
- خضر نبی علیه السلام 14 حدیث
- قدسی (احادیث قدسی) 43 حدیث
- حضرت آدم علیه السلام 4 حدیث
- حضرت یوسف علیه السلام 3 حدیث
- حضرت ابراهیم علیه السلام 3 حدیث
- حضرت سلیمان علیه السلام 9 حدیث
- حضرت داوود علیه السلام 21 حدیث
- حضرت عزیر علیه السلام 1 حدیث
- حضرت ادریس علیه السلام 3 حدیث
- حضرت یحیی علیه السلام 8 حدیث
تــعــداد كــتــابــهــا : 111
تــعــداد احــاديــث : 45456
تــعــداد تــصــاویــر : 3838
تــعــداد حــدیــث روز : 685