توريه
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : همانا در سخنان چند پهلو براى پرهيز از دروغ راه گريزى باز است.
نمایش منبع
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در سر بسته گويى ها، ظرافتهايى است كه مرد خردمند را از دروغ گفتن بى نياز مى كند.
نمایش منبع
كنز العمّال : رَكِبَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله خَلفَ أبي بَكرٍ ناقَتَهُ ، و قالَ : يا أبا بكرٍ دَلِّهِ . النّاس عنه ، فإنّهُ لا يَنبَغي لِنَبيٍّ أن يَكذِبَ ، فَجَعَلَ النّاسُ يَسألونَهُ مَن أنت ؟ قالَ : باغٍ يَبتَغي ، قالوا : و مَن وَراءَكَ ؟ قال : هادٍ يَهدِيني .
كنز العمّال : رسول خدا صلى الله عليه و آله پشت سر ابو بكر بر ناقه اش سوار شد و فرمود: اى ابو بكر! مردم را گيج و سر در گم كن . ؛ زيرا براى يك پيامبر سزاوار نيست كه دروغ بگويد: مردم شروع كردند به سؤال از ابو بكر كه:تو كيستى؟ ابو بكر پاسخ داد: جوينده اى كه [راه] مى جويد. پرسيدند: چه كسى پشت سر توست؟ ابو بكر پاسخ داد: راهنمايى كه مرا راهنمايى مى كند.
نمایش منبع
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام ـ لمّا سَألَهُ عبدُ اللّه ِ بنُ بكيرٍ عنِ الرجُلِ يُستَأذَنُ علَيهِ فيقولُ لِجاريَتِهِ قُولي: ليسَ هُو هاهُنا ؟ ـ لا بَأسَ، ليسَ بكذبٍ .
.
.
امام صادق عليه السلام ـ وقتى عبد اللّه بن بُكير به امام عليه السلام عرض كرد: كسى به خانه مردى مى آيد و او را مى خواهد، اما آن مرد به كنيزش مى گويد: بگو او اين جا نيست [اين چه حكمى دارد؟] ـ فرمود : اشكالى ندارد. اين دروغ نيست .
نمایش منبع
الاحتجاج : روى أنّه سُئلَ الصّادِقُ عليه السلام عن قَولِ اللّه ِ عَزَّ و جلَّ في قِصّةِ إبراهيمَ عليه السلام : «قالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبيرُهُم هذا فَاسألُوهُم إنْ كانُوا يَنطِقُونَ» قالَ : ما فَعَلَهُ كَبيرُهُم و ما كَذَبَ إبراهيمُ عليه السلام . قيل : و كيفَ ذلكَ ؟ فقالَ : إنّما قالَ إبراهيمُ : «فَاسألُوهُم إنْ كانُوا يَنْطِقُونَ» فإن نَطَقُوا فكَبيرُهُم فَعَلَ ، و إن لم يَنطِقُوا فلَم يَفعَلْ كبيرُهُم شيئا ، فما نَطَقُوا و ما كَذَبَ إبراهيمُ عليه السلام
فَسئلَ عن قولِهِ تعالى في سُورَةِ يُوسفَ : «أيَّتُها العِيرُ إنَّكُم لَسارِقُونَ» قالَ : إنّهُم سَرَقُوا يُوسفَ مِن أبيهِ ، أ لا تَرى أنّهُ قالَ لَهُم حِينَ قالوا : «ما ذا تَفقِدُونَ * قالوا نَفقِدُ صُواعَ المَلِكِ» . و لم يَقُلْ سَرَقتُم صُواعَ المَلِكِ ، إنّما سَرَقُوا يُوسفَ مِن أبيه . فَسئلَ عن قولِ إبراهيمَ عليه السلام : «فَنَظَرَ نَظْرَةً في النُّجُومِ فَقالَ إنّي سَقيمٌ» قالَ : ما كانَ إبراهيمُ سَقيما و ما كَذَبَ ، إنّما عَنى سَقيما في دِينِهِ ، أي مُرتادا .
فَسئلَ عن قولِهِ تعالى في سُورَةِ يُوسفَ : «أيَّتُها العِيرُ إنَّكُم لَسارِقُونَ» قالَ : إنّهُم سَرَقُوا يُوسفَ مِن أبيهِ ، أ لا تَرى أنّهُ قالَ لَهُم حِينَ قالوا : «ما ذا تَفقِدُونَ * قالوا نَفقِدُ صُواعَ المَلِكِ» . و لم يَقُلْ سَرَقتُم صُواعَ المَلِكِ ، إنّما سَرَقُوا يُوسفَ مِن أبيه . فَسئلَ عن قولِ إبراهيمَ عليه السلام : «فَنَظَرَ نَظْرَةً في النُّجُومِ فَقالَ إنّي سَقيمٌ» قالَ : ما كانَ إبراهيمُ سَقيما و ما كَذَبَ ، إنّما عَنى سَقيما في دِينِهِ ، أي مُرتادا .
الاحتجاج : از امام صادق عليه السلام درباره اين سخن خداوند عزّ و جلّ در داستان ابراهيم سؤال شد كه: «گفت: [نه ]بلكه بزرگترشان اين كار را كرده است، اگر سخن مى گويند از آنها بپرسيد». حضرت فرمود: نه، بت بزرگشان اين كار را كرده بود و نه ابراهيم عليه السلام دروغ گفت. عرض شد: چگونه؟ حضرت فرمود: زيرا ابراهيم گفت: «اگر سخن مى گويند از آنها بپرسيد». اگر بتها سخن مى گفتند، بزرگشان اين كار را كرده بود و اگر سخن نمى گفتند، بزرگشان كارى نكرده بود.اما آنها سخن نگفتند[و نمى توانستند بگويند ]و ابراهيم هم دروغ نگفت
همچنين، از آن حضرت درباره اين آيه سوره يوسف سؤال شد كه: «اى كاروانيان! قطعاً شما دزد هستيد». حضرت فرمود: آنها يوسف را از پدرش دزديدند. مگر نمى بينى كه وقتى [برادران يوسف ]گفتند: «چه گم كرده ايد؟ گفتند: جام پادشاه را گم كرده ايم» و يوسف نگفت: جام پادشاه را دزديده ايد. در حقيقت آنها يوسف را از پدرش دزديدند [و مقصود يوسف نيز از اين كه گفت قطعاً شما دزد هستيد ، همين معناست]
نيز از اين سخن ابراهيم عليه السلام از امام صادق سؤال شد كه: «پس نگاهى به ستارگان كرد و گفت: من كسالت دارم». حضرت فرمود: ابراهيم نه كسالت داشت و نه دروغ گفت؛ بلكه مقصود او كسالت در دينش بود، چون در جستجوى [دين درست] بود.
همچنين، از آن حضرت درباره اين آيه سوره يوسف سؤال شد كه: «اى كاروانيان! قطعاً شما دزد هستيد». حضرت فرمود: آنها يوسف را از پدرش دزديدند. مگر نمى بينى كه وقتى [برادران يوسف ]گفتند: «چه گم كرده ايد؟ گفتند: جام پادشاه را گم كرده ايم» و يوسف نگفت: جام پادشاه را دزديده ايد. در حقيقت آنها يوسف را از پدرش دزديدند [و مقصود يوسف نيز از اين كه گفت قطعاً شما دزد هستيد ، همين معناست]
نيز از اين سخن ابراهيم عليه السلام از امام صادق سؤال شد كه: «پس نگاهى به ستارگان كرد و گفت: من كسالت دارم». حضرت فرمود: ابراهيم نه كسالت داشت و نه دروغ گفت؛ بلكه مقصود او كسالت در دينش بود، چون در جستجوى [دين درست] بود.
نمایش منبع
الكافي عن الحسن الصَّيقَل : قلتُ لأبي عبدِ اللّه ِ عليه السلام : إنّا قد رَوَينا عن أبي جعفرٍ عليه السلام في قَولِ يُوسفَ عليه السلام : «أيَّتُها العِيرُ إنّكُم لَسارِقُونَ» فقالَ : و اللّه ِ ما سَرَقُوا و ما كَذَبَ ، و قالَ إبراهيمُ عليه السلام : «بَلْ فَعَلَهُ كَبيرُهُم هذا فَاسْألُوهُم إنْ كانُوا يَنْطِقُونَ» ؟ فقالَ : و اللّه ِ ما فَعَلُوا و ما كَذَبَ
قالَ : فقالَ أبو عبدِ اللّه ِ عليه السلام : ما عِندَكُم فيها يا صَيقَلُ ؟ قالَ : فقلتُ : ما عِندَنا فيها إلاّ التَّسليمُ ، قالَ : فقالَ : ··· إنَّ إبراهيمَ عليه السلام إنّما قالَ : «بَلْ فَعَلَهُ كَبيرُهُمْ هذا» إرادةَ الإصلاحِ و دلالَةً على أنَّهُم لا يَفعَلونَ ، و قالَ يُوسفُ عليه السلام إرادةَ الإصلاحِ .
قالَ : فقالَ أبو عبدِ اللّه ِ عليه السلام : ما عِندَكُم فيها يا صَيقَلُ ؟ قالَ : فقلتُ : ما عِندَنا فيها إلاّ التَّسليمُ ، قالَ : فقالَ : ··· إنَّ إبراهيمَ عليه السلام إنّما قالَ : «بَلْ فَعَلَهُ كَبيرُهُمْ هذا» إرادةَ الإصلاحِ و دلالَةً على أنَّهُم لا يَفعَلونَ ، و قالَ يُوسفُ عليه السلام إرادةَ الإصلاحِ .
الكافى ـ به نقل از حسن صيقل ـ : به امام صادق عليه السلام عرض كردم : براى ما از حضرت باقر عليه السلام روايت شده كه درباره اين گفته يوسف عليه السلام : «اى كاروانيان قطعاً شما دزد هستيد»، فرموده است: به خدا سوگند آنان دزدى نكرده بودند و يوسف هم دروغ نگفت. نيز درباره اين سخن ابراهيم عليه السلام : «بلكه اين بزرگ آنها اين كار را كرده است، پس اگر سخن مى گويند از آنها بپرسيد»، فرموده است: به خدا سوگند كه آن بتها اين كار را نكرده بودند و در عين حال ابراهيم دروغ نگفت
حسن گويد: حضرت صادق عليه السلام فرمود: اى صيقل! نظر شما در اين باره چيست؟ صيقل مى گويد: من عرض كردم: ما نظرى جز تسليم نداريم. حضرت فرمود: ··· ابراهيم عليه السلام كه گفت: «بلكه بزرگ آنها اين كار را كرده است»، قصدش در حقيقت اصلاح و راهنمايى به اين نكته بود كه از اين بتها كارى بر نمى آيد. يوسف عليه السلام نيز [آن سخن را] به قصد اصلاح بيان فرمود.
حسن گويد: حضرت صادق عليه السلام فرمود: اى صيقل! نظر شما در اين باره چيست؟ صيقل مى گويد: من عرض كردم: ما نظرى جز تسليم نداريم. حضرت فرمود: ··· ابراهيم عليه السلام كه گفت: «بلكه بزرگ آنها اين كار را كرده است»، قصدش در حقيقت اصلاح و راهنمايى به اين نكته بود كه از اين بتها كارى بر نمى آيد. يوسف عليه السلام نيز [آن سخن را] به قصد اصلاح بيان فرمود.
نمایش منبع
- رسول خدا صلی الله علیه و آله 11014 حدیث
- فاطمه زهرا سلام الله علیها 90 حدیث
- امیرالمؤمنین علی علیه السلام 17430 حدیث
- امام حسن علیه السلام 332 حدیث
- امام حسین علیه السلام 321 حدیث
- امام سجاد علیه السلام 880 حدیث
- امام باقر علیه السلام 1811 حدیث
- امام صادق علیه السلام 6388 حدیث
- امام کاظم علیه السلام 664 حدیث
- امام رضا علیه السلام 773 حدیث
- امام جواد علیه السلام 166 حدیث
- امام هادی علیه السلام 188 حدیث
- امام حسن عسکری علیه السلام 233 حدیث
- امام مهدی علیه السلام 82 حدیث
- حضرت عیسی علیه السلام 245 حدیث
- حضرت موسی علیه السلام 32 حدیث
- لقمان حکیم علیه السلام 94 حدیث
- خضر نبی علیه السلام 14 حدیث
- قدسی (احادیث قدسی) 43 حدیث
- حضرت آدم علیه السلام 4 حدیث
- حضرت یوسف علیه السلام 3 حدیث
- حضرت ابراهیم علیه السلام 3 حدیث
- حضرت سلیمان علیه السلام 9 حدیث
- حضرت داوود علیه السلام 21 حدیث
- حضرت عزیر علیه السلام 1 حدیث
- حضرت ادریس علیه السلام 3 حدیث
- حضرت یحیی علیه السلام 8 حدیث
تــعــداد كــتــابــهــا : 111
تــعــداد احــاديــث : 45456
تــعــداد تــصــاویــر : 3838
تــعــداد حــدیــث روز : 685