- صفحه اصلی
- لیست کتابهای حدیث
- فهرست میزان الحکمه ج4
- دنيا از ديدگاه امام على عليه السلام
دنيا از ديدگاه امام على عليه السلام
الإمامُ عليٌّ عليه السلام : و اللّه ِ ما دُنياكُم عِندي إلاّ كَسَفَرٍ على مَنهَلٍ حَلُّوا إذ صاحَ بهِم سائقُهُم فارتَحَلُوا ، و لا لَذاذَتُها في عَيني إلاّ كَحَميمٍ أشرَبُهُ غَسّاقاً ، وَ عَلْقَمٍ أتَجرَّعُهُ زُعاقاً ، وَ سُمِّ أفْعى اُسقاهُ دِهاقاً ، وَ قِلادَةٍ من نارٍ اُوهَقُها خِناقاً
وَ لقد رَقَعْتُ مِدرَعَتي هذهِ حتّى استَحيَيتُ مِن راقِعِها ، وَ قالَ لي : اقْذِفْ بِها قَذفَ الاُتُن ، لا يَرتَضِيها لِيرقَعَها ، فقُلتُ لَهُ : اغْرُبْ عَنّي ، فَعِندَ الصَّباحِ يُحمَدُ القَومُ السُّرى ، وَ تَنجَلي عَنّا عُلالاتُ الكَرى .
وَ لقد رَقَعْتُ مِدرَعَتي هذهِ حتّى استَحيَيتُ مِن راقِعِها ، وَ قالَ لي : اقْذِفْ بِها قَذفَ الاُتُن ، لا يَرتَضِيها لِيرقَعَها ، فقُلتُ لَهُ : اغْرُبْ عَنّي ، فَعِندَ الصَّباحِ يُحمَدُ القَومُ السُّرى ، وَ تَنجَلي عَنّا عُلالاتُ الكَرى .
امام على عليه السلام : به خدا سوگند ، دنياى شما در نظر من به چيزى نمى ماند ، جز كاروانى كه در آبشخورى فرود آمده باشد و ناگهان كاروان سالار آنها بانگ رحيل برآورد و آنها بى درنگ كوچ كنند ؛ و لذّتهاى آن در نگاه من چيزى نيست مگر چونان آب جوشان دوزخ كه مى نوشم و چونان شرنگ، كه جرعه جرعه سرمى كشم و همچون زهر مار كه كاسه كاسه مى خورم و همانند گردنبندى از آتش كه به گردنم مى آويزم
من اين جُبّه خود را آنقدر پينه زده ام كه از پينه دوز آن خجالت مى كشم . او به من گفت : اين جبّه را مانند بيرون راندن دراز گوش [از كار افتاده] به دور افكن . و حاضر نشد آن را پينه زند . به او گفتم : دور شو از من ، كه بامدادان، شب روان ستوده مى شوند و رنج بي خوابى از ما زدوده مى گردد .
من اين جُبّه خود را آنقدر پينه زده ام كه از پينه دوز آن خجالت مى كشم . او به من گفت : اين جبّه را مانند بيرون راندن دراز گوش [از كار افتاده] به دور افكن . و حاضر نشد آن را پينه زند . به او گفتم : دور شو از من ، كه بامدادان، شب روان ستوده مى شوند و رنج بي خوابى از ما زدوده مى گردد .
نمایش منبع
امام على عليه السلام : به خدا سوگند ، كه دنياى شما در نظر من از استخوان يك خوك در دست جذامى بى ارزشتر است .
نمایش منبع
امام على عليه السلام : اين دنياى شما نزد من از آب بينى يك بز هم ناچيزتر است .
نمایش منبع
عنه عليه السلام : لَدُنياكُم أهوَنُ عِندي مِن وَرَقَةٍ (في) فِي جَرادَةٍ تَقضِمُها ، و أقذَرُ عندي مِن عِراقَةِ خِنزيرٍ يَقذِفُ بها أجذَمُها ، و أمَرُّ على فُؤادِي مِن حَنظَلَةٍ يَلُوكُها ذو سُقْمٍ فَيَبشَمُها ···
ما لِعَلِيّ و نعيمٍ يَفْنى ، و لَذَّةٍ تَنْحِتُها المعاصِي ؟ ! سَألْقى و شيعَتِي رَبَّنا بِعُيونٍ ساهِرَةٍ و بُطونٍ خِماصٍ «لِيُمَحِّصَ اللّه ُ الّذِينَ آمَنُوا و يَمْحَقَ الكافِرِينَ» . .
ما لِعَلِيّ و نعيمٍ يَفْنى ، و لَذَّةٍ تَنْحِتُها المعاصِي ؟ ! سَألْقى و شيعَتِي رَبَّنا بِعُيونٍ ساهِرَةٍ و بُطونٍ خِماصٍ «لِيُمَحِّصَ اللّه ُ الّذِينَ آمَنُوا و يَمْحَقَ الكافِرِينَ» . .
امام على عليه السلام : دنياى شما در نظر من ناچيزتر است از برگ درختى در دهان ملخى كه آن را خورد مى كند و پلشت تر از استخوان خوكى است كه جذامى دور مى افكند و تلخ تر از حنظلى است كه بيمارى آن را مى جود و دچار حالت تهوّع مى شود··· على را به نعمت فناپذير و لذّت آميخته به گناه چه كار؟ بزودى من و شيعيانم، با چشمانى شب نخفته و شكمهايى لاغر و فرو رفته به ديدار پروردگارمان خواهيم رفت «تا مؤمنان را بپالايد و كافران را نابود كند» . .
نمایش منبع
عنه عليه السلام : كانَ لي فيما مَضَى أخٌ في اللّه ِ و كان يُعَظِّمُهُ في عَينِي صِغَرُ الدنيا في عَينِهِ .
امام على عليه السلام : در گذشته برادرى دينى داشتم كه ناچيزى دنيا در نگاهش ، او را در نظرم بزرگ كرده بود .
نمایش منبع
امام على عليه السلام : هر كه كرامت نفس داشته باشد دنيا در نگاهش خُرد آيد .
نمایش منبع
امام على عليه السلام : من دنيا را به رو در افكنده ام و به آن به اندازه خودش بها مى دهم و با نگاه
خودش به آن نگاه مى كنم .
نمایش منبع
عنه عليه السلام : إليكِ عَنِّي يا دنيا ، فحَبلُكِ على غارِبِكِ ، قدِ انسَلَلتُ مِن مَخالِبِكِ ، و أفلَتُّ مِن حَبائلِكِ ، و اجتَنَبتُ الذَّهابَ في مداحِضِكِ···
هَيهاتَ مَن وَطِئَ دَحْضَكِ زَلِـقَ ، و مَن رَكِبَ لُجَجَكِ غَـرِقَ ، و مَنِ ازوَرَّ عـن حَبائلِكِ وُفِّـقَ ، و السّـالمُ مِنكِ لا يُبـالِي إن ضـاقَ بـهِ مُناخُـهُ ، و الدنيـا عِندَهُ كَيَـومٍ حـانَ انسلاخُـهُ ، اُعزُبِي عَنِّي ، فو اللّه ِ لا أذِلُّ لكِ فَتَستَذِلِّيني و لا أسلَسُ لَكِ فَتَقودِينـي .
هَيهاتَ مَن وَطِئَ دَحْضَكِ زَلِـقَ ، و مَن رَكِبَ لُجَجَكِ غَـرِقَ ، و مَنِ ازوَرَّ عـن حَبائلِكِ وُفِّـقَ ، و السّـالمُ مِنكِ لا يُبـالِي إن ضـاقَ بـهِ مُناخُـهُ ، و الدنيـا عِندَهُ كَيَـومٍ حـانَ انسلاخُـهُ ، اُعزُبِي عَنِّي ، فو اللّه ِ لا أذِلُّ لكِ فَتَستَذِلِّيني و لا أسلَسُ لَكِ فَتَقودِينـي .
امام على عليه السلام : اى دنيا! از من دور شو كه ريسمانت را بر پشتت افكندم (رهايت كردم). من از چنگال هاى تو رهيده ام و از دام هاى تو گريخته ام و از افتادن در لغزشگاههاى تو دورى كرده ام . . . چه دور مانده است! آن كه پا در لغزشگاه تو نهاد ، لغزيد و هر كه در گرداب هاى تو وارد شد ، غرق گشت ، و آن كه از دامهاى تو رهيد ، رستگار شد و كسى كه از دست تو به سلامت مانْد، چه باك كه در دنيا به سختى گذرانَد ؛ زيرا دنيا در نظر او به منزله روزى است كه زوالش نزديك است . از من دور شو كه به خدا سوگند من رام تو نگردم تا خوارم سازى و سر به فرمان تو ننهم تا مرا هر جا خواهى بكشانى .
نمایش منبع
نهج البلاغة عن عبدِ اللّه ِ بنِ عبّاسٍ رضى الله عنه : دَخَلتُ عَلى أميرِ المؤمنينَ عليه السلام بذِي قارٍ و هو يَخْصِفُ نَعلَهُ ، فقالَ لي : ما قيمةُ هذا النَّعلِ ؟ فقلتُ : لا قيمةَ لها ، فقالَ عليه السلام : و اللّه ِ لَهِيَ أحَبُّ إلَيَّ مِن إمرَتِكُم إلاّ أنْ اُقِيمَ حقّاً أو أدفَعَ باطلاً .
نهج البلاغة ـ به نقل از عبد اللّه بن عباس ـ : در منطقه ذى قار خدمت امير المؤمنين عليه السلام رسيدم . آن حضرت مشغول وصله زدن به كفش خود بود . به من فرمود : ارزش اين كفش چقدر است؟ عرض كردم : ارزشى ندارد! حضرت فرمود : به خدا سوگند كه اين كفش را بيش از فرمانروايى بر شما دوست دارم ، مگر آن كه به وسيله آن، حقى را برپا دارم يا باطلى را بر اندازم .
نمایش منبع
الإمامُ الحسنُ عليه السلام : أيّها الناسُ ، إنّما اُخبِرُكُم عن أخٍ لي كانَ من أعظَمِ الناسِ في عَينِي ،
و كانَ رأسُ ما عَظُمَ به في عَينِي صِغَرُ الدنيا في عَينِهِ . .
امام حسن عليه السلام : اى مردم! بدانيد مرا برادرى بود كه از بزرگترين مردمان در نظر من به
شمار مى رفت ؛ مهمترين چيزى كه او را در نظرم با عظمت كرده بود، بى ارزشى دنيا در نگاه او بود .
نمایش منبع
تنبيه الخواطر : سَألَ معاويةُ ضرارَ بنَ ضمرةَ الشَّيبانيَّ عن أميرِ المؤمنينَ عليه السلام فقالَ : أشهَدُ لَقَد رأيتُهُ في بعضِ مَواقِفِهِ و قد أرخَى الليلُ سُدولَهُ و هُوَ قائمٌ في مِحرابِهِ قابِضٌ على لِحيَتِهِ يَتَمَلمَلُ تَمَلمُلَ السَّليمِ و يَبكِي بُكاءَ الحزينِ و يقولُ : يا دنيا يا دنيا ، إلَيكِ عَنّي ، أبِي تَعَرَّضتِ ؟! أم إلَيَّ تَشَوَّقتِ ؟! لا حانَ حينُكِ ، هيهاتَ ، غُرِّي غَيرِي ، لاَ حاجَةَ لي فيكِ ، قد طَلَّقتُكِ ثلاثاً لا رَجعَةَ فيها ، فَعَيشُكِ قصيرٌ ، و خَطَرُكِ يسيرٌ ، و أمَلُكِ حقيرٌ ، آه مِن قِلَّةِ الزّادِ ، و طولِ الطريقِ ، و بُعدِ السَّفرِ ، و عظيمِ المَورِدِ . ! .
تنبيه الخواطر : معاويه از ضرار بن ضمره شيبانى درباره امير المؤمنين عليه السلام پرسيد؛ ضرار گفت: گواهى مى دهم كه در شبى تار او را ديدم كه در محرابش ايستاده و محاسنش را گرفته است و مثل مار گزيده به خود مى پيچد و مانند مصيبت زده گريه مى كند و مى فرمايد : اى دنيا! اى دنيا! از من دور شو؛ آيا خود را به من عرضه مى كنى؟ يا آرزومند منى؟ مباد آن روز [كه مرا بفريبى]، هيهات، ديگرى را بفريب، مرا به تو نيازى نيست، من تو را سه طلاقه كرده ام كه رجوعى در آن نيست، زندگى [در] تو كوتاه است و اهميت تو اندك و اميد به تو حقير. آه از كمى توشه و درازى راه و دورى سفر و عظمت آن جا كه وارد مى شويم .
نمایش منبع
- رسول خدا صلی الله علیه و آله 11014 حدیث
- فاطمه زهرا سلام الله علیها 90 حدیث
- امیرالمؤمنین علی علیه السلام 17430 حدیث
- امام حسن علیه السلام 332 حدیث
- امام حسین علیه السلام 321 حدیث
- امام سجاد علیه السلام 880 حدیث
- امام باقر علیه السلام 1811 حدیث
- امام صادق علیه السلام 6388 حدیث
- امام کاظم علیه السلام 664 حدیث
- امام رضا علیه السلام 773 حدیث
- امام جواد علیه السلام 166 حدیث
- امام هادی علیه السلام 188 حدیث
- امام حسن عسکری علیه السلام 233 حدیث
- امام مهدی علیه السلام 82 حدیث
- حضرت عیسی علیه السلام 245 حدیث
- حضرت موسی علیه السلام 32 حدیث
- لقمان حکیم علیه السلام 94 حدیث
- خضر نبی علیه السلام 14 حدیث
- قدسی (احادیث قدسی) 43 حدیث
- حضرت آدم علیه السلام 4 حدیث
- حضرت یوسف علیه السلام 3 حدیث
- حضرت ابراهیم علیه السلام 3 حدیث
- حضرت سلیمان علیه السلام 9 حدیث
- حضرت داوود علیه السلام 21 حدیث
- حضرت عزیر علیه السلام 1 حدیث
- حضرت ادریس علیه السلام 3 حدیث
- حضرت یحیی علیه السلام 8 حدیث
تــعــداد كــتــابــهــا : 111
تــعــداد احــاديــث : 45456
تــعــداد تــصــاویــر : 3838
تــعــداد حــدیــث روز : 685